بر گرفته از سایت اطلس ایران
آشنايي با كوههاي قمصرقمصر در دامان كوههاي مرتفع مركزي ايران قرار گرفته است. كوههاي مهم اطراف قمصر عبارتند از : كوه اشك ـ كوه سم ـ كوه اسبي ـ كوه ميدان و كوه قيله كه به طور چتر مانند قمصر را در ميان گرفتهاند. قناتهاي مقدم و جزاوند از زيركوه ميدان بلندترين كوه منطقه به طرف قمصر روان است و چشمههاي دائمي ديگر به نام چشمه پرآب، چشمة كارين با قناتهاي متعدد كليه روستاهاي سرسبز و زيباي آن منطقه مثل بن رود، جزاوند، غزآن، مازگان و فرفهان آب و غذا ميدهند.
قمصر داراي آب و هواي لطيف بوده و مركز پرورش گل محمدي براي ساختن عطر گلاب ميباشد و تاريخ گلابگيري همه ساله از پانزدهم خرداد الي پانزدهم تير است. فاصله اصفهان تا شهر كاشان 200 كيلومتر و از كاشان به قمصر 35 كيلومتر است. زيارتگاه شاهسواران از ديگر جاهاي ديدني كوهستاني در مسير جاده قمصر به قهرود است كه بر فراز قله كوه شاهسواران با وسعت زياد ساخته شده است. دره قمصر از جاهاي ديدني جالب در استان اصفهان است. درخت كهنسال چنار مسجد جامع قمصر مشهور ميباشد. قطر اين چنار به 15 متر ميرسد.
منبع- پرتال اصفهان
در ۴۰ كیلومتری شمال غربی نطنز از استان كاشان در دامنه كوه كركس روستایی بس كهن واقع است به نام ابیانه. این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی پرتنوعش باید از زمرهٔ استثنایی ترین روستاهای ایران به شمار آورد. شكوه معماری بومی و سرشار از زیبایی این روستا، آن را در شمار نمونه های كم نظیر دیدنیهای جهان درآورده است. ابیانه نقطه ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است. در دورهٔ صفویه هنگامی كه شاهان صفوی برای ییلاق به نطنز میرفتند بسیاری از نزدیكان آنها و درباریان ترجیح میدادند در ابیانه اقامت كنند. شمار خانه های ابیانه در سرشماری سال ۱۳۶۱ برابر با ۵۰۰ واحد برآورد شده؛ این خانه ها تماماً بر روی دامنه پرشیبی در شمال رودخانه برزرود بنا شده است به صورتی كه پشت بام مسطح خانه های پایین دست، حیاط خانه های بالادست را به وجود آورده است و هیچ دیواری هم آنها را محصور نمیسازد. در نتیجه، ابیانه در وهلهٔ اول روستایی چند طبقه به نظر میآید كه در بعضی موارد تا چهار طبقهٔ آن را می توان مشاهده كرد. اتاقهای ابیانه به پنجرههای چوبی ارس مانند مجهزند و اغلب دارای ایوانها و طارمیهای چوبی پیش آمدهٔ مشرف بر كوچه های تنگ و تاریكاند كه خود به صورت مناظر جالبی درآمدهاند. نمای خارجی دیوارهای خانه های ابیانه با خاك سرخی كه معدن آن در مجاورت روستاست پوشیده شده است. از آنجا كه در دامنه های شیبدار ابیانه فضای كافی برای ساختن خانه های موردنیاز وجود ندارد در این روستا چنین رسم شده است كه هر خانواده انبار غار مانندی در تپههای یك كیلومتری روستا، در كنار جاده و نرسیده به ابیانه ایجاد نماید. این غارها كه در دل تپه ها حفر شدهاند و از بیرون تنها درهای كوتاه و محقر آن نمودار است برای نگهداری دامها و نیز آذوقهٔ زمستانی و اشیای غیرضروری مورد استفاده قرار میگیرد. زندگی مردم ابیانه كشاورزی و باغداری و دامداری است كه با روشهای سنتی اداره میشود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همكاری دارند. ابیانه دارای هفت رشته قنات است كه برای آبیاری مزارع و باغات مورد استفاده قرار میگیرد. گندم، جو، سیب زمینی و انواع میوه به خصوص سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو در ابیانه به دست میآید. در سالهای اخیر قالیبافی در ابیانه رواج پیدا كرده و نزدیك به ۳۰ كارگاه قالیبافی در آنجا دایر شده است. در گذشته گیوه بافی از جمله مشغله های پردرآمد زنهای ابیانه بوده است كه امروزه تا حدی متروك شده است. مردم ابیانه به سبب كوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراكز پر جمعیت و راههای ارتباطی، قرنها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجهٔ قدیم خود را حفظ كرده اند. زبان مردم ابیانه فارسی با لهجهٔ خاص ابیانه ای است كه با لهجه های متداول در جاهای دیگر تفاوت اساسی دارد. لباس سنتی آنها، هنوز هم میان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاكید و تعصب از خود نشان میدهند، در مردان شلوار گشاد و درازی از پارچهٔ سیاه و در زنها پیراهن بلندی از پارچه های گلدار و رنگارنگ است.
علاوه بر این، زنهای ابیانه معمولاً چارقدهای سفیدرنگی بر سر دارند. قدیمترین اثر تاریخی ابیانه آتشكدهای است كه مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است. آتشكده ابیانه را نمونه ای ازمعابد زردشتی دانستهاند كه در جوامع كوهستانی ساخته میشد. مهمترین بنا و اثر تاریخی این روستا یك باب مسجد جامع و قدیمترین اثر تاریخی این مسجد منبر چوبی منبتكاری آن است كه در سال ۴۶۶ هجری قمری ساخته شده است. مسجد قدیمی دیگر ابیانه مسجد برزله است كه دارای فضای دلبازی است و روی لنگه در شرقی آن سال ۷۰۱ هـ . ق. نوشته شده است كه مربوط به دورهٔ ایلخانان است.مسجد تاریخی دیگر ابیانه مسجد حاجتگاه است كه كنار صخرهای در كوهستان بنا شده و بر در ورودی شبستان آن تاریخ ۹۵۲هـ . ق. مشاهده میشود. روستای ابیانه دارای دو زیارتگاه است: یكی مرقد شاهزاده عیسی و شاهزاده یحیی در جنوب روستا كه به گفته اهالی فرزندان امام موسی كاظم (ع) بودهاند؛ و زیارتگاه دیگر ابیانه قدمگاه نامیده میشود. از جمله جاها و اماكن دیدنی دیگر ابیانه میتوان از خانه غلام نادرشاه و خانه نایب حسین كاشی نام برد.
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
منبع- سایت پرتال اصفهان
مشخصات بنا
وضعیت کنونی
از تاریخ نویسان و جغرافیا نویسان قدیم، برخی راجع به آتشگاه اصفهان مطالبی نوشتهاند. از آن جمله:
حمزه اصفهانی در قرن چهارم هجری در کتاب سنی ملوکالارض والانبیا پس از نام بردن از آتشکدههای اصفهان مینویسد: «کیاردشیر در شهر اصفهان، به یک روز سه آتشکده بنیاد گذاشت. یکی را به هنگام بر آمدن آفتاب در جانب "قلعه ماربین" (ماربین، مهربین یا آتشگاه امروزی) به نام آتشکده "شهر اردشیر"، دوم آتشکدهای به نام "ذروان اردشیر" به هنگام ظهر در "دارک" از روستاهای خوار (برخوار فعلی) و سوم آتشکده "مهر اردشیر" در روستای "اردستان»
صادق هدایت در کتاب اصفهان نصف جهان درباره آن چنین نوشتهاست: «کوه آتشگاه، روز آبادیش، شکوه مخصوص داشتهاست. این پرستشگاه مانند مسجد و کلیسا دورش دیوار نداشته و چیزی را از کسی نمیپوشانیده. مانند آتش؛ سره و پاکیزه بوده. همان آتش جاودان نماینده پاکیزگی و زیبایی که به سوی آسمان زبانه میکشیده و در شبهای تار، از دور، دلهای افسرده را قوت میداده و از نزدیک، با پیچ و خم دلربا، با روان انسان گفتگو میکرده
چهارباغ پایین: حد فاصل میدان شهدا تا دروازه دولت
چهارباغ عباسی: حد فاصل دروازه دولت تا سی و سه پل
چهارباغ بالا: حد فاصل سی و سه پل تا میدان آزادی (دروازه شیراز)
این خیابان شامل دو باند سواره رو، دو باند ویژه دوچرخه و سه باند پیادهرو میباشد که چهار ردیف درختان چنار و نارون آنها را از هم جدا میکند.
تاریخچه
در گذشته یک جوی آب از میان این خیابان تا زاینده رود جاری بوده که درمحل تقاطعها به حوضهایی میریختهاست. در خیابان مسیری خاص برای افراد سواره تعیین شده بوده و در اطراف آن باغ هایی بوده که میان امرا برای ساخت عمارت تقسیم شده بوده اما عموم مردم نیز میتوانستند از آنها استفاده کنند. پل الله وردی خان یا سی و سه پل ، خیابان چهارباغ را به دو قسمت (خیابان چهارباغ بالا و پایین) تقسیم میکرده و راه ارتباط چهار باغ بالا و پایین بودهاست.
قسمتهای جالب و دیدنی
۶. تصویری از شاه عباس اول با تاج مخصوص و مینیاتورهای دیگری در اتاق گنجینه کاخ چهلستون که در سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ خورشیدی از زیر گچ خارج شدهاست.
اگر از غرب اصفهان یک ربع ساعت به طرف نجف آباد راه بیافتید، به بنای کوچک دو منارهای به نام منارجنبان میرسید. در گذشته منارجنبان کاملاً از شهر جدا و در روستایی به نام «کارلادان» قرار داشت. ولی امروزه این بنا جزو اصفهان است و در نزدیکی محلی به نام نصرآباد قرار دارد. این ساختمان با کاشی های لاجوردی رنگ به شکل ستاره چهارپر و اشکال دیگری به شکل کثیرالاضلاع فیروزهای رنگ زینت یافته است.
این بنا به صورت یک بقعه و دو مناره است که بر روی گور «عموعبدالله بن محمود صقلابی» از پارسایان نامآور سده هشتم هجری بنا شده و سنگ قبر آن مورخ به سال ۷۱۶ هجری، همزمان با اواخر پادشاهی «اولجایتو» ایلخان مسلمان مغول است.
امیوه «به» معروف اصفهان که شاید در دنیا هم بیهمتا باشد از باغهای مجاور گارلادان و منارجنبان بویژهً از «گورتون» در گویش مردم محل یا (گورتان) به دست میآید. بوی این «به» هنگام عبور از جاده اصفهان به منارجنبان در ماه دوم پاییز که میوه به این باغها جمعآوری میشود و بوی خوش به پراکنده میشود براستی سحرانگیز است. کارلادان یکی از روستاهای مشهور ماربین است که از بلوک سرسبز و پر برکت اصفهان در جمیع ادوار تاریخی این شهر بوده است و از باغهای وسیع و درختان میوه دار آن عموم جهانگردان ایرانی و عرب و مورخین و جغرافیا نویسان سده دوم هجری به بعد در کتابهای خود به تفصیل سخن گفتهاند و این بیت را با کمی اختلاف ذکر کردهاند که:
ابنیه پیرامونی
کارکرد
این میدان در سدهٔ یازدهم هجری قمری (سدهٔ هفدهم میلادی) یکی از بزرگترین میدانهای جهان بودهاست و در دوره شاه عباس و جانشینان او محل بازی چوگان، رژهٔ ارتش، چراغانی، و محل نمایشهای گوناگون بودهاست. دو دروازه سنگی چوگان از آن دوره هنوز در میدان باقی است که از انجام ورزش چوگان در آن دوره حکایت میکند. این میدان همچنین محل برگزاری جمعه بازارهای عظیم بودهاست.
بخش حبیب آباد:
دهستان برخوار شرقی دهستان شاپور آباد
جمعیت
برابر با سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعین این شهرستان ۹۵،۴۲۹ نفر است که ۳۳،۹۶۱ نفر از آنها در شهر دولت آباد، مرکز شهرستان زندگی می کنند.
این شهر با جمعیت ۸۰۴۳ نفر (برآورد ۱۳۸۳خ.) در بخش باغ بهادران شهرستان لنجان قرار دارد
بزرگان
فیلسوف اسماعیل ابن محمد ریزی (از دانشمندان قرن هفتم هجری قمری)صاحب کتب رساله نصرتیه و حیات النفوس، علامه ملا عبدالوهاب ریزی صاحب چند جلد تعلیقات مفصل بر کتاب القسطاس المستقیم و رسالاتی در احکام متوفی ۱۲۸۱(ه-ق)، علامه شیخ مرتضی ریزی(پیشوای دینی اهالی اصفهان و اطراف و رهبر مبارزات آنان در مقابل تعدیات ظل السلطان و ارسال کننده حکم درخواست انفصال ایشان از حکومت اصفهان و پشتیبان مردم تاخلع نهایی او از حکومت اصفهان) مدفون در تکیه ریزی تخت فولاد اصفهان متوفی۱۳۲۹(ه-ق)، شیخ ابوالمعالی ریزی اولین استاد حضرت آیت الاه بروجردی مرجع اعلای تشیع، مجتهد و فقیه اصولی آقاشیخ ابوالفضل ریزی (مدفون در تکیه ریزی تخت فولاد متوفی ۱۳۳۹ ه-ق)، شیخ ضیاء الدین ریزی از علمای برجسته حوزه نجف اشرف، ملا حسن ریزی شاگرد خاص حوزه درس حاجی آبادهای و مدفون در تکیه آبادهای تخت فولاد اصفهان متوفی(۱۲۹۹ ه-ق)، آقا سید اسماعیل ریزی از علمای برجسته سامرا ونجف اشرف و شاگرد میرزای بزرگ شیرازی در سامرا (از رهبران مشروطیت و نماینده اولین دوره مجلس شورای ملی)و فقیه وارسته مریم ریزی صاحب کتاب وزین و مرجع مطالب السوال، شیخ جعفر ریزی پدر فقیه وارسته مریم ریزی، سید آقاجان نوربخش جد اعلای دکتر محسن نور بخش وزیر اقتصاد و دارایی و رییس بانک مرکزی، ملا لطف اله شمس الواعظین ریزی صاحب کتب جواهر الکلام و شمس طالعه، ملا ابوالقاسم ریزی، ابوالحسن ریزی و حضرت آیت الله شیخ محمود شریعت ریزی در سدههای گذشته آیت الله حاج شیخ حبیب الله رهبر و محمد تقی رهبر (نماینده مجلس) و همچنین هنرمندان، صنعتگران و شخصیتهای اجتماعی برجسته همچون سردار جعفرقلی خان ریزی (رهبر اهالی ریز درمبارزه علیه تعدیهای شاهزادگان قاجار)، میرزا عبدالجواد خطیب از خطاطان برجسته اصفهان و صاحب دیوان اشعار با قریب بر سه هزار بیت شعر و استاد نامدار حاج علی پرورش سازنده اولین پل معلق کشور بر روی زاینده رود با ابزار ساده آهنگری قدیم و میرزا احمد نقاش استاد حاج میرزا آقا امامی معروف از نقاشان برجسته کشور در دوره قاجار اشاره کرد که همه و همه به عنوان زیر ساختار جامعه علمی فرهنگی شهر در عصر نوین منجر به ظهور چهرههای شاخصی همچون پروفسور عبدالرحیم رجایی ریزی،دکتر هوشنگ رجایی ریزی، پروفسور مهدی پرورش ریزی و دکتر خدامراد مرادیان از چهرههای ماندگار علمی و بین المللی و دهها چهره برجسته علمی فرهنگی دیگر گردیدهاست.
منبع- سایت اکاایران
کویر زیبای ورزنه قطب کویر گردی
كوير ورزنه در دسترس ترين كوير به شهر اصفهان است كه فاصله ماسه زار تا اصفهان ۱۱۰ كيلومتر است در يك سفر يك روزه مى توان از اين منطقه ديدار كرد.
وسعت تلماسه ها بالغ بر ۱۷ هزار هكتار است و انواع اشكال حاصل فرسايش باد را مى توان ديد مانند تپه هاى ماسه اى طولى، تپه هاى هلالى، هرم هاى ماسه اى و امواج روى ماسه ها كه اصطلاحاً به آنها ريپل مارك گفته مى شود و چشم انداز ماسه ها از بالاى تلماسه ها بسيار زيبا و بكر به نظر مى آيد و نوع پوشش گياهى آن و سكوت زيباى حكمفرما بر آن براى تمام گردشگران روزى زيبا خلق مى كند و ارتفاع تلماسه هاى ورزنه نسبت به برخى نقاط بلندتر و در برخى نقاط به ۱۰۰ متر نيز مى رسد، طول تلماسه ها حدود ۴۵ كيلومتر و عرض آنها از ۱۰ كيلومتر در نزديك ورزنه تا يك كيلومتر در خاراى جرقويه متفاوت است.
طبيعت گردى يا اكوتوريسم شاخه مهمى از گردشگرى است كه جايگاه آن در اقتصاد جهانى رشد قابل ملاحظه اى داشته است اما توزيع جغرافيايى اين درآمد بسيار نامتعادل بوده و ۸۰ درصد اشتغالزايى و درآمد ناشى از اين صنعت به اروپا و آمريكا اختصاص يافته است واز ۲۰ درصد باقى مانده ۲/۵ درصد سهم خاورميانه از اين ميان و يك درصد سهم ايران است و اين در حالى است كه ايران به لحاظ طبيعت بى نظير و جذاب و به واسطه تنوع زيستى اقليمى منحصر به فرد است و پنجمين كشور جهان بوده و پتانسيل بالايى در صنعت طبيعت گردى دارد.
* چشم انداز كوير
حدود يكصد كيلومتر دورتر از اصفهان در منتهى اليه جنوب شرق اين استان، زيباترين تابلو طبيعت كه با سر انگشتان نقاشى چيره دست روى گستره بوم كوير اين دياردست نخورده نقش بسته است هنر نمايى مى كند وقتى آدم، پايش را روى دل داغ اين شنزار لطيف مى گذارد، عملاً هيچ ردى نيست كه برجا نماند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
مکان های دیدنی و تاریخی
از مکان های ديدنی شهرستان نجف آباد اطلاعاتی در دست نيست.
صنايع و معادن
در شهرستان نجف آباد صنايع نقش ويژه ای داشته و نيروی كار بسياری را وارد كارخانه ها و كارگاه ها ساخته است. صنايع ماشينی اين شهرستان، ذوب آهن، صنايع فولاد، پلی اكريل، پالايشگاه و صنايع نظامی است، و در زمينه صنايع کارخانه ای صنايع زير در فعاليت هستند: كارخانه های ريسندگی و بافندگی، سنگ بری، كاشی سازی، كارخانه داروسازی، صنايع غذايی، چراغ گاز، صنايع خوراكی، و… . در اين ناحيه معدن سرب در خانه سورمه كرون است. اين معدن از سال 1329 هـ . ش، مورد بهره برداری قرار گرفت و دارای نقره، كالين و سرب می باشد.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در اين شهرستان علی رغم كم آبی و زمين های نامناسب رونق دارد. فرآورده های زراعتی و باغ داری آن، عبارتند از: بادام، گردو، انگور، زردآلو، توت، هلو، آلبالو، سيب، سنجد، گيلاس، گلابی، خرمالو، انجير. هم چنين كشت های جاليز، گياهان علفی، تره بار، گندم، جو، عدس، ماش، نخود، باقلا، لوبيا و برنج رواج دارد. در زمينه دام پروری پرورش گوسفند، بز و گاو به روش های سنتی و صنعتی رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
شهر نجف آباد، مركز شهرستان نجف آباد با پهنه ای حدود 3 هزار و 750 هكتار، در مسير راه اصفهان – خوزستان، در 32 درجه و 38 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 22 دقيقه به ازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندی يک هزار و 600 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان برخوار و ميمه، از باختر به شهرستان فريدن و استان چهارمحالوبختياری، ازخاوربهشهرستان های خمينی شهر و فلاورجان و از جنوب به شهرستان لنجان محدود است. نجف آباد در دشت در ميان چند كوه قرار گرفته است. بلندترين بلندی، كوه فيله در جنوب آن است. آب و هوای نجف آباد نيمه بيابانی و ميانگين بيش ترين درجه حرارت سالانه 8/12 و ميانگين كم ترين درجه حرارت سالانه 2/6 درجه سانتی گراد است. بيش ترين بارش درزمستان می بارد و ميانگين بارش ساليانه اين شهر حدود 140 ميلی متر گزارش شده است. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی نجف آباد )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در چگونگی نام گذاری شهر نجف آباد گفته اند، كه در حدود سال 1022 هـ . ق، شاه عباس اول صفوی، مقدار زيادی پول و جواهرات برای آرامگاه حضرت علی (ع) در نجف اشرف اختصاص داده و تصميم می گيرد به شهر نجف در عراق بفرستد. در اين هنگام شيخ بهايی از جريان آگاه شده درمی يابد كه خروج پول و جواهر برخلاف مصالح كشور است و برای جلوگيری از آن، نزد شاه عباس رفته اظهار می دارد كه ديشب در خواب حضرت علی (ع) را زيارت كردم، به من امر فرمودند كه نجف را به جواهر شما نيازی نيست، پول و جواهر را صرف ساختمان شهری به نام نجف آباد، در نزديک اصفهان كنيد. شاه عباس اين گفته شيخ بهايی را پذيرفته دستور ساختمان اين شهر را می دهد. به اين ترتيب شهر در دشت پهناوری در 29 كيلومتری باختر اصفهان ايجاد گرديد و نجف آباد خوانده شد. پيش از بنای اين شهر، خانواده های زرتشتی، در كوه پايه های شمال شهر ساكن بوده اند. اين شهر كه در مسير شاه راه اصفهان به نواحی باختری، شمال باختری و جنوب كشور قرار دارد، از جای گاه استراتژيک، ارتباطی و اقتصادی مهمی برخوردار است. نجف آباد تا چند دهه پيش قصبه ای بيش نبود و در سال 1337 هـ . ش به عنوان مركز شهرستان شناخته شد
ادامه مطلب
به هرحال پس از حمله اعراب مسلمان گروهي از
آنان در اطراف اين شهر ساكن شده و نام آن را معرب گردانيده ،جرفادقان ناميدند. در
دوران بعد از اسلام علي الخصوص در دوران عباسيان گلپايگان از مناطق معتبر و آباد
كشور بوده است، ولي اوج شكوفايي و آباداني آن در زمان حكومت سلجوقيان به خصوص محمد
بن ملكشاه سلجوقي بوده كه آثار و ابنيه زيادي از جمله مناره و بازار و مسجد جامع را
از خود باقي گذاشته است.
از آن پس به دنبال آشوب هاي اسماعيليه و فتنه
مغول و يورشهاي تيمور اين شهر از اعتبار و رونق ساقط گشت و تنها در زمان اوزون حسن
بود كه مجددا نامي از آن بر سر راه تجاري همدان به اصفهان به ميان مي آيد. آخرين دوران طلايي آن كه آثار و ابنيه تاريخي موجود، مبين
رونق شهردر آنزمان مي باشد، مقارن با دوران حكومت شاه عباس كبير و امارت امامقليخان
سردار بزرگ صفوي در گلپايگان مي باشد.
با شروع فتنه افغان گلپايگان كه مقر فرماندهي
عليمردان خان بختياري و محل تجمع نيروهاي كمكي به اصفهان بود به شدت از طرف محمود
افغان مورد انتقام جويي واقع گشت و نه تنها اكثر اهالي آن از دم تيغ گذشتند بلكه
اغلب آثار و ابنيه و تاسيسات كشاورزي و قنوات آن هم تخريب گشت و ديگر هرگز اين شهر
به اعتباري كه در گذشته داشت، دست نيافت. شهري كه بنا به گفته ظل السلطان زماني از
حدود 200 الي 300 هزار نفر جمعيت برخوردار بود، هرچند كه به اين اظهار نظر بايد با
ديده ترديد نگريست، در زمان حكمراني ظل السلطان به زحمت حدود 15 هزار نفر جمعيت
ساكن را در خود جاي داده بود و نماي شهر به ويرانهاي بزرگ مي ماند. (اشراقي، 1383، ص157 به نقل از تاريخ مسعودي نوشته ظلالسلطان)
گلپايگان از طرف شمال به محلات و كمره (خمين) و
از طرف مغرب به كوه هاي بختياري و اليگودرز و از طرف جنوب به خوانسار و كوههاي
بختياري و از طرف مشرق به كوه شيخ احمد و كوه صالح محدود است. ارتفاع آن از سطح
دريا 1818 متر است. (مبناي ارتفاع سطح متوسط آب خليج فارس
در منطقه فاو كه مبناي مسطحات اروپائي مي باشد.) گلپايگان از مناطق نيمه صحرايي است
و به علت نزديكي به كوير مركزي بارندگي آن كم و داراي زمستان هاي گرم مي باشد و
هوايش متغير است. دشت گلپايگان، وسيع و آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و منابع آب
هاي زيرزميني تامين مي گردد.
بناي مناره آجري سلجوقي در زمره بلندترين مناره
هاي قرن پنجم هجري قمري كه داراي دو در است و در درون آن پلكاني تعبيه شده است.
قسمت هاي پايين و بالاي مناره مرمت گرديده و داراي كتيبه آجري است كه اين كتيبه به
خط كوفي نوشته شده و فاقد تاريخ مي باشد و متن كتيبه آن از آ يات كلام الله مجيد
است.اين مناره با قدمتي حدود 900سال در برابر عوامل طبيعي (زلزله، باد، باران، سرما
و گرما) سرفراز برجاي مانده است و از جمله بلندترين مناره هاي ايران مي باشد. دو
راه پله دارد كه بصورت دوراني با 64پله به بالاي مناره مي توان صعود كرد. اين مناره
از زمان سلجوقيان مي باشد كه ساختمان آن را احتمالا با ساختمان مسجد جامع و بازار
چهارسوق همزمان مي دانند. تا حدود چهل سال قبل، اطراف آن
خرابه و چاله چوله بود كه مردم گاهي از آنجا خاك مي بردند و قطعه هاي ظروف سفالين
شكسته نيز ديده مي شد و آن محل را چاله هاي پامناره مي گفتند. جاي خندقي هم بود كه
يك قسمت آن را براي زمين ورزش صاف كرده بودند ولي اكنون فقط چند متري اطراف مناره
را حصار نموده اند. گفته مي شود اين مناره براي راهنمايي كاروانيان بوده و بالاي آن
چراغ نصب مي كرده اند و در جنوبي چهارسوق از جلوي مناره شروع مي شده است. فعلا
خيابان، گودتر از سطح پاي مناره و بازار چهارسوق است. دوشير قبلا در محل پاشيرا
نزديك مقبره باباعبدالله در كنار جاده قافله و ابتداي كوچه حكومتي بودند. ميدان
پاشيرا نسبتا وسيع و دكه بازي و ورزش بچه هاي محل بود و براين شيرها كه وسيله
سرگرمي بچه ها بود سوار مي شد ند وبازي مي كردند.بعد از خيابان كشي چون خيابان چند
متري از جاده قافله فاصله پيدا كرد و زمين هاي اطراف پاشيرا را با قسمتي از جاده
قديم به مالكين آن حدود دادند و ميدان پاشيرا را هم گودبرداري نمودند كه رختشوي
خانه بسازند. شير هاي سنگي رابا تخته و گرده چوب و غلطك كه بوسيله دو گاو نر كشيده
مي شد، تك تك به پاي مناره منتقل كردند. شيرهاي سنگي امروز در زير سايه مناره
سلجوقي محبوس اند.
بناي سیداسادات كه مربوط به دوران قرن هشتم
هجري است، داراي ايوان و غرفه هاي دو طبقه و گلدسته و گنبدي به بلندي 9 متر
است. تزئينات سمت شمال شرقي و جنوب شرقي اين بقعه از نظر
ظرافت كار شايان توجه مي باشد. درسال1354 شمسي يك خيابان جديد كنار اين امامزاده و
ساختمان مسجد جامع احداث گرديده است. بنا به نوشته اشعاري كه برروي سنگ حك شده است
و سنگ مزبور در طرف راست در ورودي بقعه مي باشد، سه تن از فرزندان حضرت امام موسي
كاظم (ع) به نام هاي : امامزاده اسحاق،امامزاده منصور و امامزاده رضا در آنجا مدفون
اند. قبر ديگري به نام امامزاده يحيي فرزند حضرت امام علي النقي (ع) مي باشد.اين
بقعه مباركه در زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار توسط مردي محتشم به نام حاج ميرزا مهدي
خان تعمير و مرمت گرديده است. بناي جامع گلپايگان از مساجد مهم تاريخي دوران سلجوقي
است. اين مسجد داراي صحن و شبستان وسيع و گنبد بزرگ آجري مي باشد و متعلق به زمان
محمد بن ملكشاه سلجوقي و از حيث نكات فني و ساختماني داراي امتيازات فراواني مي
باشد. ازخصوصيات مسجد و گنبد آن دارا بودن كتيبه هاي آجري متعدد و تزئينات فراوان
دوره سلجوقي است. در متن كوفي گنبد، نام محمد بن ملك شاه خوانده مي شود و اطراف
محراب بزرگ زير گنبد در متن كتيبه اي نام باني آن بناي عظيم را، ابونصربن محمد بن
ابراهيم آورده اند. همچنين بربدنه هاي مختلف شبستان نام بزرگان دين و جملات مذهبي
را به خط كوفي آجري نوشته اند. در زمان فتحعلي شاه قاجار شبستان هاي ساده طرفين
گنبد و بناهاي شرقي و غربي مسجد را احداث نموده و بر ساختمان هاي گنبد عهد سلجوقي
افزوده ا ند. ساختمان گنبد عهد سلجوقي متعلق به اوايل قرن ششم هجري قمري است. بناي
بقعه هفده تن از ابنيه قرن 11 هجري قمري است.درزمان شاه عباس اول صفوي كه بر طبق
كتيبه سر در آن در سال 1032 هجري قمري ساخته شده است. بر روي بناي هشت گوش بقعه
گنبد، كاشي كاري باشكوهي قرار گرفته است كه از لحاظ ساختماني و تزئين كاشيكاري
بسيار جالب و زيباست. كتيبه منظوم ا رسي مفصلي در توصيف شاه عباس اول صفوي در اين
بنا به يادگار مانده و حاكي از احداث اين بقعه بوسيله امام قلي خان سردار معروف آن
زمان است. طبق شجره نامه موجود در اداره اوقاف و هفده تن افرادي كه در اين محل
مدفون اند عبارتند از: امام زاده ابو الحسن فرزند امام حسن مجتبي (ع)، سلطان
اسماعيل فرزند امام جعفر صادق (ع)، صالح و قاسم فرزندان جعفربن علي (ع)، عباس و
حسين فرزندان حضرت موسي بن جعفر(ع)، شهربانو و حليمه و صفورا دختران حضرت حضرت موسي
بن جعفر (ع) ، علي اكبربن علي بن حسين (ع)، محمد بن محسن بن علي بن حسين(ع)، محمود
و محسن و عبدالله بن يحيي بن امام موسي الكاظم (ع)، موسي و مظفر فرزندان جعفر طيار،
اسحق فرزند ا براهيم كه مشخص نيست ابراهيم مزبور به كدام امام منتسب است. بقعه ناصر
بن علي بن ابي طالب(ع) درقسمت شرقي هفده تن و در فاصله چند متري آن است. در مورد
شهادت اين بزرگوار شايعاتي وجود دارد كه از سنگدلي قاتلين او دارد و مي گويند كساني
كه او راشهيد كرده اند، از ايادي خليفه عباسي بوده اند و
در نهايت بي رحمي اورا زنده لاي جرز ديوار گذاشته و شهيد كرده اند. اين بقعه نيز
توسط امام قلي خان سردار لايق دربار صفويه ساخته شده كه بعدا تعمير گرديده است. از
جمله كارهاي دستي هنر منبت كاري مي باشدكه از زمان هاي گذشته در اين شهر اساتيد
معروفي داشته است. منبت كاران، انواع نقش هاي جالب را بانيش قلم منبت بر روي چوب
گلابي و گردو و امثال آن در مي آورند و با تلفيق برش سطحي جوش ها و گره هاي چوب
سنجد و برخي چوب هاي جنگلي كه برسطح كار مي چسبانند، وسائل تزئيني جالبي مي سازند.
انواع قاب عكس و ظروف و جعبه هاي منبت كه هنرمندان مي سازند وسايل تزئيني و
دكوراسيون و فروشگاه هاي هنري راتشكيل مي دهد. در گلپايگان و حومه مخصوصا حوزه جلگه
بيش ازپنج شش هزار كارگاه براي قالي بافي دستي به نام ديواري و دار زميني وجود
دارد. انواع قالي نخ فرنگ و فرش هاي معمولي درابعاد مختلف تو دري و نيم و دو ذرعي و
شش ذرعي و نه ذرعي و دوازده ذرعي و سرانداز و پنج چاركي مي بافند. نوعي از فرش
گلپايگان به نام ويس و ياوري با پشم گوسفند و رنگ دندانه و نخ مرغوب و بافت خاص
داراي استقامت فوق العاده مي باشد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
مکان های دیدنی و تاریخی
كاشان آميزه ای از ميراث های فرهنگی باشكوه و طبيعت زيباست كه جاذبه های كم نظيری برای توسعه گردشگری و رونق توريسم دارد. شهرستان کاشان يکی از قديمی ترين و تاريخی ترين شهرستان های استان اصفهان به شمار می آيد که از روستاهای توريستی و مناطق کويری و طبيعی زيادی برخوردار است. نياسر و قمصر که ازمعروف ترين مناطق توريستی و پرورش گل و گلاب گيری ايران به شمار می آيند، در اين شهرستان واقع شده اند. در فصل گل اين مناطق دارای مناظر بسيار بديع و زيبا می شوند واهالی به ياری موسسات و ارگان های توريستی با راه اندازی جشنواره های محلی از خيل بازديدکنندگان پذيرايی می کنند. غارنياسر کاشان يکی از معدود آثارباستانی و طبيعی است که ازمهم ترين جاذبه های منطقه به شمار می آيد. اين غار يکی از عجايب و نوادر آثار باستانی است که در حدود 1800 تا 2000 سال قبل در كوه كركس و بر فراز تپه های آهكی مشرف بر نياسر كاشان و احتمالا با مقاصد آيينی و مذهبی به صورت تونل سنگی و پر پيچ و خم با ابزار ابتدايی كنده شده است.
باغ فين کاشان از با ارزش ترين آثار تاريخی كاشان است که از دوران صفويه برجای مانده است و از لحاظ باغ آرايی و آب رسانی دارای اهميت ويژهای است. مسجدهای قديمی، عمارت های باشکوه با معماری کم نظير، آتشکده های تاريخی و کاروان سراهای قديمی از ديگر ديدنی های اين شهرستان به شمار می آيند که همواره نظر فرهنگ دوستان و جهانگردان را به خود جلب کرده و کاشان را در زمره يکی از ديدنی ترين شهرستان های اصفهان قرار داده است. مهمانان داخلی و خارجی با سفر به اين منطقه و ديدار از جاذبه های طبيعی و تاريخی متعدد آن، ضمن آشنايی با فرهنگ غنی کاشان خاطره ای زيبا در ذهن خود خواهند داشت.
صنايع و معادن
از صنايع كارخانه ای می توان ريسندگی و بافندگی، فرش ماشينی، قندسازی، بلورسازی و پلاستيک را نام برد. هم چنين در اين شهرستان معادنی مانند: مس، آهن ( نياسر)، سولفات باريم، زاج سبز، نمک طعام، سنگ های مرمر، و تراورتن وجود دارد.
صنايع دستي كاشان نيز مهم ترين قسمت صنايع اين منطقه را تشكيل مي دهد. هنگامی كه از قالی های نفيس و مرغوب جهان صحبت می شود نام قالی های ايرانی مخصوصا قالی های اصفهان و كاشان و تبريز می درخشند. قالی کاشان يکی از هنرهای دستی تاريخی و سرشناس استان اصفهان است که موجب شهرت جهانی هنر ايران در سده های گذشته تا امروز شده است. كاشان شهری است دارای آب و هوای مساعد در حاشيه غربی كوير نمک كه در طول قرن ها قالی های بسيار زيبا و گران بها توليد و صادر می كرده است. قالی های کاشان نشان دهنده ذوق و سليقه مردم منطقه بوده و بافتن فرش های نفيس با الياف پشم، ابريشم و سيم زر از هنرهای مرسوم اين شهرستان است. اين صنعت زيبا و دنيا پسند كه به باور هنرشناسان جهان چون مجموعه ای از آثار هنرهای گوناگون سده های پيشين است، عالی ترين ميراث هنری ايران به شمار رفته و توسط هنرمندان سخت كوش كاشانی به اوج ترقی و كمال خود رسيده است. هنر قالی بافی با وجود قدمت بسيار زيادی که داشت پس از انقراض صفويه، تقريبا متروک شده بود ولی از حدود 100 سال پيش مجددا به راه افتاده و در حال حاضر از رونق فراوان و ارزش بسياری برخوردار می باشد.
قالی بافی يكی از حرفه های بسيار قديمی و رايج اهالی کاشان به شمار می رود كه از ديرباز مهم ترين منبع درآمد بيش ترمردم اين شهرستان به شمار می آمده است. در كنار اين صنعت مهم دستی، تهيه و توليد نخ و پشم قالی نيز رواج داشته و سرمايه گذاری های زيادی نيز روی آن می شود. در کاشان قالی بافی در کارگاه های خانگی انجام می گيرد. در هر خانه يک يا دو دستگاه، دارقالی وجود دارد و در خانواده های بزرگ، چهار تا شش دستگاه يافت می شود. در قالیهای کاشان که از بهترين توليدات فرش ايران بوده و جنبه تزيين دارند، تار و پود قالی از نخ ظريف يا ابريشم و گره های قالی، ظريف و خيلی نزديک به هم هستند. به همين سبب قالی های اين منطقه بسيار بادوام هستند. جنس فرش كاشان دوپوده است و در آن از گره فارسی بهره می گيرند. برای تهيه خامه قالی های اين شهرستان، پشم بسيار مرغوب از كرمانشاه خريداری می شود و قطعات نفيس از پشم كرک دارتهيه می شوند. برای طرح های داخلی گاه از ابريشم استفاده می شود که پرورش كرم ابريشم در خود كاشان صورت می گيرد. پرز قالی های كاشان را كوتاه می چينند و قطعاتی كه از پشم گوسفند يا ابريشم تهيه می شود پرز بسيار كوتاهی دارند. قالی های شهر كاشان و روستاهای اين شهرستان 40×40 گره، در هر 5/6 سانتی متر است كه برابر 5/15×5/15 گره در اينچ است. در روستاها قاليچهها درابعاد 5/1×20/2 بافته می شود و در كارگاه های شهری قالی در همه اندازههای معمول تا 12 متر مربع توليد می شود. قاليچه های ديواری كاشان با ابريشم بافته می شوند و از آن ها برای تزيين ديوارها استفاده می كنند. قالی های موسوم به قالی محتشم از بهترين نوع قالی های ايران محسوب می شوند.
قالی كاشان كه بالاترين رقم صادراتی قالی ايران را به خود اختصاص داده دارای طرح خاص كاشی و نقش های متنوع و متعددی است كه از آن جمله بوم سرمه ای، تصويری، شاه عباسی، لچک، ترنج، افشان، ترنج محراب، طرح های اسليمی، ساقه گل، نخل، گل زرد، شكوفه و برگ، نقش های متقارن، گلدان، درختی، بته ای و شكارگاه قابل ذكرند. همچنين نقش مدال با طرح گل های كوچک و شاخ و برگ و كناره به سبک هراتی، بسيار ديده می شود ولی قالی های تصويری رواج كمتری دارند. برخی از قالی های پشمی يا ابريشمی كاشان دارای طرح های بسيار دلنشين شامل ترنج بيضی در مركز می باشند كه به عنوان لچک عينا در گوشههای زمينه اصلی تكرار می شود.
رنگ ها در قالی های کاشان از درخشندگی خاصی برخوردارند. در قالی های اين منطقه رنگ های آبی شفاف و يا درجات قرمز و همچنين بژ و شيری رنگ های زمينه را تشكيل می دهد و از رنگ های مختلف سير و روشن، برای ايجاد تضاد و طرح های داخلی استفاده می شود. گاهی رنگ عاجی هم در آن به كار می رود.
گلاب گيری
گلاب قمصر کاشان نام دارترين گلاب ايران است که از لحاظ شهرت با قالی های اين منطقه برابری می کند. مردم قمصر علاوه بر فرش بافی، كه كار اصلی و هميشگی آن ها است به كاشت و پرورش گل محمدی نيز می پردازند. اين كار امروزه يكی از فعاليت های سالانه قمصر بوده و گلاب آن مقبول تمامی ايرانيان است. گلاب های تهيه شده از اين گلستان ها در سراسر ايران و کشورهای همسايه شهرت داشته و يکی از برگزيده ترين گلاب ها و عطرها است.
گلاب گيری در اين منطقه در کارگاه های خانگی و توسط اعضای خانواده انجام می گيرد. در فصل گل چينی نيز تمامی اعضای خانواده به کمک يکديگر در گلستان ها به چيدن گل ها می پردازند. از هر گلستان، در طی سال تنها 20 روز گل چينی می شود.
گل های چيده در محلی گردآوری شده و پس از چند ساعت، در ديگ هايی كه بر روی كوره قرار دارند، ريخته می شوند. برای هر سه کيلو گل، چهار برابر آن آب به ديگ افزوده می شود. بر روی ديگ، تغاری كه سرپوشی از گِل پخته شده است قرار داده و دور آن را با آرد خمير شده و تفاله گل(بن گل) می بندند. ديگ بخار می كند و گل می پزد و بخار گل از سوراخ های پايين تغار وارد نی هايی شده و از نی ها به پارچ های مسی، كه در درون آب سرد نهرها قرار دارد، می ريزد. آب سرد سبب مايع شدن بخار شده و گلاب به دست می آيد.
گلابی كه به اين وسيله و در لحظه های نخست تبخير، به دست می آيد بسيار مرغوب و خوش بو است و بر روی آن، يک سطح غليظ عطر وجود دارد كه در هنگام خارج كردن گلاب از پارچ، به وسيله قطره چكان، از گلاب جدا می شود. غلظت و مرغوب بودن گلاب ها، بستگی به اندازه گل ريخته شده، در ديگ و نيز شمار برداشت دارد، عطر تنها از پارچ نخست گلاب، به دست می آيد و پارچ های بعدی گلاب، عطر ندارند.
سفال گری
سفال گری از ديرينه ترين هنرهای دستی کاشان است که قدمت آن به چند هزارسال قبل از ميلاد می رسد. سفال هايی با نقش های سياه رنگ از 4300 سال ق. م و همچنين سفال هايی با نقش سياه و برجسته از 3800 سال پيش از ميلاد در تپه سيلک باقی مانده که نشان دهنده پيشرفت صنعت سفال گری در آن دوران می باشد. نخستين سفال های منقوش كه متعلق به هزاره پنجم پيش از تاريخ است و در تپه های سيلک كاشان به دست آمده، دارای خطوط عمودی و افقی (به تقليد از سبد بافی) است. همچنين در بين نمونه های كشف شده از سيلک سفال های قرمز رنگی نيز به چشم می خورد كه دارای تزييناتی به صورت لكه های سياه و دودی است.
ساختن ساده ترين نوع سفال، كاری است كه از آن چه در ابتدا به نظر می رسد بسيار دشوارتر است. اول بايد خاک را انتخاب كرد و از الک بسيار ريز گذراند تا يک دست نرم شود. سپس بايد آن را با ماسه يا سيليس يا در كوهی نرم كه به «سنگ چينی» معروف است مخلوط كرد. آنگاه ظرف را بايد از لعابی پوشانيد كه نقش پذير باشد. اين لعاب بايد از ماست و سرشير نرم تر باشد و بر اثر حرارت به بدنه ظرف خوب بچسبد. بعد از آن می توان نقش منظور را روی سطح ظرف طرح يا در آن كنده كاری كرد. چون اين كار انجام گرفت بايد ظرف را با لعاب فلزی صيقل داد. اين لعاب را می توان از قلع يا سرب يا مس گرفت. وقتی اين صيقل به ميزان معينی حرارت ببيند آب می شود و به پوششی شفاف يا مات يا شيشه ای رنگين تبديل می گردد. نقاشی های پررنگ درسفال رنگين يا مينا كاری به مينياتور سازان قرون ششم و هفتم برای تزيين طرح های گران بها ميدان و مجال هنرنمايی داده است.
حرارت دادن يا گداختن سفال، كار ظريفی است كه در آن خطر اشتباه بسيار است. ظرف ترد ممكن است به زودی خم شود يا بشكند. لعاب ممكن است درست مخلوط نشود. حرارت ممكن است زيادتر يا كم تر از حد لزوم باشد، يا زود تغيير كند. البته اگر كوره های برقی با دستگاه های تنظيم در دسترس باشد، يا اگر شيمی دانان يا مهندسان، كوچک ترين فعل و انفعال شيميايی را تحت نظر داشته باشند اين كار دشوار نيست. اما در ايران همه اين مراحل با كمال اشكال انجام می گرفت و اكنون قراين و دلايل بسيار در دست است كه از روی آن ها معلوم می شود ضايعات كم نبوده است منتها در سفال كاری های آسان تر، مخاطرات نادانسته يا پيش بينی نشده بسيار است. بنابراين، طبيعی بود كه استادان اسرار هنر و مهارتی را كه به اين دشواری كسب می كرده اند با دقت در خانواده و شهر خود نگه دارند. يكی از كارگاه های مشهور سفال سازی كاشان قريب سه قرن در انحصار يک خانواده بوده است.
در اين ناحيه تسهيلاتی برای اين هنر وجود داشت. در جويبار باغ فين بهترين نوع سنگ كبالت، كه چون كوبيده شود به صورت ذرات شفاف سخت و بسيار سفيد در می آيد، می توان يافت. كارگران ماهر كوشنده و قانع نيز در آن جا بودند و به اين سبب شهر كاشان مزيتی يافته بود كه موجب شد قرن ها صنعت سفال سازی را در انحصار خود داشته باشد. سبک های مختلف سفال سازی كاشان در همان جا ابداع می شد. ظرف های لعابی منقش رنگ شفاف تری داشت و برق آن ها از آن چه در شهرهای ديگر ساخته می شد بيش تر بود. هنرمندان اين شهر طريقه حرارت دادن به قطعات بزرگ را آموخته بودند و به اين سبب ساختن محراب های سفالين لعابی منحصر به كاشان شد وگويا همه مسجدها و يا زيارتگاه های ايران به داشتن چنين محراب هايی شوق بسيار نشان می دادند.
يكی از مشهورترين اين محراب ها كه امضای ابوزيد دارد و مورخ به سال 612 ه.ق است در حرم مطهر حضرت امام رضا در مشهد وجود دارد و اين زيارتگاه مقدس گنجينه ذخاير و ثروت های مشهور است. در حقيقت، منظره آن چنان حالت وجدی در بيننده پديد می آورد كه در عالم هنر مانند آن وجود ندارد. اين محراب مظهر جلال و حشمت و دروازه ای به سوی عالم هيجان مذهبی است.
گذشته از محراب، گاهی سفال سازان كاشان برای پوشش تمام ديوار يا تزيين قسمت پايين آن كاشی می ساخته اند. اين كاشی ها اغلب به شكل ستاره است و ميان آن ها گاهی چليپای فيروزه ای قرار دارد. در نقوشی كه برای تزيين مسجدها به كار می رفته تنها نقش های انتزاعی معمول بوده است. اما شكل صليب اغلب در اين نقوش تكرار می شود. با اين حال، هر يک از اشكال ستاره طرح خاصی داشته اما همه به يک شيوه بوده است. تنوعی كه در طرح ها ديده می شود اغلب مايه حيرت است. در بيش تر اين نقش ها قرينه وجود دارد، اما در بعضی از آن ها مانند دو كاشی كه در محور لوله مضبوط در موزه آرميتاژ است به كلی از قرينه سازی دور است. زيبايی و متانتی كه در اين نقش ها هست نتيجه احساس دقيق هنرمندانی است كه نسبت به نهضتی كه در اين دوره واقع شد ايمان داشتند و مشق و تمرين دقيقی كه در خطاطی می كردند از جمله مقدمات و لوازم استادی در اين فن شمرده می شد.
دور كاشی ها را حاشيه های پهنی فرا می گرفت كه در آن ها برای مسجد، دعا و برای قصر، شعر می نوشتند و مجالس ميان اين حاشيه تصوير همان شعرها بود. دكتر بهرامی درست گفته است كه اين كاشی ها مانند ورق های كتاب است كه دوام بيش تری دارد. بعضی از اين نوشته ها، مانند دو قطعه كاشی كه در موزه بستن و موزه قاهره ضبط است، مشتمل بر تاريخی است كه در تشخيص و تعيين زمان اين سفال كاری های مهم به محقق كمک می كند.
همين شيوه ها و طرح ها كه در ساختن محراب به كار رفته در اشيای ديگر مانند چهارپايه و كاسه نيز مورد استفاده واقع شده و به خوبی نشان می دهد كه اين اشيا نيز به دست همان سازندگان كاشی ها ساخته شده است.
سفال سازان كاشان كه هرگز از پيش رفت های خود راضی نمی شدند، پيوسته در كار ابداع و توسعه و تزيين هنر خود بودند. اين هنرمندان نه تنها نوشته های برجسته را به نقاشی روی لعاب افزودند بلكه نكات و مطالب جدی تری را نيز در اين ميدان وارد كردند. مثلا منظره پيكاری كه با درفش مواج، هنگامی كه جنگ و در هم افتادن سوار و پياده و مركب و دروازه های گشوده شهر را، كه نشانه آمادگی برای نبرد است، به صورت هيجان انگيزی نشان می دهد. در اين كاشی هنر مينياتور سازی با همه وضوح و كمال و تنوع رنگ و بيان احساسات درونی جلوه گری كرده است.
استادان كاشان برای مشتريان ثروتمند تزيينات بيش تری به كار می بردند. در حال حاضر چند نمونه در دست است كه در آن ها صحنه هايی از دربار و گفت و گوی درباريان نقش شده است. در اين مجلس شاه زاده ای تصوير شده كه جامه فاخری بر تن دارد و هاله ای دور سر اوست و پشت سرش زمينه پرگلی وجود دارد كه بر سطح طلايی نقش شده است. تصوير اين اميران و شاه زادگان نمونه طرز تفكر و اصول اخلاقی و اجتماعی آن عصر است.
پرنقش ترين ظرفی كه از سفال ايران باقی مانده صحنه ای است از محاصره قلعه ای كه در داخل ظرف بزرگی نقش شده و اين ظرف اكنون در تالار فرير موجود است. اين مجلس به يقين يكی از وقايع تاريخی را نشان می دهد. نام هايی كه می توان خواند، اما با اشخاص تاريخی تطبيق ندارند، معرف قهرمانان اين صحنه است. ديوارهای شهر با طرح های معرق كاملا نمودار است. بسياری از اشخاص كاملا زنده و در حركت جلوه می كنند و صحنه جنگ روی هم رفته تاريخ نظامی اين دوره را روشن می سازد.
البته نمی توان گفت كه مينياتور سازان آن عصر در ساختن چنين مجالس دقيق و پرجمعيت توفيق بزرگی يافته اند. جز در لبه طرح، صحنه نقاشی نه با شكل ظرف ارتباط دارد نه در تركيب و ساختمان آن نظم و قاعده ای رعايت شده است. پشت ظرف صحنه شكاری را نشان می دهد و شامل تصوير شكارچيان است كه در پی شكارهای قوی جثه ای هستند و اين نقوش سايه وار روی زمينه روشنی كشيده است. اين نقش كه به شيوه معمول ديرين است، رضايت بخش تر است. حاشيه دوره آن كه مشتمل بر كتيبه ای به خط كوفی است نيز زيباست.
علاوه بر اين طرح های تجملی، استادان سفال ساز كاشان ظرف هايی به سبک های مختلف ساخته اند كه از نظر سليقه، و زيبايی قابل توجه است. نوع مشخص آن بسيار نازک و سبک است.
اين ظرف ها روی پايه بلندی قرار گرفته و دارای قاعده ای ظريف و ديواره های خوش تركيب براقی هستند كه روی هم به آن ها شكل زنگ وارونه می بخشد. متخصصان اغلب درباره اين ظرف ها گفته اند كه «زيباترين قالب سفال سازی است». اين نمونه ها اغلب با خطوط شعاعی كه نوشته هايی در ميان آن ها هست و طرح های حلقه ای كه به تناوب آن ها را در بر گرفته زينت شده اند و گاهی نقطه ها و خط های بسيار نازک كه به باران گل برگ می ماند، در فواصل آن ها قرار دارد. درون ظرف ها گاهی با كتيبه های عربی كه از كاشی محراب ها اقتباس شده آراسته است رنگ اين ظروف بسيار متين است، زيرا تنها سياه و كبود روی سفيد صدفی نقش شده است.
كاشان از معادن لاجورد كه در جنوب وجود دارد استفاده فراوان می كرد. اين سنگ بعدها به چين برده شده و در آن جا به نام «آبی محمدی» معروف گرديد و در خزاين چين مانند طلا حفظ می شد، اما استفاده از اين ماده مستلزم دقت خاص در تركيب آن با مواد ديگر بود. در قرن هشتم كه رنگ كبود برای زمينه طرح ها معمول و متداول بود، سفال سازان ايران كوزه ها و كاشی ها و ظروف را با طرح ظريف سفيد روی متن طلايی می آراستند.
از نظر فنی چند كوزه و تنگ مشبک كه به جا مانده است برجسته ترين نمونه هنر سفال سازی كاشان به شمار می رود. اين ظرف ها دارای پوسته ای خارجی است كه مشبک شده و به نحو زنده ای كالبد جانوران و گياهان را نشان می دهد. فن مشبک كردن ظرف ها در اواسط قرن ششم به كمال رسيد. اين هنر چنان دشوار است كه حتی امروز بيان اصول فنی آن آسان نيست. شايد منشا اين هنر ساختن فانوس باشد. عالی ترين نمونه اين كار كوزه ای است متعلق به سال 612 ه. ق. كه اكنون در موزه متروپوليتن محفوظ است. تاريخ مزبور نماينده زمانی است كه اين نوع كوزه گری به مرحله كمال رسيده بود.
کاشی سازی
هنر کاشی سازی از هنرهای کهن ايران زمين است که قدمت آن به دوران بابليان می رسد. کاشی هايی که ما امروزه استفاده می کنيم با کاشی هايی که در دوران گذشته استفاده می شده است متفاوت است ولی از نظر ماهيت هر دو سفال های لعابی هستند که برای تزيين بناها به کار می روند. کاربرد آجرهای لعابی از زمان بابليان رايج بوده و آثار به جا مانده از آن دوران اين امر را تاييد می کند. در هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح در عيلام نيز آجرهای لعابی به كار برده می شده است. آجرهای رنگی در زمان هخامنشيان نيز در ساختمان هايی كه در فلات ايران به ويژه شوش و تخت جمشيد برپا شده بود، ديده می شود. به نظر می رسد كه كاربرد آجرهای رنگی و لعابی در زمان سلوكی ها، پارت ها و ساسانی ها معمول نبوده است ولی در زمان خلافت بنی عباس در بغداد بار ديگر احيا شد. در پايان سده دوازدهم نوع جديدی از تزيين ديوارهای سفالی در ايران پديد آمد و آن كاشی های نقش دار بود. اين نوع كاشی ها در سده نهم در عراق به ويژه بغداد و سامره به كار برده می شد و از آن جا به مصر، شمال آفريقا و اسپانيا از يک سو و ايران از سوی ديگر گسترده شد.
اين كاشی های منقش اغلب در مراكز كاشی سازی كاشان، در مركز ايران ساخته می شد و از آن جا به ساير قسمت های خاور نزديک و ميانه فرستاده می شد. دو نوع مختلف از اين كاشی ها وجود دارد: نخست كاشی هايی كه روی آن صاف رنگ آميزی شده و طرح و نقش آن صليب و ستاره بود، دوم كاشی های بزرگ تر كه رويه آن برجسته بود و بيش تر در ساختمان محراب ها يعنی محل نيايش رهبران مذهبی و در مسجدها به كار برده می شد. بسياری از اين كاشی های برجسته و الوان محراب ها امضا هنرمندان كوزه گر كاشانی را دارد. يكی از ناموران آن ها ابوزيد است كه محراب مهم ترين زيارتگاه ايرانيان را در مشهد در سال 1215 ميلادی ساخت. كاشان تا ميانه سده چهاردهم در هنر ساختن كاشی های برجسته و الوان سخت استاد بوده است.
در اين زمان شيوه ديگری در كاشی كاری در خاور ايران پديد آمد و آن كاربرد كاشی های معرق بود. در اين نوع کاشی کاری طرحی قبلا کشيده می شد و سپس قطعات ريز را با شکل های مختلف از کاشی های يک رنگ مطابق طرح، در کنار يکديگر قرار می دادند. اين نوع کاشی مزيت های زيادی بر کاشی های درخشان داشت اول اين که كاشی های يک رنگ معمولی را هر كوزه گر محلی كه لعاب خوب و رنگ زياد در اختيار داشت می توانست بسازد گرچه كاشان قرن ها انحصار فروش سنگ لاجورد را در اختيار داشت ولی مقدار كمی اكسيد كبالت (سنگ لاجوردی) مورد نياز اين كاشی ها را می شد در همه جا از طريق خريد و فروش و داد و ستد به دست آورد. دوم هزينه حمل و نقل گران و خطر شكستن كاشی ها به هنگام باربری نيز بدين طريق يعنی با توليد كاشی های محلی برطرف گرديد و در آخر اين که كاشی كاری های معرق در معماری ساختمان با اندازه های متنوع و مختلف قابل استفاده است. با اين كاشی ها می توان از گل سرخ كوچكی كه قطر آن به اندازه 30 سانت باشد گرفته تا تزيينات داخلی و خارجی گنبدهای عظيم مساجد را پوشانيد.
اين كاشی كاری ظاهرا نخست در خاور ايران پديد آمد و در زمان تيموريان در هرات (افغانستان امروزی) به آخرين درجه از تكامل خود رسيد. طرح های كاشی كاری هرات در سده چهاردهم بسيار خوش و زيبا و ساختمان آن ها محكم بود. نمونه بارز كاشی كاری هرات در ايران مسجد جمعه اصفهان و يزد است. مسجد جمعه يزد، مربوط به سال 1375 ميلادی است. در سده پانزدهم در هنر و سبک كار گذاری كاشی ها ظرافت خاصی اعمال گرديد که در اين زمان نيز كاشان روش جديد را متداول ساخت. مسجد ميدان كاشان امضای حيدر كاشی تراش را به سال 1463 ميلادی نشان می دهد.
امروزه هنر ساخت كاشی های معرق (كاشی كاری ريز) به لحاظ اهميت و احتياجی كه به تعمير بناهای تاريخی و هنری ايران وجود دارد، احيا گرديده است. كاشی كار امروزی ايرانی در اين رشته اين قدر جلو رفته است كه كيفيت ساخته های او با كار استادان سده نوزدهم برابر است. در اين ميان کاشان همچنان يکی از مراکز مهم کاشی سازی می باشد که در هنر ديرين خود مشغول فعاليت است.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در كاشان و پيرامون آن رونق دارد و بخش بزرگ زمين های آن، هر ساله زير كشت پنبه، گندم، جو، باقالا، صيفی كاری، سبزی و پياز است. زمين های شهرستان كاشان هر ساله زير كشت پنبه، غلات، چغندرقند، صيفی كاری و سبزی است. در بخش كوهستانی نيز ميوه های گوناگون، به ويژه انار، زردآلود، و سيب به دست می آيد. انار فين و راوند نيز و پياز سفيد كاشان شهرت دارند. دربخش قمصر و روستاهای كوهستانی، گل محمدی پرورش می يابد، كه در ساختن عطر و گلاب ازآن استفاده می شود.
مشخصات جغرافيايي
شهر كاشان، مركز شهرستان كاشان، با پهنه ای حدود 45 كيلومتر مربع، در شمال باختری استان اصفهان، در مسير راه تهران - اردستان، در 33 درجه و 59 دقيقه و 30 ثانيه پهنای شمالی و 51 درجه و 27 دقيقه درازای خاوری نسبت به نميروز گرينويچ و بلندی 590 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به استان های سمنان و قم، از باختر به استان های قم و مركزی، از خاور به شهرستان اردستان و از جنوب به شهرستان های برخوار و ميمه و نطنز محدود است. هوای شهر كاشان معتدل خشک بوده، بيش ترين درجه حرارت، در تابستان ها 47 درجه بالای صفر و كم ترين آن، در زمستان ها 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه كاشان 150 ميلی متر بوده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
كاشان، از ديرباز تا كنون به نام های: كی آشيان، آمبورودوكس، كستسيونت، كاسان، كاسيان، قاشان، قاسان، كاه فشان، چهل حصاران، و … خوانده می شده است. عده ای معتقدند از آن جا كه نخستين آثار آبادانی در اين ناحيه ساختمان هايی بوده كه به فرمان پادشاهان در سرچشمه فين بنا شده است، آن جا را « كی آشيان » يعنی خانه و جای گاه پادشاهان گفته اند. برخی ديگر از پژوهشگران نيز كاسان و كاشان را مشتق از نام قبايل كاسو يا كاشوهای معاصر دوران پادشاهی حمورابی در بين النهرين می دانند. به باور بعضی از نويسنده گان دوران اسلامی، بنای شهر كاشان به دستور زبيده خاتون، همسر هارون الرشيد خليفه عباسی ( درگذشته 175 هـ . ق )، که هم چون مردم آن شهر شيعه مذهب بوده، انجام گرفته است. بر اين اساس از آن جا که در آغاز كار برای تعيين نقشه حصار و ديوار شهر، جای آن را كاه فشانی كرده اند، از آن رو « كاه فشان » ناميده شده، كه رفته رفته به « كاشان » تبديل شده است.
كاشان از ديرباز محل زندگی مردمان گوناگون بوده و فرهنگی كهن را در خود جای داده است، چنان كه تپه های سيلك در 3 كيلومتری جنوب باختری شهر كاشان و آثار به دست آمده از اين تپه با هفت هزار سال پيشينه تاريخی خود، گوه اين گفتار است. شهر كاشان در دوران های هخامنشی، اشكانی و ساسانی جزو قلمرو آنان بوده و چند بنای ارزنده از اين دوران همانند آتشكده نياسر و آتشكده خرم دشت از زمان ساسانی، و پيدا شدن سكه هايی از روزگار هخامنشيان، تداوم زندگی و سير پيشرفت را در اين ناحيه كهن سال آشكار می سازد. كاشان در دوران ديلميان از شكوفايی و آبادی ويژه ای برخوردار بوده صنعت سفال گری و فلزكاری آن، شهرت داشته است. با روی كار آمدن سلجوقيان در اوايل سده 5 هـ . ق نيز شهر كاشان اهميت و اعتبار زيادی يافت.
در سال 621 هـ . ق مغولان، مردم كاشان را قتل عام كردند، اما هولاكوخان هنگام تاخت و تاز در آن ناحيه، به احترام وجود بابا افضل الدين مرقی كاشانی، سپاهيان را از چپاول و كشتار مردم بازداشت. سكه های نقره ای كه در كاشان به نام مبارزالدين و شاه شجاع مظفری ضرب شده، نشان می دهند كه از سال 757 تا 768 هـ . ق شهر كاشان جزو قلمرو آل مظفر بوده است.
هنگام يورش تيمورلنگ به نواحی مركزی ايران، امير مجدالدين مظفر كاشی كه به فرمان سلطان زين العابدين مظفری، خواهرزاده خود حكمران كاشان و اصفهان بود، با حسن تدبير از كشتار و چپاول تيمورلنگ جلوگيری نمود. در دوران صفوی به دليل علاقه آنان به مذهب شيعه و هم چنين اهميت شهر كاشان از اين نظر، شهر رو به پيشرفت نهاد. شاه صفی، ( 1038 –1052 هـ ق ) دراين شهر درگذشت و فرزندش شاه عباس دوم ( 1052-1077 هـ ق ) در اين شهر به تخت پادشاهی نشست.
كاشان در دوران قاجار روزگار را به آرامی گذراند و با آن كه شكوفايی زمان صفوی را نداشت، ولی هنوز صنعت آن بر ديگر شهرها برتری داشت. شهر در اين زمان گسترش يافته و بناهای بسياری بدان افزوده شد. از جمله بناهای دوره قاجار خانه بروجردی ها، مسجد و مدرسه آقا بزرگ و مدرسه امام، … است، كه از شاه كارهای هنری اين دوران به شمار می روند
كاشان به مثال مثنوي هفتاد من و داستاني بي پايان است. مكانهاي توريستي و نيز جذاب ديگري در اين شهر وجود دارد كه ما در اينجا تنها به ذكر نام آنها بسنده مي كنيم:
بقعه حبيب بن موسي
بقعه پنجه شاه
بقعه مير نشانه
بقعه ابولؤلؤ
بقعه هلال بن علي
بقعه بابا افضل كاشاني
بقعه سلطان علي بن محمد باقر مشهد اردهال
بقعه امامزاده پيرداوود
بقعه امامزاده محمد صانع و محمد اسماعيل
مجموعه باباولي
مجموعه خان
مجموعه حاج سيد حسين عطار
قمصر
خانه عامريها
خانه عباسيان
خانه صالح
تيمچه ملك التجار
قلعه جلالي
مسجد ميرعماد
منار زين الدين
مسجد تبريزيها
بقعه خواجه تاج الدين
بقعه شاه يلان
بقعه سلطان مير احمد
حمام سلطان مير احمد
آتشكده نياسر
ادامه مطلب
ادامه مطلب
مرحله بعدی گسترش شهر مربوط به زمان صفویه میباشد که اصفهان به عنوان پایتخت انتخاب گردید. قرار گرفتن این شهر در محور جاده اصفهان به فارس که یکی از راههای مهم تجاری بوده موجب رونق اقتصادی آن گشتهاست. از طرف دیگر به خاطر نزدیکیش با اصفهان نوعی عملکرد نظامی نیز داشتهاست. در این دوره به دلیل امنیت نسبی بافت فیزیکی شهر توسعه یافت. در پایان دوره صفویه و در هنگام محاصره پایتخت توسط محمود افغان، قلعه بزرگ قمشه ضمن فرستادن 10هزار سوار تفنگداربه جهت کمک به سپاه شاه سلطان حسین برای نجات پایتخت از محاصره، به عنوان آخرین پایگاه مقاومت ایرانیان؛ تا آخرین نفس جنگید، تمامی مردان جنگجو کشته شدند، قلعه تسخیر و با خاک یکسان شدو آنگاه تصرف اصفهان میسر گشت. مرحله بعدی گسترش شهر مربوط به دوره قاجاریه است. در این دوره شهر به شکل قلعه مانند و دارای دروازه بوده که هفت محله در آن جای میگرفتهاند. مجموعه دروازهها با عناصر تشکیل دهنده محله، نظیر بازارچه گذر، مسجد، تکیه، آب انبار و حمام در عین استقلال نسبی به کل شهر نیز وابسته بودهاست. بازار در مرکز شهر قرار داشته و به عنوان کانون اصلی مبادلات اقتصادی و تجاری، همه شریانها را به خود متصل نمودهاست.
در دهه چهل ایجاد امنیت نسبی در کل کشور و تبدیل شهرضا به مرکز شهرستان موجب رشد شهرنشینی گشته، به طوریکه رشد کالبدی شهر در این دهه چشمگیر بودهاست. در این دوره از حیات، شهر به دلیل ایجاد مناسبات جدید اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی شهر از حالت ایستا خارج شده و به یک رشد نسبتاً سریع شهرنشینی دست یافت و صنایـع که تا این زمان تنهـا در مقیاس سنتـی آن مطـرح بوده جای خود را به کارخانههای نسبتاً بزرگ سپرد. جهات گسترش شهر در این دوره در بخشهای شمال غربی بودهاست و بافت فیزیکی آن به عنوان پیوند دهنده بافت قدیم و جدید کاربرد شهری خود را حفظ نمودهاست. وجود بزرگترین پادگان نظامی کشور، و بزرگترین زاغه های مهمات خاورمیانه در این شهرستان نشان از موقعیت استراتژیک و سوق الجیشی این شهرستان در مرکز کشور دارد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
این شهرستان دارای جمعیت 13893 نفر می باشد و دارای 1 پاسگاه پلیس راه و 2 استراحتگاه بین راهی می باشد . این شهرستان در مسیر محورهای ارتباطی نایین به کاشان قرار دارد و بزرگراه کاشان - اصفهان از شمال این شهرستان می گذرد . اردستان فاقد پایانه مسافربری می باشد .
اغلب مردم این شهرستان به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند . بنا بر روایات نام این شهر مخفف ارگ دستان (ارگ به معنی قلعه است و دستان صفت زال بوده است) است و مشهور است که این شهر بدست رستم ساخته شده است.
اردشير اول,موسس سلسله ساساني آتشکدهاي را در آنجا بنا نهاد. همچنين اردستان زادگاه انوشيروان است. در اوايل قرن چهارم اردستان شهري مستحکم با 5 دروازه بود که مساحتي حدود 1مايل مربع رادر برميگرفت .مکانهاي تاريخي وچشمگير اين شهر عبارتند از:
- چندين آب انبار زيرزميني
- کاروانسراي جوگند واقع در جاده اردستاننايين
- مجموعه آسيابهاي آبي در راميان وزواره
- مجموعهکاخ سرهنگ آباد در شرق زواره
- چندين مسجد قديمي .
مسجد جامع اردستان -
اردستان حدود 110 کیلومتری کاشان است یعنی تقریبا کمتر از 50 کیلومتری نطنز و این شاید برای خیلی ها کافی باشد که اگر تا نطنز رفتند، سری هم به اردستان بزنند ،گرچه اگر بخواهیم اینگونه استدلال کنیم باید تا جنوب یکسره برویم . از طرف دیگر به نظر من هتل جهانگردی اردستان به مراتب از هتل سرابان نطنز بهتر است برای همین هم می تواند محل استراحت و استقرار برای دیدار از شهر های نطنز و اردستان و زواره قرار گیرد .
اردستان شهری است بسیار کهن ،طبق روایتی افسانه گونه بنای شهر به ارونشاه فرزند کیقباد پادشاه سلسله کیانیان منسوب می شود . میگویند همین فرد دستور حفر قناد معروف اروانه را برای ابیاری شهر صادر کرده . قناتی که لااقل 2500 سال قدمت دارد . همچنین می گوید انوشیروان و کاوه آهنگر هم در اردستان متولد شده اند . با توجه به قدمت زیاد شهر آثار باستانی آنهم منحصرفرد می باشند که شاید معروفترین آن مسجد جامع شهر است .
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
اصفهان يكي از مهم ترين مناطق گردشگري ايران در جهان است كه در رديف شهرهای درجه اول دنيا، مانند: پکن، پاريس، رم، ونيز، ...قرار داشته و به لحاظ ديرينهگی و ارزش های ويژه هنری، در مجموعهي ميراث فرهنگی بشريت، طی آيينی جهانی از سوی «يونسکو» پاس داشته می شود. شهرستان اصفهان داراي دو چشم انداز است؛ بلندی شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتی آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پای دامنه های خاوری بلندی های زاگرس قرار گرفته است. از سوی جنوب باختری فاصله چندانی با دامنه كوه های زاگرس نداشته اما از شمال خاوری در فاصله دورتری از كوه های مركزی قرار گرفته است. صنايع اصفهان دارای قدمتی تاريخی است و صنعت كاران اصفهانی مشهورترين صنعت گران ايرانی به شمار می آيند. صنايع دستی اصفهان از ديرباز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستی ايران بناميم، سخنی به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بی درنگ تصوير خاتم کاری، كاشی كاری، معرق، تابلوهای مينياتور، قالی های نفيس ابريشمی و نقش های زيبای پارچه قلم كار را تداعی می كند. قدمت طولانی و معماری با ارزش بناهای تاريخی اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخی منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی يونسکو قرارگيرند. مجموع آثارطبيعی و تاريخی، اصفهان را در فهرست ديدنی ترين مناطق ايران قرار داده است. اصفهان نه تنها نماينده شايسته ای برای معرفی فرهنگ و تمدن غنی ايران به مهمانان خارجی است، بلکه بازديد از اين خطه؛ خاطرات زيبا و حس غرورانگيزی را در ذهن گردشگران داخلی نيز بر جای مي گذارد
اصفهان را می توان یکی از معروف ترین مناطق ایران در جهان دانست که قرن هاست به نصف جهان شهره است. وجود بیش از شش هزار اثر تاریخی در استان اصفهان سبب شده لقب نصف جهان برازنده این خطه ارزشمند از سرزمین ایران باشد. اصفهان آمیزه ای از میراث های فرهنگی باشكوه و طبیعت زیباست كه پیشینه ای به قدمت تاریخ تمدن و فرهنگ ایران دارد. آثار متعدد و با ارزشی که از دوره هایمختلف تاریخی در شهرهای مختلف این منطقه برجای مانده، اصفهان را به موزه ای هنری – تاریخی – طبیعی تبدیل کرده که بازدید از آن در لیست آرزوهای گردشگران ایران و جهان قرار دارد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
آشنایی با شهرستان نایین
ادامه مطلب
شهرستان نائین شهرستانی است در استان اصفهان مرکز این شهرستان شهر نائین است. در سال ۱۳۲۷ شمسی نائین رسماً شهرستان اعلام شد و بخشداری آن به فرمانداری تبدیل گشت.
شهرستان نائین وسیعترین شهرستان استاناصفهانو یکی از بزرگترین شهرستانهای ایران است.
نايين از شهرهاي ايران باستان و يکي از ولايتهاي پنج گانه استان (کوره) فارس، يعني پايتخت هخامنشيان بوده است. در زمان گسترش اسلام مردم نايين به اين دين گرويدند.
در قرن پنجم ه.ق نايين مانندساير شهرهاي اصفهان مورد توجه قرار گرفت و در زمان حکومت سلطان محمد خدابنده(الجايتو) و غازان خان در نايين آثار با ارزشي چون مسجد بابا عبدالله، عمارت امامزاده سلطان سيد علي و مناره مسجد جامع اين شهر ساخته شد.
در قرن هشتم در جنگلي که ميان ملک اشراف، با امير مبارزالدين در گرفت و به شکست اشراف انجاميد، نايين ومردم آن آسيب فراوان ديدند.
شهرستان نائین وسیعترین شهرستان استاناصفهانو یکی از بزرگترین شهرستانهای ایران است.
نايين از شهرهاي ايران باستان و يکي از ولايتهاي پنج گانه استان (کوره) فارس، يعني پايتخت هخامنشيان بوده است. در زمان گسترش اسلام مردم نايين به اين دين گرويدند.
در قرن پنجم ه.ق نايين مانندساير شهرهاي اصفهان مورد توجه قرار گرفت و در زمان حکومت سلطان محمد خدابنده(الجايتو) و غازان خان در نايين آثار با ارزشي چون مسجد بابا عبدالله، عمارت امامزاده سلطان سيد علي و مناره مسجد جامع اين شهر ساخته شد.
در قرن هشتم در جنگلي که ميان ملک اشراف، با امير مبارزالدين در گرفت و به شکست اشراف انجاميد، نايين ومردم آن آسيب فراوان ديدند.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم اسفند 1389ساعت 11:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرستان لنجان، با پهنه ای حدود يک هزار و 200 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان قرار دارد و بلندی آن از سطح دريا حدود يک هزار و 700 متر است. كشاورزي و دام داري شغل اصلي ساكنين اين منطقه راتشكيل مي دهد. در شهرستان لنجان بافته های ظريف و زيبايی از سر پنجه های هنرمند اهالی منطقه توليد می شود که اين بافته ها از انواع مرغوب و عالی بافته های دستی به شمار می روند. هنرهای دستی مردم زرين شهر(مرکز شهرستان لنجان) بافتن پارچه های خوش نقش و ظريف، فرش بافی، زيلوبافی و... است. لنجان از نظر قالی بافی نيز مانند ساير نواحی استان اصفهان دارای قالی های بسيار نفيس و مرغوبی است. قالی های اين منطقه که جنبه صادراتی دارند دارای طرح های اصفهان و نجف آباد و نقش های ترنج محرابی، افشان، لچک ترنجی، شكارگاهی و درختی هستند. رودخانه زاينده رود که يکی از زيباترين و بااهميت ترين رودهای ايران است از مرکز شهرستان لنجان ( زرين شهر ) عبور می کند و چشم انداز زيبايی به شهر می بخشد.آرامگاه ها و قلعه ها نيز از آثار و بناهای تاريخی اين شهرستان به شمار می آيند.
مکان های دیدنی و تاریخی
رودخانه زاينده رود که يکی از زيباترين و بااهميت ترين رودهای ايران است از مرکز شهرستان لنجان ( زرين شهر ) عبور می کند و چشم انداز زيبايی به شهر میبخشد.آرامگاه ها و قلعه ها نيز از آثار و بناهای تاريخی اين شهرستان به شمار می آيند.
صنايع و معادن
صنايع دستي و برخي از انواع صنايع محلي و كوچك مهم ترين صنايع شهرستان لنجان را تشكيل مي دهند.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های مهم كشاورزی اين شهرستان، سيب زمينی، پياز، چغندرقند، پنبه، تنباكو، دانه های روغنی، گندم، جو، حبوبات و برنج می باشد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان لنجان، با پهنه ای حدود يک هزار و 200 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان قرار دارد و بلندی آن از سطح دريا حدود يک هزار و 700 متر است. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان های نجف آباد و فلاورجان، از خاور به شهرستان مباركه، از باختر به استان چهار محال و بختياری و از جنوب به شهرستان مباركه و استان چهار محال و بختياری محدود است. شهرستان لنجان بخشی از دره زاينده رود است كه در اراضی پای كوهی قرار گرفته و خاک آن از فرسايش كوه های پيرامون در اثر جريان فصلی، و رسوب های زاينده رود تشكيل شده بسيار حاصلخيز است. آب وهوای لنجان از يكسو زير تأثير نواحی كوهستانی شهر كرد و رطوبت زاينده رود و از سوی ديگر زير تأثير هوای گرم منطقه مركزی قرار دارد، از اين رو از تابستان هايی گرم و زمستان هايی سرد برخوردار است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
دربارهي وجه تسميه و پيشينهي تاريخي شهرستان لنجان اطلاعات مستندي در دست نيست.
مکان های دیدنی و تاریخی
رودخانه زاينده رود که يکی از زيباترين و بااهميت ترين رودهای ايران است از مرکز شهرستان لنجان ( زرين شهر ) عبور می کند و چشم انداز زيبايی به شهر میبخشد.آرامگاه ها و قلعه ها نيز از آثار و بناهای تاريخی اين شهرستان به شمار می آيند.
صنايع و معادن
صنايع دستي و برخي از انواع صنايع محلي و كوچك مهم ترين صنايع شهرستان لنجان را تشكيل مي دهند.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های مهم كشاورزی اين شهرستان، سيب زمينی، پياز، چغندرقند، پنبه، تنباكو، دانه های روغنی، گندم، جو، حبوبات و برنج می باشد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان لنجان، با پهنه ای حدود يک هزار و 200 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان قرار دارد و بلندی آن از سطح دريا حدود يک هزار و 700 متر است. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان های نجف آباد و فلاورجان، از خاور به شهرستان مباركه، از باختر به استان چهار محال و بختياری و از جنوب به شهرستان مباركه و استان چهار محال و بختياری محدود است. شهرستان لنجان بخشی از دره زاينده رود است كه در اراضی پای كوهی قرار گرفته و خاک آن از فرسايش كوه های پيرامون در اثر جريان فصلی، و رسوب های زاينده رود تشكيل شده بسيار حاصلخيز است. آب وهوای لنجان از يكسو زير تأثير نواحی كوهستانی شهر كرد و رطوبت زاينده رود و از سوی ديگر زير تأثير هوای گرم منطقه مركزی قرار دارد، از اين رو از تابستان هايی گرم و زمستان هايی سرد برخوردار است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
دربارهي وجه تسميه و پيشينهي تاريخي شهرستان لنجان اطلاعات مستندي در دست نيست.
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم آبان 1389ساعت 21:22 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
يران كوه ( شاهكوه قديم )
رشته ايران كوه حدود 18 كيلومتر در جهت شمال غرب به جنوب شرق كشيده شده و قله آن به ارتفاع 2369 متر در جنوب جاده شهرضا خودنمايي ميكند. بهترين مسير براي صعود به قله اين كوه در طريق چشمه لاتاريك و سپس از زير يال غربي و مدت سه ساعت زمان ميطلبد. آب چشمه لاتاريك خنك ترين و گواراترين آب منطقه ميباشد.
كوه قلعه بزي
اين كوه در غرب اصفهان و در منطقه لنجان واقع شده و از فراز اين كوه ميتوان كليه راهها و روستاهاي منطقه لنجان را كنترل و زير نظر داشت و اين كوه يكي از مراكز و استحكامات پيروان حسن صباح بوده است و در آن به فعاليتهاي سياسي ميپرداختهاند.
كوه كلاه قاضي
بلندترين قله كوههاي نزديك به اصفهان قله كلاه قاضي به ارتفاع 2534 متر واقع در جنوب شرقي و در كيلومتر 30 جاده شهرضا ميباشد كه از چهاردور و بر اصفهان به خوبي نمايان است. قله كلاه قاضي در ميان درههاي تو در تو و مثل كله قندي بزرگ و منفرد كه در ته دريا قرار گرفته باشد يعني اينكه براي صعود به قله آن بايد درهها و كوه و كمرهها را طي كرد و پايين رفت تا به دامنه كله قند رسيد آنگاه از روي يال كوتاه دامنه بالا رفته و به كلاه بزرگ كه قلعه مخروبهاي هم بر فراز آن به چشم ميخورد صعود كرد و مسير صعود از گردنه لاشتر و از راه شرقي تخت صنمبر حدود 3 ساعت زمان ميخواهد.آشنايي با كوههاي قمصرقمصر در دامان كوههاي مرتفع مركزي ايران قرار گرفته است. كوههاي مهم اطراف قمصر عبارتند از : كوه اشك ـ كوه سم ـ كوه اسبي ـ كوه ميدان و كوه قيله كه به طور چتر مانند قمصر را در ميان گرفتهاند. قناتهاي مقدم و جزاوند از زيركوه ميدان بلندترين كوه منطقه به طرف قمصر روان است و چشمههاي دائمي ديگر به نام چشمه پرآب، چشمة كارين با قناتهاي متعدد كليه روستاهاي سرسبز و زيباي آن منطقه مثل بن رود، جزاوند، غزآن، مازگان و فرفهان آب و غذا ميدهند.
قمصر داراي آب و هواي لطيف بوده و مركز پرورش گل محمدي براي ساختن عطر گلاب ميباشد و تاريخ گلابگيري همه ساله از پانزدهم خرداد الي پانزدهم تير است. فاصله اصفهان تا شهر كاشان 200 كيلومتر و از كاشان به قمصر 35 كيلومتر است. زيارتگاه شاهسواران از ديگر جاهاي ديدني كوهستاني در مسير جاده قمصر به قهرود است كه بر فراز قله كوه شاهسواران با وسعت زياد ساخته شده است. دره قمصر از جاهاي ديدني جالب در استان اصفهان است. درخت كهنسال چنار مسجد جامع قمصر مشهور ميباشد. قطر اين چنار به 15 متر ميرسد.
گلستان كوه خوانسار
شهرستان خوانسار در 140 كيلومتري شمال غرب اصفهان و در ميان درهاي با صفا و دلپذير قرارگرفته . رشتة گلستانكوه كه بلندترين قلة آن در خوانسار ( سيل 9 ) نام دارد و بيشتر ايام سال پوشيده از برف است، از كنار اين شهر گذشته و دره قشنگ گلستانكوه را به وجود آورده است كه در فصل بهار گلها و لالههاي وحشي واژگون زينت بخش آن هستند و انسان از ديدن آن طبيعت و آب و هوا و حسن منظرش هرگز سير نميشود. حوض پارك سرچشمه كه آب آن از دامنه ارتفاعات گلستانكوه جاري است، پس از مشروب نمودن باغات ميوه و زمينهاي كشاورزي خوانسار وارد گلپايگان ميشود. اطراف خوانسار چشمه سارهاي متعددي وجود دارند و محصولات مهم كوهي آن گزانگنبين ـ گون كتيرا ـ جوشير ـ تره كوهي ـ ريواس ـ موسير و گلها و لالههاي زيباي وحشي است و گياهان دارويي متعدد در اين كوهستان ديده ميشود . دره گلستانكوه يكي از نقاط پر جاذبه براي گردشگران ايراني و خارجي ميباشد.
در 18 كيلومتري باختري پيكان در كوههاي آن منطقه غاري وجود دارد كه مردم به آن غار فريدون ميگويند و روزگاري فريدون پيشدادي از دست ضحاك بيدادگر در كوهها پنهان بوده و چندگاهي نيز در اين غار زندگي ميكرده است. در درون غار تونلي به دست مردمان باستان كنده شده كه با ابزارهاي امروزي نيز كندن آن دشوار است رفت و آمد به درون اين غار بدون طناب و ابزار كوهنوردي دشوار است و كساني كه ميخواهند از غار بازديد كنند بايستي وسايل و ابزار كوهنوردي به همراه داشته باشند.
كوه صفه و چشمه هاي آن
دنباله ارتفاعات شاه كوه لنجان در جنوب اصفهان به دو رشته كوه كم ارتفاع صفه و باباسعيد متصل ميشود كه جهت آنها از جنوب به شرق است، ارتفاع كوه صفه در جنوب شهر اصفهان به 2400 متر ميرسد اين رشته كوه با تضاريس زيادي كه دارد و به علت نزديكي آن به شهر بر زيبايي موقعيت طبيعي اصفهان افزوده است در كوه صفه چشمههاي آب طبيعي واقع شده كه از قديم شهرت داشته و تفرجگاه مردم كوهنورد و جوانهاي علاقه مند به ورزش و راهپيمايي بوده است. از آن جمله چشمه درويش كه به شكل حوض طبيعي و مسقف در پايه كوه واقع شده و آب از آن خارج نميشود. در حدود 200 متر بعد از آن با راه صعب العبور چشمه گل زرد واقع شده كه غير از اشخاص كوهنورد كسي نميتواند به آنجا برود متجاوز از 1000 متر در مغرب چشمه درويش، قسمت صفه مانندي واقع شده كه به همين جهت اين كوه را كوه صفه مينامند. اين قسمت را مسطح كردهاند و بر روي آن عمارتي به اصطلاح چهارطاقي بنا كردهاند كوه در اين قسمت مانند ديوار صافي است و سايه مياندازد. در مغرب اين صفه چشمه ديگري به نام چشمه نقط واقع شده كه به صورت سنگابي است و از بالاي كوه آب در آن قطره قطره ميچكد و حيوانات كوهي و كوهنوردان از آب آن كه بسيار خنك است ميآشامند. آثار باقيمانده قلعه ديو ( قرارگاه اسماعيليان طرفداران حسن صباح ) بر فراز كوه صفه ديده ميشود. هم چنين آثار برجهاي ديدهباني انفرادي از پايين به بالاي كوه يكي در كنار چشمه پا چنار و ديگري در كمرگاه و زير ديواره گل زرد هنوز باقي است كه از آنجا رفت و آمدها به سوي قلعه ديو زير نظر داشتهاند. براي صعود به قله صفه چهار طرف راه وجود دارد. ولي بهترين و مناسبترين راه براي همگان از طريق چشمة خاجيك به نزديك گردنه بادو سپس به سمت راست گردنه بادكه پشت كوه صفه به حساب ميآيد. | ||||||
غار يخ
اين غار در ارتفاع 3850 متري كوه دنا مابين دو قلة معروف به نامهاي قدوس و بيژن واقع شده است و يكي از غارهاي ديدني ايران است اين غار به وسيله كوهنوردان فارس در مرداد 1346 كشف گرديده است. درون غار ستوني از يخ به ارتفاع 80 متر و قطر 14 متر ديده شده است و در انتهاي غار درياچه زيبايي مملو از قطعات يخ شناور مشاهده گرديده كه بسيار جالب است. بازديد از اين غار احتياج به وسايل فني دارد و بدون طناب ورود به اين غار غير ممكن است.
| ||||||
غار شاه قنداب
اين غار در 45 كيلومتري آباده و 35 كيلومتري رامشه در كوههاي باختري آن قرار دارد. و يكي از غارهاي جالب و ديدني ميباشد به ويژه آن كه در انتهاي آب سه ستون بسيار زيبا كه از استالاكميت تشكيل شده چندين برابر به زيبايي اين غار ميافزايد. درون غار حوضچههاي آب فراواني ديده ميشود. طول غار در حدود 67 متر است و اين غاري است كه پايان آن تاريك و ناپيداست. | ||||||
غار چاه وزمه ( كلهرود )
اين غار در نزديكي آبادي كلهرود در 30 كيلومتري شهر مورچه خوت اصفهان در ميان دره كم عمق در ارتفاع كوتاهي از سطح رودخانه جاي دارد. غار از يك دهليز اصلي تقريباً به طول 100 متر كه به تالار عظيمي به طول 120 متر و عرض 50 متر ميرسد، تشكيل شده است . يك شاخه باريك و ساده در انتهاي غار قرار دارد كه بايد خزيده به درون آن رفت، اين شعبه تالار و دهليز اصلي رويهم رفته به 3000 متر ميرسد كه تا قبل از كشف انتهاي غار قوري قلعه در اورامانات پاوه طولانيترين غار شناخته شده ايران به شمار ميرفت.
| ||||||
غار پلنگ
اين غار در 12 كيلومتري كمه از بخش سميرم و در جنوب شهرضا واقع است. طول غار 95 متر است و در انتهاي آن پلنگ عظيم الجثهاي ديده ميشود.
| ||||||
غار افغان
اين غار در كوير سياه كوه واقع شده است و در آينده اطلاعات جامعتري راجع به اين غار انتشار داده خواهد شد.
| ||||||
غار نياسر
يك نمونه جالب از غارهاي دست كن ايران كه در نوع خود منحصر به فرد است. غار نياسر كاشان است اين غار را شايد به خاطر وجود آتشكده ساساني نياسر در نزديكي آن ساخته شده است و مربوط به دوره ساساني ميباشد.
موقعيت غار نياسر: قريه خوش منظر و بزرگ نياسر در 30 كيلومتري شمال غربي كاشان در پاية كوه نسبتاً مرتفعي ميباشد غار در دل كوه رسوبي كم ارتفاعي به نام تالار در بريدگي تندي نزديك به قله قرار گرفته است. دهانة غار به عرض 5/3 متر و ارتفاع 5/2 متر روبه شمال قراردارد. ابتداي غار تالار طبيعي كوچكي به طول 8 متر و عرض 3 متر است كه دهانه خارجي به آن پيوسته است و در انتهاي آن به ارتفاع تقريباً يك متر از سطح زمين حفره كوچك دريچه مانندي است به ابعاد 50 × 50 سانتيمتر كه در سنگ كنده شده و در واقع مدخل داخلي غار محسوب ميشود و پس از عبور از دهانه، تونل سنگي باريكي آغاز ميشود كه بايد به حالت نشسته از آن عبور كرد و به فاصله كمي، اين تونل به چاه سنگي مكعب مستطيل شكلي بر ميخورد كه عمود و به طور منظم در سنگ حفر شده و در طرفين داراي پاگيرهاي مرتبي است. عمق اين چاه زياد نيست و پس از عبور از آن مجدداً به چاه ديگري نظير اولي ميرسد كه عمق آن در حدود 6 متر است و انتهاي چاه به راهرو باريكي منتهي ميشود كه از جانب راست آن چند راه فرعي با چند چاه كم عمق قرار دارد و در سمت چپ آن چاهي به عمق 6 متر واقع است كه به دو شاخه منشعب ميشود. يكي از آنها راه باريك و دشواري است كه به خارج از غار راه دارد. اين خروجي با ارتفاع چند متر، محاذي دهانه غار مشرف به پرتگاه عميقي سر در ميآورد كه به يك سري راهروها و اتاقهاي تو در تو راه داشته است. قسمت بزرگي از اين بخش در اثر عوارض طبيعي شكسته و فرو ريخته و اينك بقايا و آثار آنها اغلب به حالت معلق در بدنه ديواره به چشم ميخورد و حتي بعضي از بالكونهاي بزرگ با پيشبندهاي ضخيم و محكم سنگ و گچي هنوز پابرجاست و قرنها جلگه شرقي نياسر را تا كاشان زير چشم دارد. عميقترين قسمت غار نياسر چاهي است به عمق 10 متر كه با استادي و مهارت عجيبي در دل سنگ حفر شده است. غار نياسر داراي سه انتهاي، سطحي، عمقي و زيرزميني است كه هر كدام از نظر موقعيت داراي ارزش خاصي است. |
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم آبان 1389ساعت 22:6 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
آبشار سميرم
موقعيت جغرافيايي:
در شش كيلومتري شرق شهر سميرم در استان اصفهان، در ارتفاعات كوه آبشار سميرم، آبشاري با ارتفاع 2460 متر الي 2500 متر از سطح دريا، در منطقه اي با طول جغرافيايي 36 و 51 غربي و 27 و 51 طول شرقي و در عرض جغرافيايي 24، 31 عرض جنوبي الي 25، 31 عرض شمالي تنگ آبشار سميرم قرار گرفته است.
چشم انداز آبشار:
علاوه بر اين كه آبشار از نظر شكلبندي و فرم زمين شناسي حائز اهميت است داراي اكوسيستم و شرايط اقليمي منحصر به فردي نيز هست. از نظر زمين شناسي تشكيلات آن مربوط به دوران سوم زمينشناسي است كه جزء جوانترين كوهزاييهايي است كه هنوز فعال و در حال دگرگوني است. ارتفاع 35 متري آبشار با حجم زياد اب باعث گرديده كه چشم انداز بسيار زيبا و جذايي در منطقه ايجاد گردد كه چشم هر بينندهاي را خيره ميكند، نزديكي آبشار به شهر سميرم و آب و هواي معتدل و مناسب منطقه در كنار زيباييهاي طبيعت توانسته است بهترين و جالبترين اثر طبيعي را براي پژوهشگران و يك محل تفرجگاهي مناسب براي عموم و به ويژه دوستداران طبيعت و ساكنين شهر سميرم و توريستهاي خارجي باشد. مكاني براي رسيدن به بيسترين زيبايي و خدابيني كه چشم را نوازش ميدهد و خستگي زندگي شهري را از تن بيرون ميراند. وقتي انسان از جاده آسفالته شيراز داخل دره آبشار ـ كه در انتهاي آن دره، آبشار زيباي سميرم قرار دارد ـ ميشود با نگاهي بر آبشار و سيماي زيباي دره با طبيعت واقعي ـ طبيعتي بكر و صميمي و در هر حال وحشي روبرو ميشود. در اين منطقه به خوبي انسان طبيعت را لمس ميكند و با آن آميخته ميشود. وقتي در مسير حركت در ته دره ناگهان رودخانهاي با اب صاف و روشن و با بازتابي از رنگ آبي و شفاف آسمان و منظره اي بس بديع و زيبا جلوهگر ميشود، تمامي وجود بيننده در كلمهاي خلاصه ميشود و از زبان جاري ميگردد، و خواهد گفت چه زيبا! و اين چنين صحنهاي تا ابد در خاطر او جايگزين خواهد بود.
منابع آبي
بارندگي و ريزش برف فراوان در منطقه رشته كوه دنا و شهرستان سميرم باعث گرديده كه در اين منطقه علاوه بر رودخانههاي فراوان، چشمه سارهاي زيادي به وجود آيد كه سر منشأ رودخانهها را ميسازند. آب آبشار سميرم كه آبي شيرين و دائمي است از چشمههاي عزيزخان، جوزا، قرهقاچ و مزارع تأًمين ميگردد. مجموع آب اين چهار چشمه كه رودخانه عزيزخان را به وجود ميآورند در محل آبشار سميرم به طور متوسط حدود 5/1 تا 2 مترمكعب در ثانيه است.
ويژگيهاي تفريحي و تفرجي:
اين آبشار يكي از قطبهاي مهم گردشگري استان اصفهان كه به خاطر چشمانداز زيباي آبشار و آب و هواي خنك و معتدل دره آبشار در فصل بهار و تابستان جمعيت زيادي از اهالي شهرستان سميرم و ساير شهرهاي استان اصفهان به ويژه اهالي شهر اصفهان براي تفريح و گذراندن اوقاتي از وقت استراحت خود را در دامان طبيعت به اين منطقه مسافرت و در كنار آبشار در محلهاي مخصوصي كه از طرف شهرداري سميرم جهت استراحت مسافران و بازديدكنندگان ساخته شده و در زير سايه خنك درختان و در در كنار آبشار، در رفع خستگي روحي و جسمي پالايش روح و روان و ايجاد عشق به طبيعت و سرزمين مدتي بيتوته ميكنند.
امكانات حفاظتي:
بيان زيبايي و شكوه و عظمت آبشار و طبيعت سبز و لالهزار و ستيغهاي ستبر و سترگ كوهستانهاي غرقه در گلهاي رنگارنگ وحشي و بلنديهايي كه برف سفيد هميشه برفرازشان سفيد بختي ساكنان آن مناطق را نشان ميدهد. بهترين تمجيد و توصيف زيبايي و عظمت منطقه است. ولي اين شكوهمندي و عظمتي كه قبل از ديدن و راز و نياز با آنها و تعظيم به آن طبيعت بكر و زيبا و سجده بر آستانه خداوند خالقش، اسف انگيز است. فزارها و نشيبهايي است كه بر آن شكوهمندي، دنائت و در آن شادي غم آفريده است. مسؤلين ذيربط نبايد هيچ فرصتي را براي آگاهي و شناخت بهتر از اين محيط زيبا و پديدههاي طبيعي و بكر و زيباي اين مرز و بوم از دست بدهند، بايستي با عشق ورزيدن به زيبايي چشماندازهاي طبيعي و نادر در كشور و عشق ورزيدن به حيات وحش، زمينه استفاده هاي معقول علمي، صنعتي از اين منابع عظيم انرژي پايدار و تجديدپذير را فراهم آورد. جهت حفظ و حراست و استفاده هاي معقول و پايدار از اين چشمانداز خدادادي پيشنهاد ميگردد كه منطقه مذكور و حيات وحش جانوري و گياهي آن به عنوان چشم اندازي ارزشمند و نادر و ذخيرهگاهي غني ژنيتيكي از حيات وحش مورد حفظ و حراست سازمان محيط زيست قرار گيرد.
راه دسترسي به آبشار:
چون آبشار در حاشيه شهر سميرم قرار گرفته، راههاي دسترسي به آن، راههاي دسترسي به شهر سميرم است. مهمترين راه ارتباطي به سميرم جاده آسفالته اصفهان ـ شهرضا ـ سميرم است كه از ناحيه شمال وارد شهر سميرم ميگردد. از جنوب نيز از بويراحمد و بهبهان جاده آسفالتهاي اخيراً احداث شده كه به شهر سميرم ميرسد. پس از ورود به شهر سميرم در منتهي اليه جنوب شرقي شهر جاده آسفالتهاي اخيراً از طرف شهرداري به محل آبشار احداث گرديده است كه پس از طي 6 كيلومتر به محل آبشار واقع در انتهاي دره آبشار ميرسد. |
آبشار شالورا واقع در 65 كيلومتري غرب اصفهان ميباشد. براي رفتن به آبشار شالورا از اصفهان، پل كله و از جاده شهركرد وارد روستاي چرمهين سمت چپ جاده شده و از خط كمربندي آسفالته روستا حدود 3 كيلومتر به روبروي جاده خاكي آبشار ميرويم پس از طي چهار كيلومتر راه ماشينرو و سربالايي به درختستانهاي زير آبشار ميرسيم. |
آبشار آب ملخ
واقع در غرب روستاي آب ملخ است. براي رفتن به اين آبشار اين مسيرها را بايد طي كرد از اصفهان به شهرضا هشتاد كيلومتر و از آنجا به سميرم هشتاد و پنج كيلومتر و از سميرم به روستاي آب ملخ 65 كيلومتر، كوهنوردان علاقمند ميتوانند طي يك برنامهريزي دو سه روزه از طريق دره اتابكي به قلل قدويس صعود و در برگشت از كنار رودخانه و جنگل به معجزهگاه تخت سليمان كه بسيار دلپذير است رفته و از آب و هوا و فضاي روحپرور آنجا استفاده نمايند. قابل ذكر است كه اطراف آبشار و حاشيه رودخانه در فصل تير و مرداد پر از درختچههاي سماقاند كه بارور شده چشم نواز ميگردند. رودخانه آب ملخ پس از پيوستن به رودخانههاي خرسان و ماربر به كارون ميريزد و ماهي فراوان دارد. |
آبشار كرد عليا واقع در 90 كيلومتري غرب اصفهان در ارتفاعات دلانكوه بالاي سر روستاي كردعليا ست. اين آبشار موقع آب شدن چال برفهاي بالاي كوه فعال ميشود و اوايل بهار آبريزي بيشتر دارد. اطراف كردعليا چشمهسارها و مناظر زيبايي وجود دارد. |
آبشار نمك آبشار نمك در كويرات منطقه نائين ( شهرستان خور و بيابانك ) واقع شده است و داراي منظره زيبايي است كه نمك از ارتفاع زيادي همانند آب جريان يافته است و نمكها به بدنه آبشار چسبيده است و اين به خاطر شدت تبخير در كوير اتفاق افتاده است.
|
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم آبان 1389ساعت 22:5 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
روستای ابیانه
در ۴۰ كیلومتری شمال غربی نطنز از استان كاشان در دامنه كوه كركس روستایی بس كهن واقع است به نام ابیانه. این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی پرتنوعش باید از زمرهٔ استثنایی ترین روستاهای ایران به شمار آورد. شكوه معماری بومی و سرشار از زیبایی این روستا، آن را در شمار نمونه های كم نظیر دیدنیهای جهان درآورده است. ابیانه نقطه ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است. در دورهٔ صفویه هنگامی كه شاهان صفوی برای ییلاق به نطنز میرفتند بسیاری از نزدیكان آنها و درباریان ترجیح میدادند در ابیانه اقامت كنند. شمار خانه های ابیانه در سرشماری سال ۱۳۶۱ برابر با ۵۰۰ واحد برآورد شده؛ این خانه ها تماماً بر روی دامنه پرشیبی در شمال رودخانه برزرود بنا شده است به صورتی كه پشت بام مسطح خانه های پایین دست، حیاط خانه های بالادست را به وجود آورده است و هیچ دیواری هم آنها را محصور نمیسازد. در نتیجه، ابیانه در وهلهٔ اول روستایی چند طبقه به نظر میآید كه در بعضی موارد تا چهار طبقهٔ آن را می توان مشاهده كرد. اتاقهای ابیانه به پنجرههای چوبی ارس مانند مجهزند و اغلب دارای ایوانها و طارمیهای چوبی پیش آمدهٔ مشرف بر كوچه های تنگ و تاریكاند كه خود به صورت مناظر جالبی درآمدهاند. نمای خارجی دیوارهای خانه های ابیانه با خاك سرخی كه معدن آن در مجاورت روستاست پوشیده شده است. از آنجا كه در دامنه های شیبدار ابیانه فضای كافی برای ساختن خانه های موردنیاز وجود ندارد در این روستا چنین رسم شده است كه هر خانواده انبار غار مانندی در تپههای یك كیلومتری روستا، در كنار جاده و نرسیده به ابیانه ایجاد نماید. این غارها كه در دل تپه ها حفر شدهاند و از بیرون تنها درهای كوتاه و محقر آن نمودار است برای نگهداری دامها و نیز آذوقهٔ زمستانی و اشیای غیرضروری مورد استفاده قرار میگیرد. زندگی مردم ابیانه كشاورزی و باغداری و دامداری است كه با روشهای سنتی اداره میشود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همكاری دارند. ابیانه دارای هفت رشته قنات است كه برای آبیاری مزارع و باغات مورد استفاده قرار میگیرد. گندم، جو، سیب زمینی و انواع میوه به خصوص سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو در ابیانه به دست میآید. در سالهای اخیر قالیبافی در ابیانه رواج پیدا كرده و نزدیك به ۳۰ كارگاه قالیبافی در آنجا دایر شده است. در گذشته گیوه بافی از جمله مشغله های پردرآمد زنهای ابیانه بوده است كه امروزه تا حدی متروك شده است. مردم ابیانه به سبب كوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراكز پر جمعیت و راههای ارتباطی، قرنها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجهٔ قدیم خود را حفظ كرده اند. زبان مردم ابیانه فارسی با لهجهٔ خاص ابیانه ای است كه با لهجه های متداول در جاهای دیگر تفاوت اساسی دارد. لباس سنتی آنها، هنوز هم میان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاكید و تعصب از خود نشان میدهند، در مردان شلوار گشاد و درازی از پارچهٔ سیاه و در زنها پیراهن بلندی از پارچه های گلدار و رنگارنگ است.
علاوه بر این، زنهای ابیانه معمولاً چارقدهای سفیدرنگی بر سر دارند. قدیمترین اثر تاریخی ابیانه آتشكدهای است كه مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است. آتشكده ابیانه را نمونه ای ازمعابد زردشتی دانستهاند كه در جوامع كوهستانی ساخته میشد. مهمترین بنا و اثر تاریخی این روستا یك باب مسجد جامع و قدیمترین اثر تاریخی این مسجد منبر چوبی منبتكاری آن است كه در سال ۴۶۶ هجری قمری ساخته شده است. مسجد قدیمی دیگر ابیانه مسجد برزله است كه دارای فضای دلبازی است و روی لنگه در شرقی آن سال ۷۰۱ هـ . ق. نوشته شده است كه مربوط به دورهٔ ایلخانان است.مسجد تاریخی دیگر ابیانه مسجد حاجتگاه است كه كنار صخرهای در كوهستان بنا شده و بر در ورودی شبستان آن تاریخ ۹۵۲هـ . ق. مشاهده میشود. روستای ابیانه دارای دو زیارتگاه است: یكی مرقد شاهزاده عیسی و شاهزاده یحیی در جنوب روستا كه به گفته اهالی فرزندان امام موسی كاظم (ع) بودهاند؛ و زیارتگاه دیگر ابیانه قدمگاه نامیده میشود. از جمله جاها و اماكن دیدنی دیگر ابیانه میتوان از خانه غلام نادرشاه و خانه نایب حسین كاشی نام برد.
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم آبان 1389ساعت 19:31 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
خوراسگان یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است.
این شهر با جمعیتی بالغ بر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر (برآورد ۱۳۸۶خ.) در بخش مرکزی شهرستان اصفهان قرار دارد و چسبیده به شهر اصفهان است. مساحت این شهر ۷۰ کیلومتر مربع میباشد .
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
بطلميوس ، جغرافيدان يوناني از آن به » اصبدانه » ياد كرده است و بعدها و به عصر هخامنشيان « اسپادانا » ناميده شد و آن جائي بود كه سپاه ملوك ايران باستان ، در آن جمع مي شدند و از آنجا به اطراف و اكناف ايران زمين گسيل داده مي شدند . گويند اسپادانا از كلمه « اسپاه » است و آن به معني « سپاه » آمده و « ان » آن براي نسبت بوده است .
اين كلمه بعدها در تداول كلام عامه ، تبديل شد به كلمة « اسپاهان » و در نهايت به « اصفاهان » و « سپاهان » و « اصفهان » تغيير يافت .
و اصبدانه خود مركب بود از دو شهر بزرگ و آباد و همجوار و هر دو بر ساحل شمالي زاينده رود . يكي « شهرستان » و ديگري « جي » ؛ و هم از آن عهد كهن در حاشية شرقي جي ، قصبه اي بود آباد و معمور كه چون هر بامداد از پشت كوه هاي شرقي اش ، خورشيد سربر مي كشيد و به بلنداي آسمان نيلگون دامن مي كشيد ، « خور – اسكان » اش مي ناميدند . كه بعدها ساده تر شده « خوراسگان » گفته شد و چون بر سر راه اصفهان به خاوران و يزد و كرمان واقع شده بود ، « دروازه شرقي » و همچنين « دروازة خور » اش ناميدند و آن دهي بود آباد و پرجمعيت ، با خاكي حاصلخيز و مردماني زراعت پيشه و سليم النفس . بعدها و به عصر حضور اسلام در ايران ، همه مسلمان و شيعه مذهب ؛ و گويند مردمي بوده اند مهربان و مهمان نواز ، همچنان كه امروزه نيز بر همين خصلت استوارند . و معمرين و كهنسالانش افسانه اي به ياد دارند حاكي از اينكه به عصر صفوي ، وجود همين روحيه و منش ، اين خطه را از حملة افاغنه در امان داشته است.
واژه خوراسگان از سه جزء خور + آسه ( آس ) + گان تشكيل شده است . خور مخفف خورشيد است و كلمه آس و يا آسه با كسرة نيمه ملفوظ همان است كه درواژه خراسان داريم و اگر امروز خراسان را «خوراسان» نمي نويسيم از باب مسامحه است و الا خراسان هم از دو جـزء « خور+ آسان» تشكيل شده است ، جزء اول به معني خورشيد است و جزء دوم « اسان » همان صفت فاعلي از مصدر آمدن است . بمعني « آيان » است .بنابراين خوراسگان همان خوراسان (خراسان ) است كه در مشرق اصفهان قراردارد و از آنجا خورشيد برمي آيد سوي اصفهان .
آثار تاریخی این شهر عبارتند از:برج های کبوتر پارون ، کنگاز و گورت ، منار راران ، مسجد جامع هفت شویه ، قنات پارون و کنگاز و امارت خان. همچنین این شهر دارای چند امام زاده نیز میباشد كه در اين ميان بارگاه حضرت ابوالعباس ، از نوادگان قمر بني هاشم ابوالفضل ـ العباس ( ع ) به تنهائي جلوه گاه هنر معماري و آئينه كاري و نقاشي قرون و اعصار است كه به همت هنرمندان معاصر خوراسگاني بازسازي شده است .
و در كنار آن بارگاه امامزاده اسحق و امامزاده شاه ميرقوام الدين و امامزاده سيدمحمدباقر ، در خيادان و امامزاده مختار در چنگان ، هر دو در حومة خوراسگان كه اينك جزئي از شهر شده ، بر قداست اين شهر مي افزايد .
دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در این شهر واقع شده است.
شهري با اين قدمت و اين موقعيت ، بديهي است كه نمي توانسته خالي از چهره هاي شاخص فرهنگي و علمي و هنري باشد و به رغم كوچكي و در حاشيه بودنش ، از ديرباز مهد پرورش چهره هاي علمي بوده و رجال بزرگي را به فرهنگ ايران هديه كرده است كه از جمله مي توان از : احمدبن شهدل خوراسگاني ، شرف الدين محمد سفروه ، ابوالفتح محمد بن حسيني ، محمدباقر سمسوري ، ميرزامحمدنصير خوراسگاني ، وثوق العلماء ، معين خياداني ، محمد شفيع خوراسگاني ، ميرزا باباي حكيم ، ميرزا محمد پزشكي ، حسن مشفقي و شيخ غلامرضا , نادر قلی نادری رارانی نام برد
فعاليت هاي بازرگاني :
فعاليت هاي بازرگاني بيشتر شامل فعاليتهاي صنفي و خدماتي مي گردد . تعداد واحدهاي صنفي اين شهر بالغ بر 4000 واحد مي باشد .
فعاليت هاي اصلي مردم (بازرگاني ، كشاورزي ، صنعتي ، خدماتي و…) مي باشد .
فعاليت هاي كشاورزي : بيشتر از يك سوم جمعيت اين شهر از طريق كشاورزي و دامداري امرار معاش مي نمايند . به علت محدوديت اراضي كشاورزي خوراسگان و محدوديت آب و خاك تراكم جمعيت بيشتر، جمعيت فعال حوزه عمل اين شهر به منظور اشتغال روزانه به شهر اصفهان و حوزه هاي روستايي بخش مركزي براآن شمالي و قهاب و مناطق دور و نزديك عزيمت مي نمايند ولي وقوع شهر در مجاورت شهر اصفهان مانع مهاجرتهاي دائمي و طولاني مي گردد . فعاليت هاي صنعتي : عده اي از زنان منطقه در منازل به شغل قالي بافي اشتغال دارند . در سالهاي اخير خاتم سازي در اين شهر رونق فوق العاده يافته است و در كارگاه هاي متعدد ، صدها نفر به اين كار مشغولند . همچنين واحد هاي صنعتي بزرگي مانند كارخانه قند و 402 واحد توليدي و صنعتي ديگر در محدوده خوراسگان داير مي باشد . مراكز آموزشي : حوزه علميه امام جعفر صادق (ع) برادران
حوزه علميه فاطمه زهرا (س) خواهران
دبستان دخترانه و پسرانه منطقه جي 181 باب با تعداد 15467 نفر دانش آموز
مدرسه راهنمايي دخترانه وپسرانه منطقه جي 68 باب با تعداد8352 نفر دانش آموز
دبيرستان ، پيش دانشگاهي و هنرستان دخترانه وپسرانه منطقه جي با تعداد 5941 نفر دانش آموز و هنرجو
اماکن تاريخي :
1)امارت خان
مجموعه ساختمانی است متشکل از چند باب خانه و یک باغ و ملحقاتی چون انبار و اسطبل و کارگاه قالیبافی که این مجموعه حدود 150 سال پیش طراحی و به مرور زمان ساخته شده است . مهمترین بنای این مجموعه اُرسی گل است با رسم و نقاشی های روغنی و گچ بری و دربهای نفیس که متاسفانه سقف آن نیاز به حفاظت دارد و احتمال خرابی آن زیاد است .
اُرسی نقش اطاقی است با 5 درب روبرو و سقف مسطح و نقش و نگارهای بسیار زیبا و منظم با آبرنگ . اُرسی دورو که دارای نقاشیهای طرح فرنگی و گل و بوته و منظره که متاسفانه سقف آن خراب و قسمتهای مهم آن نابود شده و حوض مرمر یکپارچه ای در شاه نشین آن قرار دارد که سالم باقی مانده است . پنج دری آینه کاری که با تزئینات و نقاشیهای رنگ و روغن و آبرنگ و تصاویری از سازندگان بنا چون محمد کریم خان و محمدعلی خان باقی است .
2)منار راران
یکی از آثارشناخته شده کشور به شماره 233آثار تاریخی و میراث فرهنگی ایران به ثبت رسیده که در روستای راران قرار دارد . در کتیبه این منار ذکری از تاریخ ساخت آن نشده , لکن بنا به نظریه آقای اسمیت باستانشناس قرن بیستم تاریخ این مناربین سالهای 575 تا688 هجری قمری گفته شده است . ارتفاع این منار 30/40متر است و قاعده آن به شکل مربع در ابتدا3 متر میباشد . درون این منار پلکانی وجود دارد که از دو متری منار تا گلوگاه ادامه دارد و بر محور دست چپ بالا میرود . پائین منار با آجر معمولی بدون نقش ساخته شده است . قسمت میانی بدنه منار با نقوش لوزی و خطوط معقلی با آجر برجسته کار شده و قسمت بالای منار با آجرهای شطرنجی و اشکال لوزی بنا گردیده که قسمت تاج و کنگره منار آسیب دیده و احتمال خراب شدن دارد که متاسفانه هنوز اقدامی در جلوگیری از خرابی به عمل نیامده است .
3)برج هاي کبوتر پارون و کنگاز
این دو برج در ابتدا و انتهای محور گردشگری , فرهنگی قنات های پارون و کنگاز می باشد که در طرح به عنوان دو مرکز فرهنگی در نظر گرفته شده است . نمای بیرونی برج پارون مرمت گردیده ولی فضای داخلی آن و همچنین برج کنگاز نیاز مبرم به مرمت دارند .
4)مسجد جامع هفت شويه
این مسجد در حدود پانزده کیلومتری شمال شرقی اصفهان قرار دارد . آنچه از بنای این مسجد باقی مانده قسمتی از گچ بری محراب و چند ستون نیمه مخروبه باقیست , بنا به تحقیق دکتر هنرفر بنای این مسجد در زمان سلجوقیان در قرن پنجم یا ششم هجری می باشد و تزئینات گچ بری های آن به قرن ششم هجری شباهت دارد . اساس این مسجد از خشت خام بوده ولی نماسازی بعضی از قسمتهای آن به وسیله آجر انجام گرفته شده است .
5)برج هاي کبوتر گورت
این رشته برج با تعداد 21 برج کبوتر از نمونه های منحصر به فرد برجهای کبوتر رشته ای می باشد که به علت قرارگیری در دشت باز مناظر بدیع و قابل توجهی جهت افزایش پتانسیل های گردشگری به وجود آورده که متاسفانه به علت عدم توجه به مرمت بناهای مذکور به طور روزافزون سرعت فرسایش آنها فزونی می یابد .
6)قنات پارون و گورت
این قنات در اصل انتهائی ترین قسمت مسیر آب گذری بوده است که معروف به چشمه باقرخان می باشد و آب سرازیر شده از سمت غرب اصفهان را به سمت زمینهای حیدرآباد واقع در شمال خوراسگان هدایت می کرده است . از دیگر کارکردهای این قنات می توان ایفای نقش مسیل در زمان بارندگی های شدید را نام برد . شهرداری خوراسگان با هدف افزایش جاذبه های گردشگری و جهانگردی اقدام به تهیه طرحی جهت این مسیر قنات در حد فاصل دو برج کبوتر پارون و کنگاز نموده است که در این طرح عملکردهائی از قبیل نمایشگاه , رستوران , چایخانه سنتی و دیگر عملکردهائی که لازمه یک محور گردشگری می باشد لحاظ گردیده است . لازم به ذکر است پروژه فوق توسط شهرداری در حال اجرا می باشد
|
+ نوشته شده در یکشنبه دوم آبان 1389ساعت 14:11 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
باکلیک برروی هر شهر اطلاعات لازم رادرباره ان مییابید معرفي استان | معرفي شهرها |
|
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و نهم مهر 1389ساعت 11:51 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
آران و بیدگل
كاشان به مثال مثنوي هفتاد من و داستاني بي پايان است. مكانهاي توريستي و نيز جذاب ديگري در اين شهر وجود دارد كه ما در اينجا تنها به ذكر نام آنها بسنده مي كنيم:
بقعه حبيب بن موسي
بقعه پنجه شاه
بقعه مير نشانه
بقعه ابولؤلؤ
بقعه هلال بن علي
بقعه بابا افضل كاشاني
بقعه سلطان علي بن محمد باقر مشهد اردهال
بقعه امامزاده پيرداوود
بقعه امامزاده محمد صانع و محمد اسماعيل
مجموعه باباولي
مجموعه خان
مجموعه حاج سيد حسين عطار
قمصر
خانه عامريها
خانه عباسيان
خانه صالح
تيمچه ملك التجار
قلعه جلالي
مسجد ميرعماد
منار زين الدين
مسجد تبريزيها
بقعه خواجه تاج الدين
بقعه شاه يلان
بقعه سلطان مير احمد
حمام سلطان مير احمد
آتشكده نياسر
سمیرم
آران و بيدگل، چون گنجي آرميده بر کرانه كويري مركزي ايران داراي پيشينه اي درخشان و تاريخي شكوهمند است. با آنكه طبيعت، قباي سبزش را از پهنه اين سامان به در افكنده است؛ طبيعت و سرشت مردمانش كه جوهرهاخلاص و صداقت دارد ، سبزينهي ديگر آفريده است. هرچند از رود خروشان در اين كوير تفتيده خبري نيست تا تشنه كامان را سيراب سازد، ولي درياي صفا و محبت كويريان امواجي از احسان و نجابت را پيشكش مشتاقان ميكند. در سپهر گستره كوير، ستارگان درخشاني از صالحان و عالمان و انديشمندان، افق جانها را مالامال از نور و روشنايي كردهاند و هم آنان درس يكرنگي و صميميت را به كويرنشينان آموخته اند.
آنچه درباره پيشينه آران و بيدگل ميتوان گفت اين است كه پس از ويراني شهر باستاني سيلك (كه تمدن 7 هزار ساله دارد) در اثر حوادث و تحولات گوناگون آباديهاي كوچك به صورت قلعه و حصار پديد آمده که به منطقه وسيعي به نام «چهل حصاران» شهرت يافت و سپس هر يك از قلعه ها به مناسبتي نامگذاري شد.
اصل واژه «آران» از آرين و نام ديگر قوم آريا، به معناي جايگاه مقدس و مكان گرمسير و « بيدگل » تغيير يافته بي بي گل، ويگل و بي گل ميباشد.
زبان مردم اين شهر فارسي رايج اما داراي لهجههاي متفاوتي است و زبان محلي آران و بيدگل در زمره زبانهاي پهلوي قديم به شمار ميرود.
بافت قديمي شهر آران و بيدگل نيز مانند ديگر شهرهاي قديمي ايران، داراي برج و... و حصاربندي معتبر و جدا از هم بوده است.
هر يك از اين دو منطقه چندين دروازه و محله داشته و هر يك از دروازهها داراي دربهاي بزرگ و محكم بوده كه شبها بسته ميشده است. در سرتاسر ديوار و باروي شهر كه ارتفاع آن به 6متر ميرسيده چندين برج به ارتفاع 8 الي 9 متر قرار داشت كه اهالي به هنگام حمله دشمن از آنان به عنوان سد دفاعي استفاده ميكرده اند.
در مجاورت هر دروازه آبانبار و سقاخانه نيز وجود داشت.دروازهها توسط گذرگاه هاي اصلي و فرعي و راستهها به مركز محله (كه مسجد، حسينيه، آبانبار در آن واقع بود) منتهي ميشد.
در هر خانه، يك يا چند خانوار كه اغلب فاميل و از بستگان همديگر بودند، به صورت انفرادي يا به شكل جمعي زندگي ميكردند و از امكانات مشترك بهره ميبردند.
آران و بیدگل، در نهضت 15خرداد 1342 و پس از آن در قيام 19 دي ماه 1356 و سپس درجنگ تحميلي با نثار 720 شهید، رتبه نخست ایثار گری را در کشور از آن خود کرد و پس از سال های دفاع مقدس در حفظ و حراست از دستآوردهاي انقلاب و حضور فعال در انتخابات متعدد کارنامه درخشانی از فعالیتهای سیاسی اجتماعی از خودارایه نمود که به پاس این همه خدمات در مردادماه 1375 بر اساس مصوبه هيأت وزيران جمهوري اسلامي ايران، بخش آران از شهرستان كاشان جدا وبه عنوان شهرستان آران و بيدگل در تقسیمات کشوری شناخته شد.
آنچه درباره پيشينه آران و بيدگل ميتوان گفت اين است كه پس از ويراني شهر باستاني سيلك (كه تمدن 7 هزار ساله دارد) در اثر حوادث و تحولات گوناگون آباديهاي كوچك به صورت قلعه و حصار پديد آمده که به منطقه وسيعي به نام «چهل حصاران» شهرت يافت و سپس هر يك از قلعه ها به مناسبتي نامگذاري شد.
اصل واژه «آران» از آرين و نام ديگر قوم آريا، به معناي جايگاه مقدس و مكان گرمسير و « بيدگل » تغيير يافته بي بي گل، ويگل و بي گل ميباشد.
زبان مردم اين شهر فارسي رايج اما داراي لهجههاي متفاوتي است و زبان محلي آران و بيدگل در زمره زبانهاي پهلوي قديم به شمار ميرود.
بافت قديمي شهر آران و بيدگل نيز مانند ديگر شهرهاي قديمي ايران، داراي برج و... و حصاربندي معتبر و جدا از هم بوده است.
هر يك از اين دو منطقه چندين دروازه و محله داشته و هر يك از دروازهها داراي دربهاي بزرگ و محكم بوده كه شبها بسته ميشده است. در سرتاسر ديوار و باروي شهر كه ارتفاع آن به 6متر ميرسيده چندين برج به ارتفاع 8 الي 9 متر قرار داشت كه اهالي به هنگام حمله دشمن از آنان به عنوان سد دفاعي استفاده ميكرده اند.
در مجاورت هر دروازه آبانبار و سقاخانه نيز وجود داشت.دروازهها توسط گذرگاه هاي اصلي و فرعي و راستهها به مركز محله (كه مسجد، حسينيه، آبانبار در آن واقع بود) منتهي ميشد.
در هر خانه، يك يا چند خانوار كه اغلب فاميل و از بستگان همديگر بودند، به صورت انفرادي يا به شكل جمعي زندگي ميكردند و از امكانات مشترك بهره ميبردند.
آران و بیدگل، در نهضت 15خرداد 1342 و پس از آن در قيام 19 دي ماه 1356 و سپس درجنگ تحميلي با نثار 720 شهید، رتبه نخست ایثار گری را در کشور از آن خود کرد و پس از سال های دفاع مقدس در حفظ و حراست از دستآوردهاي انقلاب و حضور فعال در انتخابات متعدد کارنامه درخشانی از فعالیتهای سیاسی اجتماعی از خودارایه نمود که به پاس این همه خدمات در مردادماه 1375 بر اساس مصوبه هيأت وزيران جمهوري اسلامي ايران، بخش آران از شهرستان كاشان جدا وبه عنوان شهرستان آران و بيدگل در تقسیمات کشوری شناخته شد.
خوانسار
خوانسار شهری است واقع در شمالغرب استان اصفهان. این شهر مرکز شهرستان خوانسار است.
خوانسار شهری است خوش آب و هوا در عرض جغرافیایی 33 درجه و 13 دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 50 درجه و 19 دقیقه شرقی با ارتفاع 2250 متر بالاتراز سطح دریا و پوشش گیاهی متنوع که لالههای واژگون آن معروف هستند.
خوانسار در ناحيه اى نه چندان دور از كوير مركزى ايران در فاصله حدود ۱۵۰كيلومترى شمالغرب شهر اصفهان واقع شده است.
متوسط بیشترین دمای هوای خوانسار در گرمترین ماه تابستان به ۳۱درجه سانتی گراد میرسد و متوسط دمای شبانه روز در همین ماه بیست و چهار درجه سانتی گراد است. در زمستان سرمای آن دلنشین همراه با ریزش انبوه برف است.
گلستانکوه از مناطق دیدنی شهرستان خوانسار است که در اردیبهشت ماه بالاله های بسیار جلوه زیبایی می گیرد. گلستانكوه در مسير خوانسار به اصفهان در ۱۵كيلومترى شهر خوانسار واقع شده است.
از دیگر جاذبه های شهر خوانسار پارک سرچشمه است که با چشمه های زیبا که از دل کوه بیرون می ایند همه ساله تعداد زیادی گردشگر را به خود جذب می کند. يكي از شهرهاي مذهبي ايران با قدمت ديرينه مي باشد. از اماكن مذهبي اين شهر مي توان به شازده احمد و امامزاده سيد صالح اشاره كرد. اين شهرداراي محلات زيادي مي باشد كه از جمله وادشت، پایتخت، بيدهند، سونقان، چهار باغ و... مي باشد.
خوانسار در ناحیه ای نه چندان دور از کویر مرکزی ایران، در فاصله ای حدود 150 کیلومتری شمال غرب شهر اصفهان واقع شده است. شهری زیبا، مصفا و یکی از زیباترین شهرهای مناطق مرکزی کشور. خوانسار به راستی شهری است در حصار کوهها، باغ شهری آرمیده در دامنه های زاگرس و شکل گرفته در مسیر رودی که سرچشمه اناربار ( رود قم ) است.
فلاورجانخوانسار شهری است خوش آب و هوا در عرض جغرافیایی 33 درجه و 13 دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 50 درجه و 19 دقیقه شرقی با ارتفاع 2250 متر بالاتراز سطح دریا و پوشش گیاهی متنوع که لالههای واژگون آن معروف هستند.
خوانسار در ناحيه اى نه چندان دور از كوير مركزى ايران در فاصله حدود ۱۵۰كيلومترى شمالغرب شهر اصفهان واقع شده است.
متوسط بیشترین دمای هوای خوانسار در گرمترین ماه تابستان به ۳۱درجه سانتی گراد میرسد و متوسط دمای شبانه روز در همین ماه بیست و چهار درجه سانتی گراد است. در زمستان سرمای آن دلنشین همراه با ریزش انبوه برف است.
گلستانکوه از مناطق دیدنی شهرستان خوانسار است که در اردیبهشت ماه بالاله های بسیار جلوه زیبایی می گیرد. گلستانكوه در مسير خوانسار به اصفهان در ۱۵كيلومترى شهر خوانسار واقع شده است.
از دیگر جاذبه های شهر خوانسار پارک سرچشمه است که با چشمه های زیبا که از دل کوه بیرون می ایند همه ساله تعداد زیادی گردشگر را به خود جذب می کند. يكي از شهرهاي مذهبي ايران با قدمت ديرينه مي باشد. از اماكن مذهبي اين شهر مي توان به شازده احمد و امامزاده سيد صالح اشاره كرد. اين شهرداراي محلات زيادي مي باشد كه از جمله وادشت، پایتخت، بيدهند، سونقان، چهار باغ و... مي باشد.
خوانسار در ناحیه ای نه چندان دور از کویر مرکزی ایران، در فاصله ای حدود 150 کیلومتری شمال غرب شهر اصفهان واقع شده است. شهری زیبا، مصفا و یکی از زیباترین شهرهای مناطق مرکزی کشور. خوانسار به راستی شهری است در حصار کوهها، باغ شهری آرمیده در دامنه های زاگرس و شکل گرفته در مسیر رودی که سرچشمه اناربار ( رود قم ) است.
شهرستان فلاورجان(لنجان سفلي) با طول جغرافيايي30دقيقه و51 درجه وعرض جغرافيايي 34 دقيقه و 32درجه،با مساحت510 هكتار با مركزيت شهر فلاورجان مي باشد و ارتفاع از سطح دريا 1600متر است كه 443كيلومتر با تهران فاصله دارد.
بلوك لنجان بزرگترين بلوك اصفهان وبا بركت تر از همه آنها،لنجان و النجان است كه در خود محل به چهار ناحيه:ايدغميش- اشيان- اوشترگان و گركن تقسيم شده و هر يك از آنها دهات متعدد دارد.
لنجان در قديم دو شهر معتبر داشته،يكي فيروزان در لنجان سفلي و ديگر خان لنجان در لنجان عليا وناحيه اشيان تقريبا 18 فرسخ قنوات و ماديهاي پر آب دارد.برنجكاري اصفهان منحصر به اين بلوك بوده است.باغات بسيار واشجاري بي شمار از كبوده و غيره دارد. نواحي عمده آن عبارت است از؛ريز(زرين شهر)- قهدريجان(كدرگان نام قديمي آن است)- مباركه- كليشاد- درچه -دينان- ورنامخواست- سده- ديزي- فلاورجان- پيربكران(گركن شمالي)اشترگان(ايمانشهر) مي باشد.
مساحت:۵۱۰۰۰۰كيلومتر مربع
كد تلفن:۰۳۲۴۶
شهر فلاورجان، در 32 درجه و 33 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 31 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهر از سوی شمال به روستای جلال آباد، از جنوب به آبادی گارماسه، از باختر به روستای جوزدان، از خاور به زاينده رود و كوه سنگالو محدود است. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان خمينی شهر، از جنوب به شهرستان مباركه، از باختر به شهرستان های نجف آباد و لنجان وازخاوربه شهرستان اصفهان محدود است. اين شهرستان به گونه دشتی در كناره زاينده رود قرار گرفته و دارای بيشه زارهای پهناوری است. منابع آب آن، رود زاينده رود، كاريز و چاه است. در فلاورجان هم چون ساير شهرستان های استان اصفهان قالی بافی رواج بسياری دارد. اين صنعت دستی زيبا که حاصل هنر سر پنجه های تلاشگر و هنرمند اهالی منطقه به ويژه زنان و دختران آن است، مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان را تشكيل مي دهد. بيش تر قالی های توليدی در منطقه در کارگاه های خانگی بافته می شوند و توليدات آن سهم مهمی دراقتصاد خانواده و کل منطقه دارد. در اين شهرستان برای بافتن فرش ها از طرح های اصفهانی، نجف آبادی و نايينی استفاده می شود. فلاورجان در دشتی، در كنار زاينده رود قرار گرفته است و دارای بيشهزار های پهناور است. كوه گردولی در جنوب خاوری و كوه سنگالو در خاور اين شهر قرار دارند. رود زاينده رود از خاور فلاورجان می گذرد و جلوه ای زيبا به اين منطقه می بخشد. بناهای تاريخی اين منطقه نيز بر جذابيت های توريستی آن می افزايند مهم ترين فرآورده های كشاورزی فلاورجان گندم، برنج، صيفی، سبزی و. . است. مردم اين ديار به پرورش گوسفند، گاو، بز، … و هم چنين مرغ داری و طيور نيز می پردازند. فلاورجان در دشتی، در كنار زاينده رود قرار گرفته است و دارای بيشهزار های پهناور است. كوه گردولی در جنوب خاوری و كوه سنگالو در خاور اين شهر قرار دارند. رود زاينده رود از خاور فلاورجان می گذرد و جلوه ای زيبا به اين منطقه می بخشد. بناهای تاريخی اين منطقه نيز بر جذابيت های توريستی آن می افزايند.
فِلاوَرجان شهری است درشهرستان فلاورجان استان اصفهان ایران. نام این شهر عربیشدهٔ واژه پلآورگان فارسی است. شهرستان فلاورجان دارای دو بخش مرکزی و گرگن شمالی است.شامل شهرهای فلاورجان ، قهدریجان ، کلیشاد و سودرجان و ابریشم و ایمانشهر میباشد. دارای روستاهایی مانند جوجیل و میباشد.
مبارکه
سابقه تاریخی نشان می دهد که سکونت گاههای منطقه در کنار حاشیه زاینده رود و حوالی رودخانه شور طی سالیان متمادی شکل گرفته اند. و اغلب این آبادیها جزو قدیمی ترین آبادیهای سنتی ایران محسوب می شود. در کتاب جغرافیائی اصفهان که در سال 1294 و حدود 126 سال قبل تالیف شده. در مورد توزیع آب اشاره نموده برداشت آب از زاینده رود اولش آخر بلوک اید غمیش لنجان است. لنجان 69 مادی دارد و قرایه شریک آن 181 قریه است و به قریه های اشترجان، دارجان، هرتامه، دیزی، وینی، بداغاباد، حسن آباد، مبارکه، درچه، کلماران، فیروز آباد، کوهیچه، ملک آباد و کلمکاران اشاره شده است که لااقل پیشه سکونت حدود 1300 سال را دارند.
برخی از سکونت گاههای منطقه قلعه ای شکل بوده و با بررسیهای انجام شده سابقه آن مربوط به دوره صفویه است. از برخی سنگ نوشتههای قبور و امامزادههای بر می آید که حتی سابقه شکل گیری آنهابه قرن دوم و سوم هجری هم باز می گردد. کتبیه تختگاه در دره شاه مربوط به آبادی بارچان حاکی از آنست که شاهان صفوی از منطقه برای شکار و اقامت استفاده می نموده و آبادی نهجیر ( دارای قلعه تاریخی ثبت شده ) قلعه میرزا زمان و حسن آباد قلعه بزی از جمله روستاهائی هستند که با توجه بیه کاربرد مصالح سنگی ساخت دیوارهای سنگی و تا اندازه ای خشکه چینی، طاق قوسی های بزرگ و کوچک در آنها طاق قوسی های بزرگ و کوچک در آنها تعلق آنها به دوره صفویه را تأیید می نماید. بررسیها نشان می دهد که عوامل متعددی در پیدایش، شکل گیری و تکوین سکونتگاههای منطقه دخالت داشته اند از جمله:
عوامل طبیعی و ویژگیهای جغرافیائی شامل:
آب و مظاهر آب و هوا ( باد، باران، درجه حرارت ) به شرایط اقلیمی و محیط زیست شکل داده و زمین هموار و مسطح مجتمع های روستائی را به وجود آورده است. خاک مناسب، شرایط ویژه را برای استقرار جمعیت و فعالیت در محل های مناسب فراهم کرده و اراضی قابل کشت، نحوه تملک و امتیازات وابسته به مقدار زمین تحت تملک تأثیر بسزائی در شکل گیری سکونتها دارد.
آب و مظاهر آب و هوا ( باد، باران، درجه حرارت ) به شرایط اقلیمی و محیط زیست شکل داده و زمین هموار و مسطح مجتمع های روستائی را به وجود آورده است. خاک مناسب، شرایط ویژه را برای استقرار جمعیت و فعالیت در محل های مناسب فراهم کرده و اراضی قابل کشت، نحوه تملک و امتیازات وابسته به مقدار زمین تحت تملک تأثیر بسزائی در شکل گیری سکونتها دارد.
ترکیب خاک:
ترکیب خاک در برخی از امکانها، با توجه به منابعی که به شکل معدن در زیرخاک وجود دارد موجب شکل گیری بعضی از سکونتگاهها شده است از جمله مانند حوض ماهی، ده سرخ و...
ترکیب خاک در برخی از امکانها، با توجه به منابعی که به شکل معدن در زیرخاک وجود دارد موجب شکل گیری بعضی از سکونتگاهها شده است از جمله مانند حوض ماهی، ده سرخ و...
عوامل اجتماعی و فرهنگی:
عوامل جمعیتی تحت تاثیر موالید موجب افزایش تعداد خانه ها و حجیم شدن محل های سکونت شده و تا اندازه ای هم گروه های خویشاوندی شامل خانواده های گسترده و گروهی زمینه ایجاد مکان هائی را فراهم کرده است.
عوامل جمعیتی تحت تاثیر موالید موجب افزایش تعداد خانه ها و حجیم شدن محل های سکونت شده و تا اندازه ای هم گروه های خویشاوندی شامل خانواده های گسترده و گروهی زمینه ایجاد مکان هائی را فراهم کرده است.
وضع کشاورزی:
با توجه به اینکه در زمینه استقرار محل سکونت، نظام کشاورزی اهمیت زیادی دارد لذا مراحل مختلف رشد کشاورزی در الگوی استقرار جمعیت در مکان های منطقه است.
با توجه به اینکه در زمینه استقرار محل سکونت، نظام کشاورزی اهمیت زیادی دارد لذا مراحل مختلف رشد کشاورزی در الگوی استقرار جمعیت در مکان های منطقه است.
مجتمع صنعتی هفتم تیر، منطقه مسکونی و صنعتی مبارکه، مرکز مالک اشتر، مجموعه های مسکونی پلی اکریل و کارخانه قند، مجتمع مسکونی محمدیه و بالاخره شهرک علامه مجلسی از جمله نقاط مسکونی ایجاد شده جدید شهرستان هستند.
فریدونشهر
مساحت: ۱۲۲۳۶كيلومتر مربع
جمعيت: ۴۵۹۰۸
مسافت از مركز استان: ۱۵۵
كد تلفن: ۰۳۷۲۵۲۲
فريدون شهر، مركز شهرستان فريدون شهر، با پهنه ای حدود 3 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 56 دقيقه و 15 ثانيه پهنای شمالی و 50 درجه و 7 دقيقه و 15 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندی 2 هزار و 530 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان فريدن و استان لرستان، از خاور به شهرستان فريدن، از باختر به لرستان و از جنوب به استان چهار محال و بختياری محدود می باشد. شهر فريدون شهر را از شمال كوه برآفتاب، از باختر آبادی دربند، از خاور روستای خليل آباد ( شاه بلاغ ) و از جنوب آبادی برآسياب در برگرفته اند. شهرستان فريدون شهر که در غربی ترين نقطه استان اصفهان قرار دارد با استان لرستان و استان چهارمحال وبختياری هم مرز است. از اين رو گذرگاهی برای عشاير اين دو منطقه محسوب می شود. عشاير منطقه صنايع دستی زيبا و متنوعی توليد می کنند که بيش تر محلی بوده و جنبه خود مصرفی دارد. مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان قالی بافی می باشد. علاوه بر آن گليم، شال و جوراب های پشمی نيز از هنرهای دستی توليدی منطقه به شمار می رود. قالی بافی در اين شهرستان از اهميت و ارزش بالايی برخوردار است و سهم مهمی در اقتصاد خانواده ها و کل منطقه دارد. بيش تر مردم منطقه به ويژه زنان و دختران اين شهرستان در کارگاه های خانگی به قالی بافی اشتغال دارند. بيش تر جنگل های طبيعی استان اصفهان در شهرستان های فريدون شهر و سميرم پراكنده شدهاند و جلوه های زيبايی به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهای باستانی در روستای قهستان و آرامگاه های بزرگان دينی از جاذبه های تاريخی منطقه به شمار می آيند. فرآورده های كشاورزی اين شهرستان سيب زمينی، گندم ، جو، و ميوه است و فرآورده های دامی آن، گوشت، پوست و پشم است كه به شهر اصفهان صادر می شود. بيش تر جنگل های طبيعی استان اصفهان در شهرستان های فريدون شهر و سميرم پراكنده شده اند و جلوه های زيبايی به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهای باستانی در روستای قهستان و آرامگاه های بزرگان دينی از جاذبه های تاريخی منطقه به شمار می آيند.
شهرستان فریدونشهر یکی از ۲۱شهرستان دراستان اصفهان ایران است. شهرستان فریدونشهر دارای یک بخش به نام بخش مرکزی و ۵ دهستان است. دو شهر تابعه این شهرستان عبارتاند از فریدونشهر و برفانبار.
شهرستان فریدونشهر یکی از ۲۱شهرستان دراستان اصفهان ایران است. شهرستان فریدونشهر دارای یک بخش به نام بخش مرکزی و ۵ دهستان است. دو شهر تابعه این شهرستان عبارتاند از فریدونشهر و برفانبار.
موقیعت جغرافیایی
این شهرستان با مساحت ۱/۲۲۳۶کیلومترمربع، درمیان استانهای لرستان و چهارمحال وبختیاری واقع شده است. فاصله آن تا اصفهان۱۵۵کیلومتر است.
این شهرستان با مساحت ۱/۲۲۳۶کیلومترمربع، درمیان استانهای لرستان و چهارمحال وبختیاری واقع شده است. فاصله آن تا اصفهان۱۵۵کیلومتر است.
ویژگیهای طبیعی
فریدونشهر منطقه ای است کوهستانی و ارتفاعات آن عبارتانداز : قله شاهون و کوه کلوسه و کوه کمران. کوهستانیترین منطقه شهرستان ناحیه پشتکوه موگویی است و بعد ناحیه چناررود میباشد. آب وهوای فریدونشهر معتدل کوهستانی است. پراکندگی باران و برف درطول سال دست کم ۸ماه و ذخیره برف آنها تاشروع بارندگی سال دیگر ادامه مییابد. رودخانه ها اغلب دربستری عمیق جریان یافته است که آب آنها به هدر میرود و معمولاً به مصرف کشاورزی نمیرسد. پوشش گیاهی این ناحیه از استپ و چمنزارهای کوهستانی است.
فریدونشهر منطقه ای است کوهستانی و ارتفاعات آن عبارتانداز : قله شاهون و کوه کلوسه و کوه کمران. کوهستانیترین منطقه شهرستان ناحیه پشتکوه موگویی است و بعد ناحیه چناررود میباشد. آب وهوای فریدونشهر معتدل کوهستانی است. پراکندگی باران و برف درطول سال دست کم ۸ماه و ذخیره برف آنها تاشروع بارندگی سال دیگر ادامه مییابد. رودخانه ها اغلب دربستری عمیق جریان یافته است که آب آنها به هدر میرود و معمولاً به مصرف کشاورزی نمیرسد. پوشش گیاهی این ناحیه از استپ و چمنزارهای کوهستانی است.
ویژگیهای انسانی
درمدارک تاریخی و جغرافیایی، این ناحیه به نامپرنیکان معروف است که شامل فریدن و فریدونشهر میشود و در مزرعه قهستان سنگ قیرهای باستانی وجود دارد.
جمعیت این شهرستان بالغ بر ۴۵۹۰۸نفر میباشد.
این منطقه مرکز ییلاق عشایر چهارلنگ بختیاری است.
چهار گروه، بختیاری، گرجی، ترک و ارمنی از تیرههای معروف این ناحیه میباشند و هرگروه به زبان قومی مخصوص به خود تکلم میکنند.
فریدونشهر حدود ۳۰۰سال پیش مرکز سکونت گرجیهایی شده است که در زمان صفویان به این نواحی کوچانده شده بودند و امروزه بزرگترین شهر گرجی نشین ایران به شمار میرود.
شهر فریدونشهر با پهنهای حدود پنج کیلومتر مربع در باختر استان اصفهان در ۳۲درجه و ۵۶دقیقه و ۱۵ثانیه پهنای شمالی و ۵۰درجه و۷دقیقه و ۱۵ثانیه درازای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد.
فریدونشهر منطقهای است کوهستانی که بین دو رشته کوه از رشته کوههای زاگرس درست در محلی از قسمت اعظم راههای منطقه بختیاری به آن میپیوندد قرار گرفته و از دیرباز مرکز خرید و فروش عشایر ایلهای بختیاری بوده است. منطقهای بسیار خوش آب و هواست به طوری که بسیاری از کارمندان شرکت نفت درمنطقه خوزستان مدت ۵ماه از بهار و تابستان را در این منطقه میگذرانند و بعضی از آنها ساختمانهایی نیز احداث کردهاند. زمستانهای پربرف و تابستانهای دل انگیز دارد. اکثریت جمعیت آن گرجیتبار است و حدود صد در صداز گرجیتبارها به زبان گرجی تکلم میکنند.
فریدونشهر دارای شهرداری و بخشداری، پاسگاه ژاندامری، اداره جنگل بانی و کشاورزی، آمار، بانکهای صادرات، ملی، کشاورزی، پست و تلگراف و تلفن و اززمانهای خیلی پیش به علت موقعیت جغرافیایی دارای شیکه بی سیم و مراکزارتباطی دیگر بودهاست. موقعیت جغرافیایی و شرایط طبیعی فریدونشهر ایجاب میکند که بیشتر کارها در این منطقه به صورت دسته جمعی انجام گیرد و جنبه تعاون داشته باشد زیرا مدت ۵ماه از سال بیشتر منطقه از برف پوشیده شدهاست و تا چند سال پیش خود فریدونشهر نیز مدت ۳تا ۴ماه بر اثر بارندگی ارتباطش با سایر نقاط قطع میشد. بر اثر گذشته زمان از تعددکارهای تعاونی کاسته میشود و این گونه کارها تغییر شکل و فرم داده جنبه انفرادی به خود میگیرد.
درمدارک تاریخی و جغرافیایی، این ناحیه به نامپرنیکان معروف است که شامل فریدن و فریدونشهر میشود و در مزرعه قهستان سنگ قیرهای باستانی وجود دارد.
جمعیت این شهرستان بالغ بر ۴۵۹۰۸نفر میباشد.
این منطقه مرکز ییلاق عشایر چهارلنگ بختیاری است.
چهار گروه، بختیاری، گرجی، ترک و ارمنی از تیرههای معروف این ناحیه میباشند و هرگروه به زبان قومی مخصوص به خود تکلم میکنند.
فریدونشهر حدود ۳۰۰سال پیش مرکز سکونت گرجیهایی شده است که در زمان صفویان به این نواحی کوچانده شده بودند و امروزه بزرگترین شهر گرجی نشین ایران به شمار میرود.
شهر فریدونشهر با پهنهای حدود پنج کیلومتر مربع در باختر استان اصفهان در ۳۲درجه و ۵۶دقیقه و ۱۵ثانیه پهنای شمالی و ۵۰درجه و۷دقیقه و ۱۵ثانیه درازای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد.
فریدونشهر منطقهای است کوهستانی که بین دو رشته کوه از رشته کوههای زاگرس درست در محلی از قسمت اعظم راههای منطقه بختیاری به آن میپیوندد قرار گرفته و از دیرباز مرکز خرید و فروش عشایر ایلهای بختیاری بوده است. منطقهای بسیار خوش آب و هواست به طوری که بسیاری از کارمندان شرکت نفت درمنطقه خوزستان مدت ۵ماه از بهار و تابستان را در این منطقه میگذرانند و بعضی از آنها ساختمانهایی نیز احداث کردهاند. زمستانهای پربرف و تابستانهای دل انگیز دارد. اکثریت جمعیت آن گرجیتبار است و حدود صد در صداز گرجیتبارها به زبان گرجی تکلم میکنند.
فریدونشهر دارای شهرداری و بخشداری، پاسگاه ژاندامری، اداره جنگل بانی و کشاورزی، آمار، بانکهای صادرات، ملی، کشاورزی، پست و تلگراف و تلفن و اززمانهای خیلی پیش به علت موقعیت جغرافیایی دارای شیکه بی سیم و مراکزارتباطی دیگر بودهاست. موقعیت جغرافیایی و شرایط طبیعی فریدونشهر ایجاب میکند که بیشتر کارها در این منطقه به صورت دسته جمعی انجام گیرد و جنبه تعاون داشته باشد زیرا مدت ۵ماه از سال بیشتر منطقه از برف پوشیده شدهاست و تا چند سال پیش خود فریدونشهر نیز مدت ۳تا ۴ماه بر اثر بارندگی ارتباطش با سایر نقاط قطع میشد. بر اثر گذشته زمان از تعددکارهای تعاونی کاسته میشود و این گونه کارها تغییر شکل و فرم داده جنبه انفرادی به خود میگیرد.
ویژگیهای اقتصادی
درزندگی اقتصادی فریدونشهر، سه نوع فعالیت عمده را میتوان تشخیص داد:
کشاورزی، دامداری، صعنت و خدمات. ۸۰ درصد از اهالی به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند. متاسفانه درسالهای اخیر این آمار کاهش یافته است، زیرا به علل خاصی به شهرستانهای دیگر مهاجرت نمودهاند. محصولات مهم، عبارتند ازسیب زمینی وغلات، فراوردههای دامی گوشت، پوست و پشم که به اصفهان صادرمیشود. صنایع دستی آن قالیبافی است.
گرجیهای فریدن به دو شعبه شمالی و جنوبی تقسیم شدند شعبه شمالی به سوی دشت و شعبه جنوبی به سوی کوهستان رفتند دسته اول محل سکونت خود را تورلی و دسته دوم سرزمین خود را به یاد ناحیهای معروف در گرجستان مارتقپی نامیدند.
درزندگی اقتصادی فریدونشهر، سه نوع فعالیت عمده را میتوان تشخیص داد:
کشاورزی، دامداری، صعنت و خدمات. ۸۰ درصد از اهالی به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند. متاسفانه درسالهای اخیر این آمار کاهش یافته است، زیرا به علل خاصی به شهرستانهای دیگر مهاجرت نمودهاند. محصولات مهم، عبارتند ازسیب زمینی وغلات، فراوردههای دامی گوشت، پوست و پشم که به اصفهان صادرمیشود. صنایع دستی آن قالیبافی است.
گرجیهای فریدن به دو شعبه شمالی و جنوبی تقسیم شدند شعبه شمالی به سوی دشت و شعبه جنوبی به سوی کوهستان رفتند دسته اول محل سکونت خود را تورلی و دسته دوم سرزمین خود را به یاد ناحیهای معروف در گرجستان مارتقپی نامیدند.
گلپایگان
گُلپایـِگان شهری در استان اصفهان ایران است. شهر گلپایگان مرکز بخش مرکزی شهرستان گلپایگان است. گلپايگان، يكي از شهرستانهاي استان اصفهان مي باشد كه از شمال به شهرستان محلات و خمين، از جنوب به شهرستان خوانسار، از شرق به ميمه و از غرب به شهرستان اليگودرز محدود مي باشد.
بر اساس آنچه كه از متون تاريخي مانند نزهت القلوب نوشته حمد ا... مستوفي بر مي آيد: گلپايگان 5225 سال بعد از هبوط آدم توسط هماي چهر آزاد، دختر بهمن كياني (بهمن دراز دست) پوراسفنديار رويين تن، كه به تخت پادشاهي جلوس كرده بود ساخته شد و از ابتدا اين شهر را به نام خود چهرآزادگان و يا گلبادگان ناميد.(حمدالله مستوفي، 1366، ص75) بر اساس شواهد باستان شناسي و بررسي ها انجام گرفته بر روي سنگ نبشته هاي تاريخي، سابقه سكونت انسان اوليه در دشت گلپايگان به حدود هفت هزار سال قبل مي رسد ولي شروع مدنيت را مي بايست هم زمان با اواسط حكومت سلسله هخامنشي دانست كه كاربري اين شهر به عنوان يك پادگان بزرگ تغيير يافت و حتي گروهي را اعتقاد بر اين است نام اوليه اين شهر گردپاذگان بوده است.(برهان قاطع،1361، ذيل گلپايگان)، گروهی دیگر نام اصلی آن راگَرپادگان به معنی کوهپایه میدانند. «گَر» در زبان پارسی میانه به معنای کوه است. (گریوه و گریبان هم از همین ریشه هستند).
به هرحال پس از حمله اعراب مسلمان گروهي از آنان در اطراف اين شهر ساكن شده و نام آن را معرب گردانيده ،جرفادقان ناميدند. در دوران بعد از اسلام علي الخصوص در دوران عباسيان گلپايگان از مناطق معتبر و آباد كشور بوده است، ولي اوج شكوفايي و آباداني آن در زمان حكومت سلجوقيان به خصوص محمد بن ملكشاه سلجوقي بوده كه آثار و ابنيه زيادي از جمله مناره و بازار و مسجد جامع را از خود باقي گذاشته است.
از آن پس به دنبال آشوب هاي اسماعيليه و فتنه مغول و يورشهاي تيمور اين شهر از اعتبار و رونق ساقط گشت و تنها در زمان اوزون حسن بود كه مجددا نامي از آن بر سر راه تجاري همدان به اصفهان به ميان مي آيد. آخرين دوران طلايي آن كه آثار و ابنيه تاريخي موجود، مبين رونق شهردر آنزمان مي باشد، مقارن با دوران حكومت شاه عباس كبير و امارت امامقليخان سردار بزرگ صفوي در گلپايگان مي باشد.
با شروع فتنه افغان گلپايگان كه مقر فرماندهي عليمردان خان بختياري و محل تجمع نيروهاي كمكي به اصفهان بود به شدت از طرف محمود افغان مورد انتقام جويي واقع گشت و نه تنها اكثر اهالي آن از دم تيغ گذشتند بلكه اغلب آثار و ابنيه و تاسيسات كشاورزي و قنوات آن هم تخريب گشت و ديگر هرگز اين شهر به اعتباري كه در گذشته داشت، دست نيافت. شهري كه بنا به گفته ظل السلطان زماني از حدود 200 الي 300 هزار نفر جمعيت برخوردار بود، هرچند كه به اين اظهار نظر بايد با ديده ترديد نگريست، در زمان حكمراني ظل السلطان به زحمت حدود 15 هزار نفر جمعيت ساكن را در خود جاي داده بود و نماي شهر به ويرانهاي بزرگ مي ماند. (اشراقي، 1383، ص157 به نقل از تاريخ مسعودي نوشته ظلالسلطان)
گلپايگان از طرف شمال به محلات و كمره (خمين) و از طرف مغرب به كوه هاي بختياري و اليگودرز و از طرف جنوب به خوانسار و كوههاي بختياري و از طرف مشرق به كوه شيخ احمد و كوه صالح محدود است. ارتفاع آن از سطح دريا 1818 متر است. (مبناي ارتفاع سطح متوسط آب خليج فارس در منطقه فاو كه مبناي مسطحات اروپائي مي باشد.) گلپايگان از مناطق نيمه صحرايي است و به علت نزديكي به كوير مركزي بارندگي آن كم و داراي زمستان هاي گرم مي باشد و هوايش متغير است. دشت گلپايگان، وسيع و آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و منابع آب هاي زيرزميني تامين مي گردد.
بناي مناره آجري سلجوقي در زمره بلندترين مناره هاي قرن پنجم هجري قمري كه داراي دو در است و در درون آن پلكاني تعبيه شده است. قسمت هاي پايين و بالاي مناره مرمت گرديده و داراي كتيبه آجري است كه اين كتيبه به خط كوفي نوشته شده و فاقد تاريخ مي باشد و متن كتيبه آن از آ يات كلام الله مجيد است.اين مناره با قدمتي حدود 900سال در برابر عوامل طبيعي (زلزله، باد، باران، سرما و گرما) سرفراز برجاي مانده است و از جمله بلندترين مناره هاي ايران مي باشد. دو راه پله دارد كه بصورت دوراني با 64پله به بالاي مناره مي توان صعود كرد. اين مناره از زمان سلجوقيان مي باشد كه ساختمان آن را احتمالا با ساختمان مسجد جامع و بازار چهارسوق همزمان مي دانند. تا حدود چهل سال قبل، اطراف آن خرابه و چاله چوله بود كه مردم گاهي از آنجا خاك مي بردند و قطعه هاي ظروف سفالين شكسته نيز ديده مي شد و آن محل را چاله هاي پامناره مي گفتند. جاي خندقي هم بود كه يك قسمت آن را براي زمين ورزش صاف كرده بودند ولي اكنون فقط چند متري اطراف مناره را حصار نموده اند. گفته مي شود اين مناره براي راهنمايي كاروانيان بوده و بالاي آن چراغ نصب مي كرده اند و در جنوبي چهارسوق از جلوي مناره شروع مي شده است. فعلا خيابان، گودتر از سطح پاي مناره و بازار چهارسوق است. دوشير قبلا در محل پاشيرا نزديك مقبره باباعبدالله در كنار جاده قافله و ابتداي كوچه حكومتي بودند. ميدان پاشيرا نسبتا وسيع و دكه بازي و ورزش بچه هاي محل بود و براين شيرها كه وسيله سرگرمي بچه ها بود سوار مي شد ند وبازي مي كردند.بعد از خيابان كشي چون خيابان چند متري از جاده قافله فاصله پيدا كرد و زمين هاي اطراف پاشيرا را با قسمتي از جاده قديم به مالكين آن حدود دادند و ميدان پاشيرا را هم گودبرداري نمودند كه رختشوي خانه بسازند. شير هاي سنگي رابا تخته و گرده چوب و غلطك كه بوسيله دو گاو نر كشيده مي شد، تك تك به پاي مناره منتقل كردند. شيرهاي سنگي امروز در زير سايه مناره سلجوقي محبوس اند.
بناي سیداسادات كه مربوط به دوران قرن هشتم هجري است، داراي ايوان و غرفه هاي دو طبقه و گلدسته و گنبدي به بلندي 9 متر است. تزئينات سمت شمال شرقي و جنوب شرقي اين بقعه از نظر ظرافت كار شايان توجه مي باشد. درسال1354 شمسي يك خيابان جديد كنار اين امامزاده و ساختمان مسجد جامع احداث گرديده است. بنا به نوشته اشعاري كه برروي سنگ حك شده است و سنگ مزبور در طرف راست در ورودي بقعه مي باشد، سه تن از فرزندان حضرت امام موسي كاظم (ع) به نام هاي : امامزاده اسحاق،امامزاده منصور و امامزاده رضا در آنجا مدفون اند. قبر ديگري به نام امامزاده يحيي فرزند حضرت امام علي النقي (ع) مي باشد.اين بقعه مباركه در زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار توسط مردي محتشم به نام حاج ميرزا مهدي خان تعمير و مرمت گرديده است. بناي جامع گلپايگان از مساجد مهم تاريخي دوران سلجوقي است. اين مسجد داراي صحن و شبستان وسيع و گنبد بزرگ آجري مي باشد و متعلق به زمان محمد بن ملكشاه سلجوقي و از حيث نكات فني و ساختماني داراي امتيازات فراواني مي باشد. ازخصوصيات مسجد و گنبد آن دارا بودن كتيبه هاي آجري متعدد و تزئينات فراوان دوره سلجوقي است. در متن كوفي گنبد، نام محمد بن ملك شاه خوانده مي شود و اطراف محراب بزرگ زير گنبد در متن كتيبه اي نام باني آن بناي عظيم را، ابونصربن محمد بن ابراهيم آورده اند. همچنين بربدنه هاي مختلف شبستان نام بزرگان دين و جملات مذهبي را به خط كوفي آجري نوشته اند. در زمان فتحعلي شاه قاجار شبستان هاي ساده طرفين گنبد و بناهاي شرقي و غربي مسجد را احداث نموده و بر ساختمان هاي گنبد عهد سلجوقي افزوده ا ند. ساختمان گنبد عهد سلجوقي متعلق به اوايل قرن ششم هجري قمري است. بناي بقعه هفده تن از ابنيه قرن 11 هجري قمري است.درزمان شاه عباس اول صفوي كه بر طبق كتيبه سر در آن در سال 1032 هجري قمري ساخته شده است. بر روي بناي هشت گوش بقعه گنبد، كاشي كاري باشكوهي قرار گرفته است كه از لحاظ ساختماني و تزئين كاشيكاري بسيار جالب و زيباست. كتيبه منظوم ا رسي مفصلي در توصيف شاه عباس اول صفوي در اين بنا به يادگار مانده و حاكي از احداث اين بقعه بوسيله امام قلي خان سردار معروف آن زمان است. طبق شجره نامه موجود در اداره اوقاف و هفده تن افرادي كه در اين محل مدفون اند عبارتند از: امام زاده ابو الحسن فرزند امام حسن مجتبي (ع)، سلطان اسماعيل فرزند امام جعفر صادق (ع)، صالح و قاسم فرزندان جعفربن علي (ع)، عباس و حسين فرزندان حضرت موسي بن جعفر(ع)، شهربانو و حليمه و صفورا دختران حضرت حضرت موسي بن جعفر (ع) ، علي اكبربن علي بن حسين (ع)، محمد بن محسن بن علي بن حسين(ع)، محمود و محسن و عبدالله بن يحيي بن امام موسي الكاظم (ع)، موسي و مظفر فرزندان جعفر طيار، اسحق فرزند ا براهيم كه مشخص نيست ابراهيم مزبور به كدام امام منتسب است. بقعه ناصر بن علي بن ابي طالب(ع) درقسمت شرقي هفده تن و در فاصله چند متري آن است. در مورد شهادت اين بزرگوار شايعاتي وجود دارد كه از سنگدلي قاتلين او دارد و مي گويند كساني كه او راشهيد كرده اند، از ايادي خليفه عباسي بوده اند و در نهايت بي رحمي اورا زنده لاي جرز ديوار گذاشته و شهيد كرده اند. اين بقعه نيز توسط امام قلي خان سردار لايق دربار صفويه ساخته شده كه بعدا تعمير گرديده است. از جمله كارهاي دستي هنر منبت كاري مي باشدكه از زمان هاي گذشته در اين شهر اساتيد معروفي داشته است. منبت كاران، انواع نقش هاي جالب را بانيش قلم منبت بر روي چوب گلابي و گردو و امثال آن در مي آورند و با تلفيق برش سطحي جوش ها و گره هاي چوب سنجد و برخي چوب هاي جنگلي كه برسطح كار مي چسبانند، وسائل تزئيني جالبي مي سازند. انواع قاب عكس و ظروف و جعبه هاي منبت كه هنرمندان مي سازند وسايل تزئيني و دكوراسيون و فروشگاه هاي هنري راتشكيل مي دهد. در گلپايگان و حومه مخصوصا حوزه جلگه بيش ازپنج شش هزار كارگاه براي قالي بافي دستي به نام ديواري و دار زميني وجود دارد. انواع قالي نخ فرنگ و فرش هاي معمولي درابعاد مختلف تو دري و نيم و دو ذرعي و شش ذرعي و نه ذرعي و دوازده ذرعي و سرانداز و پنج چاركي مي بافند. نوعي از فرش گلپايگان به نام ويس و ياوري با پشم گوسفند و رنگ دندانه و نخ مرغوب و بافت خاص داراي استقامت فوق العاده مي باشد.
تاريخچه شهرستان گلپايگان
براساس آنچه در متون تاريخي مثل نزهت القلوب نوشته حمدالله مستوفي و جغرافياي تاريخي شهرهاي ايران آمده است قدمت گلپايگان به 5 قرن بعد ازهبوط آدم ميرسد. گويند اين شهر را اولين بار هماي چهر آزاد دختر بهمن كياني بنا كرد و بنام خويش چهر آزادگان يا گلباذگان ناميد. در دوره هخامنشيان، منطقهاي آباد و معتبر بوده است. در دوره حكومت اسلامي و حضور اعراب در ايران گلباذگان معرب گشته و جرفادقان خوانده شد. در دوره عباسي ان شهري آباد و معتبر بوده ولي شكوفايي و آباداني آن در زمان حكومت محمد بن ملكشاه سلجوقي به اوج خود ميرسد كه آثار و ابنيه زيادي از جمله مسجد جامعگلپايگان و بازار شهر بجاي مانده اين دوره است. در زمان صفويه از شهرهاي بزرگ ايران بشمار ميرفته است زيرا در مكاتبات مستند تاريخي هميشه گلپايگان را شهري بين اصفهان و همدان ذكر كردهاند. وجود كاروانسراهايمتعدد در منطقه وآثار تاريخي حكايت از اهميت و آباداني اين شهر دردورههاي مختلف تاريخي دارد. در دوره صفويه امام قلي خان پسر الهوردي خان حاكم گلپايگان بوده كه آثار و ابنيههايي در گلپايگان بنا كرد كه مهمترين آنها بقعه 17 تن ميباشد. گلپايگان همواره كانون اسلام خواهي و مهد ديانت بوده به طوري كه اين شهر هيچگاه خالي از عالم و مرجع ديني نمانده است. درانقلاب اسلامي نيز اين منطقه از پشتوانههاي انقلاب و اسلام بوده است. درعرصه دفاع مقدس مردم اين شهرستان تعداد 356 شهيد و 800 جانباز و 54 آزاده را براي دفاع از كيان نظام به نام خود ثبت كرده است. گلپايگان با عظمت ديرينه و قدمت 2000 ساله و تاريخي كهن و فرهنگي اصيل و سابقه درخشان ديني،علمي، فرهنگي و اماكن تاريخي با شكوه و ماندگار و طبيعت مستعد خدادادي براي توسعه همه جانبه و مناظر ديدني زيبا در دشت، كوهستان و چشمه ها ومردمي با فرهنگ و هنرمند، داراي جاذبه فراوان براي سرمايه گذاري بخش دولتي و خصوصي و خارجي است. درباره نام گلپايگان عقايد متنوعي اظهار شده است; عده اي آن را كوهپايگان و عده اي وردپادگان خوانده اند. در نزهت القلوب حمداله مستوفي گلپايگان از اقليم چهارم شناخته شده است. در زمان صفويه حدود 200 تا 300 هزار جمعيت داشته است.
کاشان
كاشان يكي از مهمترين شهرهاي استان اصفهان است كه در ارتفاع 1600 متري از سطح دريا، 240كيلومتري جنوب تهران و 220 كيلومتري شمال اصفهان واقع شده است و از طريق بزرگراه وراه آهن با تهران و اصفهان در ارتباط است. جمعيت تقريباً 400000 نفري شهر در مساحتي قريب به 2100 هكتار سكني گزيده اند. كاشان افزون بر فرشهاي مشهور و زبانزد جهانيان، ابريشم و كاشي معروفي هم دارد.اين شهر بزرگ و زيبا در جاده كاشان-قم و در حاشيه غربي كوير قرار گرفته است. اين شهر از دير باز به خاطر منسوجات چرمي ،سراميكك، ظروف مسي، گلاب و باغهاي پرگل قمصر زبانزد بوده است. اين شهر با سابقه 7000 ساله اش ازمهمترين مراكز باستان شناسي محسوب مي شود. اكثر تاريخ نويسان و مسافراني كه از اين شهر بازديد داشته اند، از آن با عنوان دروازه تمدن جهاني نام برده اند. همچنين اين شهر بعد از ورود اسلام به ايران در دوره سلجوقي و صفوي به اوج شكوفايي خود رسيد. امروزه شاهد اثرهاي متعدد هنرمندان كاشاني در موزه هاي معروف جهان هستيم. از آنجا كه كاشان، شهر مورد علاقه و محبوب شاه عباس اول صفوي بود، وي بدان توجه بسيار داشت و در عمران و آباداني آن كوشيد و دستور داد بعد از مرگ هم در مقبره يكي از اجدادش - قرن 13- دفن گردد.
با پياده روي در كوچه پس كوچه هاي آرام و ساكت شهر مي توان شاهد ساخمانهايي بسيار قديمي با ديوارهاي خشت و گلي بود. شهري با بادگير هاي متعدد و مناظري بديع كه سابقاً در تابستانهاي بسيار گرم، كار تسويه هواي ساكن را انجام مي داده است.
صنعت مدرن، موازي با پيشرفت اجتماعي، نقش مهمي در كاشان داشته است. به هرحال در بازار، تجارت فرش دستباف، قلاب دوزي و گلدوزي، گلاب، عطر، سفالگري و هنرهاي دستي ديگر كماكان مثل سابق و با همان مهارت و زيبايي صورت مي گيرد. با اين مقدمه، سفرمان به كاشان را از بازار آغاز نموده و بعد شما را با چندين نمونه ازجذابيتهاي توريستي و مكانهاي تاريخي اين شهر آشنا مي كنيم.
با پياده روي در كوچه پس كوچه هاي آرام و ساكت شهر مي توان شاهد ساخمانهايي بسيار قديمي با ديوارهاي خشت و گلي بود. شهري با بادگير هاي متعدد و مناظري بديع كه سابقاً در تابستانهاي بسيار گرم، كار تسويه هواي ساكن را انجام مي داده است.
صنعت مدرن، موازي با پيشرفت اجتماعي، نقش مهمي در كاشان داشته است. به هرحال در بازار، تجارت فرش دستباف، قلاب دوزي و گلدوزي، گلاب، عطر، سفالگري و هنرهاي دستي ديگر كماكان مثل سابق و با همان مهارت و زيبايي صورت مي گيرد. با اين مقدمه، سفرمان به كاشان را از بازار آغاز نموده و بعد شما را با چندين نمونه ازجذابيتهاي توريستي و مكانهاي تاريخي اين شهر آشنا مي كنيم.
بازار کاشان
بازاركاشان يكي از زيباترين بازارهاي ايران است كه ساختمانهاي جالب و زيباي بسياري در آن وجود دارد كه مي توان به موارد زير اشاره نمود: مساجد (ميرعماد، بالا بازار،تبريزيها و كفاشها) كاروانسراها (گمرك، نو، مير پنج، بروجرديها، زغاليها) آب انبارها (حاج حسين) آسيابها، سراي امين الدوله، حمامها (خانو گذر نو) و بازارچه هاي ديگر (بازار مسگرها، طلا فروشها، رنگرزها، گذر نو، پانخل، قيصريه، ميانچال، مالك و سردار) جهت فروش فرشهاي دستباف ابريشم و مخمل، گلاب وعطرهاي ديگر و شيريني.
باغ فين
باغ شاه در 6 كيلومتري جنوب غربي فين واقع شده و چه بسا بتوان از آن بعنوان شگفت انگيزترين و زيباترين نمونه باقي مانده در ايران نام برد. فين در ميان مكانهاي تاريخي، سابقه اي هزار ساله دارد كه براي شاه عباس اول طراحي و بنا شده بود.
اين باغ با استخرها وچشمه ها و فواره هاي لابلاي درختان ميوه اش داراي مناظر و فضايي بديع و شگفت انگيز است. اين فواره ها آب خود را از يك چشمه طبيعي مي گيرند.
| |
تپه سيلك
تپه سيلك بين باغ شاه و كاشان، تپه اي موسوم به تپه سيلك قرار دارد. اين محل، خاستگاه فرهنگ ماقبل تاريخ است كه كاوشگران آن را به نيمه دوم هزاره 15 قبل از ميلاد نسبت مي دهند. اكتشافات بعدي نيزعمري 7000 ساله براي آن در نظر گرفته است.
| |
مسجدآقابزرگ
مسجدآقابزرگ در خيابان فاضل نراقي واقع شده و متعلق به نيمه دوم قرن گذشته(دوران قاجاريه) مي باشد. اين مجموعه كه يكي از زيباترين و باشكوه ترين بناهاي اسلامي بشمار مي رود، توسط حاج محمد تقي خانبان و به منظور برگزاري نمازهاي جماعت، موعظه ها، سخنراني ها، مراسم مذهبي و كلاسهاي درس ملا مهدي نراقي كوچك معروف به آقابزرگ بنا گرديد.
| |
مسجدجامع
اين مسجد با گنبدي آجري و ايواني مرتفع، قديمي ترين بناي به جا مانده از دوران سلجوقي ميباشد (و به مسجد جمعه نيز مشهور است). گفته مي شود كه قبل از گرايش مردم به اسلام، از بناي اوليه بعنوان آتشكده استفاده مي شده است. ساختمان مسجد درخيابان باباافضل واقع گرديده است.
| |
مدرسه سلطاني
اين مدرسه سابقاً مدرسه شاه ناميده مي شد و در حال حاضر به مدرسه امام خميني معروف است. از اين مكان، قبلاً براي اسكان طلاب استفاده مي شد. بناي مدرسه در مجاورت بازار زرگرها واقع گرديده است.مدرسه در اوايل قرن 19 و به دستور فتحعلي شاه قاجار طي 9 سال ساخته شد.
| |
خانه بروجرديها
متعلق به تاجري است كه در قرن 19 مي زيست. نقاشي هاي داخلي اين بناي باشكوه از شاهكارهاي نقاش معروف ايراني، كمالالملك، مي باشد. شهرت اين خانه بدليل بادگيرهاي آن است، برجهايي كه به پايين نگهداشتن دما كمك می نموده و در نتيجه در هواي داغ مناطق بياباني سودمند واقع مي گرديده است. اين خانه قديمي توسط تاجر مشهوري موسوم به حاج سيد جعفر نطنزي (ازخانواده بروجردي) ساخته شد. وي وارد كننده كالا از بروجرد در استان لرستان بود.
| |
خانه طباطبايي ها
اين خانه در خيابان علوي (قلعه جلالي) واقع گرديده و معماري آن در سال 1298 توسط استاد علي مريم صورت گرفت.
| |
تيمچه امين الدوله
يكي از جالب ترين بناهاي داخلي بازار ميباشد كه توسط فرخ خان غفاري(امين الدوله) ساخته شد و معماري آن از سال 1280 الي 1285 توسط استاد علي مريم صورت گرفت.
| |
بقعه شاهزاده ابراهيم
اين بقعه در سنه 1894 بعد از ميلاد ساخته شد و متعلق به دوران قاجاري است. بنيانگذار اين عمارت يعني خاله بگم كه تبعه فين بوده نيز در اين بقعه مدفون است. بردرب ورودي اين بنا كتيبه اي قرار دارد كه روي آن نام شاهزاده ابراهيم بن سلطان بن موسي بن جعفر و نيز نام سيد مهدي بن حاج سيد حسين بروجردي با تاريخ 1885بعد از ميلاد حك گرديده است.
|
بقعه حبيب بن موسي
بقعه پنجه شاه
بقعه مير نشانه
بقعه ابولؤلؤ
بقعه هلال بن علي
بقعه بابا افضل كاشاني
بقعه سلطان علي بن محمد باقر مشهد اردهال
بقعه امامزاده پيرداوود
بقعه امامزاده محمد صانع و محمد اسماعيل
مجموعه باباولي
مجموعه خان
مجموعه حاج سيد حسين عطار
قمصر
خانه عامريها
خانه عباسيان
خانه صالح
تيمچه ملك التجار
قلعه جلالي
مسجد ميرعماد
منار زين الدين
مسجد تبريزيها
بقعه خواجه تاج الدين
بقعه شاه يلان
بقعه سلطان مير احمد
حمام سلطان مير احمد
آتشكده نياسر
سمیرم
موقعيت شهرستان سميرم
ويژگيهاي طبيعي - اين شهرستان در165 كيلومتري جنوب اصفهان، ميان استانهاي فارس، كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال وبختياري واقع شده است و مساحت آن در 5/5297 كيلومتر مربع است و منطقه اي كوهستاني است. مهمترين ارتفاعات آن رشته كوههاي دينار(قله دنا) است كه درمرز استان اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد واقع شده است.
شهرستان سميرم داراي آب وهواي كوهستاني با زمستانهاي سرد و پربرف و تابستانهاي خشك و معتدل است. پوشش گياهي اين منطقه متنوع است و بيشتر شامل استپهاي كوهي و چمنزار و درختان جنگلي است و با اينكه براثر بي احتياطي و قطع بي رويه ازبين رفته اند، هنوز هم از مهمترين مراتع جهت پرورش دام بحساب مي آيند. دو چشمه معروف دراين شهرجريان دارد،به نامهاي چشمه خوانساروچشمه خانعلي كه داراي آبي گواراوزلال مي باشند. رودخانه هاي معروف سميرم، عبارتنداز: ماربر، ونك، شمس آباد و حناكه همگي سرانجام ويكجابه رود خرسان ملحق مي شوند.
شهرستان سميرم داراي آب وهواي كوهستاني با زمستانهاي سرد و پربرف و تابستانهاي خشك و معتدل است. پوشش گياهي اين منطقه متنوع است و بيشتر شامل استپهاي كوهي و چمنزار و درختان جنگلي است و با اينكه براثر بي احتياطي و قطع بي رويه ازبين رفته اند، هنوز هم از مهمترين مراتع جهت پرورش دام بحساب مي آيند. دو چشمه معروف دراين شهرجريان دارد،به نامهاي چشمه خوانساروچشمه خانعلي كه داراي آبي گواراوزلال مي باشند. رودخانه هاي معروف سميرم، عبارتنداز: ماربر، ونك، شمس آباد و حناكه همگي سرانجام ويكجابه رود خرسان ملحق مي شوند.
ازمناظر ديدني اين منطقه آبشارمعروف آن است و همچنين تخت سليمان، آب ملخ، دهات پادنا و ديگرديدگاههاي طبيعي كوهستاني را مي توان نام برد.
ويژگيهاي انساني
درباره وجه تسميه سميرم مطالب مختلفي نقل شده است از همه معروفتر گويند بعلت آب و هواي سرد به اين منطقه سميران گفته اند(زميران ) كه بعدها به سميرم تبديل شده و بمعناي سردسير است. جمعيت اين شهرستان درسرشماري سال 1370 ، 85000 نفر بوده است. اين شهرستان از دو بخش مركزي و پادنا تشكيل شده است. ايل قشقايي كه از تيره هاي مختلفي تشكيل شده اند، درهنگام ييلاق به اين منطقه آمده و با مردم ارتباط و دادوستد دارند.
درباره وجه تسميه سميرم مطالب مختلفي نقل شده است از همه معروفتر گويند بعلت آب و هواي سرد به اين منطقه سميران گفته اند(زميران ) كه بعدها به سميرم تبديل شده و بمعناي سردسير است. جمعيت اين شهرستان درسرشماري سال 1370 ، 85000 نفر بوده است. اين شهرستان از دو بخش مركزي و پادنا تشكيل شده است. ايل قشقايي كه از تيره هاي مختلفي تشكيل شده اند، درهنگام ييلاق به اين منطقه آمده و با مردم ارتباط و دادوستد دارند.
ويژگيهاي اقتصادي - 60درصد مردم به كارهاي كشاورزي و دامپروري اشتغال دارند. موقعيت كوهستاني وآب وهواي معتدل موجب گسترش باغهاي سيب گرديده كه همه ساله مقدار فراواني به خارج از اين منطقه صادر مي گردد. بعلت زمينهاي حاصلخيز و آب كافي، محصولاتي نظيرگندم، جو ، چغندرقند و گياهان علوفه اي وحبوبات هم بدست مي آيد، اين شهرستان متاسفانه ازلحاظ صنعت فقير است، هرچندكه از لحاظ مواداوليه از امكانات بالقوه اي برخوردار مي باشد، معادن خاك نسوز پشته و خاك گچ ازمعادن اين شهرستان است. صنايع دستي كارگاهي اين شهرستان، مانند قاليبافي، گليم وجاجيم بافي شهرت دارد.
راهها- باوجود اهميت اين منطقه كه درميان سه استان وبرسرراه عشاير قرارگرفته است، ليكن تاكنون راههاي آن چندان توسعه نيافته است. هرچند پس ازانقلاب گسترش راههاا بعاد وسيعتري يافته، اما كافي بنظرنمي رسد. هم اكنون مهمترين جاده ارتباطي آن به قمشه ازشمال و بويراحمد و بهبهان ازجنوب است كه بتازگي احداث شده است .
موقعيت شهرستان سميرم
ويژگيهاي طبيعي - اين شهرستان در165 كيلومتري جنوب اصفهان، ميان استانهاي فارس، كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال وبختياري واقع شده است و مساحت آن در 5/5297 كيلومتر مربع است و منطقه اي كوهستاني است. مهمترين ارتفاعات آن رشته كوههاي دينار(قله دنا) است كه درمرز استان اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد واقع شده است.
شهرستان سميرم داراي آب وهواي كوهستاني با زمستانهاي سرد و پربرف و تابستانهاي خشك و معتدل است. پوشش گياهي اين منطقه متنوع است و بيشتر شامل استپهاي كوهي و چمنزار و درختان جنگلي است و با اينكه براثر بي احتياطي و قطع بي رويه ازبين رفته اند، هنوز هم از مهمترين مراتع جهت پرورش دام بحساب مي آيند. دو چشمه معروف دراين شهرجريان دارد،به نامهاي چشمه خوانساروچشمه خانعلي كه داراي آبي گواراوزلال مي باشند. رودخانه هاي معروف سميرم، عبارتنداز: ماربر، ونك، شمس آباد و حناكه همگي سرانجام ويكجابه رود خرسان ملحق مي شوند.
ازمناظر ديدني اين منطقه آبشارمعروف آن است و همچنين تخت سليمان، آب ملخ، دهات پادنا و ديگرديدگاههاي طبيعي كوهستاني را مي توان نام برد.
ويژگيهاي انساني -درباره وجه تسميه سميرم مطالب مختلفي نقل شده است از همه معروفتر گويند بعلت آب و هواي سرد به اين منطقه سميران گفته اند(زميران ) كه بعدها به سميرم تبديل شده و بمعناي سردسير است. جمعيت اين شهرستان درسرشماري سال 1370 ، 85000 نفر بوده است. اين شهرستان از دو بخش مركزي و پادنا تشكيل شده است. ايل قشقايي كه از تيره هاي مختلفي تشكيل شده اند، درهنگام ييلاق به اين منطقه آمده و با مردم ارتباط و دادوستد دارند.
ويژگيهاي اقتصادي - 60درصد مردم به كارهاي كشاورزي و دامپروري اشتغال دارند. موقعيت كوهستاني وآب وهواي معتدل موجب گسترش باغهاي سيب گرديده كه همه ساله مقدار فراواني به خارج از اين منطقه صادر مي گردد. بعلت زمينهاي حاصلخيز و آب كافي، محصولاتي نظيرگندم، جو ، چغندرقند و گياهان علوفه اي وحبوبات هم بدست مي آيد، اين شهرستان متاسفانه ازلحاظ صنعت فقير است، هرچندكه از لحاظ مواداوليه از امكانات بالقوه اي برخوردار مي باشد، معادن خاك نسوز پشته و خاك گچ ازمعادن اين شهرستان است. صنايع دستي كارگاهي اين شهرستان، مانند قاليبافي، گليم وجاجيم بافي شهرت دارد.
راهها- باوجود اهميت اين منطقه كه درميان سه استان وبرسرراه عشاير قرارگرفته است، ليكن تاكنون راههاي آن چندان توسعه نيافته است. هرچند پس ازانقلاب گسترش راههاا بعاد وسيعتري يافته، اما كافي بنظرنمي رسد. هم اكنون مهمترين جاده ارتباطي آن به قمشه ازشمال و بويراحمد و بهبهان ازجنوب است كه بتازگي احداث شده است .
شهر سميرم در جنوب اصفهان به طول جغرافيايي 51 درجه و 34 دقيقهشرقي و 31درجه و 25دقيقه عرض شمالي قراردارد و ارتفاع متوسط آن از سطح دريا2500 متر است. كه به همين دليل به بام ايران معروف است.
سميرم شهري است كوهستاني كه درمنطقه كوهستاني زاگرس شرقي واقع است و اطراف آنارتفاعاتي محصورنموده اند. منظره شهر كوهستاني و پر درخت وزيباست. يك قسمت شهر در بلندي بروي دامنه پرشيب كوهستاني واقع است. خانه ها وقلعه هادر شيب كوهها ساخته شده وقسمت ديگر درامتداد آن بروي جلگه قراردارد. مزارع و باغهاي سيب و خيابانهاي اين قسمت منظره جالبي به شهر مي دهد. اختلاف ارتفاع بلندترين وپست ترين نقطه شهر تقريبا 150 الي 200 متر مي رسد.
سميرم شهري است كوهستاني كه درمنطقه كوهستاني زاگرس شرقي واقع است و اطراف آنارتفاعاتي محصورنموده اند. منظره شهر كوهستاني و پر درخت وزيباست. يك قسمت شهر در بلندي بروي دامنه پرشيب كوهستاني واقع است. خانه ها وقلعه هادر شيب كوهها ساخته شده وقسمت ديگر درامتداد آن بروي جلگه قراردارد. مزارع و باغهاي سيب و خيابانهاي اين قسمت منظره جالبي به شهر مي دهد. اختلاف ارتفاع بلندترين وپست ترين نقطه شهر تقريبا 150 الي 200 متر مي رسد.
تاریخچه ی شهر سمیرم:
سميرم از نظر لغوي به كسرسين و ضم راء مي باشد و از لحاظ وجه تسميه آنچه از كتب تاريخي استنباط مي شود باني اين ناحيه سام ابن ارم بوده كه بدين لحاظ در اثر كثرت استعمال سميرم گرديده است. سميرم از دوجزء تشكيل شده يكي سمي يا ثمي به معني سرد و ديگري ران يا رام به معني حمل و همچنين نتيجه گرفته مي شود كه سميرم يا سميران به معني جا و مكان و سر زمين سرد مي باشد. از نظر قدمت تاريخي وجود غارها و شكافها، چشمه ها و كشتزارهاي وسيع و حاصلخيز سكونت بشر رادرآن به درازاي تاريخ مي رساند همچنين نامهاي قديمي موجود در منطقه كه بيشتر آنها از لغات فرس قديم فارسي دري است، نشئه امر فوق مي باشد. مانند كوه بهرز به معناي هاله روي شعله آتش كه وهي است درشمال شهر سميرم توجه به ساير شواهد امكان وجود شهر در زمان ساسانيان زياد است بطوريكه از سنگ لوحه هاي قبور قبرستان و ساير اماكن مقدسه مانند مقبره سلطان ابراهيم كه به قولي برادر امام رضا (ع) مي باشد و محل آن به نام محله شهيدان معروف است برميايد. سميرم دردوران بعد از اسلام به صورت قريه اي موجود بوده است دردوره ديلبان بررونق و آباداني سميرم افزوده شد و ركن الدوله ديلمي داراي دژي درآنجا بوده است. دردوره سلجوقيان نيز سميرم شهرت داشته، چنان كه كمالالدين علي سميرمي از وزراي شاه سلطان محمود سلجوقي پسر شاه سلطان محمد پسرشاه سلطان ملكشاه سلجوقي از اين مكان بوده است. از وزير مذكور حمام و آسيابي در سيمرم بجا مانده كه بنام خود او مشهور است. از دوره اتابك انفارس در سميرم يك شبستان بسيار بزرگ ومدرسه طلاب علوم ديني باقيمانده كه آن محل بنام محله اتابكي معروف مي باشد .درزمان پادشاهان صفوي به تيمولداري درسميرم خاتمه داده شد و املاك مردم منطقه به آنها واگذار گرديد. نقل است كه شاه عباس ثاني در سال 1064 هجري بعلت گمي هوا در سميرم فرودآمده است همچنين قلعه ايست در سميرم بنام قلعه كه نقل است درزمان صفويه ساخته شده در پشت اين سنگر محكم فندقي آبي ايجاد كرده بودند كه پايه هاي خندق هوز موجود است. اما درزمان حكومت زنديه چنانكخه دركتاب تاريخ زنديه آمده است سميرم در مشرق پا كوه دنا واقع شده و جزء منطقه ييلاقي ايل قشقايي است. در جنوب غربي شهر قمشه قراردارد اين آبادي بين ايزدخواست و فلارد واقع گرديده است، رونق و آباداني سميرم از زمان زنديه شروع شده ودردوره قاجاريه بنا بر نوشته هاي فارسنامه ناصري كه به دستور ناصر الدين ش
اه نوشته شده سميرم مركز قصبه سميرم بوده است.
تاقبل از دوره پهلوي منطقه سميرم بدست خوانين قشقايي اداره مي شد دراين دوره بود كه با تشكيل حكومت مركزي، فرمانروايي از خوانين سلب و از سال 1308 شمسي قواي ساخلو براي حفظ انتظامات محل از طرف دولت موقت در سميرم مستقر گرديد و درسال 1314شمسي اولين بخشدار سميرم از طرف وزارت كشور منصوب شد.
درسال 1322 از زمان جنگ جهاني دوم بعلت جنگي كه بين سران ايل قشقايي و بوير احمدي ازيكطرف و دولت موقت از طرف ديگر اتفاق افتاد و از آن بنام جنگ سميرم ياد مي كنند اموال اهالي سميرم از طرف افراد ايل فوق به غارت برده شد و مساكن آنان خراب گرديد و خرمن هاي غلات آتش زده شد و متاسفانه اثرات اين جنگ شوم تاكنون در وضع اجتماعي، اقتصادي و در اذهان مردم اثر گذاشته است. بالاخره پس از پايان جنگ جهاني دوم امنيت به منطقه باز گردانده شد و درسال 1325 سميرم ازاستان فارس منتزع و تابع استان اصفهان گرديد و درنهايت درسال 1342 به شهرستان تبديل و از همان سال فرمانداري درمحل تاسيس شد وفعلا هم به صورت فرمانداري تابع استان اصفهان مي باشد.
شهر سميرم با ارتفاع 2500 متراز سطح دريا به بام ايران معروف است جمعيت آن ( شهر) بالغ بر /000/30 نفر و وسعت شهر 110 هكتار مي باشد و در آبان ماه 1329 به شهر تبديل و شهرداري در آن تاسيس شده است.
تاقبل از دوره پهلوي منطقه سميرم بدست خوانين قشقايي اداره مي شد دراين دوره بود كه با تشكيل حكومت مركزي، فرمانروايي از خوانين سلب و از سال 1308 شمسي قواي ساخلو براي حفظ انتظامات محل از طرف دولت موقت در سميرم مستقر گرديد و درسال 1314شمسي اولين بخشدار سميرم از طرف وزارت كشور منصوب شد.
درسال 1322 از زمان جنگ جهاني دوم بعلت جنگي كه بين سران ايل قشقايي و بوير احمدي ازيكطرف و دولت موقت از طرف ديگر اتفاق افتاد و از آن بنام جنگ سميرم ياد مي كنند اموال اهالي سميرم از طرف افراد ايل فوق به غارت برده شد و مساكن آنان خراب گرديد و خرمن هاي غلات آتش زده شد و متاسفانه اثرات اين جنگ شوم تاكنون در وضع اجتماعي، اقتصادي و در اذهان مردم اثر گذاشته است. بالاخره پس از پايان جنگ جهاني دوم امنيت به منطقه باز گردانده شد و درسال 1325 سميرم ازاستان فارس منتزع و تابع استان اصفهان گرديد و درنهايت درسال 1342 به شهرستان تبديل و از همان سال فرمانداري درمحل تاسيس شد وفعلا هم به صورت فرمانداري تابع استان اصفهان مي باشد.
شهر سميرم با ارتفاع 2500 متراز سطح دريا به بام ايران معروف است جمعيت آن ( شهر) بالغ بر /000/30 نفر و وسعت شهر 110 هكتار مي باشد و در آبان ماه 1329 به شهر تبديل و شهرداري در آن تاسيس شده است.
+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم مرداد 1389ساعت 11:23 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
آتشگاه اصفهان از بناهای تاریخی شهر اصفهان و از یادگارهای ایران باستان است. این مجموعه دارای پیشینه تاریخیِ کهنی است و در زمانهای گونه گونی از آن بهره بردهاند.
موقعیت
موقعیت
آتشگاه اصفهان در ۸ کیلومتری غرب شهر اصفهان و تقریبا در میانهٔ راه اصفهان به نجف آباد و در شهرستان خمینی شهر قرار دارد. این بنا در نزدیکی رودخانه زاینده رود، بر روی تپهای قرار دارد. از بلندای این تپه، تا کیلومترها از هر چهار سوی اصلی را میتوان به خوبی مشاهده کرد.
این تپه از جنس سنگهای رسوبی است. تراز پایینی آن در ارتفاع ۱۶۱۰ متر از سطح دریا (حدود ۵۰ متر بالاتر از تراز مرکز شهر اصفهان) و فراز آن در ارتفاع ۱۷۱۵ متری از سطح دریا واقع شده است. این تپه از نظر زمینشناسی در دوره کرتاسه تشکیل شده است
مشخصات بنا
بافتِ ساختمانیِ این مجموعه از لایههای خشتی است. میانِ دو ردیف خشت را هم یک لایه نازکِ نِی (که از رودخانه آورده میشده) قرار میدادند تا بر استحکامِ آن بیفزایند. پایههای بزرگ و خشتیِ بنا تقریبا از میانهٔ تپهٔ آتشگاه آغاز میشوند و در بالا به ستونهایی محکم و قابلِ اعتماد تبدیل میشدند که در گذشته اتاقهایی نیز بر رویِ آنها قرار داشتهاست. در برخی جاها نیز بقایایی از راه پلههایی منظم و کنده شده در دلِ سنگ بچشم میخورد که تا بالا ادامه داشتهاست اما امروزه از میان رفتهاند. در بالای تپه بنایی گِرد ساخته شده که میتوان آنرا نقطه نهاییِ معماریِ این بنا معرفی کرد. بر رویِ تپه، هیچ بنایی بلندتر از آن ساخته نشدهاست. این اتاق دارای هشت گوشهاست و در هر گوشه یک پنجره هم رو به بیرون دارد. گفته میشود موبدانِ زرتشتی، آتشِ مقدس را در درونِ این اتاق قرار میدادهاند.
این مجموعه دارای اتاقها و ساختمانهایی در چهار جهتِ تپه بوده که تا زیرِ اتاقکِ آتشگاه ادامه مییافتهاند و البته اکنون تنها سازههای بخشِ شمالی و بخشی از قسمتِ شرقی سالم ماندهاند و بهنظر میرسد مربوط به بازسازیِ این بنا در دوره پهلوی باشند. بر رویِ برخی از خشتهای بکار رفته در سازههای بخشِ شمالی میتوان عددِ ۱۳۵۲ را دید که در قالبِ خشتها تعبیه شدهاست.
این مجموعه دارای اتاقها و ساختمانهایی در چهار جهتِ تپه بوده که تا زیرِ اتاقکِ آتشگاه ادامه مییافتهاند و البته اکنون تنها سازههای بخشِ شمالی و بخشی از قسمتِ شرقی سالم ماندهاند و بهنظر میرسد مربوط به بازسازیِ این بنا در دوره پهلوی باشند. بر رویِ برخی از خشتهای بکار رفته در سازههای بخشِ شمالی میتوان عددِ ۱۳۵۲ را دید که در قالبِ خشتها تعبیه شدهاست.
وضعیت کنونی
امروزه در نگهداری از این مجموعه توجهی صورت نمیگیرد. در بافتِ ساختمانهای این بنا میتوان سوراخهای زیادی را دید که به دستِ گنج یابان کنده شدهاست. بازدید کنندگان نیز خود باید راهِ بالا رفتن را انتخاب کنند و با توجه به ساختار تپه و خشتی بودنِ این سازه، سرعتِِ تخریب بوسیله بازدیدکنندگان بیشتر میشود.
نظرات تاریخنویسان، جغرافیانویسان و سایر نویسندگان
نظرات تاریخنویسان، جغرافیانویسان و سایر نویسندگان
از تاریخ نویسان و جغرافیا نویسان قدیم، برخی راجع به آتشگاه اصفهان مطالبی نوشتهاند. از آن جمله:
ابن خردادبه در قرن سوم هجری در کتاب المسالک والممالک میگوید: در قریه مارابین، قلعهای از بناهای طهمورث موجود است و در آن آتشکدهای ست
حمزه اصفهانی در قرن چهارم هجری در کتاب سنی ملوکالارض والانبیا پس از نام بردن از آتشکدههای اصفهان مینویسد: «کیاردشیر در شهر اصفهان، به یک روز سه آتشکده بنیاد گذاشت. یکی را به هنگام بر آمدن آفتاب در جانب "قلعه ماربین" (ماربین، مهربین یا آتشگاه امروزی) به نام آتشکده "شهر اردشیر"، دوم آتشکدهای به نام "ذروان اردشیر" به هنگام ظهر در "دارک" از روستاهای خوار (برخوار فعلی) و سوم آتشکده "مهر اردشیر" در روستای "اردستان»
صادق هدایت در کتاب اصفهان نصف جهان درباره آن چنین نوشتهاست: «کوه آتشگاه، روز آبادیش، شکوه مخصوص داشتهاست. این پرستشگاه مانند مسجد و کلیسا دورش دیوار نداشته و چیزی را از کسی نمیپوشانیده. مانند آتش؛ سره و پاکیزه بوده. همان آتش جاودان نماینده پاکیزگی و زیبایی که به سوی آسمان زبانه میکشیده و در شبهای تار، از دور، دلهای افسرده را قوت میداده و از نزدیک، با پیچ و خم دلربا، با روان انسان گفتگو میکرده
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:57 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
یکی از خیابان های اصلی شهر اصفهان است. این خیابان از میدان شهدا در شمال شروع و پس از عبور از زاینده رود به میدان آزادی (دروازه شیراز) در دامنه کوه صفه در جنوب اصفهان ختم میشود.
این خیابان به سه قسمت اصلی تقسیم میگردد:
چهارباغ پایین: حد فاصل میدان شهدا تا دروازه دولت
چهارباغ عباسی: حد فاصل دروازه دولت تا سی و سه پل
چهارباغ بالا: حد فاصل سی و سه پل تا میدان آزادی (دروازه شیراز)
این خیابان شامل دو باند سواره رو، دو باند ویژه دوچرخه و سه باند پیادهرو میباشد که چهار ردیف درختان چنار و نارون آنها را از هم جدا میکند.
تاریخچه
دو بخش چهارباغ عباسی و چهارباغ بالا در عصر شاه عباس یکم طراحی شده و تاریخ تقریبی ساخت آن به سال ۱۰۰۰ هجری قمری (۱۵۹۱ میلادی) برمیگردد. چهارباغ پایین در دوره رضا شاه پهلوی و با همان طرح به چهارباغ دوره صفوی افزوده گردید .
در گذشته یک جوی آب از میان این خیابان تا زاینده رود جاری بوده که درمحل تقاطعها به حوضهایی میریختهاست. در خیابان مسیری خاص برای افراد سواره تعیین شده بوده و در اطراف آن باغ هایی بوده که میان امرا برای ساخت عمارت تقسیم شده بوده اما عموم مردم نیز میتوانستند از آنها استفاده کنند. پل الله وردی خان یا سی و سه پل ، خیابان چهارباغ را به دو قسمت (خیابان چهارباغ بالا و پایین) تقسیم میکرده و راه ارتباط چهار باغ بالا و پایین بودهاست.
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:57 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
چهلستون از بناهای تاریخی استان اصفهان در ایران است. باغ چهلستون که بالغ بر ۶۷۰۰۰ متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه عباس یکم احداث آن آغاز شد و در وسط آن عمارتی ساخته شده بود. در سلطنت شاه عباس دوم،ساختمان تکمیل شد و در ساختمان موجود مرکزی، تغییرات کلی داده شدهاست و تالار آینه، تالار ۱۸ ستون، دو اتاق بزرگ شمالی و جنوبی تالار آینه، ایوانهای طرفین سالن پاد شاهی و حوض بزرگ مقابل تالار با تمام تزیینات نقاشی و آئینه کاری و کاشی کاری دیوارها و سقفها افزوده شدهاست.
قسمتهای جالب و دیدنی
. سقف باشکوه نقاشی تالار ۱۸ ستون و سقف آئینه کاری تالار آئینه و مدخل آئینه کاری تالار جلوس شاه عباس دوم.
۲. ستونهای عظیم تالارهای ۱۸ ستون و تالار آینه که هر یک از آنها تنه یک درخت چنار است.
۳.شیرهای سنگی چهارگوشه حوض مرکزی تالار و ازارههای مرمری منقش اطراف که معرف صنعت حجاری در عهد صفویه است.
۴.تزیینات عالی طلا کاری سالن پادشاهی و اتاقهای طرفین تالار آئینه و تابلوهای بزرگ نقاشی تالار پادشاهی که شاهان صفوی را به شرح زیر نشان میدهد:
شاه عباس یکم در پذیرایی از «ولی محمدخان» فرمانروای ترکستان
شاه اسماعیل یکم در جنگ چالدران
شاه تهماسب یکم در پذیرایی از «همایون» پادشاه هندوستان
شاه اسماعیل یکم در جنگ با «شیبک خان ازبک»
شاه عباس دوم در پذیرایی از «ندر محمد خان» امیر ترکستان
۵. یک تابلوی بزرگ از جنگ کرنال که در سلطنت نادرشاه افشار افزوده شدهاست.
۴.تزیینات عالی طلا کاری سالن پادشاهی و اتاقهای طرفین تالار آئینه و تابلوهای بزرگ نقاشی تالار پادشاهی که شاهان صفوی را به شرح زیر نشان میدهد:
شاه عباس یکم در پذیرایی از «ولی محمدخان» فرمانروای ترکستان
شاه اسماعیل یکم در جنگ چالدران
شاه تهماسب یکم در پذیرایی از «همایون» پادشاه هندوستان
شاه اسماعیل یکم در جنگ با «شیبک خان ازبک»
شاه عباس دوم در پذیرایی از «ندر محمد خان» امیر ترکستان
۵. یک تابلوی بزرگ از جنگ کرنال که در سلطنت نادرشاه افشار افزوده شدهاست.
۶. تصویری از شاه عباس اول با تاج مخصوص و مینیاتورهای دیگری در اتاق گنجینه کاخ چهلستون که در سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ خورشیدی از زیر گچ خارج شدهاست.
۷. آثار پراکندهای از دوران صفویه مانند سردر «مسجد قطبیه» و سردرهای «زاویه درب کوشک» آثاری از «مسجد درب جوباره» یا «پیر پینهدوز» و «مسجد آقاسی» که بر دیوارهای ضلع غربی و جنوبی باغ نصب شدهاست.
خصوصیات دیگر
خصوصیات دیگر
۱. سال ساختمان کاخ چهلستون به موجب اشعاری که در جبهه تالار از زیر گچ خارج شده، مصراع: «مبارک ترین بناهای دنیا» میباشد که به حساب حروف ابجد سال ۱۵۰۷ هجری میشود، یعنی پنجمین سال سلطنت شاه عباس دوم.
۲. سنگ شیرها و مجسمههای سنگی اطراف حوض و داخل باغچهها تنها آثاری است که از دو قصر باشکوه دیگر صفویه یعنی آئینه خانه و عمارت سرپوشیده باقی مانده و به این محل منتقل شدهاست.
۳. اگرچه انعکاس ستونهای بیست گانه تالارهای چهلستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را بیان میکند ولی در حقیقت عدد چهل در ایران کثرت و تعدد را میرساند و وجه تسمیه عمارت مزبور به چهلستون به علت تعدد ستونهای این کاخ میباشد.
۴. در ابتدا ستونها با پوششی از آئینه کاریهای زیبا تزیین شده بوده که در زمان حکومت ظل السلطان قاجار در اصفهان این آئینه کاریها تخریب شدهاست و روی نقاشیهای صفوی با گچ پوشانده شدهاست.
۴. در ابتدا ستونها با پوششی از آئینه کاریهای زیبا تزیین شده بوده که در زمان حکومت ظل السلطان قاجار در اصفهان این آئینه کاریها تخریب شدهاست و روی نقاشیهای صفوی با گچ پوشانده شدهاست.
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:56 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
مسجد جمعه یا مسجد جامع اصفهان از مهمترین و قدیمی ترین ابنیه مذهبی ایران است. کاوشهای باستانشناسی نشان از آن دارد که احتملا این مسجد پیش از تسلط اعراب بر این شهر، مرکز مذهبی مهم شهر بوده و بصورت یکی از آتشکده های شهر اصفهان کاربری داشته است. کشف یک پا ستون، با تزیینات دوره ساسانیان، در منطقه شمالی مسجد، وجود بنایی قبل از اسلام را تایید میکند. درباره تاریخچه تغییر و تحولات مسجد اختلاف نظر هایی وجود دارد ولی به نظر میآید ساخت مسجد جامع به قرون اولیه هجری و در زمان عباسیان بوده که در قرن سوم هجری محراب آن تخریب و جهت قبله آن اصلاح شده است.
نکته جالب توجه در معماری این مسجد آنست که بخشهای گوناگون آن در طول نزدیک به دوهزار سال شکل گرفته اند و طی این سالها همواره در حال مرمت و باز سازی بوده است که آخرین آنها بازسازی بخش تخریب شده بر اثر بمباران هواپیماهای عراقی در طول هشت سال جنگ ایران و عراق بوده است.
مهمترین طرحهای توسعه در دوران آل بویه و صفویه صورت پذیرفته اند.
خواندنی
پرفسور آرتور آپهام (باستان شناس) می نویسد: "من آن روز وقتی به تماشای مسجد جامع اصفهان رفتم و در زیر این گنبد قرار گرفتم، متوجه شدم كه تمام وجودم در تسخیر گنبد و مسجد است؛ چون در زیر این گنبد به خوبی می توان به شاهكار فنا ناپذیر و خلاقه ی ایرانی ها پی برد و به عظمت مسجد و گنبد آن اعتقاد پیدا كرد. من از آن به بعد، بار ها به مسجد جامع اصفهان رفتم و با تماشای گنبد این مسجد، زبان به تحسین گشودم و عشق و علاقه ی خود را به اصفهان و ایران روز افزون دیدم. به همین جهت می خواهم بعد از این كه دیده بر هم نهادم جسدم را را در این خاك مقدس دفن كنند."
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:56 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
ملخ؛ آبشار آفت کُش
باید به 65 کیلومتری سمیرم سفر کنید تا باور کنید طبیعی ترین آفت کش دنیا، از دل غار بیرون می آید به رودخانه می ریزد! آبشار آب ملخ، شاید یکی از عجیب ترین آبشارهای ایران باشد که با ترکیبات ویژه اش، نقش یک سمپاشی طبیعی را برای مزارع و زمین های کشاورزی بازی می کند و می تواند تمام ملخ های مهاجم را درجا نابود کند!
اما مولف مرآت البلدان هم سال ها قبل درباره این آبشار نوشته است: «چشمه ای است که بزعم بعضی آب آن دافع مضرت ملخ است و از کوه دنا که از مشاهیر جبال و در میان اراضی فارس و عراق واقع است می جوشد و آب چشمه بر روی پل سنگی می ریزد و از دو طرف به رودخانه داخل می شود. معروف است که چون ملخ به ناحیه ای آید شخصی برسر این چشمه آمده ظرفی از آب چشمه به نیت آن ناحیت برمی دارد و گوید می خواهم سار ملخ خوار به فلان جا آید و شرط است که در هیچ منزلی ظرف آب آن چشمه را به زمین نگذارد و هر جا که منزل کند ظرف آب را بر سه پایه یا درختی بیاویزد و چون به ناحیه ملخ زده وارد شود آب را بر مزارع و اراضی بپاشد تا به زودی مرغ سیاهی به نام سار به عده زیاد در آن محل پدیدار آید و ملخ ها را صید کرده بخورد تا تمام شوند. ولی این قول معروف دلیل عقلی ندارد. شاه عباس در سنه 1066 ه" . ق. به تماشای چشمه آب ملخ رفت و به قرار معلوم در قزوین هم چشمه آب ملخ وجود دارد». (از مرآت البلدان ج 4 صص 229 - 230).
با این حال اگر دوست دارید سرچشمه را هم ببینید، باید مسیری را که تا رسیدن به آبشار در پیش گرفته بودید ادامه دهید و بعد از آن، به بالای آبشار بروید و از آن بالا طبیعت را تماشا کنید. اگر سختی راه و گرمای هوا کلافه تان کرده بود، می توانید روی بخشندگی سرچشمه حساب کنید و از آب گوارا و معدنی آن بنوشید. مطمئن باشید دلیلی برای بیمار شدن تان وجود نخواهد داشت!
اما در پشت آبشار پرتگاه خطر ناک و زیبایی قرار دارد که آب ملخ را به یکی از خطرناک ترین آبشارهای ایران تبدیل می کند. آبشاری که تا به حال قربانیان زیادی داشته و احتمالا بعد از این هم خواهد داشت. بنابراین توصیه ما این است که در زمان تماشای آب ملخ فریب زیبایی آبشار و پرتگاه را نخورید و فکر چرخ زدن در ارتفاعات را از سرتان بیرون کنید. باور کنید تمام سی چهل نفری که جانشان را خرج این پرتگاه کردند، مثل شما فکر می کردند که با دیگران فرق دارند و می توانند با کمی دقت و احتیاط از لبه پرتگاه عبور کنند! اما لغزندگی و شیب تند پرتگاه در یک لحظه آنها را غافلگیر کرده و به رودخانه خروشان ماربر سپرده است. البته در بالای آبشار در محل ورود به قسمت پشت آبشار نرده های کوچکی قرار دارد که احتمالا با دیدنشان هشدارهای ما را برای ممنوعیت عبور افراد آماتور و بدون تجهیزات به خاطرتان می آورد.
اگر گذارتان به آب ملخ افتاد، قدمگاه سلیمان را از دست ندهید. ساختاری سنگی که در تنگ بسیار گودى قرار گرفته و سال ها قبل به صورت پلى سنگى و طبیعى ایجاد شده است. برای دیدن تخت سلیمان یا قدمگاه سلیمان، بهتر است از راهنمایی بومیان منطقه استفاده کنید. نزدیکی تخت سلیمان به آبشار این فرصت را به شما می دهد که در یک نیم روز، از هر دو منطقه دیدن کنید.
اگر از سمت استان اصفهان راهی آب ملخ می شوید، باید از شهرهای اصفهان و سمیرم بگذرید و این شهر را به سمت یاسوج ترک کنید. در جاده سمیرم- یاسوج، بلافاصله بعد از روستای چهار راه، جاده ای خاکی می بینید که در مسیر آن دو دوراهی وجود دارد. در هر دو مورد راه سمت چپ را در پیش بگیرید و حدود 7 کیلومتر در آن پیش بروید، تا به روستای آب ملخ برسید. روستایی در شمالی ترین قسمت خط الراس دنا و مردمی که اصالتشان بختیاری است. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که موقعیت جغرافیایی روستای آب ملخ مانع از آن می شود که آفتاب بیش از سه ساعت در این روستا توقف کند. بنابراین، شما در آب ملخ ظرف سه ساعت هم طلوع خورشید را خواهید دید و هم غروب آن را!
از این جاده می توانید با ماشین سواری عبور کنید و اگر امکان استفاده از ماشین های شاسی بلند را داشته باشید، احتمالا راحت تر از مسیر خاکی عبور خواهید کرد. اما به محض رسیدن به روستا باید با خودروتان خداحافظی کرده و با پای پیاده از مسیری مالرو عبور کنید. اگر ذوق اکوتوریستی تان گل کرد هم می توانید از روستائیان بخواهید که قاطرشان را چند ساعتی به شما اجاره دهند تا هم تجربه جدیدی در این سفر کسب کنید و هم درآمدهای گردشگری روستا را بیشتر کنید! به هر حال، باید مسیر را در پشت روستا ادامه دهید و در جهت رودخانه ای که از ارتفاعات روستا سرچشمه می گیرد و به رودخانه خروشان ماربر ملحق می شود در پیش بگیرید و بعد از نیم ساعت کوه پیمایی سبک به ملاقات آبشار آب ملخ بروید. حالا شما درست در 215 کیلومتری شهر اصفهان قرار گرفته اید. رو در روی آبشاری که به محض شنیدن صدایش و لمس اولین قطره های پراکنده آن در فضا، خستگی راه را فراموش خواهید کرد.
گروه گردشگری تبیان- آرزو رستم زاد
باید به 65 کیلومتری سمیرم سفر کنید تا باور کنید طبیعی ترین آفت کش دنیا، از دل غار بیرون می آید به رودخانه می ریزد! آبشار آب ملخ، شاید یکی از عجیب ترین آبشارهای ایران باشد که با ترکیبات ویژه اش، نقش یک سمپاشی طبیعی را برای مزارع و زمین های کشاورزی بازی می کند و می تواند تمام ملخ های مهاجم را درجا نابود کند!
داستان یک نام عجیب
آب ملخ، نام عجیبش را مدیون همین خاصیت شگفت انگیز است. پای صحبت قدیمی های روستا که بنشینید، برایتان تعریف می کنند که سال ها پیش، وقتی مزارع گندم روستاهای اطراف مورد تهاجم ملخ قرار گرفت، از آب این چشمه بزرگ برای دفع آفت استفاده کردند و ملخ ها همه یکجا هلاک شدند. اتفاقی که هنوز هم از ذهن کشاورزان منطقه پاک نشده و به همین دلیل، آنها هنوز هم مزارعشان را با آب این چشمه آبیاری می کنند. با این حال، نام دیگر این آبشار تخت سلیمان است و و مردم منطقه معقدند که در این چشمه قطعه سنگی وجو داشته که تخت گاه حضرت سلیمان بوده اما اجانب آن را دزدیده اند.اما مولف مرآت البلدان هم سال ها قبل درباره این آبشار نوشته است: «چشمه ای است که بزعم بعضی آب آن دافع مضرت ملخ است و از کوه دنا که از مشاهیر جبال و در میان اراضی فارس و عراق واقع است می جوشد و آب چشمه بر روی پل سنگی می ریزد و از دو طرف به رودخانه داخل می شود. معروف است که چون ملخ به ناحیه ای آید شخصی برسر این چشمه آمده ظرفی از آب چشمه به نیت آن ناحیت برمی دارد و گوید می خواهم سار ملخ خوار به فلان جا آید و شرط است که در هیچ منزلی ظرف آب آن چشمه را به زمین نگذارد و هر جا که منزل کند ظرف آب را بر سه پایه یا درختی بیاویزد و چون به ناحیه ملخ زده وارد شود آب را بر مزارع و اراضی بپاشد تا به زودی مرغ سیاهی به نام سار به عده زیاد در آن محل پدیدار آید و ملخ ها را صید کرده بخورد تا تمام شوند. ولی این قول معروف دلیل عقلی ندارد. شاه عباس در سنه 1066 ه" . ق. به تماشای چشمه آب ملخ رفت و به قرار معلوم در قزوین هم چشمه آب ملخ وجود دارد». (از مرآت البلدان ج 4 صص 229 - 230).
موقعیت جغرافیایی روستای آب ملخ مانع از آن می شود که آفتاب بیش از سه ساعت در این روستا توقف کند. بنابراین، شما در آب ملخ ظرف سه ساعت هم طلوع خورشید را خواهید دید و هم غروب آن را!
آبشار تو در تو
آبشار آب ملخ از دو بخش تشکیل شده است. اولین قسمت آن سرچشمه آبشار است که از دل کوه بیرون می آید و بخش دیگری که در زیر این سرچشمه قرار گرفته، طاقدیسی سبز رنگ است که مثل پل بر روی رودخانه ماربر خم شده است؛ بخشی که اتفاقا در نگاه اول بیشتر به چشم می آید و بدنه اصلی آبشار را تشکیل می دهد.با این حال اگر دوست دارید سرچشمه را هم ببینید، باید مسیری را که تا رسیدن به آبشار در پیش گرفته بودید ادامه دهید و بعد از آن، به بالای آبشار بروید و از آن بالا طبیعت را تماشا کنید. اگر سختی راه و گرمای هوا کلافه تان کرده بود، می توانید روی بخشندگی سرچشمه حساب کنید و از آب گوارا و معدنی آن بنوشید. مطمئن باشید دلیلی برای بیمار شدن تان وجود نخواهد داشت!
اما در پشت آبشار پرتگاه خطر ناک و زیبایی قرار دارد که آب ملخ را به یکی از خطرناک ترین آبشارهای ایران تبدیل می کند. آبشاری که تا به حال قربانیان زیادی داشته و احتمالا بعد از این هم خواهد داشت. بنابراین توصیه ما این است که در زمان تماشای آب ملخ فریب زیبایی آبشار و پرتگاه را نخورید و فکر چرخ زدن در ارتفاعات را از سرتان بیرون کنید. باور کنید تمام سی چهل نفری که جانشان را خرج این پرتگاه کردند، مثل شما فکر می کردند که با دیگران فرق دارند و می توانند با کمی دقت و احتیاط از لبه پرتگاه عبور کنند! اما لغزندگی و شیب تند پرتگاه در یک لحظه آنها را غافلگیر کرده و به رودخانه خروشان ماربر سپرده است. البته در بالای آبشار در محل ورود به قسمت پشت آبشار نرده های کوچکی قرار دارد که احتمالا با دیدنشان هشدارهای ما را برای ممنوعیت عبور افراد آماتور و بدون تجهیزات به خاطرتان می آورد.
اگر گذارتان به آب ملخ افتاد، قدمگاه سلیمان را از دست ندهید. ساختاری سنگی که در تنگ بسیار گودى قرار گرفته و سال ها قبل به صورت پلى سنگى و طبیعى ایجاد شده است. برای دیدن تخت سلیمان یا قدمگاه سلیمان، بهتر است از راهنمایی بومیان منطقه استفاده کنید. نزدیکی تخت سلیمان به آبشار این فرصت را به شما می دهد که در یک نیم روز، از هر دو منطقه دیدن کنید.
به محض رسیدن به روستا باید با خودروتان خداحافظی کرده و با پای پیاده
از مسیری مالرو عبور کنید. اگر ذوق اکوتوریستی تان گل کرد هم می توانید از روستائیان بخواهید که قاطرشان را چند ساعتی به شما اجاره دهند تا هم تجربه جدیدی در این سفر کسب کنید و هم درآمدهای گردشگری روستا را بیشتر کنید!
از مسیری مالرو عبور کنید. اگر ذوق اکوتوریستی تان گل کرد هم می توانید از روستائیان بخواهید که قاطرشان را چند ساعتی به شما اجاره دهند تا هم تجربه جدیدی در این سفر کسب کنید و هم درآمدهای گردشگری روستا را بیشتر کنید!
راه رسیدن
بهترین زمان بازدید از این آبشار بهار و تابستان است و این روزها که گرمی هوا تابستان کلافه کننده ای را برای ساکنان مرکز و جنوب کشور رقم زده، سفر به این آبشار گزینه خوبی برای فرار از گرما خواهد بود.اگر از سمت استان اصفهان راهی آب ملخ می شوید، باید از شهرهای اصفهان و سمیرم بگذرید و این شهر را به سمت یاسوج ترک کنید. در جاده سمیرم- یاسوج، بلافاصله بعد از روستای چهار راه، جاده ای خاکی می بینید که در مسیر آن دو دوراهی وجود دارد. در هر دو مورد راه سمت چپ را در پیش بگیرید و حدود 7 کیلومتر در آن پیش بروید، تا به روستای آب ملخ برسید. روستایی در شمالی ترین قسمت خط الراس دنا و مردمی که اصالتشان بختیاری است. شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که موقعیت جغرافیایی روستای آب ملخ مانع از آن می شود که آفتاب بیش از سه ساعت در این روستا توقف کند. بنابراین، شما در آب ملخ ظرف سه ساعت هم طلوع خورشید را خواهید دید و هم غروب آن را!
از این جاده می توانید با ماشین سواری عبور کنید و اگر امکان استفاده از ماشین های شاسی بلند را داشته باشید، احتمالا راحت تر از مسیر خاکی عبور خواهید کرد. اما به محض رسیدن به روستا باید با خودروتان خداحافظی کرده و با پای پیاده از مسیری مالرو عبور کنید. اگر ذوق اکوتوریستی تان گل کرد هم می توانید از روستائیان بخواهید که قاطرشان را چند ساعتی به شما اجاره دهند تا هم تجربه جدیدی در این سفر کسب کنید و هم درآمدهای گردشگری روستا را بیشتر کنید! به هر حال، باید مسیر را در پشت روستا ادامه دهید و در جهت رودخانه ای که از ارتفاعات روستا سرچشمه می گیرد و به رودخانه خروشان ماربر ملحق می شود در پیش بگیرید و بعد از نیم ساعت کوه پیمایی سبک به ملاقات آبشار آب ملخ بروید. حالا شما درست در 215 کیلومتری شهر اصفهان قرار گرفته اید. رو در روی آبشاری که به محض شنیدن صدایش و لمس اولین قطره های پراکنده آن در فضا، خستگی راه را فراموش خواهید کرد.
در پشت آبشار پرتگاه خطر ناک و زیبایی قرار دارد که آب ملخ را به یکی از خطرناک ترین آبشارهای ایران تبدیل می کند. آبشاری که تا به حال قربانیان
زیادی داشته و احتمالا بعد از این هم خواهد داشت
چه چیزهایی با خود ببریم؟
اگر فقط برای بازدید از آبشار و سرچشمه آن راهی آب ملخ می شوید، فقط یک کفش کوه پیمایی می خواهد و کوله پشتی پر از آب و خوراکی و احتمالا دوربینی که لحظه های خوب شما را در مقابل این آبشار ثبت کند! اما اگر اهل کوهنوردی حرفه ای هستید یا قصد جانتان را کرده اید و می خواهید پرتگاه پشت آبشار یا زیر آبشار را هم ببینید، باید 30 متر طناب استاتیک، لوازم فرود و صعود غارنوردی، تسمه بلند و کارابین پیچ برای کارگاه همراه داشته باشید.گروه گردشگری تبیان- آرزو رستم زاد
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:55 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
منارجُنبان یکی از آثار تاریخی شهر اصفهان است که عارفی به نام «عمو عبدالله گارلادانی» در آن به خاک سپرده شده است.
اگر از غرب اصفهان یک ربع ساعت به طرف نجف آباد راه بیافتید، به بنای کوچک دو منارهای به نام منارجنبان میرسید. در گذشته منارجنبان کاملاً از شهر جدا و در روستایی به نام «کارلادان» قرار داشت. ولی امروزه این بنا جزو اصفهان است و در نزدیکی محلی به نام نصرآباد قرار دارد. این ساختمان با کاشی های لاجوردی رنگ به شکل ستاره چهارپر و اشکال دیگری به شکل کثیرالاضلاع فیروزهای رنگ زینت یافته است.
این بنا به صورت یک بقعه و دو مناره است که بر روی گور «عموعبدالله بن محمود صقلابی» از پارسایان نامآور سده هشتم هجری بنا شده و سنگ قبر آن مورخ به سال ۷۱۶ هجری، همزمان با اواخر پادشاهی «اولجایتو» ایلخان مسلمان مغول است.
امیوه «به» معروف اصفهان که شاید در دنیا هم بیهمتا باشد از باغهای مجاور گارلادان و منارجنبان بویژهً از «گورتون» در گویش مردم محل یا (گورتان) به دست میآید. بوی این «به» هنگام عبور از جاده اصفهان به منارجنبان در ماه دوم پاییز که میوه به این باغها جمعآوری میشود و بوی خوش به پراکنده میشود براستی سحرانگیز است. کارلادان یکی از روستاهای مشهور ماربین است که از بلوک سرسبز و پر برکت اصفهان در جمیع ادوار تاریخی این شهر بوده است و از باغهای وسیع و درختان میوه دار آن عموم جهانگردان ایرانی و عرب و مورخین و جغرافیا نویسان سده دوم هجری به بعد در کتابهای خود به تفصیل سخن گفتهاند و این بیت را با کمی اختلاف ذکر کردهاند که:
ماربینت که روضه ارم است / آفتاب اندرو درم درم است
شهرت این بنای کوچک با پهنای نه متری و بلندای هفده متری هر منارهاش به سبب تکان خوردن منارهای آن است. با تکان دادن یکی از منارهها مناره دیگر و کل ساختمان نیز تکان میخورد. ایوان بنا به سبک مغول ساخته شدهاست. ولی شکل منارهها نشان میدهد که آنها را اواخر دوره صفویه به ایوان اضافه کردهاند.
تکان خوردن منارههای این بنا تا مدتها برای دانشمندان پرسش برانگیز بود. معماری اسرار آمیز این بنا برای بسیاری هنوز هم در هاله ابهام باقی مانده است. منطقی ترین علتی که برای تکان خوردن منارهها وجود دارد، پدیده فیزیکی تشدید یا پدیده دوپلر است. چون منارهها سبک معماری مشابهی دارند، تکان خوردن یکی روی دیگری اثر میگذارد.
تکان خوردن منارههای این بنا تا مدتها برای دانشمندان پرسش برانگیز بود. معماری اسرار آمیز این بنا برای بسیاری هنوز هم در هاله ابهام باقی مانده است. منطقی ترین علتی که برای تکان خوردن منارهها وجود دارد، پدیده فیزیکی تشدید یا پدیده دوپلر است. چون منارهها سبک معماری مشابهی دارند، تکان خوردن یکی روی دیگری اثر میگذارد.
ایوان منارجنبان یکی از نمونه های سازههای سبک مغولی ایران است و از آن دوره کاشیکاریهایی هم دارد. منارهها بعداً و در تاریخی که درست معلوم نیست و احتمالاً در پایان روزگار صفوی به ایوان مزبور اضافه شده و با حرکت دادن یکی از آنها، دیگری نیز حرکت میکند. اما نکته جالب در این بنای تاریخی آن است که با حرکت دادن یک مناره، نه تنها مناره دیگر به حرکت در میآید، بلکه تمامی این ساختمان به لرزه درمیآید.
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:54 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
تاریخچه
پیش از آنکه شهر اصفهان به پایتختی ایران صفوی برگزیده شود در این میدان باغی گسترده وجود داشتهاست بنام «نقش جهان». در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، ذکری از میدان نقش جهان آمدهاست. به هر حال پیش از احداث میدان به شکل فعلی، حداقل بخشی از باغ نقش جهان به نام میدان معروف بودهاست. منابع گوناگون دیگر، بنای به شکل فعلی را در دوره سلطنت شاه عباس اول و به سال ۱۰۱۱ قمری دانستهاند.
احتمال دارد که بنای این میدان از روی نقشهٔ میدان حسن پادشاه در تبریز برداشت شده باشد. ولی به هرحال در سال ۱۰۰۴ قمری، جایگاهی به نام میدان نقش جهان در بخشی از باغ وجود داشتهاست.
احتمال دارد که بنای این میدان از روی نقشهٔ میدان حسن پادشاه در تبریز برداشت شده باشد. ولی به هرحال در سال ۱۰۰۴ قمری، جایگاهی به نام میدان نقش جهان در بخشی از باغ وجود داشتهاست.
ابنیه پیرامونی
و در پیرامون میدان، مشهورترین و عظیمترین بناهای تاریخی اصفهان مانند مسجد جامع عباسی یا مسجد شاه (در ضلع جنوبی)، مسجد شیخ لطفالله (در ضلع شرقی)، عمارت عالیقاپو (در ضلع غربی) و سردر قیصریه (در ضلع شمالی) ساخته شدهاست.
اطراف میدان را چهار بازار بزرگ احاطه کردهاند. عایدات چهار بازار اطراف میدان، در سال ۱۰۱۷ قمری وقف چهارده معصوم شدهاست.
اطراف میدان را چهار بازار بزرگ احاطه کردهاند. عایدات چهار بازار اطراف میدان، در سال ۱۰۱۷ قمری وقف چهارده معصوم شدهاست.
غیر از ابنیهای که اکنون موجودند، بناهای دیگری نیز در میدان نقش جهان وجود داشته که به تدریج کابرد خود را از دست داده و از میان رفتهاند. عمارت ساعت (که به کلی تخریب و بنای مسجد شیخ لطف الله بجای آن ساخته شد)، سرستونهای مرمرین که احتمالا از تخت جمشید شیراز به اصفهان آمده بودند(یکی به چهلستون منتقل شده و دیگری در موزه ایران باستان تهران قرار دارد)، ۱۱۰ عراده توپ اسپانیایی (غنیمت فتح جزیره هرمز به وسیله امامقلی خان) و میله قپق به ارتفاع چهل متر در مرکز میدان (که امروزه به کلی از میان رفتهاست) از آنجملهاند.
کارکرد
این میدان در سدهٔ یازدهم هجری قمری (سدهٔ هفدهم میلادی) یکی از بزرگترین میدانهای جهان بودهاست و در دوره شاه عباس و جانشینان او محل بازی چوگان، رژهٔ ارتش، چراغانی، و محل نمایشهای گوناگون بودهاست. دو دروازه سنگی چوگان از آن دوره هنوز در میدان باقی است که از انجام ورزش چوگان در آن دوره حکایت میکند. این میدان همچنین محل برگزاری جمعه بازارهای عظیم بودهاست.
یکی از اولین مراسم رسمی که در این میدان برگزار شدهاست، بازگشت پیروزمندانه امامقلی خان از فتح جزیره هرمز به پایتخت (اصفهان) بودهاست.
اهمیت
اهمیت
شرح مفصل این میدان را جهانگردان نامدار اروپایی مانند شوالیه شاردن فرانسوی، تاورنیه، پییترو دولاواله، سانسون، انگلبرت کمپفر و دیگران که در روزگار صفوی از پایتخت ایران دیدن کردهاند، بدست دادهاند. شاردن فرانسوی که از بخش بزرگی از اروپا بازدید نمودهاست، آنرا زیباترین میدان دنیا میدانستهاست.
معمارچیره دست اصفهانی علیاکبر اصفهانی ساخت مسجد امام و عالیقاپو رابر عهده داشتهاست. بر در مسجد امام نوشته شدهاست:
فکر تاریخ کرد راغب و گفت شد در کعبه در صفاهان باز
که با محاسبهٔ حروف ابجد مصراع دوم این شعر تاریخ اتمام ساخت این مسجد (۱۰۴۶) به دست میآید.
وضعیت امروزین
وضعیت امروزین
این میدان که در بخش شمالی شهر اصفهان ساخته شده و در دوره قاجار، مانند سایر بناهای تاریخی اصفهان مورد بی مهری حکام محلی علی الخصوص شاهزاده ظل السلطان و شاهزاده صارم الدوله قرار گرفت و تا مرز تخریب نیز پیش رفت. در دوره رضا شاه میدان و ابنیه اطراف آن به شکل کنونی مرمت گردیدند. از سال ۱۳۶۸ به بعد تردد خودروها در بخش جنوبی ممنوع گردید و تردد در این بخش به صورت پیاده یا با درشکه صورت میپذیرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این میدان محل برگزاری نماز جمعه و اجتماعات سیاسی نیز میباشد. دور تا دور میدان را بازار صنوف صنایع دستی اشغال کرده و به لحاظ توریستی بودن از رونق خوبی برخوردارند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این میدان محل برگزاری نماز جمعه و اجتماعات سیاسی نیز میباشد. دور تا دور میدان را بازار صنوف صنایع دستی اشغال کرده و به لحاظ توریستی بودن از رونق خوبی برخوردارند.
ویکیپدیا
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:50 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
پیربکران یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است.
این شهر با جمعیت ۵۴۶۴ نفر (برآورد ۱۳۸۳خ.) در بخش پیربکران شهرستان فلاورجان قرار دارد.
نام این شهر از نام آرامگاهی به نام "پیربکران" گرفته شده که گور محمد بن بکران، از پارسایان نامور این ناحیه است. این آرامگاه که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی اصفهان قرار دارد میان سالهای ۷۰۳ تا ۷۱۲ هجری ساخته شدهاست
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:45 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
چـِرمَهین از شهرهای استان اصفهان در بخش باغ بهادران، شهرستان لنجان در مرکز ایران است. موقعیت جغرافیایی آن در ("26 '20 °32) شمالی و ( "47 '11 °51) شرقی قرار دارد.
نزدیک ترین شهر به چرمهین باغ بهادران است که در ساحل زاینده رود قراردارد.
جمعیت چرمهین ۱۱٬۳۳۵ نفر (سرشماری سال ۱۳۸۳ خورشیدی) است.
از نامهای قدیمتر آن قلعهٔ چَرمی بودهاست
از وقایع مهم چرمهین میتوان به تخریب حسینیه و منزل مسکونی معلمی به نام رحمت الله جوادی که محل برگزاری مراسم مذهبی دراویش گنابادی بود همچنین درگیری های خونین آن، بین دراویش و نیروهای انتظامی ، اطلاعات، بسیج و لباس شخصی های نظام در سال 1387 اشاره نمود.
این سومین تخریب حسینیه دراویش بعد از واقعه تخریب حسینیه دراویش در قم و بروجرد بود
معابر و نقاط دیدنی
معابر و محلات اصلی: بلوار بسیج، خیابان گلستان شهدا، محله مرادآباد، خیابان یاس، محله فرهنگیان، بلوار آیتالله ارباب، بلوار امام خمینی، خیابان استقلال، میدان شهدا.
معابر و محلات اصلی: بلوار بسیج، خیابان گلستان شهدا، محله مرادآباد، خیابان یاس، محله فرهنگیان، بلوار آیتالله ارباب، بلوار امام خمینی، خیابان استقلال، میدان شهدا.
آبشار شاهلولاک و پارک گلها از نقاط دیدنی شهر هستن
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:44 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرستان برخوار یکی از شهرستان های تازه تاسیس استان اصفهان است. این شهرستان درسال ۱۳۸۶ از شهرستان برخوار و میمه سابق ، که اکنون شهرستان شاهین شهر و میمه نامیده می شود ، جدا شد. مرکز این شهرستان ، شهر دولت آباد می باشد.
این شهرستان به دو بخش ، شامل پنج شهر، تقسیم شده است :
بخش مرکزی شهرستان برخوار:
دهستان برخوار مرکزی دهستان سین
دهستان برخوار مرکزی دهستان سین
نقاط شهری: دولت آباد(مرکزشهرستان) ، خورزوق ، دستگرد
بخش حبیب آباد:
دهستان برخوار شرقی دهستان شاپور آباد
نقاط شهری: حبیب آباد(مرکز بخش) ، کمشجه
جمعیت
برابر با سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعین این شهرستان ۹۵،۴۲۹ نفر است که ۳۳،۹۶۱ نفر از آنها در شهر دولت آباد، مرکز شهرستان زندگی می کنند.
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:43 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
چـِرمَهین از شهرهای استان اصفهان در بخش باغ بهادران، شهرستان لنجان در مرکز ایران است. موقعیت جغرافیایی آن در ("26 '20 °32) شمالی و ( "47 '11 °51) شرقی قرار دارد.
نزدیک ترین شهر به چرمهین باغ بهادران است که در ساحل زاینده رود قراردارد.
جمعیت چرمهین ۱۱٬۳۳۵ نفر (سرشماری سال ۱۳۸۳ خورشیدی) است.
از نامهای قدیمتر آن قلعهٔ چَرمی بودهاست
از وقایع مهم چرمهین میتوان به تخریب حسینیه و منزل مسکونی معلمی به نام رحمت الله جوادی که محل برگزاری مراسم مذهبی دراویش گنابادی بود همچنین درگیری های خونین آن، بین دراویش و نیروهای انتظامی ، اطلاعات، بسیج و لباس شخصی های نظام در سال 1387 اشاره نمود.
این سومین تخریب حسینیه دراویش بعد از واقعه تخریب حسینیه دراویش در قم و بروجرد بود
معابر و نقاط دیدنی
معابر و محلات اصلی: بلوار بسیج، خیابان گلستان شهدا، محله مرادآباد، خیابان یاس، محله فرهنگیان، بلوار آیتالله ارباب، بلوار امام خمینی، خیابان استقلال، میدان شهدا.
معابر و محلات اصلی: بلوار بسیج، خیابان گلستان شهدا، محله مرادآباد، خیابان یاس، محله فرهنگیان، بلوار آیتالله ارباب، بلوار امام خمینی، خیابان استقلال، میدان شهدا.
آبشار شاهلولاک و پارک گلها از نقاط دیدنی شهر هستن
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:42 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
حَبیبآباد یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است.
این شهر با جمعیت ۸٬۰۰۵ نفر (برآورد ۱۳۸۳خ.) در بخش برخوار شهرستان برخوار و میمه قرار دارد.
حبیب آباد یکی از شهرهای استان اصفهان که در 10 کیلومتری شمال شرقی شهر اصفهان واقع شدهاست.
کار اصلی مردم حبیب آباد کشاورزی - دامداری - و کارمند سازمانهای آموزش پرورش - دانشگاه اصفهان میباشند.
از بزرگان این شهر میتوان معلم حبیب آبادی - آیت الله شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی - دکتر عباس ادیب را نام برد.
از نقاط دیدنی حبیب آباد میتوان غار حبیب آباد - امامزاده - مسجد جامع و پارک جنگلی این شهر را نام برد. از شاعران برجستهٔ گذشته میتوان از محمدعلی مکرم،محمد علی محسنی محور حبیب آبادی واز شاعران کنونی از افرادی چون پرویز بیگی حبیب آبادی و حاج نعمت الله طالبی نام برد و دراین راستا انجمن ادبی کانون فرهنگی تربیتی شهید باهنر با نام انجمن ادبی معلم حبیب آبادی چند سالی است که این رسالت را بر عهده دارد
ویکیپدیا
ویکیپدیا
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:42 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
باغ بهادران یکی از شهرهای كوچك استان اصفهان , و از توابع شهرستان لنجان (زرين شهر)در مرکز ایران است. این شهر مرکز بخش باغبهادران هم میباشد. محصول گردو و بادام آن معروف است و سوغات مخصوص و منحصر به فرد آن پولکی باغبهادران است که بیشتر با چای مصرف میشود.
این شهر به دلیل قرار گرفتن در ساحل زاینده رود آب و هوایی معتدل و لطیف دارد و در روز های تعطیل پذیرای بسیاری از مهمانان از شهر های دیگر است. در گذشته شغل اصلی اغلب مردم کشاورزی بوده. در سالهای گذشته مردم این شهر مهاجرتهای گستردهای به شهرهای بزرگتر از جمله اصفهان داشته اند که به دلیل بالا رفتن سطح زندگی مردم این شهر به خاطر اشتغال تعداد قابل ملاحظهای از ساکنان آن در کشور کویت میباشد.این شهر با جمعیت ۸۰۴۳ نفر (برآورد ۱۳۸۳خ.) در بخش باغ بهادران شهرستان لنجان قرار دارد
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:30 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
اَنارَک، یکی از بخشهای شهرستان نائین است که در شرق استان اصفهان در دل کویر واقع شدهاست.
تاریخ این شهر در زمان ساسانیان برمیگردد، واحهای بر سر راه معدن سرب و نقره نخلک بودهاست. دورههای پس از آن (در زمان حال)، یعنی در زمانی که دیگر معدن نخلک به معادن متروک بدل گشته بود، انارک یک شهر ارتباطی بین جنوب و مرکز به شمال ایران بشمار میآید، خط سیری که از نائین شروع و به انارک، خور , طبس و سپس مشهد منتهی میشو. بنای اولین خشت انارک را به اعتبار سخنی منقول، به زمان شاه عباس منسوب میدارند. تنها سند معتبر راجع به ساخت و سازهای انارک، نامه میرزا تقی خان امیرکبیر مبنی بر پرداخت وجهی برای ساخت قلعهای به منظور تأمین امنیت محل از دستبرد راهزنان خطاب به کدخدایان انارک میباشد.
بقایای برج و بارو، در و دروازه، کوچه و پسکوچههای باریک و پرپیچ و خم این شهر نشان از اندیشة امنیتی- دفاعی در ساخت بافت شهر دارد. این مجموعه شامل کاروانسرا، مسجد جامع، حمام، حسینیه و خانههای مسکونی است که هریک با بهره گیری از معماری سنتی ساخته شدهاند. کالبد قدیمی انارک، شامل هفت محلهاست که بر اساس وضعیت طبقاتی، موقعیت مکانی و کاربری محلات نامگذاری شدهاست و شامل محلات بیابانک، بیکعلی، حصار، عربها، سراب، قافلهگاه و جوباره میگردد.
بادگیرهای بلند، صفههای رسمی بندیها و تزئینهای آجرکاری, فضاهای داخلی و خارجیِ بناها را مزین نمودهاند. در این مقاله بافت سنتی و معماری روستایی کویر با تکیه بر آثار و بناهای تاریخی مورد بررسی و معرفی قرار گرفتهاست.
زبان
زبانی که در انارک به آن صحبت میشود از گویشهای مربوط به زبانهای ایران مرکزی است.
زبانی که در انارک به آن صحبت میشود از گویشهای مربوط به زبانهای ایران مرکزی است.
ویکیپدیا
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:30 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
بوئین و میاندشت نام یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است.
موقعیت جغرافیایی و تاریخچه مختصر شهر بوئین میاندشت
بويين مياندشت از جمله شهرهاي شهرستان فريدن ، واقع در 25 كيلومتري داران(مركز شهرستان) مي باشداين شهر در غرب استان اصفهان واقع شده و در حقيقت بخش بوئين مياندشت مرز بين استانهاي اصفهان و لرستان است. اكثريت مردم آن گرجی ميباشند. هسته اوليه شهر از دو مكان جغرافيايي بويين ( به مختصات جغرافياي 04/33 عرض و 09/50 طول جغرافيايي و ارتفاع 2400 متر از سطح دريا) و مياندشت (مختصات جغرافيايي 05/33 عرض و 09/50 طول جغرافيايي و ارتفاع 2420 متر از سطح دريا) تشكيل شده است .
اين دو مكان در گذشته اي نه چندان دور با فاصله ، و در دو سوي رودخانه قرار داشتند احداث شاهراه اصفهان ، لرستان ( در سالهاي قبل از 1350 ) و عبور آن از كنار اين مراكز روستايي ، رشد و توسعه اين دو مركز را فراهم نمود و ايجاد تأسيسات خدماتي ، بازرگاني ، ساختمانها و اماكن فاصله اين دو مركز را از ميان برداشته و به هم پيوستن اين دو مكان ، هسته اوليه شهر بويين و مياندشت را ايجاد نمود . بويين را صاحب نظران به معناي انبار دانسته اند . مولف سيماي شهر اراك به نقل از استاد دهگان گويد : نام اوليه شهر آستانه ، بويين كرج بوده كه به آن بويين كره نيز مي گفتند . بويين به معناي انبار و كره به معناي محصول مي باشد . مياندشت كه به سبب واقع شدن در ميان دشت نسبتاً وسيعي به اين نام موسوم گشته است در ميان گرجيهاي فريدن به نام توللی يا تورلی موسوم است كه يك كلمه گرجي است . معاني متعددي بر آن آورده اند از آنجمله به معناي ماه و نيز پرجاذبه،چشمگیر مي باشد .
از جمله علل وجودي اين مكان جغرافيايي مي توان بهره برداري از آب رودخانه و چشمه هاي متعدد اطراف و نيز زمينهاي حاصلخيز اطراف رودخانه را نام برد . وجود تعداد 12 رشته قنات و 15 دهانه چشمه نقش منابع آب را در ايجاد و توسعه اين مكان به خوبي روشن مي سازد از سويي ديگر اين مكان از دير باز مركزيتي بوده است براي داد و ستد كالا و نيز ارتباطات بين روستاها و نيز تأمين مايحتاج اوليه عشاير چهارلنگ در ييلاق را تا حدودي عهده دار بوده است . بر اساس نتايج سر شماري نفوس و مسكن سال1385 ،بخش بويين مياندشت داراي 6666 خانوار و 27856 نفر جمعيت بوده است . 9933 نفر نیز جمعیت شهر در سال 85 بوده است.
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:29 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
زرین شهر اصفهان
زرینشهر (ریز سابق) یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است. این شهر مرکز شهرستان لنجان استان اصفهان است. جمعیت زرینشهر بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ خورشیدی برابر با ۵۶٬۳۷۵ نفر بودهاست. زرینشهر، در ۴۱ کیلومتری اصفهان واقع شدهاست و از آب و هوایی خشک با فصول نامنظم برخوردار است. میزان بارندگی در این شهر بطور متوسط سالیانه ۱۱۵ میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالیانه ۱۴+ درجه سانتیگراد میباشد. اماکن تاریخی این شهر عبارتند از: مسجد جامع و مسجد صباحی که مسجد صباحی مربوط به سدهٔ پنجم هجری و حضور اسماعیلیان در این منطقه میباشد. رودخانه زایندهرود از کنار آن عبور میکند. آب وهوای آن خنک بوده ولی به دلیل مجاورتش با کارخانههایی چون ذوب آهن و صنایع دفاع آب و هوایش آلوده شدهاست. آبشار شاهلولاک در نزدیکی این شهرستان واقع است. مسجد صباحی از جاذبههای گردشگری آن میباشد. شهر زرینشهر به دلیل مجاورتش با کارخانه ذوب آهن اصفهان مورد موج مهاجرت اقوام مختلف از سراسر ایران قرار گرفته که بیشتر آنها را قوم بختیاری تشکیل میدهند. سنتی ماندن برخی از محلها از جمله قهوهخانههای مجاور رودخانه جلوه خاصی را به این شهر دادهاست.
زرینشهر (ریز سابق) یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است. این شهر مرکز شهرستان لنجان استان اصفهان است. جمعیت زرینشهر بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ خورشیدی برابر با ۵۶٬۳۷۵ نفر بودهاست. زرینشهر، در ۴۱ کیلومتری اصفهان واقع شدهاست و از آب و هوایی خشک با فصول نامنظم برخوردار است. میزان بارندگی در این شهر بطور متوسط سالیانه ۱۱۵ میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالیانه ۱۴+ درجه سانتیگراد میباشد. اماکن تاریخی این شهر عبارتند از: مسجد جامع و مسجد صباحی که مسجد صباحی مربوط به سدهٔ پنجم هجری و حضور اسماعیلیان در این منطقه میباشد. رودخانه زایندهرود از کنار آن عبور میکند. آب وهوای آن خنک بوده ولی به دلیل مجاورتش با کارخانههایی چون ذوب آهن و صنایع دفاع آب و هوایش آلوده شدهاست. آبشار شاهلولاک در نزدیکی این شهرستان واقع است. مسجد صباحی از جاذبههای گردشگری آن میباشد. شهر زرینشهر به دلیل مجاورتش با کارخانه ذوب آهن اصفهان مورد موج مهاجرت اقوام مختلف از سراسر ایران قرار گرفته که بیشتر آنها را قوم بختیاری تشکیل میدهند. سنتی ماندن برخی از محلها از جمله قهوهخانههای مجاور رودخانه جلوه خاصی را به این شهر دادهاست.
پارک زرینشهر در حاشیه زایندهرود از مکانهای دیدنی آن است.
کشاورزی
از جمله محصولات مهم این منطقه برنج لنجان است که در زرین شهر و شهرهای اطراف کشت میشود. در بیشتر مناطق کشاورزی و شالیکاری (به زبان محلی: تولِکی) هنوز به صورت سنتی و با دست انجام میپذیرد. از جمله مناطق مهم کشت برنج در زرین شهر میتوان به قروق، طوله شوغالی و باغ آقا اشاره کرد.
کشاورزی
از جمله محصولات مهم این منطقه برنج لنجان است که در زرین شهر و شهرهای اطراف کشت میشود. در بیشتر مناطق کشاورزی و شالیکاری (به زبان محلی: تولِکی) هنوز به صورت سنتی و با دست انجام میپذیرد. از جمله مناطق مهم کشت برنج در زرین شهر میتوان به قروق، طوله شوغالی و باغ آقا اشاره کرد.
تاریخچه
مرکز شهرستان لنجان به سبب مجاورت با زاینده رود در سال ۱۳۳۶ طبق مصوبه شورای شهر ریز، با الهام از نام کهن زرینرود به زرینشهر تغییر نام یافت.
مرکز شهرستان لنجان به سبب مجاورت با زاینده رود در سال ۱۳۳۶ طبق مصوبه شورای شهر ریز، با الهام از نام کهن زرینرود به زرینشهر تغییر نام یافت.
به گفتهٔ باستانشناسان، اشیاء کشف شده در تلههای باغ محمود، باغ دراز و تله کافر که در جنوب این شهر و در مجاورت مادی کهن ریز قرار دارد، برآمده از دل معدودی از تپههای باستانی مسیر زاینده رود میباشد که از لحاظ تاریخی همدوره با تمدن سیلک کاشان است.
از دیگر آثار تاریخی فرهنگی این منطقه میتوان به مسجد صباحی (مسمی به رییس فرقه اسماعیلیه) حمام صحرایی با کتیبه ۸۰۰ ساله، قلعه اعراب، پل شاه نشین و تالار کهن ریز، آسیابها، کبوتر خانهها و عصار خانه، حمامهای خزانهای، قلعههای دفاعی و مساجد گوناگون اشاره کرد که به جز مسجد رحیم خان (جامع) قلعه حسین آباد و باغ برجی شرق ریز مربوط به دوره قاجار و حوزه علمیه قدیمی ریز کلیه آثار ذکر شده در هجوم صنعت و توسعه بی حساب همچون دیگر نمادهای تاریخی فرهنگی شهر از صفحه روزگار محو گردیدهاند.
بزرگان
فیلسوف اسماعیل ابن محمد ریزی (از دانشمندان قرن هفتم هجری قمری)صاحب کتب رساله نصرتیه و حیات النفوس، علامه ملا عبدالوهاب ریزی صاحب چند جلد تعلیقات مفصل بر کتاب القسطاس المستقیم و رسالاتی در احکام متوفی ۱۲۸۱(ه-ق)، علامه شیخ مرتضی ریزی(پیشوای دینی اهالی اصفهان و اطراف و رهبر مبارزات آنان در مقابل تعدیات ظل السلطان و ارسال کننده حکم درخواست انفصال ایشان از حکومت اصفهان و پشتیبان مردم تاخلع نهایی او از حکومت اصفهان) مدفون در تکیه ریزی تخت فولاد اصفهان متوفی۱۳۲۹(ه-ق)، شیخ ابوالمعالی ریزی اولین استاد حضرت آیت الاه بروجردی مرجع اعلای تشیع، مجتهد و فقیه اصولی آقاشیخ ابوالفضل ریزی (مدفون در تکیه ریزی تخت فولاد متوفی ۱۳۳۹ ه-ق)، شیخ ضیاء الدین ریزی از علمای برجسته حوزه نجف اشرف، ملا حسن ریزی شاگرد خاص حوزه درس حاجی آبادهای و مدفون در تکیه آبادهای تخت فولاد اصفهان متوفی(۱۲۹۹ ه-ق)، آقا سید اسماعیل ریزی از علمای برجسته سامرا ونجف اشرف و شاگرد میرزای بزرگ شیرازی در سامرا (از رهبران مشروطیت و نماینده اولین دوره مجلس شورای ملی)و فقیه وارسته مریم ریزی صاحب کتاب وزین و مرجع مطالب السوال، شیخ جعفر ریزی پدر فقیه وارسته مریم ریزی، سید آقاجان نوربخش جد اعلای دکتر محسن نور بخش وزیر اقتصاد و دارایی و رییس بانک مرکزی، ملا لطف اله شمس الواعظین ریزی صاحب کتب جواهر الکلام و شمس طالعه، ملا ابوالقاسم ریزی، ابوالحسن ریزی و حضرت آیت الله شیخ محمود شریعت ریزی در سدههای گذشته آیت الله حاج شیخ حبیب الله رهبر و محمد تقی رهبر (نماینده مجلس) و همچنین هنرمندان، صنعتگران و شخصیتهای اجتماعی برجسته همچون سردار جعفرقلی خان ریزی (رهبر اهالی ریز درمبارزه علیه تعدیهای شاهزادگان قاجار)، میرزا عبدالجواد خطیب از خطاطان برجسته اصفهان و صاحب دیوان اشعار با قریب بر سه هزار بیت شعر و استاد نامدار حاج علی پرورش سازنده اولین پل معلق کشور بر روی زاینده رود با ابزار ساده آهنگری قدیم و میرزا احمد نقاش استاد حاج میرزا آقا امامی معروف از نقاشان برجسته کشور در دوره قاجار اشاره کرد که همه و همه به عنوان زیر ساختار جامعه علمی فرهنگی شهر در عصر نوین منجر به ظهور چهرههای شاخصی همچون پروفسور عبدالرحیم رجایی ریزی،دکتر هوشنگ رجایی ریزی، پروفسور مهدی پرورش ریزی و دکتر خدامراد مرادیان از چهرههای ماندگار علمی و بین المللی و دهها چهره برجسته علمی فرهنگی دیگر گردیدهاست.
منبع- سایت اکاایران
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم مرداد 1389ساعت 23:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
کویر زیبای ورزنه قطب کویر گردی
كوير ورزنه در دسترس ترين كوير به شهر اصفهان است كه فاصله ماسه زار تا اصفهان ۱۱۰ كيلومتر است در يك سفر يك روزه مى توان از اين منطقه ديدار كرد.
وسعت تلماسه ها بالغ بر ۱۷ هزار هكتار است و انواع اشكال حاصل فرسايش باد را مى توان ديد مانند تپه هاى ماسه اى طولى، تپه هاى هلالى، هرم هاى ماسه اى و امواج روى ماسه ها كه اصطلاحاً به آنها ريپل مارك گفته مى شود و چشم انداز ماسه ها از بالاى تلماسه ها بسيار زيبا و بكر به نظر مى آيد و نوع پوشش گياهى آن و سكوت زيباى حكمفرما بر آن براى تمام گردشگران روزى زيبا خلق مى كند و ارتفاع تلماسه هاى ورزنه نسبت به برخى نقاط بلندتر و در برخى نقاط به ۱۰۰ متر نيز مى رسد، طول تلماسه ها حدود ۴۵ كيلومتر و عرض آنها از ۱۰ كيلومتر در نزديك ورزنه تا يك كيلومتر در خاراى جرقويه متفاوت است.
طبيعت گردى يا اكوتوريسم شاخه مهمى از گردشگرى است كه جايگاه آن در اقتصاد جهانى رشد قابل ملاحظه اى داشته است اما توزيع جغرافيايى اين درآمد بسيار نامتعادل بوده و ۸۰ درصد اشتغالزايى و درآمد ناشى از اين صنعت به اروپا و آمريكا اختصاص يافته است واز ۲۰ درصد باقى مانده ۲/۵ درصد سهم خاورميانه از اين ميان و يك درصد سهم ايران است و اين در حالى است كه ايران به لحاظ طبيعت بى نظير و جذاب و به واسطه تنوع زيستى اقليمى منحصر به فرد است و پنجمين كشور جهان بوده و پتانسيل بالايى در صنعت طبيعت گردى دارد.
* چشم انداز كوير
حدود يكصد كيلومتر دورتر از اصفهان در منتهى اليه جنوب شرق اين استان، زيباترين تابلو طبيعت كه با سر انگشتان نقاشى چيره دست روى گستره بوم كوير اين دياردست نخورده نقش بسته است هنر نمايى مى كند وقتى آدم، پايش را روى دل داغ اين شنزار لطيف مى گذارد، عملاً هيچ ردى نيست كه برجا نماند.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم تیر 1389ساعت 12:26 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
آتشکده اردشیر در خرابههاي شهر استخر استان فارس قرار دارد که نام دیگر آن آتشکده آناهیتا یا ناهید میباشد.چون اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانی از خانواده موبدان بزرگ بود به همین دلیل این آتشکده را به شادمانی برقراری سلسله جدیدش در ایران ساخت.
آتشکده اردشیر نخستین بنای طاقدار سبک ایرانی است که از دوران ساسانی به جا مانده و در فیروز آباداستان فارس قرار دارد.
در تاریخ بلعمی و طبری آمده است که چون یزدگرد سوم نوه خسروپرویز بوده است پس بزرگان ایران او را به مقام پادشاهی رسانند و در آتشکده اردشیر استخر تاج شاهنشاهی را بر سر وی گذاشتند و سپس او را به پایتخت ایران در بغداد تیسپون فرستادند.
ادامه مطلب
آتشکده اردشیر نخستین بنای طاقدار سبک ایرانی است که از دوران ساسانی به جا مانده و در فیروز آباداستان فارس قرار دارد.
در تاریخ بلعمی و طبری آمده است که چون یزدگرد سوم نوه خسروپرویز بوده است پس بزرگان ایران او را به مقام پادشاهی رسانند و در آتشکده اردشیر استخر تاج شاهنشاهی را بر سر وی گذاشتند و سپس او را به پایتخت ایران در بغداد تیسپون فرستادند.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:32 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهر، شهري در جنوب استان فارس.
در جاده شيراز-بندرعباس (260 کيلومتري شيراز)داراي آب و هوايي نسبتا گرم ميباشد که در زمستانها بسيار متغير ميشود. مردم اين شهر بيشتر باغدار هستند و با باغهاي بزرگ پرتقال خود تأثير زيادي در بازار مرکبات دارتد. اين شهر حدود 20000 نفر جمعيت دارد که بيشتر آنها را جوانان تشيل ميدهند. اين شهر داراي مناطق زياد تفريحي ميباشد که هر ساله پذيراي تعداد زياي از هم استانيها هست.تعدادي از مناطق تفريحي اين شهر عبارت اند از (خرتنگ. امام زاده شاه فصل. بوستان بزرگ عمومي و اشکفت ميرباقري و قصر دختر و پيرمراد و سرچک و ...)البته ميتوان زيباترين منطقه تفريحي شهر را باغهاي خود مردم دانست.
جنت شهر که تا 15 سال گذشته ده خير عليا ناميده ميشد داراي مردمي خونگرم
در جاده شيراز-بندرعباس (260 کيلومتري شيراز)داراي آب و هوايي نسبتا گرم ميباشد که در زمستانها بسيار متغير ميشود. مردم اين شهر بيشتر باغدار هستند و با باغهاي بزرگ پرتقال خود تأثير زيادي در بازار مرکبات دارتد. اين شهر حدود 20000 نفر جمعيت دارد که بيشتر آنها را جوانان تشيل ميدهند. اين شهر داراي مناطق زياد تفريحي ميباشد که هر ساله پذيراي تعداد زياي از هم استانيها هست.تعدادي از مناطق تفريحي اين شهر عبارت اند از (خرتنگ. امام زاده شاه فصل. بوستان بزرگ عمومي و اشکفت ميرباقري و قصر دختر و پيرمراد و سرچک و ...)البته ميتوان زيباترين منطقه تفريحي شهر را باغهاي خود مردم دانست.
جنت شهر که تا 15 سال گذشته ده خير عليا ناميده ميشد داراي مردمي خونگرم
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:31 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
زاهدشهر يکي از شهرهاي استان فارس و مرکز بخش شيبکوه از توابع شهرستان فسا است.فاصله اين شهر با مرکز شهرستان 25 کيلومتر و با شيراز 170 کيلومتر ميباشد اين شهر مسير ارتباطي فسا به جهرم ميباشد.
اين شهر با جميعت 20,000 نفر از نقاط باپيشينه کهن و فرهنگي استان فارس است. داراي آب وهواي نسبتاً خشک است ومحصولات آن گندم جو پنبه خربزه هندوانه ذرت کلزا ميباشد. زاهدشهر در گذشته زاهدان نام داشت و در سال 1368 با تأسيس شهرداري در اين شهر به زاهدشهر تغيير نام داد.
طبق برخي شنيدهها قدمت اين شهر به حدود يک هزارسال پيش باز ميگردد آن زمان که قبل از بناي شهر کنوني تيران نام داشت که منطقهاي حاصلخيز بود و کشاورزي در آن رونق داشته است. از جمله دلايل نام زاهدشهر يا همان زاهدان بر اين شهر وجود بقعه امامزاده زاهد از نوادگان امام موسي کاظم بوده است ميباشد. هماکنون نيز اين شهر داراي دانشگاه آزاد وپيام نور مي باشد. اين شهر با داشتن افراد تحصيلكرده و نخبه از زمان هاي گذشته تا حال به عنوان شهري استعداد خيز مطرح بوده است .از آثار ديدني اين شهر مي توان به بقعه امامزاده زاهد در مدخل ورودي شهرتلي موسوم به تل قلات و ديرواقع در آن رودخانه خشك و دامنه هاي كوه درز اشاره نمود.
اين شهر با جميعت 20,000 نفر از نقاط باپيشينه کهن و فرهنگي استان فارس است. داراي آب وهواي نسبتاً خشک است ومحصولات آن گندم جو پنبه خربزه هندوانه ذرت کلزا ميباشد. زاهدشهر در گذشته زاهدان نام داشت و در سال 1368 با تأسيس شهرداري در اين شهر به زاهدشهر تغيير نام داد.
طبق برخي شنيدهها قدمت اين شهر به حدود يک هزارسال پيش باز ميگردد آن زمان که قبل از بناي شهر کنوني تيران نام داشت که منطقهاي حاصلخيز بود و کشاورزي در آن رونق داشته است. از جمله دلايل نام زاهدشهر يا همان زاهدان بر اين شهر وجود بقعه امامزاده زاهد از نوادگان امام موسي کاظم بوده است ميباشد. هماکنون نيز اين شهر داراي دانشگاه آزاد وپيام نور مي باشد. اين شهر با داشتن افراد تحصيلكرده و نخبه از زمان هاي گذشته تا حال به عنوان شهري استعداد خيز مطرح بوده است .از آثار ديدني اين شهر مي توان به بقعه امامزاده زاهد در مدخل ورودي شهرتلي موسوم به تل قلات و ديرواقع در آن رودخانه خشك و دامنه هاي كوه درز اشاره نمود.
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:31 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
جویم یکی از شهرهای استان فارس میباشد که از شمال به شهرستان جهرم، از غرب به شهرستان قیر و کارزین، از شرق به شهرستان داراب و زریندشت و از جنوب به بخش اوز لارستان محدود میگردد. طول و عرض جغرافیایی جویم به ترتیب 54و33 و 15و28 می باشد . ارتفاع جویم از سطح دریا به طور میانگین 835 متر و مساحت آن 3260 کیلومتر مربع است.
آب و هوای جویم بهطور کلی گرم و خشک و از لحاظ وفور آب، غنیترین بخش شهرستان است.
تاریخنگاران، این شهر را به نام جویم ابواحمد شناختهاند. جویم از دو واژه ی "جو" و "یم" تشکیل شده است. "جو" به معنای جویبار و "یم" به معنای دریاست.
بنابر مستندات تاریخی، در گذشتههای بسیار دور استخرهای آب راکد، چشمهها، جویبارها و رودها گرداگرد جویم را فرا گرفته و در مرغزارها و جنگلهای سرسبز آن، جانوران گوناگون میزیستهاند.
عمدهترین محصولات کشاورزی جویم گندم، پنبه، ذرت و مهمترین محصولات باغی، مرکباتی مانند پرتقال (محلی، والنسیا، توسرخ، نافی) و انواع نارنگی (کله مانتین و کینو)، لیمو ترش، لیمو شیرین، گریپ فروت، نارنج و ... هستند.
سطح زیر کشت محصولات کشاورزی و باغی به شرح زیر است :
گندم آبی 8000 هکتار ، جو آبی 450 هکتار ، پنبه2439 هکتار ، جو دیمی 6700 هکتار ، ذرت 800 هکتار ، پرتقال 350 هکتار ، نارنگی 150 هکتار ، لیمو ترش 750 هکتار ، لیمو خاگی 5/67 هکتار ، نارنج 20 هکتار ، ترنج 15 هکتار ، خرما 340 هکتار ، گریپ فروت 2 هکتار ، زیتون 4 هکتار و لیمو شیرین 700 هکتار .
بخش جویم با تولید سالانه بیش از 55000 تن گندم و 6000 تن پنبه و نزدیک به 100.000 تن انواع مرکبات و هزاران تن انواع دیگر محصولات کشاورزی ، همچون نگین سبزی در جنوب استان فارس می درخشد . بخش جویم در تولید اکثر محصولات ذکرشده ، در لارستان دارای مقام اول می باشد .
متاسفانه جویم در بخش کشاورزی نیز به رغم تولید این همه محصول گوناگون ، همچنان در گمنامی به سر می برد و محصولات این خطه ی زر خیز اغلب به نام شهرهای همجوار ثبت می شود که این مسئله ، ناراحتی کشاورزان را به دنبال داشته است و دارد .
بخش جـویم استعداد کشت اغلب گیاهان دارویی ، دانه های روغنی و محصـولات باغی مانند زیتون و زرد آلو را در سطح وسیع دارا می باشد .زمینه های سرمایه گذاری فراوانی در این بخش وجود دارد که از آن جمله می توان به کارخانه ی پنبه پاک کنی ، تولید آب میوه ، بسته بندی خرما ، تولید کنستانتره خوراک دام ، صنایع و ... اشاره کرد .
آب و هوای جویم بهطور کلی گرم و خشک و از لحاظ وفور آب، غنیترین بخش شهرستان است.
تاریخنگاران، این شهر را به نام جویم ابواحمد شناختهاند. جویم از دو واژه ی "جو" و "یم" تشکیل شده است. "جو" به معنای جویبار و "یم" به معنای دریاست.
بنابر مستندات تاریخی، در گذشتههای بسیار دور استخرهای آب راکد، چشمهها، جویبارها و رودها گرداگرد جویم را فرا گرفته و در مرغزارها و جنگلهای سرسبز آن، جانوران گوناگون میزیستهاند.
عمدهترین محصولات کشاورزی جویم گندم، پنبه، ذرت و مهمترین محصولات باغی، مرکباتی مانند پرتقال (محلی، والنسیا، توسرخ، نافی) و انواع نارنگی (کله مانتین و کینو)، لیمو ترش، لیمو شیرین، گریپ فروت، نارنج و ... هستند.
سطح زیر کشت محصولات کشاورزی و باغی به شرح زیر است :
گندم آبی 8000 هکتار ، جو آبی 450 هکتار ، پنبه2439 هکتار ، جو دیمی 6700 هکتار ، ذرت 800 هکتار ، پرتقال 350 هکتار ، نارنگی 150 هکتار ، لیمو ترش 750 هکتار ، لیمو خاگی 5/67 هکتار ، نارنج 20 هکتار ، ترنج 15 هکتار ، خرما 340 هکتار ، گریپ فروت 2 هکتار ، زیتون 4 هکتار و لیمو شیرین 700 هکتار .
بخش جویم با تولید سالانه بیش از 55000 تن گندم و 6000 تن پنبه و نزدیک به 100.000 تن انواع مرکبات و هزاران تن انواع دیگر محصولات کشاورزی ، همچون نگین سبزی در جنوب استان فارس می درخشد . بخش جویم در تولید اکثر محصولات ذکرشده ، در لارستان دارای مقام اول می باشد .
متاسفانه جویم در بخش کشاورزی نیز به رغم تولید این همه محصول گوناگون ، همچنان در گمنامی به سر می برد و محصولات این خطه ی زر خیز اغلب به نام شهرهای همجوار ثبت می شود که این مسئله ، ناراحتی کشاورزان را به دنبال داشته است و دارد .
بخش جـویم استعداد کشت اغلب گیاهان دارویی ، دانه های روغنی و محصـولات باغی مانند زیتون و زرد آلو را در سطح وسیع دارا می باشد .زمینه های سرمایه گذاری فراوانی در این بخش وجود دارد که از آن جمله می توان به کارخانه ی پنبه پاک کنی ، تولید آب میوه ، بسته بندی خرما ، تولید کنستانتره خوراک دام ، صنایع و ... اشاره کرد .
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
سعادتشهر بخش مرکزي شهرستان پاسارگاد در استان فارس ايران است و در 105 کيلومتري شمال شرقي شهرستان شيراز قراردارد.جمعیت این شهرحدود۱۶ هزارنفر است
اقتصاد
اقتصاد اين شهر متکي بر کشاورزي و صنايع غذايي ميباشد. کارخانههاي يک و يک، بيژن و چهاب وكارخانه شالي كوبي اعتماد در اين شهرستان و در زمينه صنايع غذايي فعاليت دارند.ودر توليد بزر شلتوك كارگاه توليد بذراعتمادفعاليت دارد.زمين هاي قصرالدشت اين شهرستان از لحاظ منابع آب، خاک و نيز موقعيت جغرافيايي بسيار مستعد بوده و در مسير جاده و راه آهن شيراز-اصفهان قرار دارد.
همچنين وجود آثار تاريخي پاسارگاد و نيز تنگه بلاغي بر جاذبههاي گردشگري اين منطقه افزوده است. از مناطق تفريحي اين شهر ميتوان به چشمه ابوالمهدي، تنگه الله اکبر، قصر الدشت، جنگل ارسنجان، تنگه سعادت شهر ميتوان نام برد که از مناطق زيباي ايران ميباشد.
منبع:مرجع شهرها ایران
اقتصاد
اقتصاد اين شهر متکي بر کشاورزي و صنايع غذايي ميباشد. کارخانههاي يک و يک، بيژن و چهاب وكارخانه شالي كوبي اعتماد در اين شهرستان و در زمينه صنايع غذايي فعاليت دارند.ودر توليد بزر شلتوك كارگاه توليد بذراعتمادفعاليت دارد.زمين هاي قصرالدشت اين شهرستان از لحاظ منابع آب، خاک و نيز موقعيت جغرافيايي بسيار مستعد بوده و در مسير جاده و راه آهن شيراز-اصفهان قرار دارد.
همچنين وجود آثار تاريخي پاسارگاد و نيز تنگه بلاغي بر جاذبههاي گردشگري اين منطقه افزوده است. از مناطق تفريحي اين شهر ميتوان به چشمه ابوالمهدي، تنگه الله اکبر، قصر الدشت، جنگل ارسنجان، تنگه سعادت شهر ميتوان نام برد که از مناطق زيباي ايران ميباشد.
منبع:مرجع شهرها ایران
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
گِراش شهري است از توابع شهرستان لارستان در جنوب استان فارس و در فاصله 355 کيلومتري از شيراز و 15 کيلومتري لار قرار دارد. احتمال داده ميشود نام آن از گبراش به جراش و سپس به گراش تغيير يافتهاست. جمعيت بخش گراش در حدود 39,791 نفر است.
آثار تاريخي گراش
برکه کل گراش
کاروانسراي برمير گراش
دژ گراش يا كلات
برکه چهارطاق
برکه کده بان
برکه اسدالله
برکه حاج ابوالحسن
مجموعه هفت بركه
سد تنگ آب
چاه گل اوي
مسجد آخوند
مسجد جمعه
در بخش جنوب غربي شهر در تنگهاي به نام تنگاب (تنگاو)در کوه سياه (کوسياه) سدي به نام همين تنگه از سنگ و ساروج ساخته شدهاست که بنابر نوشتههاي آقاي دکتر احمد اقتداري (استاد پيشين دانشگاه تهران) ديرينگي آن به دوره ساسانيان برميگردد. دو اثر باستاني ديگر:
برکه کل
اين بناي تاريخي و با شکوه در شهر گراش قرار دارد و بزرگترين آب انبار برکه ايران است قدمت اين آب انبار به حدود 300 سال پيش و زمان حکومت صفويان ميرسد سقف اين آب انبار در زمينلرزه سال 1331 منطقه لارستان به طور کامل فروريخته متاسفانه کتيبه يا نوشتهاي درباره آن به دست نيامدهاست اين بنا که براي مصارف کشاورزي و آب آشاميدني مردم ساخته شده هنوز کاربرد دارد.
دژ گراش
دژ تاريخي گراش که کلات هم ناميده ميشود مربوط به عصر شاه زندو و پيش از آن است امير محيالدين از طرف سيد عفيف الدين شاه زندو مامور فتح اين قلعه شده با دلاوري بر آن چيرگي مييابد اين دژ تاريخي در ادوار مختلف مرکز حکومت بود و در اين اواخر در درگيري نيروهاي رضاشاه پهلوي با زادان خان گراشي بناهاي آن به وسيله هواپيما بمباران شده آثارش از بين ميرود.
اماکن مذهبي گراش
مسجد : در گراش مسجدهاي زيادي وجود دارد که اسامي آنها بصورت زير ميباشد.
مسجد جامع - مسجد امامزينالعابدين(ع) - مسجد آخوند - مسجد صاحب الزمان - مسجد سيدالشهدا - مسجد امام حسن
حسينيه : در گراش حسينيههاي زيادي وجود دارد که در ماههاي رمضان و محرم عزاداران حسيني به اين دو مکان آمده و در سوگ مولايشان عزاداري ميکنند.
حسينيه اعظم - حسينيه سنگ آوي - حسينيه وليعصر(برق روز) - حسينيه حضرت اباالفضل عباس(ع) - حسينيه فاطميه(س)
امامزاده
بقعه شيخ عبدالله - امامزاده چاهگلابي - امامزاده سبزپوش
ادامه مطلب
آثار تاريخي گراش
برکه کل گراش
کاروانسراي برمير گراش
دژ گراش يا كلات
برکه چهارطاق
برکه کده بان
برکه اسدالله
برکه حاج ابوالحسن
مجموعه هفت بركه
سد تنگ آب
چاه گل اوي
مسجد آخوند
مسجد جمعه
در بخش جنوب غربي شهر در تنگهاي به نام تنگاب (تنگاو)در کوه سياه (کوسياه) سدي به نام همين تنگه از سنگ و ساروج ساخته شدهاست که بنابر نوشتههاي آقاي دکتر احمد اقتداري (استاد پيشين دانشگاه تهران) ديرينگي آن به دوره ساسانيان برميگردد. دو اثر باستاني ديگر:
برکه کل
اين بناي تاريخي و با شکوه در شهر گراش قرار دارد و بزرگترين آب انبار برکه ايران است قدمت اين آب انبار به حدود 300 سال پيش و زمان حکومت صفويان ميرسد سقف اين آب انبار در زمينلرزه سال 1331 منطقه لارستان به طور کامل فروريخته متاسفانه کتيبه يا نوشتهاي درباره آن به دست نيامدهاست اين بنا که براي مصارف کشاورزي و آب آشاميدني مردم ساخته شده هنوز کاربرد دارد.
دژ گراش
دژ تاريخي گراش که کلات هم ناميده ميشود مربوط به عصر شاه زندو و پيش از آن است امير محيالدين از طرف سيد عفيف الدين شاه زندو مامور فتح اين قلعه شده با دلاوري بر آن چيرگي مييابد اين دژ تاريخي در ادوار مختلف مرکز حکومت بود و در اين اواخر در درگيري نيروهاي رضاشاه پهلوي با زادان خان گراشي بناهاي آن به وسيله هواپيما بمباران شده آثارش از بين ميرود.
اماکن مذهبي گراش
مسجد : در گراش مسجدهاي زيادي وجود دارد که اسامي آنها بصورت زير ميباشد.
مسجد جامع - مسجد امامزينالعابدين(ع) - مسجد آخوند - مسجد صاحب الزمان - مسجد سيدالشهدا - مسجد امام حسن
حسينيه : در گراش حسينيههاي زيادي وجود دارد که در ماههاي رمضان و محرم عزاداران حسيني به اين دو مکان آمده و در سوگ مولايشان عزاداري ميکنند.
حسينيه اعظم - حسينيه سنگ آوي - حسينيه وليعصر(برق روز) - حسينيه حضرت اباالفضل عباس(ع) - حسينيه فاطميه(س)
امامزاده
بقعه شيخ عبدالله - امامزاده چاهگلابي - امامزاده سبزپوش
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
فراشبند يکي از شهرهاي استان فارس است که در 180 کيلو متري شيراز واقع شدهاست.
اين شهرستان داراي منابع گاز طبيعي است. دراين شهرستان بقاياي 10 آتشکده زرتشتي وجود دارد.
اقتصاد اين شهرستان بر زراعت، باغداري و قاليبافي است. باغات اين شهرستان نخلستان است.
پالايشگاه گاز فراشبند نرسيده به فراشبند واقع شدهاست که تحت نظر شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبي فعاليت ميکند. اين شهرستان داراي آب و هوايي گرم و خشک بوده و به همين لحاظ طبيعت بهار را در اواخر زمستان تجربه ميکند. اين شهرستان از غرب به کازرون و از شرق به فيروزآباد متصل است. طبيعت خاص اين ناحيه باعث ميشود که محصولاتي نظير گندم،جو،ذرت، کنجد، ليمو نيز قابل برداشت باشد.
بناهاي تاريخي متعددي در اطراف اين شهرستان از زمانهاي مختلف از جمله ساسانيان موجود است. از جمله امام زادهاي در 35 کيلومتري آن با نام سيد شجاع الدين معروف به امام زاده شهيد که در اصطلاح محلي او را آقام شهيد نيز ميخوانند. جمعیت این شهرحدود۱۷ هزارنفر است
اين شهرستان داراي منابع گاز طبيعي است. دراين شهرستان بقاياي 10 آتشکده زرتشتي وجود دارد.
اقتصاد اين شهرستان بر زراعت، باغداري و قاليبافي است. باغات اين شهرستان نخلستان است.
پالايشگاه گاز فراشبند نرسيده به فراشبند واقع شدهاست که تحت نظر شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبي فعاليت ميکند. اين شهرستان داراي آب و هوايي گرم و خشک بوده و به همين لحاظ طبيعت بهار را در اواخر زمستان تجربه ميکند. اين شهرستان از غرب به کازرون و از شرق به فيروزآباد متصل است. طبيعت خاص اين ناحيه باعث ميشود که محصولاتي نظير گندم،جو،ذرت، کنجد، ليمو نيز قابل برداشت باشد.
بناهاي تاريخي متعددي در اطراف اين شهرستان از زمانهاي مختلف از جمله ساسانيان موجود است. از جمله امام زادهاي در 35 کيلومتري آن با نام سيد شجاع الدين معروف به امام زاده شهيد که در اصطلاح محلي او را آقام شهيد نيز ميخوانند. جمعیت این شهرحدود۱۷ هزارنفر است
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
ميمند فارس شهري است در بخش ميمند از توابع شهرستان فيروزآباد استان فارس در جنوب ايران.
مسافت اين شهر از مرکز استان فارس (شيراز) 95 کيلومتر بوده و تا شهر فيروزآباد 65 کيلومتر است.
ميمند در صد کيلومتري جنوب شيراز واقع شدهاست.اين بخش در آخرين مناطق پيشرفتگي ارتفاعات زاگرس در منطقه گرم و خشک جنوب قرار گرفته و موقعيت مذکور باعث شدهاست تا ميمند داراي آب و هوايي معتدل و نسبت به مناطق همجوار خنک تر باشد. ميمند در جلگه ميان دو رشته کوه نسبتاً بلند از سلسله جبال زاگرس به نامهاي سپيدار و پادنا (ميمند) که بصورت دو رشته با جهت شمال غربي و جنوب شرقي کشيده شدهاند، قرار گرفتهاست. کوه سپيدار در طرف شمال شهر ميمند قرار دارد و دنباله کوه سبزپوشان شيراز است که داراي جنگل و منابع طبيعي فراواني است و ارتفاع قله آن متر ميباشد. در قسمت جنوب و جنوب شرقي ميمند کوه پادنا (در اصطلاح محلي پيدنو و در فرهنگهاي جغرافيايي ميمند نيز گفته ميشود) قرار دارد که ارتفاع قله آن متر ميباشد. در غرب نيز کوه کم ارتفاعي به نام قلات وجود دارد که از سيرزجان خواجهاي تا ميمند به موازات پادنا قرار گرفتهاست. از مشرق نيز به خرمن کوه (يا کوه سور) که از ميمند به شکل يک نيم دايره ديده ميشود متصل است.
ادامه مطلب
مسافت اين شهر از مرکز استان فارس (شيراز) 95 کيلومتر بوده و تا شهر فيروزآباد 65 کيلومتر است.
ميمند در صد کيلومتري جنوب شيراز واقع شدهاست.اين بخش در آخرين مناطق پيشرفتگي ارتفاعات زاگرس در منطقه گرم و خشک جنوب قرار گرفته و موقعيت مذکور باعث شدهاست تا ميمند داراي آب و هوايي معتدل و نسبت به مناطق همجوار خنک تر باشد. ميمند در جلگه ميان دو رشته کوه نسبتاً بلند از سلسله جبال زاگرس به نامهاي سپيدار و پادنا (ميمند) که بصورت دو رشته با جهت شمال غربي و جنوب شرقي کشيده شدهاند، قرار گرفتهاست. کوه سپيدار در طرف شمال شهر ميمند قرار دارد و دنباله کوه سبزپوشان شيراز است که داراي جنگل و منابع طبيعي فراواني است و ارتفاع قله آن متر ميباشد. در قسمت جنوب و جنوب شرقي ميمند کوه پادنا (در اصطلاح محلي پيدنو و در فرهنگهاي جغرافيايي ميمند نيز گفته ميشود) قرار دارد که ارتفاع قله آن متر ميباشد. در غرب نيز کوه کم ارتفاعي به نام قلات وجود دارد که از سيرزجان خواجهاي تا ميمند به موازات پادنا قرار گرفتهاست. از مشرق نيز به خرمن کوه (يا کوه سور) که از ميمند به شکل يک نيم دايره ديده ميشود متصل است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
سورمَق يکي از شهرهاي استان فارس ايران است. اين شهر، در دهستان سورمق در بخش مرکزي از توابع شهرستان آباده قرار دارد و جمعيت آن طبق سرشماري سال 1385، برابر با 3,122 نفر است.
سورمق در 18 کيلومتري اقليد، 22 کيلومتري آباده و 245 کيلومتري شيراز قرار دارد. روستاهاي پيرامون آن عبارتاند از: دشت بيضا، باقرآباد، جوشقان، ده بالا، فيضآباد و آبادچشمه.
محليها اين شهر را سورمه مينامند.
اطلاعات قديمي
در جلد هفتم فرهنگ جغرافيائي ايران آمده: قصبه سورمق مرکز دهستان سورمق بخش مرکزي شهرستان آباده است. داراي 4360 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، پنبه ،انگور، بادام است
سورمق در 18 کيلومتري اقليد، 22 کيلومتري آباده و 245 کيلومتري شيراز قرار دارد. روستاهاي پيرامون آن عبارتاند از: دشت بيضا، باقرآباد، جوشقان، ده بالا، فيضآباد و آبادچشمه.
محليها اين شهر را سورمه مينامند.
اطلاعات قديمي
در جلد هفتم فرهنگ جغرافيائي ايران آمده: قصبه سورمق مرکز دهستان سورمق بخش مرکزي شهرستان آباده است. داراي 4360 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات ، پنبه ،انگور، بادام است
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:27 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
جغرافیای تاریخی استان
در ادوار پیش، اصفهان نقش پلی را داشت كه قسمتهای كم ارتفاع شرق فلات ایران را با سرزمین های كوهستانی غرب مرتبط می ساخت و برای اطراق سرمازدگان كوهستان غرب و گرمازدگان و خستگان هوای خشك شرق، محل مناسب و مطلوبی بود.از اصفهان قبل از اسلام، یعنی دوره حكومت مادها و دوره شاهنشاهی هخامنشیان ، اشكانیان و ساسانیان اطلاعات زیادی در دست نیست و از آن دوره ها، آثار قابل توجهی بر جای نمانده است.
آنچه مسلم است، استقرار جلگه اصفهان درمیان بیابان ها و كوه های خشك مركزی ایران از یك طرف و اهمیت و موقعیت ارتباطی خاص آن در مركز فلات پهناور ایران از طرف دیگر، تاریخ و سابقه آن را به سابقه و قدمت كشور ایران مرتبط كرده است.پیش از برپایی پادشاهی مادها، اصفهان حد شرقی ممالكی بوده است كه بابلی ها از آن اطلاع داشته اند و به احتمال قوی جزو ناحیه (انزان) یا (انشان) بوده است.
ویژگیهای فرهنگی
استان اصفهان از جمله مناطق تاریخی کشور است که مانند ستاره درخشانی بر تارک سرزمین کهنسال ایران می درخشد این استان تنوع قومی جالب توجهی دارد که فرهنگ پر بار ملی و مذهبی ایران عامل پیوند و یگانگی تمامی آنها از جمله بختیاری ها، ارمنی ها، زرتشتی ها و... شده است.
ادامه مطلب
در ادوار پیش، اصفهان نقش پلی را داشت كه قسمتهای كم ارتفاع شرق فلات ایران را با سرزمین های كوهستانی غرب مرتبط می ساخت و برای اطراق سرمازدگان كوهستان غرب و گرمازدگان و خستگان هوای خشك شرق، محل مناسب و مطلوبی بود.از اصفهان قبل از اسلام، یعنی دوره حكومت مادها و دوره شاهنشاهی هخامنشیان ، اشكانیان و ساسانیان اطلاعات زیادی در دست نیست و از آن دوره ها، آثار قابل توجهی بر جای نمانده است.
ویژگیهای فرهنگی
استان اصفهان از جمله مناطق تاریخی کشور است که مانند ستاره درخشانی بر تارک سرزمین کهنسال ایران می درخشد این استان تنوع قومی جالب توجهی دارد که فرهنگ پر بار ملی و مذهبی ایران عامل پیوند و یگانگی تمامی آنها از جمله بختیاری ها، ارمنی ها، زرتشتی ها و... شده است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:16 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
بناي اوليه شهرنايين به دوران قبل ازاسلام بازمي گردد. صحت اين مدعا راعلاوه برنوشته هاي مورخين و جغرافيا نويسان قديم، گويش محلي خاص مردم نايين تقويت مي كند. اين گويش هنوز نيز متداول و مرسوم است. مولف كتاب((مسالك و ممالك)) فارس را ايالت قديمي ايران و محل تشكيلات دولت هخامنشي ذكر مي كند كه دوره ساسانيان و پس از اسلام به پنج ولايت يا استان تقسيم مي شده است. كه هر قسمت (كوره) ناميده مي شد در دوره هاي ساساني و پس ازاستقرار اسلام، شهرنايين جزء يكي از اين كوره ها به شمار مي آ مد. بيشتر پژوهشگراني كه درباره نايين بررسي و تحقيق كرده اند به آبادي و آباداني آن در ادوار قبل از اسلام اشاره كرده اند. اما در مقدمه كتاب(تذكره سخنروان نائين) شهر نايين شهركي كاروان انداز معرفي شده كه قافله ها براي استراحت و فراهم ساختن زاد سفر در آن بار مي انداخته اند. ساربانان نيز شتران خود را در نايين(هنارگيري)مي كرده اند. به هرحال، با مراجعه به منابع مختلف مي بينيم نايين درقبل ازاسلام مركز اداري و خدماتي بخشي ازناحيه يزد بود.
بااستقرار اسلام، در بيشتر شهر هاي ايران و ورود اين آيين به نايين، شهر نايين موقعيت خود را همچون گذشته حفظ كرد. يكي از نو يسندگاني كه درقرن چهارم هجري كتاب خود راتأليف كرده است نائين را شهري آباد و پرجمعيت ذكر مي كند.
در قرن پنجم هجري، شهر نايين مانند ديگر شهرهاي نز ديك به اصفهان مورد توجه قرار گرفت. در نيمه اول اين قرن ناصر خسرو، درسفر مشهورش از نائين عبور كرد و به اين شهر اشاره نمود او در سفرنامه اش درباره اوضاع اجتماعي نايين مطلب تازه اي ارائه نكرده است. به همانگونه كه ياقوت حموي نيز تنهابه نقل قولي از اصطخراي اكتفا كرده است.
در دوران مغول، با روي كارآمدن ايلخانان و حكومت غازان و سلطان((محمد اولجايتو)) كه پس از تشرف به دين اسلا م به لقب ((خدا بنده)) ملقب شد در نايين نيز تحولاتي به وقوع پيوست. دردوران حكومت اين دو ايلخان كه با وزارت خواجه رشيدالدين فضل الله همداني مقارن است اصلاحات اساسي در اكثر شهرهاي ايران به وجود آمد. در اين دوران آثار مهم و با ارزشي مانند مسجد بابا عبدالله ،عمارت امامزاده سلطان سيدعلي و مناره مسجدجامع در نايين ساخته شد.
در نيمه اول قرن هشتم هجري، ملك اشرف پس از شكست از شيخ ابو اسحاق اينجو در شيراز و فراربه يزد، بيشتر آبادي ها و شهرها ي يزد را خراب كرد و به نايين رسيد.
درجنگي كه در سال 744 هجري در نايين بين او و امير مبارزالدين از امراي آل مظفر به وقوع پيو ست ملك اشرف شكست خو رد .اين جنگ باعث خرابي نايين شد و خلقي عظيم كشته شدند.
در اواخر قرن هشتم هجري، در روزگاري كه امير تيمور خود را براي حمله به شهرهاي مركزي ايران آماده مي كرد بارديگر نايين گرفتار درگيري شاه منصور و شاه يحيي مظفري شد، تو ضيح اينكه در سال793 بين اين دو برادرجنگي درگرفت كه بيشتر رو ستاها و قصبات بين اصفهان و يزد و كرمان تخريب شدند. نايين نيز آسيب فراوان ديد.
در قرن نهم نيز جنگ و كشتارهائي بين خاندان هاي آق قو يوفلو و قراقريونلو بوقو ع پيوست. نايين بر سر راه شهرهاي مهم، مورد نزاع واقع شده بود بنا براين در اين درگيري نيز از آسيب و تخريب ها در امان نماند. اما در همين سالها، دولتشاه سمرقندي در تذكره اي كه به نام خود او ست و درسال892 هجري تاليف كرده ((نايين را قصبه اي خوش آب و هوا معرفي مي كند كه بعضي محصولات آن بي نظير است)).
دراوائل قرن دهم، بار ديگر جنگي عظيم بين سران اق قويونلو به وقو ع پيوست. محل اين نبرد نيز حوالي نايين بود. به نوشته كتاب احسن التواريخ اين جنگ باعث شد تا محمد ميرزا آق قويونلو بر فارس استيلا يابد. در دوران حكو مت تركمانان اق قويونلو ونيزيان از نایين عبور كردند اما گزارش سفر آنها نكته مهمي از اوضاع نايين رابه دست نمي دهد. بطور كلي از حمله مغول تا ظهور دو لت صفوي، فرامانروايان مختلفي از ترك و تاتار و تركمن و ساير نژادها و مليت ها، در نقاط مختلف ايران به قدرت رسيدند. به طوري كه هر قسمت از كشور ما در دست خانواده يا طايفه اي بود.
در دوران حكمراني ايلخانان نايين از اصلاحات و تحولي كه در بسياري از شهرهاي ايران آغاز شده بود بي بهر ه نما ند. رونق اقتصادي دوره مغول نايين را كه در كنار شاهراه خليج فارس و ري و سلطانيه قرار گرفته بود به صورت شهري پر جمعيت و آباد دراورد. در اين زمان، و بخصوص در عصر حكومت غازان و سلطان محمد اولجايتو و وزارت خواجه رشيدالد ين فضل الله در نایين آثار با ارزشي ساخته شد. برخي از اين آثار در عداد بناها ي كم نظير به شمار مي رو ند و نمايانگر پيشرفت معماري اسلامي ايراني آن عصر مي باشند. اين رونق و پيشرفت نسبي علاوه بر آن كه باعث احداث مساجد و بناهاي متعددي گرديد اقوام و خانواده هاي مختلفي را نيز از ديگر شهرهاي ايران به نايين سرازير كرد. از جمله اين اقوام، عده اي از اميرزادگان و امراء مغو ل بودند كه به همراه خانواده ها و اقوام و ملازمين خود به نايين آمدند و دراين شهر و روستاها و قصبات اطراف آن ساكن شدند.
مسجد جمعه
مسجد جمعه يا مسجد جامع يا مسجد علويان نائين مشهورترين اثر تاريخي شهر است كه در محله باب المسجد واقع شده است آنچه دربادي امر توجه بيننده را به خود جلب مي كند شباهت كلي و مشخص مسجد با مساجد تاريخانه دامغان و مسجد جامع تبريز فارس است. تزئينات مسجد با طرحهاي مختلف يادآور سنتهاي گذشته ايرانيان است. گچ بر يهاي بسيار زيبا و جالب مسجد اين اثر را در عداد يكي از نفيس ترين مساجد ايران قرار مي دهد. باتوجه به خصوصيات معماري مسجد و نظر برخي از محققان به نظر مي رسد كه مسجد جامع نائين در اواخر قرن سوم يادر قرن چهارم هجري ساخته شده است. طاق نماهاي بسيار زيبايي مسجد با سقف هلالي آن بيانگر هنر معماران و استاد كاران مسلمان ايراني است. بر روي ديوار و طاق جرزها ونقوش متنوع و اشكال هندسي ساده توام با شاخ وبرگ گچ بري شده بچشم مي خورد. از خصوصيات اين گچ بري گودي و عمق آن است همين امتياز در هنر گچ بري موجب شده تا پژوهشگران و معماران اين بنا را در زمره مساجد اوليه به حساب آورند. از دگر نفايس اين مسجد منبر و در چوبي آن است. اين در و منبر كه شاهكار مسلم منبت كاري هستند بيانگر ذوق و خلاقيت هنرمنان ايراني در قرن گذشته مي باشند بر روي منبر كتيبه اي بخط نسخ بسيار زيبا با تاريخ 711 هجري مشاهده مي شود. در زمينه اين كتيبه نقش شاخ و برگ كنده كاري شده است اين كتيبه بيانگر اين نكته است كه منبر در قرن هشتم هجري به مجموعه بنا اضافه شده است. علاوه برآن اين كتيبه نام (جلال الدين ملك التجار)واقف منبر نوشته شده است. مسجد جامع علويان نائين پس از احداث چند بار تعمير و مرمت شده است از جمله در سال 874 هجري قمري مرمتي صورت گرفته كه بر كتيبه اي درقاب چوبي در مسجد نوشته شده است.
بااستقرار اسلام، در بيشتر شهر هاي ايران و ورود اين آيين به نايين، شهر نايين موقعيت خود را همچون گذشته حفظ كرد. يكي از نو يسندگاني كه درقرن چهارم هجري كتاب خود راتأليف كرده است نائين را شهري آباد و پرجمعيت ذكر مي كند.
در قرن پنجم هجري، شهر نايين مانند ديگر شهرهاي نز ديك به اصفهان مورد توجه قرار گرفت. در نيمه اول اين قرن ناصر خسرو، درسفر مشهورش از نائين عبور كرد و به اين شهر اشاره نمود او در سفرنامه اش درباره اوضاع اجتماعي نايين مطلب تازه اي ارائه نكرده است. به همانگونه كه ياقوت حموي نيز تنهابه نقل قولي از اصطخراي اكتفا كرده است.
در دوران مغول، با روي كارآمدن ايلخانان و حكومت غازان و سلطان((محمد اولجايتو)) كه پس از تشرف به دين اسلا م به لقب ((خدا بنده)) ملقب شد در نايين نيز تحولاتي به وقوع پيوست. دردوران حكومت اين دو ايلخان كه با وزارت خواجه رشيدالدين فضل الله همداني مقارن است اصلاحات اساسي در اكثر شهرهاي ايران به وجود آمد. در اين دوران آثار مهم و با ارزشي مانند مسجد بابا عبدالله ،عمارت امامزاده سلطان سيدعلي و مناره مسجدجامع در نايين ساخته شد.
در نيمه اول قرن هشتم هجري، ملك اشرف پس از شكست از شيخ ابو اسحاق اينجو در شيراز و فراربه يزد، بيشتر آبادي ها و شهرها ي يزد را خراب كرد و به نايين رسيد.
درجنگي كه در سال 744 هجري در نايين بين او و امير مبارزالدين از امراي آل مظفر به وقوع پيو ست ملك اشرف شكست خو رد .اين جنگ باعث خرابي نايين شد و خلقي عظيم كشته شدند.
در اواخر قرن هشتم هجري، در روزگاري كه امير تيمور خود را براي حمله به شهرهاي مركزي ايران آماده مي كرد بارديگر نايين گرفتار درگيري شاه منصور و شاه يحيي مظفري شد، تو ضيح اينكه در سال793 بين اين دو برادرجنگي درگرفت كه بيشتر رو ستاها و قصبات بين اصفهان و يزد و كرمان تخريب شدند. نايين نيز آسيب فراوان ديد.
در قرن نهم نيز جنگ و كشتارهائي بين خاندان هاي آق قو يوفلو و قراقريونلو بوقو ع پيوست. نايين بر سر راه شهرهاي مهم، مورد نزاع واقع شده بود بنا براين در اين درگيري نيز از آسيب و تخريب ها در امان نماند. اما در همين سالها، دولتشاه سمرقندي در تذكره اي كه به نام خود او ست و درسال892 هجري تاليف كرده ((نايين را قصبه اي خوش آب و هوا معرفي مي كند كه بعضي محصولات آن بي نظير است)).
دراوائل قرن دهم، بار ديگر جنگي عظيم بين سران اق قويونلو به وقو ع پيوست. محل اين نبرد نيز حوالي نايين بود. به نوشته كتاب احسن التواريخ اين جنگ باعث شد تا محمد ميرزا آق قويونلو بر فارس استيلا يابد. در دوران حكو مت تركمانان اق قويونلو ونيزيان از نایين عبور كردند اما گزارش سفر آنها نكته مهمي از اوضاع نايين رابه دست نمي دهد. بطور كلي از حمله مغول تا ظهور دو لت صفوي، فرامانروايان مختلفي از ترك و تاتار و تركمن و ساير نژادها و مليت ها، در نقاط مختلف ايران به قدرت رسيدند. به طوري كه هر قسمت از كشور ما در دست خانواده يا طايفه اي بود.
در دوران حكمراني ايلخانان نايين از اصلاحات و تحولي كه در بسياري از شهرهاي ايران آغاز شده بود بي بهر ه نما ند. رونق اقتصادي دوره مغول نايين را كه در كنار شاهراه خليج فارس و ري و سلطانيه قرار گرفته بود به صورت شهري پر جمعيت و آباد دراورد. در اين زمان، و بخصوص در عصر حكومت غازان و سلطان محمد اولجايتو و وزارت خواجه رشيدالد ين فضل الله در نایين آثار با ارزشي ساخته شد. برخي از اين آثار در عداد بناها ي كم نظير به شمار مي رو ند و نمايانگر پيشرفت معماري اسلامي ايراني آن عصر مي باشند. اين رونق و پيشرفت نسبي علاوه بر آن كه باعث احداث مساجد و بناهاي متعددي گرديد اقوام و خانواده هاي مختلفي را نيز از ديگر شهرهاي ايران به نايين سرازير كرد. از جمله اين اقوام، عده اي از اميرزادگان و امراء مغو ل بودند كه به همراه خانواده ها و اقوام و ملازمين خود به نايين آمدند و دراين شهر و روستاها و قصبات اطراف آن ساكن شدند.
آثار تاريخي نائين
بافت قديم نائين از 7 محله تشكيل شده است. اين محلات كه هر يك حسينيه هايي دارد عبارتند از: محله چهل دختران، پنجاهه، نو گاباد و يا نو آباد، باب المسجد يا در مسجد، سراي نو، كوي سنگ يا گودالو و محله كلوان. اين بافت به سبب تاثير پذيري از عوامل گوناگوني مانند محيط طبيعي، آب و هوا، نيازهاي شهر، لزوم امنيت شهر در برابر تهاجم بيگانگان طراحي شده و به طور كلي داراي كل ارگانيك بسته و معماري درونگر است. آنچه در بادي امر يك مسافر كنجكاو در نائين با آن رو به رومي شود اين مساله است كه عموم فضاي معماري و آثار تاريخي كه در طول قرن اسلامي ساخته شده اند در تركيبي متراكم در كنار يكديگر و متصل به هم استقرار يافته اند. به عبارت ديگر طراحي شهر به گونه اي بوده است كه فضاي مسكوني بدون آن كه از نظر كاربردي دچار اشكال شوند در كنار عناصر شهري مانند مسجد جامع و دارا لحكومه و بازار و حسينيه و مدرسه و حمام مستقر شده اند …
امروز نايين به دو قسمت نايين جديد و قديم تقسيم مي شود. اكثر مردم خانه هاي قديمي را خراب كرده و به قسمت نوساز شهر نقل مكان كرده اند اما آثار تاريخي موجود در محلات شهر گوياي قدمت آن است مهمترين اين آثار عبارتند از:
نارنج قلعه
بافت قديم نائين از 7 محله تشكيل شده است. اين محلات كه هر يك حسينيه هايي دارد عبارتند از: محله چهل دختران، پنجاهه، نو گاباد و يا نو آباد، باب المسجد يا در مسجد، سراي نو، كوي سنگ يا گودالو و محله كلوان. اين بافت به سبب تاثير پذيري از عوامل گوناگوني مانند محيط طبيعي، آب و هوا، نيازهاي شهر، لزوم امنيت شهر در برابر تهاجم بيگانگان طراحي شده و به طور كلي داراي كل ارگانيك بسته و معماري درونگر است. آنچه در بادي امر يك مسافر كنجكاو در نائين با آن رو به رومي شود اين مساله است كه عموم فضاي معماري و آثار تاريخي كه در طول قرن اسلامي ساخته شده اند در تركيبي متراكم در كنار يكديگر و متصل به هم استقرار يافته اند. به عبارت ديگر طراحي شهر به گونه اي بوده است كه فضاي مسكوني بدون آن كه از نظر كاربردي دچار اشكال شوند در كنار عناصر شهري مانند مسجد جامع و دارا لحكومه و بازار و حسينيه و مدرسه و حمام مستقر شده اند …
امروز نايين به دو قسمت نايين جديد و قديم تقسيم مي شود. اكثر مردم خانه هاي قديمي را خراب كرده و به قسمت نوساز شهر نقل مكان كرده اند اما آثار تاريخي موجود در محلات شهر گوياي قدمت آن است مهمترين اين آثار عبارتند از:
نارنج قلعه
آثار باقيمانده بنايي كه به نارنج قلعه (نارين قلعه) معروف است حكايت از قدمت و ديرينگي آن دارد. سبك بنا و نوع مصالح به كار رفته آن را به قبل از اسلام مربوط مي كند ارتفاع قلعه از سطح زمين 25 ذرع است. درباره كاركرد اين قعله اطلاع صحيحي در دست نيست. اما بعيد نيست كه اين فضا همواره با فضاهاي مجاور آن حاكم نشين و مركز اداري نظامي شهر بود باشد. مدارك و منافع متعدد به شهر هائي اشاره مي كنند كه قلعه هاي مانند نارنج قلعه داشته اند. اصطخري در كتاب خود از وجود پنج هزار قلعه در شهرها و كوه هاي پارس خبر داده است. اصطخري به آتشكده اي نيز اشاره مي كند كه بر بالاي اين قلعه قرار داشته است با توجه به اين مطلب احتمال اين كه اين قلعه در قبل از اسلام محل نگاهداري اتش بوده است بسيار است. در دوره صفويه نيز شهرهاي متعددي وجود داشته اند كه در آن قلعه هاي موسوم به نارنج قلعه بوده است. اين قلاع جنبه نظامي داشته اند. بنا براين با توجه به اين نكته و بادر نظر گرفتن خندقي كه پيرامون اين قلعه بوده است مي توان (نارنج قلعه) نايين را هم يكي از قلاع نظامي به حساب آورد.
مسجد جمعه
مسجد جمعه يا مسجد جامع يا مسجد علويان نائين مشهورترين اثر تاريخي شهر است كه در محله باب المسجد واقع شده است آنچه دربادي امر توجه بيننده را به خود جلب مي كند شباهت كلي و مشخص مسجد با مساجد تاريخانه دامغان و مسجد جامع تبريز فارس است. تزئينات مسجد با طرحهاي مختلف يادآور سنتهاي گذشته ايرانيان است. گچ بر يهاي بسيار زيبا و جالب مسجد اين اثر را در عداد يكي از نفيس ترين مساجد ايران قرار مي دهد. باتوجه به خصوصيات معماري مسجد و نظر برخي از محققان به نظر مي رسد كه مسجد جامع نائين در اواخر قرن سوم يادر قرن چهارم هجري ساخته شده است. طاق نماهاي بسيار زيبايي مسجد با سقف هلالي آن بيانگر هنر معماران و استاد كاران مسلمان ايراني است. بر روي ديوار و طاق جرزها ونقوش متنوع و اشكال هندسي ساده توام با شاخ وبرگ گچ بري شده بچشم مي خورد. از خصوصيات اين گچ بري گودي و عمق آن است همين امتياز در هنر گچ بري موجب شده تا پژوهشگران و معماران اين بنا را در زمره مساجد اوليه به حساب آورند. از دگر نفايس اين مسجد منبر و در چوبي آن است. اين در و منبر كه شاهكار مسلم منبت كاري هستند بيانگر ذوق و خلاقيت هنرمنان ايراني در قرن گذشته مي باشند بر روي منبر كتيبه اي بخط نسخ بسيار زيبا با تاريخ 711 هجري مشاهده مي شود. در زمينه اين كتيبه نقش شاخ و برگ كنده كاري شده است اين كتيبه بيانگر اين نكته است كه منبر در قرن هشتم هجري به مجموعه بنا اضافه شده است. علاوه برآن اين كتيبه نام (جلال الدين ملك التجار)واقف منبر نوشته شده است. مسجد جامع علويان نائين پس از احداث چند بار تعمير و مرمت شده است از جمله در سال 874 هجري قمري مرمتي صورت گرفته كه بر كتيبه اي درقاب چوبي در مسجد نوشته شده است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:16 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
خوانسار يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه مرم آن به كارهای كشاورزی و پرورش زنبور عسل اشتغال دارند. چشمه های طبيعی و چشم انداز رودخانه ها؛ جاذبه های طبيعی شهرستان خوانسار را تشکيل می دهند و مسجدهای قديمی و آرامگاه های بزرگان نيز از جاذبه های تاريخی اين منطقه به شمار می آيند. در شهرستان خوانسار صنايع دستی از قدمت و تنوع زيادی برخوردار است. قالی بافی، آهنگری، نجاری، كفش، گيوه، كوزه گری، سفال، خياطی، قاش تراشی، چيت سازی، عصاری، تهيه شيرينی( گز) و... از صنايع دستی اين شهرستان محسوب می شوند. در زير به برخی از هنرهای دستی مردم اين شهرستان اشاره می شود. در گذشته به دليل نبودن قاشق و چنگال فلزی، هنر قاشق تراشی اهميت زيادی داشته است، ولی اندک اندک از اهميت آن كاسته شده است. در گذشته قاشق های بزرگی از چوب گلابی برای افشره خوری می ساختند، كه ظريف بوده و چون دسته آن به شكل دست به كفه اش پيوند می يافته به قاشق دست دلبری سرشناس بوده است
ادامه مطلب
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:16 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرستان نطنز يکی از مناطق تاريخی و مهم استان اصفهان است که از مناطق ديدنی و آثار تاريخی با ارزش و طبيعت زيبايی برخوردار است. وجود روستای تاريخی و با اهميت ابيانه در اين منطقه به همراه چندين مسجد تاريخی و مهم با معماری جالب و ديدنی نطنز را به لحاظ گردشگري در رديف مناطق معروف استان قرار داده است. شغل مردمان نطنز كشاورزي و دام داري است. در شهرستان نطنز صنايع دستی متنوعی توليد می شود که مهم ترين آن ها فرشبافی، سفالگری، كارگاهچينی و سراميک سازی، ريسندگی و بافندگی وچاروق دوزی می باشد. قالی بافی از ديرباز در اين ناحيه رواج داشته و قالی های نطنز اكثرا دارای طرحكاشان ونقشهای لچک، ترنج، بادامی، شاه عباسی، افشان، شاخه شكسته شكارگاهی، اژدری، و سليمی هستند. به همين منظور چند سالی است كه يک شركت فرش در شهر نطنز تاسيس شده و قالی های صادراتی قابل توجهی عرضه می دارد.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرستان نطنز يکی از مناطق تاريخی و مهم استان اصفهان است که از مناطق ديدنی و آثار تاريخی با ارزش و طبيعت زيبايی برخوردار است. وجود روستای تاريخی و با اهميت ابيانه در اين منطقه به همراه چندين مسجد تاريخی و مهم با معماری جالب و ديدنی اهميت گردشگري اين منطقه را چندين برابر كرده است. آرامگاه ها و عمارت های قديمی و آتشکده های دوره های ساسانی، گوشه ای از آثار تاريخی و مکان های ديدنی منطقه را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
صنايع ماشينی نطنز عبارتند از:كارخانه چينی و سراميک، كارخانه های ريسندگی و بافند گی.در شهرستان نطنز معادن مس، سرب، زغال سنگ، سنگ مرمر، سنگ ساختمانی، آهک، گچ، نمک و نقره وجود دارد.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرستان نطنز يکی از مناطق تاريخی و مهم استان اصفهان است که از مناطق ديدنی و آثار تاريخی با ارزش و طبيعت زيبايی برخوردار است. وجود روستای تاريخی و با اهميت ابيانه در اين منطقه به همراه چندين مسجد تاريخی و مهم با معماری جالب و ديدنی اهميت گردشگري اين منطقه را چندين برابر كرده است. آرامگاه ها و عمارت های قديمی و آتشکده های دوره های ساسانی، گوشه ای از آثار تاريخی و مکان های ديدنی منطقه را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
صنايع ماشينی نطنز عبارتند از:كارخانه چينی و سراميک، كارخانه های ريسندگی و بافند گی.در شهرستان نطنز معادن مس، سرب، زغال سنگ، سنگ مرمر، سنگ ساختمانی، آهک، گچ، نمک و نقره وجود دارد.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:15 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
در شهرستان نجف آباد صنايع دستی زيبا و با ارزشی توليد می شود که مهم ترين آن ها قالی بافی است كه از شهرت خوبی برخوردار بوده و ارزش صادراتی دارد. بعد از کشاورزی، قالی بافی مهم ترين رشته اقتصادی منطقه است که اين مساله نشان گر اهميت اقتصادی اين صنعت دستی است. از ديگرصنايع دستی اين شهرستان قاليچه، گليم وجاجيم را می توان نام برد که به حد وفوردراين شهرستان بافته و صادرمی شوند. قلم كار، ورشوسازی، چاقوسازی، قفل، اسلحه سازی و ساخت كارد و چنگال نيز از ديگر اقلام صنايع دستی اين شهرستان هستند. قالی های طرح نجف آباد بيش تر با نقش های افشان، لچک ترنج و محرابی بافته می شوند و از اقلام صادراتی نجف آباد و هم چنين ايران به شمارمی روند. پارچه بافی، كرباس بافی، لوده بافی، تخت كشی، گيوه بافی، پنبه دوزی، نمد مالی، كلاه مالی و چين گری از ديگر صنايع دستی اين منطقه است.
مکان های دیدنی و تاریخی
از مکان های ديدنی شهرستان نجف آباد اطلاعاتی در دست نيست.
صنايع و معادن
در شهرستان نجف آباد صنايع نقش ويژه ای داشته و نيروی كار بسياری را وارد كارخانه ها و كارگاه ها ساخته است. صنايع ماشينی اين شهرستان، ذوب آهن، صنايع فولاد، پلی اكريل، پالايشگاه و صنايع نظامی است، و در زمينه صنايع کارخانه ای صنايع زير در فعاليت هستند: كارخانه های ريسندگی و بافندگی، سنگ بری، كاشی سازی، كارخانه داروسازی، صنايع غذايی، چراغ گاز، صنايع خوراكی، و… . در اين ناحيه معدن سرب در خانه سورمه كرون است. اين معدن از سال 1329 هـ . ش، مورد بهره برداری قرار گرفت و دارای نقره، كالين و سرب می باشد.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در اين شهرستان علی رغم كم آبی و زمين های نامناسب رونق دارد. فرآورده های زراعتی و باغ داری آن، عبارتند از: بادام، گردو، انگور، زردآلو، توت، هلو، آلبالو، سيب، سنجد، گيلاس، گلابی، خرمالو، انجير. هم چنين كشت های جاليز، گياهان علفی، تره بار، گندم، جو، عدس، ماش، نخود، باقلا، لوبيا و برنج رواج دارد. در زمينه دام پروری پرورش گوسفند، بز و گاو به روش های سنتی و صنعتی رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
شهر نجف آباد، مركز شهرستان نجف آباد با پهنه ای حدود 3 هزار و 750 هكتار، در مسير راه اصفهان – خوزستان، در 32 درجه و 38 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 22 دقيقه به ازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندی يک هزار و 600 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان برخوار و ميمه، از باختر به شهرستان فريدن و استان چهارمحالوبختياری، ازخاوربهشهرستان های خمينی شهر و فلاورجان و از جنوب به شهرستان لنجان محدود است. نجف آباد در دشت در ميان چند كوه قرار گرفته است. بلندترين بلندی، كوه فيله در جنوب آن است. آب و هوای نجف آباد نيمه بيابانی و ميانگين بيش ترين درجه حرارت سالانه 8/12 و ميانگين كم ترين درجه حرارت سالانه 2/6 درجه سانتی گراد است. بيش ترين بارش درزمستان می بارد و ميانگين بارش ساليانه اين شهر حدود 140 ميلی متر گزارش شده است. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی نجف آباد )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در چگونگی نام گذاری شهر نجف آباد گفته اند، كه در حدود سال 1022 هـ . ق، شاه عباس اول صفوی، مقدار زيادی پول و جواهرات برای آرامگاه حضرت علی (ع) در نجف اشرف اختصاص داده و تصميم می گيرد به شهر نجف در عراق بفرستد. در اين هنگام شيخ بهايی از جريان آگاه شده درمی يابد كه خروج پول و جواهر برخلاف مصالح كشور است و برای جلوگيری از آن، نزد شاه عباس رفته اظهار می دارد كه ديشب در خواب حضرت علی (ع) را زيارت كردم، به من امر فرمودند كه نجف را به جواهر شما نيازی نيست، پول و جواهر را صرف ساختمان شهری به نام نجف آباد، در نزديک اصفهان كنيد. شاه عباس اين گفته شيخ بهايی را پذيرفته دستور ساختمان اين شهر را می دهد. به اين ترتيب شهر در دشت پهناوری در 29 كيلومتری باختر اصفهان ايجاد گرديد و نجف آباد خوانده شد. پيش از بنای اين شهر، خانواده های زرتشتی، در كوه پايه های شمال شهر ساكن بوده اند. اين شهر كه در مسير شاه راه اصفهان به نواحی باختری، شمال باختری و جنوب كشور قرار دارد، از جای گاه استراتژيک، ارتباطی و اقتصادی مهمی برخوردار است. نجف آباد تا چند دهه پيش قصبه ای بيش نبود و در سال 1337 هـ . ش به عنوان مركز شهرستان شناخته شد
اين شهر در عهد صفويان يعني حدود 400 سال قبل پايه ريزي شده. طراح و معمار اين شهر، پيرفرزانه، معمار، رياضي دان و دانشمند زمانه مرحوم شيخ بهايي عليه الرحمه بوده است که با معماري اصولي و مهندسي بسيار پيش رفته خيابانها و کوچه هاي شهر داراي بناهاي معيشتي، باستاني مذهبي مختلفي از قبيل مسجد سقاخانه، عصارخانه، آسياب آبي، کاروانسرا، برج کبوترخانه، حمام و ... مي باشد.
به گمان خيلي ها اماکن تاريخي و ارزشمند بايستي قدمت چندين هزار ساله داشته باشند، در غير اين صورت هيچ ارزشي ندارند.
اين مسئله را بعضي از شهروندان نيز تاييد مي کنند، به عنوان مثال اگر از آنها سئوال شود به نظر شما در شهر نجف آباد آثار ارزشمندي از پيشينيان مي شناسيد؟ نه تنها پاسخ منفي است که مي گويند که مي گويندمگر شهر ما تاريخي است !!! غافل از اينکه ملاک ارزشمند بودن چيزي تنها قدمت آن نيست واگر اينطور بود شهر تهران با قدمت 200 ساله اش که داراي منازل، کاخ ها، ابنيه و عمارتهاي ارزشمند فراواني مي باشد، نبايستي اثر ارزشمندي به ثبت مي رسيد. خيلي از آثار به محض خلق، ارزشمند محسوب مي شوند. به عنوان مثال تابلوهاي نفيس استاد فرشچيان که به محض ابداع در رديف آثار ارزشمند قرار گرفت و ثبت مي گردد.
در شهرستان نجف آباد نيز آثار ارزشمندي وجود داشته و دارد که تعدادي از آنها ويران گرديدهو به دست فراموشي سپرده شده است و چندي هم حفظ گرديده اند.
شهرستان نجف آباد به لحاظ اينکه مردمي سخت کوش و فعال در عرصه اقتصادي داشته ابنيه تاريخي اش نيز در واقع به نوعي مربوط به مسائل معيشتي و اجتماعي مي شده و در اصل هنرشان را صرف ساختاماکن تجملي و اشرافي ننموده اند. شايد يکي از دلايل آن عرق مذهبي و دليل ديگر هم ميتواند نه چندان خوب بودن وضعيت اقتصادي آنها بوده باشد.
به جز منزل بسيار بسيار زيبا و ارزشمند که متعلّق به يکي از خوانين نجف آباد بوده است و تخريب شده آثار باشکوه و فوق العاده گزارش نشده است. در عوض اماکن زيباي معماري و در عين حال درآمد زایی فراواني وجود داشته از قبيل:
عصارخانه ها برجهاي کبوترخانه آسيابهاي آبي حمامهاي عمومي که در بخشهاي ديگر به طور کامل در مورد آنها بحث خواهد شد.
به گمان خيلي ها اماکن تاريخي و ارزشمند بايستي قدمت چندين هزار ساله داشته باشند، در غير اين صورت هيچ ارزشي ندارند.
اين مسئله را بعضي از شهروندان نيز تاييد مي کنند، به عنوان مثال اگر از آنها سئوال شود به نظر شما در شهر نجف آباد آثار ارزشمندي از پيشينيان مي شناسيد؟ نه تنها پاسخ منفي است که مي گويند که مي گويندمگر شهر ما تاريخي است !!! غافل از اينکه ملاک ارزشمند بودن چيزي تنها قدمت آن نيست واگر اينطور بود شهر تهران با قدمت 200 ساله اش که داراي منازل، کاخ ها، ابنيه و عمارتهاي ارزشمند فراواني مي باشد، نبايستي اثر ارزشمندي به ثبت مي رسيد. خيلي از آثار به محض خلق، ارزشمند محسوب مي شوند. به عنوان مثال تابلوهاي نفيس استاد فرشچيان که به محض ابداع در رديف آثار ارزشمند قرار گرفت و ثبت مي گردد.
در شهرستان نجف آباد نيز آثار ارزشمندي وجود داشته و دارد که تعدادي از آنها ويران گرديدهو به دست فراموشي سپرده شده است و چندي هم حفظ گرديده اند.
شهرستان نجف آباد به لحاظ اينکه مردمي سخت کوش و فعال در عرصه اقتصادي داشته ابنيه تاريخي اش نيز در واقع به نوعي مربوط به مسائل معيشتي و اجتماعي مي شده و در اصل هنرشان را صرف ساختاماکن تجملي و اشرافي ننموده اند. شايد يکي از دلايل آن عرق مذهبي و دليل ديگر هم ميتواند نه چندان خوب بودن وضعيت اقتصادي آنها بوده باشد.
به جز منزل بسيار بسيار زيبا و ارزشمند که متعلّق به يکي از خوانين نجف آباد بوده است و تخريب شده آثار باشکوه و فوق العاده گزارش نشده است. در عوض اماکن زيباي معماري و در عين حال درآمد زایی فراواني وجود داشته از قبيل:
عصارخانه ها برجهاي کبوترخانه آسيابهاي آبي حمامهاي عمومي که در بخشهاي ديگر به طور کامل در مورد آنها بحث خواهد شد.
پیشینه
مقدمه: در دوره صفوي شهر نجف آباد با طرح شيخ بهايي و به پيشنهاد او به عنوان يك شهر جديد احداث شده است انگيزه ايجاد شهر نجف آباد چه بوده است اظهار نظرات مختلف و ابهامات گوناگون وجود دارد و مشورترين اين قول نزورات و عايدات موقوفات منطقه به وسيله كارواني از اصفهان به سوي نجف اشرف مي رفت كه پس از پيمودن 25 كيلومتر از حركت باز ايستاد و ديگر پيش نرفت شيخ بهايي چاره را در اين ديد كه با اذن شاه عباس محمولات شتران را هزينه بناي شهري كنند به نام نجف آباد وچنين شد كه اين شهر متولد شد در حاشيه اين تاريخچه قصه هايي است كه از آن مي گذريم اما نام نجف آباد مويد اين نظريات و قول ديگر اين است كه توليد و گسترش صنايع نظامي كه صنعت نجف آباد به تازگي توسط برادران شرلي به ايران آمده بود نيازمند موفقيت جغرافيايي خارج از شهر اصفهان بود و نجف آباد احداث شد تا صنعت گران اطراف آن كشور در اين شهر گرد آيند و آمادگي دفاعي صفويان توسعه طلب را از طريق ساخت انواع سلاح هاي آتشين افزايش دهند سابقه صنايع دستي ريخته گري و فزوني صنايع ريخته گري نجف آباد در حال حاضر مويد اين قول است. (لغت نامه دهخدا / نشر سازمان لغت نامه ص 357)
مقدمه: در دوره صفوي شهر نجف آباد با طرح شيخ بهايي و به پيشنهاد او به عنوان يك شهر جديد احداث شده است انگيزه ايجاد شهر نجف آباد چه بوده است اظهار نظرات مختلف و ابهامات گوناگون وجود دارد و مشورترين اين قول نزورات و عايدات موقوفات منطقه به وسيله كارواني از اصفهان به سوي نجف اشرف مي رفت كه پس از پيمودن 25 كيلومتر از حركت باز ايستاد و ديگر پيش نرفت شيخ بهايي چاره را در اين ديد كه با اذن شاه عباس محمولات شتران را هزينه بناي شهري كنند به نام نجف آباد وچنين شد كه اين شهر متولد شد در حاشيه اين تاريخچه قصه هايي است كه از آن مي گذريم اما نام نجف آباد مويد اين نظريات و قول ديگر اين است كه توليد و گسترش صنايع نظامي كه صنعت نجف آباد به تازگي توسط برادران شرلي به ايران آمده بود نيازمند موفقيت جغرافيايي خارج از شهر اصفهان بود و نجف آباد احداث شد تا صنعت گران اطراف آن كشور در اين شهر گرد آيند و آمادگي دفاعي صفويان توسعه طلب را از طريق ساخت انواع سلاح هاي آتشين افزايش دهند سابقه صنايع دستي ريخته گري و فزوني صنايع ريخته گري نجف آباد در حال حاضر مويد اين قول است. (لغت نامه دهخدا / نشر سازمان لغت نامه ص 357)
نقل قول: راجر سيوري در كتاب خود مي نويسد: شاه عباس و طراح اصلي شيخ بهايي با ايجاد شبكه هاي كامل آبياري و ارتباطي و بنيان نهادن شهر بازرگاني و پر رونق نجف آباد در 25 كيلومتري غرب اصفهان براي تهيه آذوقه شهر (اصفهان) زير بناي زراعي استواري براي پايتخت جديد فراهم آورد سابقه تهيه مايحتاج خوراكي اصفهاني ها مانند: گوشت و ميوه ولبنيات از نجف آباد كه اكنون نيز كم وبيش ديده مي شود مويد اين نظريات. اگر قبول كنيم كه نجف آباد هر سه نظر فوق صحيح است پندار اشتباهي نيست يعني از نجف آباد با پولها واجناس باز مانده از سفر نجف اشرف احداث شده و صنعت گران از رواياي كشور در آن گرد آمده اند و شيخ بهايي با ايجاد يك قطب كشاورزي در اطراف مناطق مسكوني به شهر را قابل سكونت وخود كفا كرده است و يا اين وصف كه بزرگترين قنات ايران در زمان شاه عباس به نام قنات زرين كمر به طول 9 فرسخ توسط ايشان 11 جوي بزرگ مي شده كه اين 11 جوي به فاصله چند صد متر از يكديگر و بصورت موازي غرب تا شرق شهر را طي مي كرد و باغهاي محاط به شهر را ابياري مي كرد. لازم به تذكر است شمال و جنوب شهر نجف آباد در دو طرف جاده اصلي اصفهان و خوزستان به نام 5 جوبه و 6 جوبه نجف آباد نقشه معماري و شهر سازي پيشرفته اي دارد كه گفته مي شود و نسخ اصلي آن كه توسط شيخ بهايي ترسيم شده است و در موزه شهر ليسبون پايتخت پرتغال نگهداري مي شود. نويسنده كتاب شيخ بهايي در كتاب آينده عشق ذكر كرده كه طراحي و معماري و شيوه شهر سازي نجف اباد كه بوسيله شيخ بهايي صورت گرفت نه تنها در ان زمان بي نظير بوده بلكه پس از گذشت قريب به 4 قرن همچنان مطلوب است. كوچه ها و محلات از شيوه و روش بسيار پشرفته علمي پيروي نموده به طوري كه هنوز هم رفت و امد در كوچه هاي عموماً شمالي / جنوبي و شرقي و غربي آن شهر به صورت ساده و راحت انجام مي شود. محلات طوري طراحي شده كه مشكلات رايج در شهر هاي مشابه را ندارد و اصولاً در اين شهر درگيري هاي قديمي و محله اي وجود ندارد و طراحي و معماري شهر نجف اباد بيانگر قدرت و دانش بي نظير شيخ در زمينه شهر سازي و معماري است.
موقعيت حوضه جغرافيايي نجف آباد:
منطقه نجف آباد بين طول جغرافيايي 60ً 10َ 50 و 34ً 4َ 50 و عرض جغرافيايي 46ً 7َ 32 و 21ً 16َ 32 قرار گرفته است. اين منطقه از ارتفاعات دالان كوه با ارتفاعي بالغ بر 3450 متر واقع در جنوب غربي حوضه و يا در 25/10 كيلومتري جنوب شرقي دامنه شروع شده و با جهتي شرقي به طول 81 كيلومتر تا حدود 5/21 كيلومتري غرب شهر اصفهان ادامه پيدا مي كند. شهرنجف آباد از شمال به زير حوضه علويجه , دهق و از شرق به فلاورجان، خميني شهر و اصفهان و از غرب زير حوضه فريدن و – داران و از جنوب زير حوضه لنجانات محدود مي گردد و بين دو رشته كوههاي شمالي و شمال غربي و جنوب و جنوب غربي محدود است. وسعت منطقه 4163 كيلومتر مربع است.
شهرستان نجف آباد بر گستره دشتي در محصوره فرسايش يافته پيش كوههاي داخلي زاگرس كه متعلق به دوران سوم زمين شناسي مي باشد. در جنوب خوانسار و ميمه، شمال لنجان، شرق فريدن و غرب اصفهان واقع شده است. از نظر طول و عرض جغرافيايي در51 درجه و 21دقيقه طول شرقي و 38 دقيقه و 32 درجه عرض از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. ارتفاع متوسط آن از سطح دريا در حدود 1655 متر مي باشد كه 82 متر از سطح اصفهان بلند تر است و حدود 635 متر از سطح كوهستاني فريدن پايين تر است.
هواشناسي نجف آباد:
هواشناسي نجف آباد بر اساس آمار 17 ساله ايستگاه در دوره 1992-2002 متوسط بارندگي ساليانه 6/150 ميليمتر و متوسط درجه حرارت ساليانه 9/14 درجه سانتي گراد است. سردترين ماه سال دي ماه و گرمترين آن تيرماه است. معمولاً بارندگي از اواخر مهر ماه شروع و تا اواخر ارديبهشت ماه تقريباً ماه تقريباً بمدت 7 ماه ادامه مي يابد. وقوع بارندگي در ساير ماههاي سال كاملاً تصادفي و اتفاقي است. بطور متوسط ساليانه حدود 96 روز احتمال وقوع يخبندان وجود دارد و روزهاي يخبندان معمولاً از آبانماه شروع و تا اواخر اسفند ماه ادامه دارد و بدين ترتيب حدود7 ماه از سال احتمال وقوع يخبندان وجود دارد.
منطقه نجف آباد بين طول جغرافيايي 60ً 10َ 50 و 34ً 4َ 50 و عرض جغرافيايي 46ً 7َ 32 و 21ً 16َ 32 قرار گرفته است. اين منطقه از ارتفاعات دالان كوه با ارتفاعي بالغ بر 3450 متر واقع در جنوب غربي حوضه و يا در 25/10 كيلومتري جنوب شرقي دامنه شروع شده و با جهتي شرقي به طول 81 كيلومتر تا حدود 5/21 كيلومتري غرب شهر اصفهان ادامه پيدا مي كند. شهرنجف آباد از شمال به زير حوضه علويجه , دهق و از شرق به فلاورجان، خميني شهر و اصفهان و از غرب زير حوضه فريدن و – داران و از جنوب زير حوضه لنجانات محدود مي گردد و بين دو رشته كوههاي شمالي و شمال غربي و جنوب و جنوب غربي محدود است. وسعت منطقه 4163 كيلومتر مربع است.
شهرستان نجف آباد بر گستره دشتي در محصوره فرسايش يافته پيش كوههاي داخلي زاگرس كه متعلق به دوران سوم زمين شناسي مي باشد. در جنوب خوانسار و ميمه، شمال لنجان، شرق فريدن و غرب اصفهان واقع شده است. از نظر طول و عرض جغرافيايي در51 درجه و 21دقيقه طول شرقي و 38 دقيقه و 32 درجه عرض از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. ارتفاع متوسط آن از سطح دريا در حدود 1655 متر مي باشد كه 82 متر از سطح اصفهان بلند تر است و حدود 635 متر از سطح كوهستاني فريدن پايين تر است.
هواشناسي نجف آباد:
هواشناسي نجف آباد بر اساس آمار 17 ساله ايستگاه در دوره 1992-2002 متوسط بارندگي ساليانه 6/150 ميليمتر و متوسط درجه حرارت ساليانه 9/14 درجه سانتي گراد است. سردترين ماه سال دي ماه و گرمترين آن تيرماه است. معمولاً بارندگي از اواخر مهر ماه شروع و تا اواخر ارديبهشت ماه تقريباً ماه تقريباً بمدت 7 ماه ادامه مي يابد. وقوع بارندگي در ساير ماههاي سال كاملاً تصادفي و اتفاقي است. بطور متوسط ساليانه حدود 96 روز احتمال وقوع يخبندان وجود دارد و روزهاي يخبندان معمولاً از آبانماه شروع و تا اواخر اسفند ماه ادامه دارد و بدين ترتيب حدود7 ماه از سال احتمال وقوع يخبندان وجود دارد.
ويژگي هاي طبيعي، آب و هوا:
بر اساس تقسيم بندي گوسن منطقه نجف آباد در اقليم بندي نيمه بياباني شديد قرار گرفته كه هر چه بطرف غرب پيش برويم به اقليم نيمه بياباني ضعيف تغيير مي يابد. تقسيم بندي اقليمي نجف آباد را درمنطقه خشك بسيار گرم با تابستانهاي خشك قرار داده است كه بتدريج و با حركت به سمت غرب به اقليم نيمه خشك گرم با تابستانهاي خشك قرار مي گيرد. دو رشته كوهي كه حوضه مورد نظر را در بر گرفته است جز پيش كوههاي داخلي زاگرس مي باشد و اكثر ارتفاعات حوضه را تشكيلات آهكي كه تا سه پوشانيده است كه بطور نسبي قابليت نفوذ پزي دارد. اما در منطقه شمال غربي حوضه تشكيلات آهكي آن بدليل شدت تكنونيزاسيون داراي قابليت نفوذ پزيري مناسب تري نسبت به تشكيلات آهكي اطراف نجف آباد دارد مرتفع ترين نقطه ارتفاعي اين حوضه كوه دالان كوه با 3450 متر و پست ترين اين منطقه ارتفاعي 1610 متر در نجف آباد مي باشد.
بر اساس تقسيم بندي گوسن منطقه نجف آباد در اقليم بندي نيمه بياباني شديد قرار گرفته كه هر چه بطرف غرب پيش برويم به اقليم نيمه بياباني ضعيف تغيير مي يابد. تقسيم بندي اقليمي نجف آباد را درمنطقه خشك بسيار گرم با تابستانهاي خشك قرار داده است كه بتدريج و با حركت به سمت غرب به اقليم نيمه خشك گرم با تابستانهاي خشك قرار مي گيرد. دو رشته كوهي كه حوضه مورد نظر را در بر گرفته است جز پيش كوههاي داخلي زاگرس مي باشد و اكثر ارتفاعات حوضه را تشكيلات آهكي كه تا سه پوشانيده است كه بطور نسبي قابليت نفوذ پزي دارد. اما در منطقه شمال غربي حوضه تشكيلات آهكي آن بدليل شدت تكنونيزاسيون داراي قابليت نفوذ پزيري مناسب تري نسبت به تشكيلات آهكي اطراف نجف آباد دارد مرتفع ترين نقطه ارتفاعي اين حوضه كوه دالان كوه با 3450 متر و پست ترين اين منطقه ارتفاعي 1610 متر در نجف آباد مي باشد.
منابع آب شهرستان نجف آباد:
شامل منابع آب سطحي و منابع آب زير زميني است عمده ترين منابع آب سطحي شهرستان رودخانه چشمه مرغاب، رودخانه خشك رود و درياچه سد زاينده رود بوده و مهمترين منابع آب زير زميني آن نيز چاهها، قناتها و چشمه ها مي باشند.
منابع اراضي:
مطالعات خاك شناسي انجام شده در شهرستان نجف اباد و نيز ارزيابي هاي منطقه را از نظر زمين شناسي تشكيلات منطقه را عمدتاً از سنگهاي آهكي زورايك و كرتاسه و تشكيلات شيب زوراسيك مي داند كه بخش عمده اي از اين منطقه را مي پوشاند.
شامل منابع آب سطحي و منابع آب زير زميني است عمده ترين منابع آب سطحي شهرستان رودخانه چشمه مرغاب، رودخانه خشك رود و درياچه سد زاينده رود بوده و مهمترين منابع آب زير زميني آن نيز چاهها، قناتها و چشمه ها مي باشند.
منابع اراضي:
مطالعات خاك شناسي انجام شده در شهرستان نجف اباد و نيز ارزيابي هاي منطقه را از نظر زمين شناسي تشكيلات منطقه را عمدتاً از سنگهاي آهكي زورايك و كرتاسه و تشكيلات شيب زوراسيك مي داند كه بخش عمده اي از اين منطقه را مي پوشاند.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:15 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
ا
گلپايگان يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه كوهستان های آن را مراتع سرسبز و ييلاقی تشکيل می دهند و همراه با رودخانه ها ی منطقه؛ چشم انداز طبيعی زيبايی به وجود می آورند. پيشينه تاريخی و کهن شهرستان گلپايگان، سبب وجود مساجد قديمی و مراکز عبادی اسلامی در اين شهرستان شده که علاوه بر تقدس و قدمت طولانی آن ها معماری خاص نيز از ويژگی های اين مکان ها است. مردم اين منطقه به كشاورزي و دام داري اشتغال دارند و برخي از انواع صنايع نيز در اين منطقه ديده مي شود.
مکان های دیدنی و تاریخی
كوهستان های گلپايگان را مراتع سرسبز و ييلاقی تشکيل می دهند که همراه با رودخانه ها ی منطقه چشم انداز طبيعی زيبايی به وجود می آورند. پيشينه تاريخی و کهن شهرستان گلپايگان، سبب وجود مساجد قديمی و مراکز عبادی اسلامی در اين شهرستان شده که علاوه بر تقدس و قدمت طولانی آن ها معماری خاص نيز از ويژگی های اين مکان ها است.
صنايع و معادن
صنايع كارخانه ای شهرستان گلپايگان، كارخانه پنيرسازی، ماشين سازی، توليد پوليكا، توليد دانه طيور، موزاييک سازی، سنگ بری و توليد گچ است. هم چنين با احداث سد سنگی روستای اختخوان در 1335 زمين های زيادی به زير كشت رفت.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در اين شهرستان به گونه سنتی است، ولی درسال های اخير تراكتور و خرمن كوب هم به كار گرفته می شود. فرآورده های كشاورزی شهرستان گلپايگان، عبارتند از : گندم، نخود، آفتاب گردان، لوبيا، عدس، ماش، كنجد، سيب زمينی، سبزی، چغندر قند، هويج، كدو، بادمجان، فلفل، خربزه، هندوانه، گرمك، طالبی، خيار، انگور، شبدر و يونجه. باغداری نيز در اين ناحيه رونق دارد و گونه های گوناگون ميوه مانند سيب، گلابی، گيلاس، گردو، آلبالو، بادام، و … در آن يافت می شود. هم چنين دام پروری و مرغ داری سنتی و علمی در اين شهرستان رواج داشته و بسياری از مردم اين منطقه به پرورش دام های گوسفند، بز، گاو و طيور اشتغال دارند.
مشخصات جغرافيايي
شهر گلپايگان، مركز شهرستان گلپايگان، با پهنه ای حدود 3 هزار و 360 هكتار، در باختر استان اصفهان، در مسير راه خمين – خوانسار، در 33 درجه و 27 دقيقه و 15 ثانيه پهنای شمالی و 50 درجه و 17 دقيقه و 15 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينوبچ و بلندی يك هزار و 830 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال و باختر به استان مركزی، از خاور به شهرستان برخوار و ميمه و از جنوب به شهرستان خوانسار محدود است. هوای گلپايگان معتدل و خشك بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها 37 درجه سانتی گراد بالای صفر و كم ترين آن ها در زمستان ها 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه گلپايگان 300 ميلی متر می باشد. شهرستان گلپايگان از نواحی نيمه بيابانی است و به دليل نزديكی به كوير مركزی، بارندگی آن كم و دارای زمستان های سرد و تابستان های گرم است. در اثر دگرگونی درجه حرارت بادهادی شديد در روی زمين می وزد كه گاهی تا چندين روز ادامه دارد. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی گلپايگان )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
گلپايگان از شهرهای كهن و بخشی از شهرهای مركزی ايران است، كه پيوسته گاهواره فرهنگ و دانش بوده است. شهر گلپايگان در اصل « ورتپاتکان » به معنی شهر يا سرزمين ورتپات بوده که يكی از نام های ايران نيز می باشد. سپس به مرور زمان «وردپاتكان»، «وردپاذكان»، «گردپاذكان»، «گلپادگان» و سرانجام «گلپايگان» شده است. ورد يا وارد، به معنی گل سرخ فارسی است و در نتيجه تغييراتی كه از روی قواعد زبان شناختی در آن روی داده، واژه ورد تبديل به « گل » شده است. پات از مصدر پاييدن، به معنی نگاهبانی كردن است. و « وردپات » گل نگاهدار معنی می دهد. پات پس از مدتی « پاذ» و سرانجام تبديل به « پای » شده است. واژه « كان » كه سپس « گان » گرديده در آخر نام شهرها و آبادی های بسياری چون اردكان، زنگان، ارزنگان و ارزنكان … آمده است. گلپايگاندر اواخر دوران ساسانی از جايگاه تاريخی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و استراتژيك ويژه ای برخوردار بوده و گردپاذكان نام داشته است. شهر گلپايگان در دهه های نخستين سده نخست هجری قمری به دست مسلمانان افتاد و از آن پس در قلمرو امويان، عباسيان، صفاريان، ديلميان، سلجوقيان، خوارزم شاهيان، مظفريان و ايلخانيان مغول قرار داشت. شهر گلپايگان در روزگار فرمانروايی صفويان از مراكز مهم علم و ادب بوده است.
مکان های دیدنی و تاریخی
كوهستان های گلپايگان را مراتع سرسبز و ييلاقی تشکيل می دهند که همراه با رودخانه ها ی منطقه چشم انداز طبيعی زيبايی به وجود می آورند. پيشينه تاريخی و کهن شهرستان گلپايگان، سبب وجود مساجد قديمی و مراکز عبادی اسلامی در اين شهرستان شده که علاوه بر تقدس و قدمت طولانی آن ها معماری خاص نيز از ويژگی های اين مکان ها است.
صنايع و معادن
صنايع كارخانه ای شهرستان گلپايگان، كارخانه پنيرسازی، ماشين سازی، توليد پوليكا، توليد دانه طيور، موزاييک سازی، سنگ بری و توليد گچ است. هم چنين با احداث سد سنگی روستای اختخوان در 1335 زمين های زيادی به زير كشت رفت.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در اين شهرستان به گونه سنتی است، ولی درسال های اخير تراكتور و خرمن كوب هم به كار گرفته می شود. فرآورده های كشاورزی شهرستان گلپايگان، عبارتند از : گندم، نخود، آفتاب گردان، لوبيا، عدس، ماش، كنجد، سيب زمينی، سبزی، چغندر قند، هويج، كدو، بادمجان، فلفل، خربزه، هندوانه، گرمك، طالبی، خيار، انگور، شبدر و يونجه. باغداری نيز در اين ناحيه رونق دارد و گونه های گوناگون ميوه مانند سيب، گلابی، گيلاس، گردو، آلبالو، بادام، و … در آن يافت می شود. هم چنين دام پروری و مرغ داری سنتی و علمی در اين شهرستان رواج داشته و بسياری از مردم اين منطقه به پرورش دام های گوسفند، بز، گاو و طيور اشتغال دارند.
مشخصات جغرافيايي
شهر گلپايگان، مركز شهرستان گلپايگان، با پهنه ای حدود 3 هزار و 360 هكتار، در باختر استان اصفهان، در مسير راه خمين – خوانسار، در 33 درجه و 27 دقيقه و 15 ثانيه پهنای شمالی و 50 درجه و 17 دقيقه و 15 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينوبچ و بلندی يك هزار و 830 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال و باختر به استان مركزی، از خاور به شهرستان برخوار و ميمه و از جنوب به شهرستان خوانسار محدود است. هوای گلپايگان معتدل و خشك بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها 37 درجه سانتی گراد بالای صفر و كم ترين آن ها در زمستان ها 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه گلپايگان 300 ميلی متر می باشد. شهرستان گلپايگان از نواحی نيمه بيابانی است و به دليل نزديكی به كوير مركزی، بارندگی آن كم و دارای زمستان های سرد و تابستان های گرم است. در اثر دگرگونی درجه حرارت بادهادی شديد در روی زمين می وزد كه گاهی تا چندين روز ادامه دارد. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی گلپايگان )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
گلپايگان از شهرهای كهن و بخشی از شهرهای مركزی ايران است، كه پيوسته گاهواره فرهنگ و دانش بوده است. شهر گلپايگان در اصل « ورتپاتکان » به معنی شهر يا سرزمين ورتپات بوده که يكی از نام های ايران نيز می باشد. سپس به مرور زمان «وردپاتكان»، «وردپاذكان»، «گردپاذكان»، «گلپادگان» و سرانجام «گلپايگان» شده است. ورد يا وارد، به معنی گل سرخ فارسی است و در نتيجه تغييراتی كه از روی قواعد زبان شناختی در آن روی داده، واژه ورد تبديل به « گل » شده است. پات از مصدر پاييدن، به معنی نگاهبانی كردن است. و « وردپات » گل نگاهدار معنی می دهد. پات پس از مدتی « پاذ» و سرانجام تبديل به « پای » شده است. واژه « كان » كه سپس « گان » گرديده در آخر نام شهرها و آبادی های بسياری چون اردكان، زنگان، ارزنگان و ارزنكان … آمده است. گلپايگاندر اواخر دوران ساسانی از جايگاه تاريخی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و استراتژيك ويژه ای برخوردار بوده و گردپاذكان نام داشته است. شهر گلپايگان در دهه های نخستين سده نخست هجری قمری به دست مسلمانان افتاد و از آن پس در قلمرو امويان، عباسيان، صفاريان، ديلميان، سلجوقيان، خوارزم شاهيان، مظفريان و ايلخانيان مغول قرار داشت. شهر گلپايگان در روزگار فرمانروايی صفويان از مراكز مهم علم و ادب بوده است.
ساس آنچه كه از متون تاريخي مانند نزهت
القلوب نوشته حمد ا... مستوفي بر مي آيد: گلپايگان 5225 سال بعد از هبوط آدم توسط
هماي چهر آزاد، دختر بهمن كياني (بهمن دراز دست) پوراسفنديار رويين تن، كه به تخت
پادشاهي جلوس كرده بود ساخته شد و از ابتدا اين شهر را به نام خود چهرآزادگان و يا
گلبادگان ناميد.(حمدالله مستوفي، 1366، ص75) بر اساس شواهد باستان شناسي و بررسي ها
انجام گرفته بر روي سنگ نبشته هاي تاريخي، سابقه سكونت انسان اوليه در دشت گلپايگان
به حدود هفت هزار سال قبل مي رسد ولي شروع مدنيت را مي بايست هم زمان با اواسط
حكومت سلسله هخامنشي دانست كه كاربري اين شهر به عنوان يك پادگان بزرگ تغيير يافت و
حتي گروهي را اعتقاد بر اين است نام اوليه اين شهر گردپاذگان بوده است.(برهان
قاطع،1361، ذيل گلپايگان)، گروهی دیگر نام اصلی آن راگَرپادگان به معنی کوهپایه
میدانند. «گَر» در زبان پارسی میانه به معنای کوه است. (گریوه و گریبان هم از همین
ریشه هستند).
القلوب نوشته حمد ا... مستوفي بر مي آيد: گلپايگان 5225 سال بعد از هبوط آدم توسط
هماي چهر آزاد، دختر بهمن كياني (بهمن دراز دست) پوراسفنديار رويين تن، كه به تخت
پادشاهي جلوس كرده بود ساخته شد و از ابتدا اين شهر را به نام خود چهرآزادگان و يا
گلبادگان ناميد.(حمدالله مستوفي، 1366، ص75) بر اساس شواهد باستان شناسي و بررسي ها
انجام گرفته بر روي سنگ نبشته هاي تاريخي، سابقه سكونت انسان اوليه در دشت گلپايگان
به حدود هفت هزار سال قبل مي رسد ولي شروع مدنيت را مي بايست هم زمان با اواسط
حكومت سلسله هخامنشي دانست كه كاربري اين شهر به عنوان يك پادگان بزرگ تغيير يافت و
حتي گروهي را اعتقاد بر اين است نام اوليه اين شهر گردپاذگان بوده است.(برهان
قاطع،1361، ذيل گلپايگان)، گروهی دیگر نام اصلی آن راگَرپادگان به معنی کوهپایه
میدانند. «گَر» در زبان پارسی میانه به معنای کوه است. (گریوه و گریبان هم از همین
ریشه هستند).
آنان در اطراف اين شهر ساكن شده و نام آن را معرب گردانيده ،جرفادقان ناميدند. در
دوران بعد از اسلام علي الخصوص در دوران عباسيان گلپايگان از مناطق معتبر و آباد
كشور بوده است، ولي اوج شكوفايي و آباداني آن در زمان حكومت سلجوقيان به خصوص محمد
بن ملكشاه سلجوقي بوده كه آثار و ابنيه زيادي از جمله مناره و بازار و مسجد جامع را
از خود باقي گذاشته است.
مغول و يورشهاي تيمور اين شهر از اعتبار و رونق ساقط گشت و تنها در زمان اوزون حسن
بود كه مجددا نامي از آن بر سر راه تجاري همدان به اصفهان به ميان مي آيد. آخرين دوران طلايي آن كه آثار و ابنيه تاريخي موجود، مبين
رونق شهردر آنزمان مي باشد، مقارن با دوران حكومت شاه عباس كبير و امارت امامقليخان
سردار بزرگ صفوي در گلپايگان مي باشد.
عليمردان خان بختياري و محل تجمع نيروهاي كمكي به اصفهان بود به شدت از طرف محمود
افغان مورد انتقام جويي واقع گشت و نه تنها اكثر اهالي آن از دم تيغ گذشتند بلكه
اغلب آثار و ابنيه و تاسيسات كشاورزي و قنوات آن هم تخريب گشت و ديگر هرگز اين شهر
به اعتباري كه در گذشته داشت، دست نيافت. شهري كه بنا به گفته ظل السلطان زماني از
حدود 200 الي 300 هزار نفر جمعيت برخوردار بود، هرچند كه به اين اظهار نظر بايد با
ديده ترديد نگريست، در زمان حكمراني ظل السلطان به زحمت حدود 15 هزار نفر جمعيت
ساكن را در خود جاي داده بود و نماي شهر به ويرانهاي بزرگ مي ماند. (اشراقي، 1383، ص157 به نقل از تاريخ مسعودي نوشته ظلالسلطان)
از طرف مغرب به كوه هاي بختياري و اليگودرز و از طرف جنوب به خوانسار و كوههاي
بختياري و از طرف مشرق به كوه شيخ احمد و كوه صالح محدود است. ارتفاع آن از سطح
دريا 1818 متر است. (مبناي ارتفاع سطح متوسط آب خليج فارس
در منطقه فاو كه مبناي مسطحات اروپائي مي باشد.) گلپايگان از مناطق نيمه صحرايي است
و به علت نزديكي به كوير مركزي بارندگي آن كم و داراي زمستان هاي گرم مي باشد و
هوايش متغير است. دشت گلپايگان، وسيع و آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و منابع آب
هاي زيرزميني تامين مي گردد.
هاي قرن پنجم هجري قمري كه داراي دو در است و در درون آن پلكاني تعبيه شده است.
قسمت هاي پايين و بالاي مناره مرمت گرديده و داراي كتيبه آجري است كه اين كتيبه به
خط كوفي نوشته شده و فاقد تاريخ مي باشد و متن كتيبه آن از آ يات كلام الله مجيد
است.اين مناره با قدمتي حدود 900سال در برابر عوامل طبيعي (زلزله، باد، باران، سرما
و گرما) سرفراز برجاي مانده است و از جمله بلندترين مناره هاي ايران مي باشد. دو
راه پله دارد كه بصورت دوراني با 64پله به بالاي مناره مي توان صعود كرد. اين مناره
از زمان سلجوقيان مي باشد كه ساختمان آن را احتمالا با ساختمان مسجد جامع و بازار
چهارسوق همزمان مي دانند. تا حدود چهل سال قبل، اطراف آن
خرابه و چاله چوله بود كه مردم گاهي از آنجا خاك مي بردند و قطعه هاي ظروف سفالين
شكسته نيز ديده مي شد و آن محل را چاله هاي پامناره مي گفتند. جاي خندقي هم بود كه
يك قسمت آن را براي زمين ورزش صاف كرده بودند ولي اكنون فقط چند متري اطراف مناره
را حصار نموده اند. گفته مي شود اين مناره براي راهنمايي كاروانيان بوده و بالاي آن
چراغ نصب مي كرده اند و در جنوبي چهارسوق از جلوي مناره شروع مي شده است. فعلا
خيابان، گودتر از سطح پاي مناره و بازار چهارسوق است. دوشير قبلا در محل پاشيرا
نزديك مقبره باباعبدالله در كنار جاده قافله و ابتداي كوچه حكومتي بودند. ميدان
پاشيرا نسبتا وسيع و دكه بازي و ورزش بچه هاي محل بود و براين شيرها كه وسيله
سرگرمي بچه ها بود سوار مي شد ند وبازي مي كردند.بعد از خيابان كشي چون خيابان چند
متري از جاده قافله فاصله پيدا كرد و زمين هاي اطراف پاشيرا را با قسمتي از جاده
قديم به مالكين آن حدود دادند و ميدان پاشيرا را هم گودبرداري نمودند كه رختشوي
خانه بسازند. شير هاي سنگي رابا تخته و گرده چوب و غلطك كه بوسيله دو گاو نر كشيده
مي شد، تك تك به پاي مناره منتقل كردند. شيرهاي سنگي امروز در زير سايه مناره
سلجوقي محبوس اند.
هجري است، داراي ايوان و غرفه هاي دو طبقه و گلدسته و گنبدي به بلندي 9 متر
است. تزئينات سمت شمال شرقي و جنوب شرقي اين بقعه از نظر
ظرافت كار شايان توجه مي باشد. درسال1354 شمسي يك خيابان جديد كنار اين امامزاده و
ساختمان مسجد جامع احداث گرديده است. بنا به نوشته اشعاري كه برروي سنگ حك شده است
و سنگ مزبور در طرف راست در ورودي بقعه مي باشد، سه تن از فرزندان حضرت امام موسي
كاظم (ع) به نام هاي : امامزاده اسحاق،امامزاده منصور و امامزاده رضا در آنجا مدفون
اند. قبر ديگري به نام امامزاده يحيي فرزند حضرت امام علي النقي (ع) مي باشد.اين
بقعه مباركه در زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار توسط مردي محتشم به نام حاج ميرزا مهدي
خان تعمير و مرمت گرديده است. بناي جامع گلپايگان از مساجد مهم تاريخي دوران سلجوقي
است. اين مسجد داراي صحن و شبستان وسيع و گنبد بزرگ آجري مي باشد و متعلق به زمان
محمد بن ملكشاه سلجوقي و از حيث نكات فني و ساختماني داراي امتيازات فراواني مي
باشد. ازخصوصيات مسجد و گنبد آن دارا بودن كتيبه هاي آجري متعدد و تزئينات فراوان
دوره سلجوقي است. در متن كوفي گنبد، نام محمد بن ملك شاه خوانده مي شود و اطراف
محراب بزرگ زير گنبد در متن كتيبه اي نام باني آن بناي عظيم را، ابونصربن محمد بن
ابراهيم آورده اند. همچنين بربدنه هاي مختلف شبستان نام بزرگان دين و جملات مذهبي
را به خط كوفي آجري نوشته اند. در زمان فتحعلي شاه قاجار شبستان هاي ساده طرفين
گنبد و بناهاي شرقي و غربي مسجد را احداث نموده و بر ساختمان هاي گنبد عهد سلجوقي
افزوده ا ند. ساختمان گنبد عهد سلجوقي متعلق به اوايل قرن ششم هجري قمري است. بناي
بقعه هفده تن از ابنيه قرن 11 هجري قمري است.درزمان شاه عباس اول صفوي كه بر طبق
كتيبه سر در آن در سال 1032 هجري قمري ساخته شده است. بر روي بناي هشت گوش بقعه
گنبد، كاشي كاري باشكوهي قرار گرفته است كه از لحاظ ساختماني و تزئين كاشيكاري
بسيار جالب و زيباست. كتيبه منظوم ا رسي مفصلي در توصيف شاه عباس اول صفوي در اين
بنا به يادگار مانده و حاكي از احداث اين بقعه بوسيله امام قلي خان سردار معروف آن
زمان است. طبق شجره نامه موجود در اداره اوقاف و هفده تن افرادي كه در اين محل
مدفون اند عبارتند از: امام زاده ابو الحسن فرزند امام حسن مجتبي (ع)، سلطان
اسماعيل فرزند امام جعفر صادق (ع)، صالح و قاسم فرزندان جعفربن علي (ع)، عباس و
حسين فرزندان حضرت موسي بن جعفر(ع)، شهربانو و حليمه و صفورا دختران حضرت حضرت موسي
بن جعفر (ع) ، علي اكبربن علي بن حسين (ع)، محمد بن محسن بن علي بن حسين(ع)، محمود
و محسن و عبدالله بن يحيي بن امام موسي الكاظم (ع)، موسي و مظفر فرزندان جعفر طيار،
اسحق فرزند ا براهيم كه مشخص نيست ابراهيم مزبور به كدام امام منتسب است. بقعه ناصر
بن علي بن ابي طالب(ع) درقسمت شرقي هفده تن و در فاصله چند متري آن است. در مورد
شهادت اين بزرگوار شايعاتي وجود دارد كه از سنگدلي قاتلين او دارد و مي گويند كساني
كه او راشهيد كرده اند، از ايادي خليفه عباسي بوده اند و
در نهايت بي رحمي اورا زنده لاي جرز ديوار گذاشته و شهيد كرده اند. اين بقعه نيز
توسط امام قلي خان سردار لايق دربار صفويه ساخته شده كه بعدا تعمير گرديده است. از
جمله كارهاي دستي هنر منبت كاري مي باشدكه از زمان هاي گذشته در اين شهر اساتيد
معروفي داشته است. منبت كاران، انواع نقش هاي جالب را بانيش قلم منبت بر روي چوب
گلابي و گردو و امثال آن در مي آورند و با تلفيق برش سطحي جوش ها و گره هاي چوب
سنجد و برخي چوب هاي جنگلي كه برسطح كار مي چسبانند، وسائل تزئيني جالبي مي سازند.
انواع قاب عكس و ظروف و جعبه هاي منبت كه هنرمندان مي سازند وسايل تزئيني و
دكوراسيون و فروشگاه هاي هنري راتشكيل مي دهد. در گلپايگان و حومه مخصوصا حوزه جلگه
بيش ازپنج شش هزار كارگاه براي قالي بافي دستي به نام ديواري و دار زميني وجود
دارد. انواع قالي نخ فرنگ و فرش هاي معمولي درابعاد مختلف تو دري و نيم و دو ذرعي و
شش ذرعي و نه ذرعي و دوازده ذرعي و سرانداز و پنج چاركي مي بافند. نوعي از فرش
گلپايگان به نام ويس و ياوري با پشم گوسفند و رنگ دندانه و نخ مرغوب و بافت خاص
داراي استقامت فوق العاده مي باشد.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:14 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
مباركه يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در گذشته مركز بلوک لنجان عليا بوده است. صنايع فولاد و كارخانه هاي فولادسازي مهم ترين صنعت شهرستان مباركه را تشكيل مي دهند.
مکان های دیدنی و تاریخی
از مکان های ديدنی شهرستان مبارکه اطلاعی در دست نيست.
صنايع و معادن
صنايع موجود در اين شهرستان مجتمع فولاد مبارکه، ذوب آهن، سيمان، و ابزارهای نظامی است.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های كشاورزی اين شهرستان سيب زمينی، پياز، پنبه، برنج، تنباكو، دانه های روغنی، گندم، جو، لوبيا، ذرت، نخود، عدس، لوبيا، باقلا، سبزی، صيفی، و ميوه های سردرختی است. مردم اين شهرستان به پرورش گوسفند، بز، گاو، مرغ، و طيور نيز می پردازند.
مشخصات جغرافيايي
اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان فلاورجان، از باختر به شهرستان لنجان و استان چهارمحال و بختياری، از خاور به شهرستان شهرضا و از جنوب به استان چهار محال و بختياری و شهرستان شهرضا محدود است. شهر مباركه، مركز شهرستان مباركه، با پهنه ای حدود يک هزار و 800 هكتار، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 21 دقيقه، پهنای شمالی و 51 درجه و 30 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. آب و هوای شهرستان مباركه معتدل بوده و آب كشاورزی و آشاميدنی آن از زاينده رود و كاريز تأمين می شود. بيش ترين درجه حرارت، در تابستان ها 36-39 درجه بالای صفر و كمترين آن، در زمستان ها 7-9 درجه زير صفر بوده است. باران ساليانه مباركه به 150 ميلی متر می رسد.
مکان های دیدنی و تاریخی
از مکان های ديدنی شهرستان مبارکه اطلاعی در دست نيست.
صنايع و معادن
صنايع موجود در اين شهرستان مجتمع فولاد مبارکه، ذوب آهن، سيمان، و ابزارهای نظامی است.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های كشاورزی اين شهرستان سيب زمينی، پياز، پنبه، برنج، تنباكو، دانه های روغنی، گندم، جو، لوبيا، ذرت، نخود، عدس، لوبيا، باقلا، سبزی، صيفی، و ميوه های سردرختی است. مردم اين شهرستان به پرورش گوسفند، بز، گاو، مرغ، و طيور نيز می پردازند.
مشخصات جغرافيايي
اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان فلاورجان، از باختر به شهرستان لنجان و استان چهارمحال و بختياری، از خاور به شهرستان شهرضا و از جنوب به استان چهار محال و بختياری و شهرستان شهرضا محدود است. شهر مباركه، مركز شهرستان مباركه، با پهنه ای حدود يک هزار و 800 هكتار، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 21 دقيقه، پهنای شمالی و 51 درجه و 30 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. آب و هوای شهرستان مباركه معتدل بوده و آب كشاورزی و آشاميدنی آن از زاينده رود و كاريز تأمين می شود. بيش ترين درجه حرارت، در تابستان ها 36-39 درجه بالای صفر و كمترين آن، در زمستان ها 7-9 درجه زير صفر بوده است. باران ساليانه مباركه به 150 ميلی متر می رسد.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:14 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرستان فريدون شهر که در غربی ترين نقطه استان اصفهان قرار دارد با استان لرستان و استان چهارمحال وبختياری هم مرز است. از اين رو گذرگاهی برای عشاير اين دو منطقه محسوب می شود. عشاير منطقه صنايع دستی زيبا و متنوعی توليد می کنند که بيش تر محلی بوده و جنبه خود مصرفی دارد. مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان قالی بافی می باشد. علاوه بر آن گليم، شال و جوراب های پشمی نيز از هنرهای دستی توليدی منطقه به شمار می رود. قالی بافی در اين شهرستان از اهميت و ارزش بالايی برخوردار است و سهم مهمی در اقتصاد خانواده ها و کل منطقه دارد. بيش تر مردم منطقه به ويژه زنان و دختران اين شهرستان در کارگاه های خانگی به قالی بافی اشتغال دارند. بيش تر جنگل های طبيعی استان اصفهان در شهرستان های فريدون شهر و سميرم پراكنده شدهاند و جلوه های زيبايی به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهای باستانی در روستای قهستان و آرامگاه های بزرگان دينی از جاذبه های تاريخی منطقه به شمار می آيند.
مکان های دیدنی و تاریخی
بيش تر جنگل های طبيعی استان اصفهان در شهرستان های فريدون شهر و سميرم پراكنده شده اند و جلوه های زيبايی به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهای باستانی در روستای قهستان و آرامگاه های بزرگان دينی از جاذبه های تاريخی منطقه به شمار می آيند.
صنايع و معادن
از صنايع و معادن شهرستان فريدون شهر اطلاعات مستندي در دست نيست.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های كشاورزی اين شهرستان سيب زمينی، گندم ، جو، و ميوه است و فرآورده های دامی آن، گوشت، پوست و پشم است كه به شهر اصفهان صادر می شود.
مشخصات جغرافيايي
فريدون شهر، مركز شهرستان فريدون شهر، با پهنه ای حدود 3 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 56 دقيقه و 15 ثانيه پهنای شمالی و 50 درجه و 7 دقيقه و 15 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروزگرينويچ و بلندی 2 هزار و 530 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان فريدن و استان لرستان، از خاور به شهرستان فريدن، از باختر به لرستان و از جنوب به استان چهار محال و بختياری محدود می باشد. شهر فريدون شهر را از شمال كوه برآفتاب، از باختر آبادی دربند، از خاور روستای خليل آباد ( شاه بلاغ ) و از جنوب آبادی برآسياب در برگرفته اند. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی فريدون شهر )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در روزگار باستان نواحی فريدن و فريدون شهر را «پرتيكان»، به معنای محل باشكوه می ناميدند. بعد ها نيز با استفاده از همين معنی به اين محل «فريدون شهر» گفته اند. «فريدون شهر» به سبب نزديكی با فريدن (داران) در گذشته تابع شهرستان فريدن بوده و می توان گفت كه از لحاظ تاريخی، سياسی و تا اندازه ای اجتماعی و اقتصادی بسته گی زيادی با آن ناحيه دارد. اين شهر که بزرگ ترين شهر گرجی نشين ايران نيز است، تا سال 1359 هـ . ش « آخوره بالا » ناميده می شد. اين نام به ويژه نزد عشاير بختياری چهارلنگ متداول است. واژه پارسی « آخور» به معنی آخر و آخره، مشتق از « آخوربر و آخورسالار» است که در دوران ساسانيان به رئيس اصطبل اتلاق می گرديده است. به تعبيری ديگر اتلاق نام آخره به اين ناحيه به سبب آن است که فريدون شهر در گذشته، بزرگ ترين ناحيه جمعيتی در آخرين بخش فريدن بوده است، و به سبب نزديكی دو آبادی، فريدون شهر را آخوره بالا، و ديگری را آخوره پايين ( وحدت آباد كنونی ) ناميده اند. با اين همه گرجی ها شهر را به « سوپلی » كه واژه ای گرجی است، می شناسند.
مکان های دیدنی و تاریخی
بيش تر جنگل های طبيعی استان اصفهان در شهرستان های فريدون شهر و سميرم پراكنده شده اند و جلوه های زيبايی به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهای باستانی در روستای قهستان و آرامگاه های بزرگان دينی از جاذبه های تاريخی منطقه به شمار می آيند.
صنايع و معادن
از صنايع و معادن شهرستان فريدون شهر اطلاعات مستندي در دست نيست.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های كشاورزی اين شهرستان سيب زمينی، گندم ، جو، و ميوه است و فرآورده های دامی آن، گوشت، پوست و پشم است كه به شهر اصفهان صادر می شود.
مشخصات جغرافيايي
فريدون شهر، مركز شهرستان فريدون شهر، با پهنه ای حدود 3 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 56 دقيقه و 15 ثانيه پهنای شمالی و 50 درجه و 7 دقيقه و 15 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروزگرينويچ و بلندی 2 هزار و 530 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان فريدن و استان لرستان، از خاور به شهرستان فريدن، از باختر به لرستان و از جنوب به استان چهار محال و بختياری محدود می باشد. شهر فريدون شهر را از شمال كوه برآفتاب، از باختر آبادی دربند، از خاور روستای خليل آباد ( شاه بلاغ ) و از جنوب آبادی برآسياب در برگرفته اند. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی فريدون شهر )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در روزگار باستان نواحی فريدن و فريدون شهر را «پرتيكان»، به معنای محل باشكوه می ناميدند. بعد ها نيز با استفاده از همين معنی به اين محل «فريدون شهر» گفته اند. «فريدون شهر» به سبب نزديكی با فريدن (داران) در گذشته تابع شهرستان فريدن بوده و می توان گفت كه از لحاظ تاريخی، سياسی و تا اندازه ای اجتماعی و اقتصادی بسته گی زيادی با آن ناحيه دارد. اين شهر که بزرگ ترين شهر گرجی نشين ايران نيز است، تا سال 1359 هـ . ش « آخوره بالا » ناميده می شد. اين نام به ويژه نزد عشاير بختياری چهارلنگ متداول است. واژه پارسی « آخور» به معنی آخر و آخره، مشتق از « آخوربر و آخورسالار» است که در دوران ساسانيان به رئيس اصطبل اتلاق می گرديده است. به تعبيری ديگر اتلاق نام آخره به اين ناحيه به سبب آن است که فريدون شهر در گذشته، بزرگ ترين ناحيه جمعيتی در آخرين بخش فريدن بوده است، و به سبب نزديكی دو آبادی، فريدون شهر را آخوره بالا، و ديگری را آخوره پايين ( وحدت آباد كنونی ) ناميده اند. با اين همه گرجی ها شهر را به « سوپلی » كه واژه ای گرجی است، می شناسند.
فريدون شهر، مركز شهرستان فريدون شهر، با پهنه ای حدود 3 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 56 دقيقه و 15 ثانيه پهنای شمالی و 50 درجه و 7 دقيقه و 15 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندی 2 هزار و 530 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان فريدن و استان لرستان، از خاور به شهرستان فريدن، از باختر به لرستان و از جنوب به استان چهار محال و بختياری محدود می باشد. شهر فريدون شهر را از شمال كوه برآفتاب، از باختر آبادی دربند، از خاور روستای خليل آباد ( شاه بلاغ ) و از جنوب آبادی برآسياب در برگرفته اند. شهرستان فريدون شهر که در غربی ترين نقطه استان اصفهان قرار دارد با استان لرستان و استان چهارمحال وبختياری هم مرز است. از اين رو گذرگاهی برای عشاير اين دو منطقه محسوب می شود. عشاير منطقه صنايع دستی زيبا و متنوعی توليد می کنند که بيش تر محلی بوده و جنبه خود مصرفی دارد. مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان قالی بافی می باشد. علاوه بر آن گليم، شال و جوراب های پشمی نيز از هنرهای دستی توليدی منطقه به شمار می رود. قالی بافی در اين شهرستان از اهميت و ارزش بالايی برخوردار است و سهم مهمی در اقتصاد خانواده ها و کل منطقه دارد. بيش تر مردم منطقه به ويژه زنان و دختران اين شهرستان در کارگاه های خانگی به قالی بافی اشتغال دارند. بيش تر جنگل های طبيعی استان اصفهان در شهرستان های فريدون شهر و سميرم پراكنده شدهاند و جلوه های زيبايی به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهای باستانی در روستای قهستان و آرامگاه های بزرگان دينی از جاذبه های تاريخی منطقه به شمار می آيند. فرآورده های كشاورزی اين شهرستان سيب زمينی، گندم ، جو، و ميوه است و فرآورده های دامی آن، گوشت، پوست و پشم است كه به شهر اصفهان صادر می شود. بيش تر جنگل های طبيعی استان اصفهان در شهرستان های فريدون شهر و سميرم پراكنده شده اند و جلوه های زيبايی به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهای باستانی در روستای قهستان و آرامگاه های بزرگان دينی از جاذبه های تاريخی منطقه به شمار می آيند.
شهرستان فریدونشهر یکی از ۲۱شهرستان دراستان اصفهان ایران است. شهرستان فریدونشهر دارای یک بخش به نام بخش مرکزی و ۵ دهستان است. دو شهر تابعه این شهرستان عبارتاند از فریدونشهر و برفانبار.
شهرستان فریدونشهر یکی از ۲۱شهرستان دراستان اصفهان ایران است. شهرستان فریدونشهر دارای یک بخش به نام بخش مرکزی و ۵ دهستان است. دو شهر تابعه این شهرستان عبارتاند از فریدونشهر و برفانبار.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:13 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
فلاورجان يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه مردم آن به كشاورزي و دام داري اشتغال دارند. در فلاورجان هم چون ساير شهرستان های استان اصفهان قالی بافی رواج بسياری دارد. اين صنعت دستی زيبا که حاصل هنر سر پنجه های تلاشگر و هنرمند اهالی منطقه به ويژه زنان و دختران آن است، مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان را تشكيل مي دهد. بيش تر قالی های توليدی در منطقه در کارگاه های خانگی بافته می شوند و توليدات آن سهم مهمی دراقتصاد خانواده و کل منطقه دارد. در اين شهرستان برای بافتن فرش ها از طرح های اصفهانی، نجف آبادی و نايينی استفاده می شود. فلاورجان در دشتی، در كنار زاينده رود قرار گرفته است و دارای بيشهزار های پهناور است. كوه گردولی در جنوب خاوری و كوه سنگالو در خاور اين شهر قرار دارند. رود زاينده رود از خاور فلاورجان می گذرد و جلوه ای زيبا به اين منطقه می بخشد. بناهای تاريخی اين منطقه نيز بر جذابيت های توريستی آن می افزايند.
مکان های دیدنی و تاریخی
فلاورجان در دشتی، در كنار زاينده رود قرار گرفته است و دارای بيشهزار های پهناور است. كوه گردولی در جنوب خاوری و كوه سنگالو در خاور اين شهر قرار دارند. رود زاينده رود از خاور فلاورجان می گذرد و جلوه ای زيبا به اين منطقه می بخشد. بناهای تاريخی اين منطقه نيز بر جذابيت های توريستی آن می افزايند.
صنايع و معادن
صنايع دستي و صنايع ماشيني مهم ترين صنايع شهرستان فلاورجان را تشكيل مي دهند.
کشاورزی و دام داری
مهم ترين فرآورده های كشاورزی فلاورجان گندم، برنج، صيفی، سبزی و. . است. مردم اين ديار به پرورش گوسفند، گاو، بز، … و هم چنين مرغ داری و طيور نيز می پردازند.
مشخصات جغرافيايي
شهر فلاورجان، مركز شهرستان فلاورجان، با پهنه ای حدود 510 هكتار، در 32 درجه و 33 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 31 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهر از سوی شمال به روستای جلال آباد، از جنوب به آبادی گارماسه، از باختر به روستای جوزدان، از خاور به زاينده رود و كوه سنگالو محدود است. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان خمينی شهر، از جنوب به شهرستان مباركه، از باختر به شهرستان های نجف آباد و لنجان وازخاوربه شهرستان اصفهان محدود است. اين شهرستان به گونه دشتی در كناره زاينده رود قرار گرفته و دارای بيشه زارهای پهناوری است. منابع آب آن، رود زاينده رود، كاريز و چاه است. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی فلاورجان)
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در كرانه راست زاينده رود، ناحيه بزرگ « خالن لنجان / خالنجان / خولنجان » قرار دارد. مهم ترين شهر اين ناحيه پيش از اسلام ورگان بوده، كه عرب ها به آن فلاورجان گفته اند. ورگان از دو پاره « ور» يعنی كنار، كرانه، پهلو، سو، پيرامون، … و « گان » به معنی مكان تشكيل شده و ورگان به معنای سرزمين يا شهری است، در كنار يا کرانه رود زاينده رود. احتمالاَ در نخستين سده های اوليه اسلامی ورگان خراب شده و شهر فيروزان جای گزين آن گرديده است. فيروزان ظاهراً در سده 8 هـ . ق، كه ابن بطوطه از آن گذشته، وجود داشته است. واژه فلاورجان از دو پاره «فلا»، به معنی دشت پهناور بلند، و «ورجان» كه عربی شده ورگان است به معنی دشت ورجان تشکيل شده است. و ممکن است که اين منطقه در روزگار باستان تا اواخر دوران ساسانی، دشت ورگان ناميده می شده که با ورود فلاورجان خوانده شده است.
بعدها خان لنجان كه به اين ناحيه و مركز آن اطلاق شده، شايد جای فيروزان را گرفته است. خان لنجان به گونه خالنجان و خولنجان نگاشته می شده و به نام « خان ابرار » يعنی كاروانسرای نيكوكاران نيز شهرت داشته است. فلاورجان، مركز بخش لنجان پايين يکی از دو بخش خان لنجان بوده است. به باور لسترنج ، نويسنده كتاب جغرافيای تاريخی سرزمين های خلافت شرقی، خان لنجان يا فلاورجان كنونی، ظاهرا با شهر فيروزان پيشين برابری کرده و جايی است كه آثار جغرافيايی و راه نامه ها، آن را نخستين منزل گاه به سوی جنوب، در راه باختری اصفهان - شيراز شمرده اند. در سده 5 هـ . ق كه ناصر خسرو در سفر به اصفهان از خان لنجان عبور كرده است، می گويد : بر دروازه شهر، نام سلطان طغرل بيگ نوشته ديدم. در زمان شاه عباس بزرگ صفوی (996- 1038 هـ . ق ) پلی بر روی زاينده رود بنا شده است، كه به مناسبت نام شهر ورگان، به « پل ورگان » سرشناس گرديده است.
مکان های دیدنی و تاریخی
فلاورجان در دشتی، در كنار زاينده رود قرار گرفته است و دارای بيشهزار های پهناور است. كوه گردولی در جنوب خاوری و كوه سنگالو در خاور اين شهر قرار دارند. رود زاينده رود از خاور فلاورجان می گذرد و جلوه ای زيبا به اين منطقه می بخشد. بناهای تاريخی اين منطقه نيز بر جذابيت های توريستی آن می افزايند.
صنايع و معادن
صنايع دستي و صنايع ماشيني مهم ترين صنايع شهرستان فلاورجان را تشكيل مي دهند.
کشاورزی و دام داری
مهم ترين فرآورده های كشاورزی فلاورجان گندم، برنج، صيفی، سبزی و. . است. مردم اين ديار به پرورش گوسفند، گاو، بز، … و هم چنين مرغ داری و طيور نيز می پردازند.
مشخصات جغرافيايي
شهر فلاورجان، مركز شهرستان فلاورجان، با پهنه ای حدود 510 هكتار، در 32 درجه و 33 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 31 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهر از سوی شمال به روستای جلال آباد، از جنوب به آبادی گارماسه، از باختر به روستای جوزدان، از خاور به زاينده رود و كوه سنگالو محدود است. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان خمينی شهر، از جنوب به شهرستان مباركه، از باختر به شهرستان های نجف آباد و لنجان وازخاوربه شهرستان اصفهان محدود است. اين شهرستان به گونه دشتی در كناره زاينده رود قرار گرفته و دارای بيشه زارهای پهناوری است. منابع آب آن، رود زاينده رود، كاريز و چاه است. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی فلاورجان)
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در كرانه راست زاينده رود، ناحيه بزرگ « خالن لنجان / خالنجان / خولنجان » قرار دارد. مهم ترين شهر اين ناحيه پيش از اسلام ورگان بوده، كه عرب ها به آن فلاورجان گفته اند. ورگان از دو پاره « ور» يعنی كنار، كرانه، پهلو، سو، پيرامون، … و « گان » به معنی مكان تشكيل شده و ورگان به معنای سرزمين يا شهری است، در كنار يا کرانه رود زاينده رود. احتمالاَ در نخستين سده های اوليه اسلامی ورگان خراب شده و شهر فيروزان جای گزين آن گرديده است. فيروزان ظاهراً در سده 8 هـ . ق، كه ابن بطوطه از آن گذشته، وجود داشته است. واژه فلاورجان از دو پاره «فلا»، به معنی دشت پهناور بلند، و «ورجان» كه عربی شده ورگان است به معنی دشت ورجان تشکيل شده است. و ممکن است که اين منطقه در روزگار باستان تا اواخر دوران ساسانی، دشت ورگان ناميده می شده که با ورود فلاورجان خوانده شده است.
بعدها خان لنجان كه به اين ناحيه و مركز آن اطلاق شده، شايد جای فيروزان را گرفته است. خان لنجان به گونه خالنجان و خولنجان نگاشته می شده و به نام « خان ابرار » يعنی كاروانسرای نيكوكاران نيز شهرت داشته است. فلاورجان، مركز بخش لنجان پايين يکی از دو بخش خان لنجان بوده است. به باور لسترنج ، نويسنده كتاب جغرافيای تاريخی سرزمين های خلافت شرقی، خان لنجان يا فلاورجان كنونی، ظاهرا با شهر فيروزان پيشين برابری کرده و جايی است كه آثار جغرافيايی و راه نامه ها، آن را نخستين منزل گاه به سوی جنوب، در راه باختری اصفهان - شيراز شمرده اند. در سده 5 هـ . ق كه ناصر خسرو در سفر به اصفهان از خان لنجان عبور كرده است، می گويد : بر دروازه شهر، نام سلطان طغرل بيگ نوشته ديدم. در زمان شاه عباس بزرگ صفوی (996- 1038 هـ . ق ) پلی بر روی زاينده رود بنا شده است، كه به مناسبت نام شهر ورگان، به « پل ورگان » سرشناس گرديده است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:13 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
كاشان يكي از مهمترين شهرهاي استان اصفهان است كه در ارتفاع 1600 متري از سطح دريا، شهرستان کاشان يکی از قديمی ترين و تاريخی ترين شهرستان های استان اصفهان به شمار می آيد که از روستاهای توريستی و مناطق کويری و طبيعی زيادی برخوردار است. نياسر و قمصر که ازمعروف ترين مناطق توريستی و پرورش گل و گلاب گيری ايران به شمار می آيند، در اين شهرستان واقع شده اند. در فصل گل اين مناطق دارای مناظر بسيار بديع و زيبا می شوند واهالی به ياری موسسات و ارگان های توريستی با راه اندازی جشنواره های محلی از خيل بازديدکنندگان پذيرايی می کنند. غارنياسر کاشان يکی از معدود آثارباستانی و طبيعی است که ازمهم ترين جاذبه های منطقه به شمار می آيد. اين غار يکی از عجايب و نوادر آثار باستانی است که در حدود 1800 تا 2000 سال قبل در كوه كركس و بر فراز تپه های آهكی مشرف بر نياسر كاشان و احتمالا با مقاصد آيينی و مذهبی به صورت تونل سنگی و پر پيچ و خم با ابزار ابتدايی كنده شده است.
شهرستان کاشان يکی از کهن ترين سکونت گاه های ايران است که آثار کهن فرهنگ و تمدن انسانی يافته شده در آن، اين مطلب را تاييد می کند. آثار به دست آمده از تپه سيلک کاشان نشان می دهد که در حدود 6500 هزار سال پيش در اين منطقه مردمی زندگی می کردند که ابزار سنگی و استخوانی می ساختند. پرازرش ترين اثری که از اين دوره به جای مانده، دسته چاقويی است از استخوان که به شکل يک انسان در حال ستايش تراشيده شده است. نخستين سفال های منقوش كه به هزاره پنجم پيش از تاريخ تعلق دارد، در تپه های سيلک كاشان به دست آمده است. همچنين در بين نمونه های كشف شده از سيلک سفال های قرمز رنگی نيز به چشم می خورد كه دارای تزييناتی به صورت لكه های سياه و دودی است. قدمت هنر سفال گری را در اين شهرستان از آثار باقی مانده از آن دوران می توان يافت. سفال هايی با نقش های سياه رنگ از 4300 سال پيش از ميلاد مسيح و سفال هايی با نقش های سياه و برجسته از3800 سال پيش از ميلاد باقی مانده است که قدمت اين صنعت را نشان می دهد. علاوه بر اين از6200 سال پيش ابزار مسی باقی مانده است که نشانگر ديرينگی اين صنعت در اين شهرستان می باشد. همه آثار بر جا مانده از دوران پيش از جمله قالی طرح شكاری وين درموزه هنرهای دستی اتريش، سينی نقره قلمزنی كار كاشان که در موزه هنرهای زيبای شهر بوستون آمريكا نگهداری می شود، نقش ها و تصوير های زيبای بناهای عالی قاپو در اصفهان که کار استادان هنرمند کاشان است، نشانگر قدمت هنرهای دستی در اين شهرستان است.امروزه در کاشان صنايع دستی متنوع و با ارزشی توليد می شود که علاوه بر مصارف داخلی از اقلام صادراتی کشور نيز به شمار می رود. از ميان اين صنايع دستی می توان به قالی بافی، گلاب گيری، سفال گری، کاشی سازی، قلم زنی ومسگری، قلم کاری، پارچه بافی، نقاشی، مخمل بافی، ابريشم بافی، سراميک، صنايع فلزی، زيلو بافی، پتو بافی، آجر سازی و انواع دوخت ها از جمله: نقش دوزی، زغره در دوزی، ترمه دوزی، زری دوزی، اشک دوزی، تکه دوزی، لندره دوزی، خاتمی، گلابتون دوزی، ده يک دوزی، نقده دوزی، مرواريد دوزی، سرمه دوزی، ابريشم دوزی، مرواريد دوزی، پيله دوزی و شرفه دوزی اشاره کرد.
شهرستان کاشان يکی از کهن ترين سکونت گاه های ايران است که آثار کهن فرهنگ و تمدن انسانی يافته شده در آن، اين مطلب را تاييد می کند. آثار به دست آمده از تپه سيلک کاشان نشان می دهد که در حدود 6500 هزار سال پيش در اين منطقه مردمی زندگی می کردند که ابزار سنگی و استخوانی می ساختند. پرازرش ترين اثری که از اين دوره به جای مانده، دسته چاقويی است از استخوان که به شکل يک انسان در حال ستايش تراشيده شده است. نخستين سفال های منقوش كه به هزاره پنجم پيش از تاريخ تعلق دارد، در تپه های سيلک كاشان به دست آمده است. همچنين در بين نمونه های كشف شده از سيلک سفال های قرمز رنگی نيز به چشم می خورد كه دارای تزييناتی به صورت لكه های سياه و دودی است. قدمت هنر سفال گری را در اين شهرستان از آثار باقی مانده از آن دوران می توان يافت. سفال هايی با نقش های سياه رنگ از 4300 سال پيش از ميلاد مسيح و سفال هايی با نقش های سياه و برجسته از3800 سال پيش از ميلاد باقی مانده است که قدمت اين صنعت را نشان می دهد. علاوه بر اين از6200 سال پيش ابزار مسی باقی مانده است که نشانگر ديرينگی اين صنعت در اين شهرستان می باشد. همه آثار بر جا مانده از دوران پيش از جمله قالی طرح شكاری وين درموزه هنرهای دستی اتريش، سينی نقره قلمزنی كار كاشان که در موزه هنرهای زيبای شهر بوستون آمريكا نگهداری می شود، نقش ها و تصوير های زيبای بناهای عالی قاپو در اصفهان که کار استادان هنرمند کاشان است، نشانگر قدمت هنرهای دستی در اين شهرستان است.امروزه در کاشان صنايع دستی متنوع و با ارزشی توليد می شود که علاوه بر مصارف داخلی از اقلام صادراتی کشور نيز به شمار می رود. از ميان اين صنايع دستی می توان به قالی بافی، گلاب گيری، سفال گری، کاشی سازی، قلم زنی ومسگری، قلم کاری، پارچه بافی، نقاشی، مخمل بافی، ابريشم بافی، سراميک، صنايع فلزی، زيلو بافی، پتو بافی، آجر سازی و انواع دوخت ها از جمله: نقش دوزی، زغره در دوزی، ترمه دوزی، زری دوزی، اشک دوزی، تکه دوزی، لندره دوزی، خاتمی، گلابتون دوزی، ده يک دوزی، نقده دوزی، مرواريد دوزی، سرمه دوزی، ابريشم دوزی، مرواريد دوزی، پيله دوزی و شرفه دوزی اشاره کرد.
مکان های دیدنی و تاریخی
كاشان آميزه ای از ميراث های فرهنگی باشكوه و طبيعت زيباست كه جاذبه های كم نظيری برای توسعه گردشگری و رونق توريسم دارد. شهرستان کاشان يکی از قديمی ترين و تاريخی ترين شهرستان های استان اصفهان به شمار می آيد که از روستاهای توريستی و مناطق کويری و طبيعی زيادی برخوردار است. نياسر و قمصر که ازمعروف ترين مناطق توريستی و پرورش گل و گلاب گيری ايران به شمار می آيند، در اين شهرستان واقع شده اند. در فصل گل اين مناطق دارای مناظر بسيار بديع و زيبا می شوند واهالی به ياری موسسات و ارگان های توريستی با راه اندازی جشنواره های محلی از خيل بازديدکنندگان پذيرايی می کنند. غارنياسر کاشان يکی از معدود آثارباستانی و طبيعی است که ازمهم ترين جاذبه های منطقه به شمار می آيد. اين غار يکی از عجايب و نوادر آثار باستانی است که در حدود 1800 تا 2000 سال قبل در كوه كركس و بر فراز تپه های آهكی مشرف بر نياسر كاشان و احتمالا با مقاصد آيينی و مذهبی به صورت تونل سنگی و پر پيچ و خم با ابزار ابتدايی كنده شده است.
باغ فين کاشان از با ارزش ترين آثار تاريخی كاشان است که از دوران صفويه برجای مانده است و از لحاظ باغ آرايی و آب رسانی دارای اهميت ويژهای است. مسجدهای قديمی، عمارت های باشکوه با معماری کم نظير، آتشکده های تاريخی و کاروان سراهای قديمی از ديگر ديدنی های اين شهرستان به شمار می آيند که همواره نظر فرهنگ دوستان و جهانگردان را به خود جلب کرده و کاشان را در زمره يکی از ديدنی ترين شهرستان های اصفهان قرار داده است. مهمانان داخلی و خارجی با سفر به اين منطقه و ديدار از جاذبه های طبيعی و تاريخی متعدد آن، ضمن آشنايی با فرهنگ غنی کاشان خاطره ای زيبا در ذهن خود خواهند داشت.
صنايع و معادن
از صنايع كارخانه ای می توان ريسندگی و بافندگی، فرش ماشينی، قندسازی، بلورسازی و پلاستيک را نام برد. هم چنين در اين شهرستان معادنی مانند: مس، آهن ( نياسر)، سولفات باريم، زاج سبز، نمک طعام، سنگ های مرمر، و تراورتن وجود دارد.
صنايع دستي كاشان نيز مهم ترين قسمت صنايع اين منطقه را تشكيل مي دهد. هنگامی كه از قالی های نفيس و مرغوب جهان صحبت می شود نام قالی های ايرانی مخصوصا قالی های اصفهان و كاشان و تبريز می درخشند. قالی کاشان يکی از هنرهای دستی تاريخی و سرشناس استان اصفهان است که موجب شهرت جهانی هنر ايران در سده های گذشته تا امروز شده است. كاشان شهری است دارای آب و هوای مساعد در حاشيه غربی كوير نمک كه در طول قرن ها قالی های بسيار زيبا و گران بها توليد و صادر می كرده است. قالی های کاشان نشان دهنده ذوق و سليقه مردم منطقه بوده و بافتن فرش های نفيس با الياف پشم، ابريشم و سيم زر از هنرهای مرسوم اين شهرستان است. اين صنعت زيبا و دنيا پسند كه به باور هنرشناسان جهان چون مجموعه ای از آثار هنرهای گوناگون سده های پيشين است، عالی ترين ميراث هنری ايران به شمار رفته و توسط هنرمندان سخت كوش كاشانی به اوج ترقی و كمال خود رسيده است. هنر قالی بافی با وجود قدمت بسيار زيادی که داشت پس از انقراض صفويه، تقريبا متروک شده بود ولی از حدود 100 سال پيش مجددا به راه افتاده و در حال حاضر از رونق فراوان و ارزش بسياری برخوردار می باشد.
قالی بافی يكی از حرفه های بسيار قديمی و رايج اهالی کاشان به شمار می رود كه از ديرباز مهم ترين منبع درآمد بيش ترمردم اين شهرستان به شمار می آمده است. در كنار اين صنعت مهم دستی، تهيه و توليد نخ و پشم قالی نيز رواج داشته و سرمايه گذاری های زيادی نيز روی آن می شود. در کاشان قالی بافی در کارگاه های خانگی انجام می گيرد. در هر خانه يک يا دو دستگاه، دارقالی وجود دارد و در خانواده های بزرگ، چهار تا شش دستگاه يافت می شود. در قالیهای کاشان که از بهترين توليدات فرش ايران بوده و جنبه تزيين دارند، تار و پود قالی از نخ ظريف يا ابريشم و گره های قالی، ظريف و خيلی نزديک به هم هستند. به همين سبب قالی های اين منطقه بسيار بادوام هستند. جنس فرش كاشان دوپوده است و در آن از گره فارسی بهره می گيرند. برای تهيه خامه قالی های اين شهرستان، پشم بسيار مرغوب از كرمانشاه خريداری می شود و قطعات نفيس از پشم كرک دارتهيه می شوند. برای طرح های داخلی گاه از ابريشم استفاده می شود که پرورش كرم ابريشم در خود كاشان صورت می گيرد. پرز قالی های كاشان را كوتاه می چينند و قطعاتی كه از پشم گوسفند يا ابريشم تهيه می شود پرز بسيار كوتاهی دارند. قالی های شهر كاشان و روستاهای اين شهرستان 40×40 گره، در هر 5/6 سانتی متر است كه برابر 5/15×5/15 گره در اينچ است. در روستاها قاليچهها درابعاد 5/1×20/2 بافته می شود و در كارگاه های شهری قالی در همه اندازههای معمول تا 12 متر مربع توليد می شود. قاليچه های ديواری كاشان با ابريشم بافته می شوند و از آن ها برای تزيين ديوارها استفاده می كنند. قالی های موسوم به قالی محتشم از بهترين نوع قالی های ايران محسوب می شوند.
قالی كاشان كه بالاترين رقم صادراتی قالی ايران را به خود اختصاص داده دارای طرح خاص كاشی و نقش های متنوع و متعددی است كه از آن جمله بوم سرمه ای، تصويری، شاه عباسی، لچک، ترنج، افشان، ترنج محراب، طرح های اسليمی، ساقه گل، نخل، گل زرد، شكوفه و برگ، نقش های متقارن، گلدان، درختی، بته ای و شكارگاه قابل ذكرند. همچنين نقش مدال با طرح گل های كوچک و شاخ و برگ و كناره به سبک هراتی، بسيار ديده می شود ولی قالی های تصويری رواج كمتری دارند. برخی از قالی های پشمی يا ابريشمی كاشان دارای طرح های بسيار دلنشين شامل ترنج بيضی در مركز می باشند كه به عنوان لچک عينا در گوشههای زمينه اصلی تكرار می شود.
رنگ ها در قالی های کاشان از درخشندگی خاصی برخوردارند. در قالی های اين منطقه رنگ های آبی شفاف و يا درجات قرمز و همچنين بژ و شيری رنگ های زمينه را تشكيل می دهد و از رنگ های مختلف سير و روشن، برای ايجاد تضاد و طرح های داخلی استفاده می شود. گاهی رنگ عاجی هم در آن به كار می رود.
گلاب گيری
گلاب قمصر کاشان نام دارترين گلاب ايران است که از لحاظ شهرت با قالی های اين منطقه برابری می کند. مردم قمصر علاوه بر فرش بافی، كه كار اصلی و هميشگی آن ها است به كاشت و پرورش گل محمدی نيز می پردازند. اين كار امروزه يكی از فعاليت های سالانه قمصر بوده و گلاب آن مقبول تمامی ايرانيان است. گلاب های تهيه شده از اين گلستان ها در سراسر ايران و کشورهای همسايه شهرت داشته و يکی از برگزيده ترين گلاب ها و عطرها است.
گلاب گيری در اين منطقه در کارگاه های خانگی و توسط اعضای خانواده انجام می گيرد. در فصل گل چينی نيز تمامی اعضای خانواده به کمک يکديگر در گلستان ها به چيدن گل ها می پردازند. از هر گلستان، در طی سال تنها 20 روز گل چينی می شود.
گل های چيده در محلی گردآوری شده و پس از چند ساعت، در ديگ هايی كه بر روی كوره قرار دارند، ريخته می شوند. برای هر سه کيلو گل، چهار برابر آن آب به ديگ افزوده می شود. بر روی ديگ، تغاری كه سرپوشی از گِل پخته شده است قرار داده و دور آن را با آرد خمير شده و تفاله گل(بن گل) می بندند. ديگ بخار می كند و گل می پزد و بخار گل از سوراخ های پايين تغار وارد نی هايی شده و از نی ها به پارچ های مسی، كه در درون آب سرد نهرها قرار دارد، می ريزد. آب سرد سبب مايع شدن بخار شده و گلاب به دست می آيد.
گلابی كه به اين وسيله و در لحظه های نخست تبخير، به دست می آيد بسيار مرغوب و خوش بو است و بر روی آن، يک سطح غليظ عطر وجود دارد كه در هنگام خارج كردن گلاب از پارچ، به وسيله قطره چكان، از گلاب جدا می شود. غلظت و مرغوب بودن گلاب ها، بستگی به اندازه گل ريخته شده، در ديگ و نيز شمار برداشت دارد، عطر تنها از پارچ نخست گلاب، به دست می آيد و پارچ های بعدی گلاب، عطر ندارند.
سفال گری
سفال گری از ديرينه ترين هنرهای دستی کاشان است که قدمت آن به چند هزارسال قبل از ميلاد می رسد. سفال هايی با نقش های سياه رنگ از 4300 سال ق. م و همچنين سفال هايی با نقش سياه و برجسته از 3800 سال پيش از ميلاد در تپه سيلک باقی مانده که نشان دهنده پيشرفت صنعت سفال گری در آن دوران می باشد. نخستين سفال های منقوش كه متعلق به هزاره پنجم پيش از تاريخ است و در تپه های سيلک كاشان به دست آمده، دارای خطوط عمودی و افقی (به تقليد از سبد بافی) است. همچنين در بين نمونه های كشف شده از سيلک سفال های قرمز رنگی نيز به چشم می خورد كه دارای تزييناتی به صورت لكه های سياه و دودی است.
ساختن ساده ترين نوع سفال، كاری است كه از آن چه در ابتدا به نظر می رسد بسيار دشوارتر است. اول بايد خاک را انتخاب كرد و از الک بسيار ريز گذراند تا يک دست نرم شود. سپس بايد آن را با ماسه يا سيليس يا در كوهی نرم كه به «سنگ چينی» معروف است مخلوط كرد. آنگاه ظرف را بايد از لعابی پوشانيد كه نقش پذير باشد. اين لعاب بايد از ماست و سرشير نرم تر باشد و بر اثر حرارت به بدنه ظرف خوب بچسبد. بعد از آن می توان نقش منظور را روی سطح ظرف طرح يا در آن كنده كاری كرد. چون اين كار انجام گرفت بايد ظرف را با لعاب فلزی صيقل داد. اين لعاب را می توان از قلع يا سرب يا مس گرفت. وقتی اين صيقل به ميزان معينی حرارت ببيند آب می شود و به پوششی شفاف يا مات يا شيشه ای رنگين تبديل می گردد. نقاشی های پررنگ درسفال رنگين يا مينا كاری به مينياتور سازان قرون ششم و هفتم برای تزيين طرح های گران بها ميدان و مجال هنرنمايی داده است.
حرارت دادن يا گداختن سفال، كار ظريفی است كه در آن خطر اشتباه بسيار است. ظرف ترد ممكن است به زودی خم شود يا بشكند. لعاب ممكن است درست مخلوط نشود. حرارت ممكن است زيادتر يا كم تر از حد لزوم باشد، يا زود تغيير كند. البته اگر كوره های برقی با دستگاه های تنظيم در دسترس باشد، يا اگر شيمی دانان يا مهندسان، كوچک ترين فعل و انفعال شيميايی را تحت نظر داشته باشند اين كار دشوار نيست. اما در ايران همه اين مراحل با كمال اشكال انجام می گرفت و اكنون قراين و دلايل بسيار در دست است كه از روی آن ها معلوم می شود ضايعات كم نبوده است منتها در سفال كاری های آسان تر، مخاطرات نادانسته يا پيش بينی نشده بسيار است. بنابراين، طبيعی بود كه استادان اسرار هنر و مهارتی را كه به اين دشواری كسب می كرده اند با دقت در خانواده و شهر خود نگه دارند. يكی از كارگاه های مشهور سفال سازی كاشان قريب سه قرن در انحصار يک خانواده بوده است.
در اين ناحيه تسهيلاتی برای اين هنر وجود داشت. در جويبار باغ فين بهترين نوع سنگ كبالت، كه چون كوبيده شود به صورت ذرات شفاف سخت و بسيار سفيد در می آيد، می توان يافت. كارگران ماهر كوشنده و قانع نيز در آن جا بودند و به اين سبب شهر كاشان مزيتی يافته بود كه موجب شد قرن ها صنعت سفال سازی را در انحصار خود داشته باشد. سبک های مختلف سفال سازی كاشان در همان جا ابداع می شد. ظرف های لعابی منقش رنگ شفاف تری داشت و برق آن ها از آن چه در شهرهای ديگر ساخته می شد بيش تر بود. هنرمندان اين شهر طريقه حرارت دادن به قطعات بزرگ را آموخته بودند و به اين سبب ساختن محراب های سفالين لعابی منحصر به كاشان شد وگويا همه مسجدها و يا زيارتگاه های ايران به داشتن چنين محراب هايی شوق بسيار نشان می دادند.
يكی از مشهورترين اين محراب ها كه امضای ابوزيد دارد و مورخ به سال 612 ه.ق است در حرم مطهر حضرت امام رضا در مشهد وجود دارد و اين زيارتگاه مقدس گنجينه ذخاير و ثروت های مشهور است. در حقيقت، منظره آن چنان حالت وجدی در بيننده پديد می آورد كه در عالم هنر مانند آن وجود ندارد. اين محراب مظهر جلال و حشمت و دروازه ای به سوی عالم هيجان مذهبی است.
گذشته از محراب، گاهی سفال سازان كاشان برای پوشش تمام ديوار يا تزيين قسمت پايين آن كاشی می ساخته اند. اين كاشی ها اغلب به شكل ستاره است و ميان آن ها گاهی چليپای فيروزه ای قرار دارد. در نقوشی كه برای تزيين مسجدها به كار می رفته تنها نقش های انتزاعی معمول بوده است. اما شكل صليب اغلب در اين نقوش تكرار می شود. با اين حال، هر يک از اشكال ستاره طرح خاصی داشته اما همه به يک شيوه بوده است. تنوعی كه در طرح ها ديده می شود اغلب مايه حيرت است. در بيش تر اين نقش ها قرينه وجود دارد، اما در بعضی از آن ها مانند دو كاشی كه در محور لوله مضبوط در موزه آرميتاژ است به كلی از قرينه سازی دور است. زيبايی و متانتی كه در اين نقش ها هست نتيجه احساس دقيق هنرمندانی است كه نسبت به نهضتی كه در اين دوره واقع شد ايمان داشتند و مشق و تمرين دقيقی كه در خطاطی می كردند از جمله مقدمات و لوازم استادی در اين فن شمرده می شد.
دور كاشی ها را حاشيه های پهنی فرا می گرفت كه در آن ها برای مسجد، دعا و برای قصر، شعر می نوشتند و مجالس ميان اين حاشيه تصوير همان شعرها بود. دكتر بهرامی درست گفته است كه اين كاشی ها مانند ورق های كتاب است كه دوام بيش تری دارد. بعضی از اين نوشته ها، مانند دو قطعه كاشی كه در موزه بستن و موزه قاهره ضبط است، مشتمل بر تاريخی است كه در تشخيص و تعيين زمان اين سفال كاری های مهم به محقق كمک می كند.
همين شيوه ها و طرح ها كه در ساختن محراب به كار رفته در اشيای ديگر مانند چهارپايه و كاسه نيز مورد استفاده واقع شده و به خوبی نشان می دهد كه اين اشيا نيز به دست همان سازندگان كاشی ها ساخته شده است.
سفال سازان كاشان كه هرگز از پيش رفت های خود راضی نمی شدند، پيوسته در كار ابداع و توسعه و تزيين هنر خود بودند. اين هنرمندان نه تنها نوشته های برجسته را به نقاشی روی لعاب افزودند بلكه نكات و مطالب جدی تری را نيز در اين ميدان وارد كردند. مثلا منظره پيكاری كه با درفش مواج، هنگامی كه جنگ و در هم افتادن سوار و پياده و مركب و دروازه های گشوده شهر را، كه نشانه آمادگی برای نبرد است، به صورت هيجان انگيزی نشان می دهد. در اين كاشی هنر مينياتور سازی با همه وضوح و كمال و تنوع رنگ و بيان احساسات درونی جلوه گری كرده است.
استادان كاشان برای مشتريان ثروتمند تزيينات بيش تری به كار می بردند. در حال حاضر چند نمونه در دست است كه در آن ها صحنه هايی از دربار و گفت و گوی درباريان نقش شده است. در اين مجلس شاه زاده ای تصوير شده كه جامه فاخری بر تن دارد و هاله ای دور سر اوست و پشت سرش زمينه پرگلی وجود دارد كه بر سطح طلايی نقش شده است. تصوير اين اميران و شاه زادگان نمونه طرز تفكر و اصول اخلاقی و اجتماعی آن عصر است.
پرنقش ترين ظرفی كه از سفال ايران باقی مانده صحنه ای است از محاصره قلعه ای كه در داخل ظرف بزرگی نقش شده و اين ظرف اكنون در تالار فرير موجود است. اين مجلس به يقين يكی از وقايع تاريخی را نشان می دهد. نام هايی كه می توان خواند، اما با اشخاص تاريخی تطبيق ندارند، معرف قهرمانان اين صحنه است. ديوارهای شهر با طرح های معرق كاملا نمودار است. بسياری از اشخاص كاملا زنده و در حركت جلوه می كنند و صحنه جنگ روی هم رفته تاريخ نظامی اين دوره را روشن می سازد.
البته نمی توان گفت كه مينياتور سازان آن عصر در ساختن چنين مجالس دقيق و پرجمعيت توفيق بزرگی يافته اند. جز در لبه طرح، صحنه نقاشی نه با شكل ظرف ارتباط دارد نه در تركيب و ساختمان آن نظم و قاعده ای رعايت شده است. پشت ظرف صحنه شكاری را نشان می دهد و شامل تصوير شكارچيان است كه در پی شكارهای قوی جثه ای هستند و اين نقوش سايه وار روی زمينه روشنی كشيده است. اين نقش كه به شيوه معمول ديرين است، رضايت بخش تر است. حاشيه دوره آن كه مشتمل بر كتيبه ای به خط كوفی است نيز زيباست.
علاوه بر اين طرح های تجملی، استادان سفال ساز كاشان ظرف هايی به سبک های مختلف ساخته اند كه از نظر سليقه، و زيبايی قابل توجه است. نوع مشخص آن بسيار نازک و سبک است.
اين ظرف ها روی پايه بلندی قرار گرفته و دارای قاعده ای ظريف و ديواره های خوش تركيب براقی هستند كه روی هم به آن ها شكل زنگ وارونه می بخشد. متخصصان اغلب درباره اين ظرف ها گفته اند كه «زيباترين قالب سفال سازی است». اين نمونه ها اغلب با خطوط شعاعی كه نوشته هايی در ميان آن ها هست و طرح های حلقه ای كه به تناوب آن ها را در بر گرفته زينت شده اند و گاهی نقطه ها و خط های بسيار نازک كه به باران گل برگ می ماند، در فواصل آن ها قرار دارد. درون ظرف ها گاهی با كتيبه های عربی كه از كاشی محراب ها اقتباس شده آراسته است رنگ اين ظروف بسيار متين است، زيرا تنها سياه و كبود روی سفيد صدفی نقش شده است.
كاشان از معادن لاجورد كه در جنوب وجود دارد استفاده فراوان می كرد. اين سنگ بعدها به چين برده شده و در آن جا به نام «آبی محمدی» معروف گرديد و در خزاين چين مانند طلا حفظ می شد، اما استفاده از اين ماده مستلزم دقت خاص در تركيب آن با مواد ديگر بود. در قرن هشتم كه رنگ كبود برای زمينه طرح ها معمول و متداول بود، سفال سازان ايران كوزه ها و كاشی ها و ظروف را با طرح ظريف سفيد روی متن طلايی می آراستند.
از نظر فنی چند كوزه و تنگ مشبک كه به جا مانده است برجسته ترين نمونه هنر سفال سازی كاشان به شمار می رود. اين ظرف ها دارای پوسته ای خارجی است كه مشبک شده و به نحو زنده ای كالبد جانوران و گياهان را نشان می دهد. فن مشبک كردن ظرف ها در اواسط قرن ششم به كمال رسيد. اين هنر چنان دشوار است كه حتی امروز بيان اصول فنی آن آسان نيست. شايد منشا اين هنر ساختن فانوس باشد. عالی ترين نمونه اين كار كوزه ای است متعلق به سال 612 ه. ق. كه اكنون در موزه متروپوليتن محفوظ است. تاريخ مزبور نماينده زمانی است كه اين نوع كوزه گری به مرحله كمال رسيده بود.
کاشی سازی
هنر کاشی سازی از هنرهای کهن ايران زمين است که قدمت آن به دوران بابليان می رسد. کاشی هايی که ما امروزه استفاده می کنيم با کاشی هايی که در دوران گذشته استفاده می شده است متفاوت است ولی از نظر ماهيت هر دو سفال های لعابی هستند که برای تزيين بناها به کار می روند. کاربرد آجرهای لعابی از زمان بابليان رايج بوده و آثار به جا مانده از آن دوران اين امر را تاييد می کند. در هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح در عيلام نيز آجرهای لعابی به كار برده می شده است. آجرهای رنگی در زمان هخامنشيان نيز در ساختمان هايی كه در فلات ايران به ويژه شوش و تخت جمشيد برپا شده بود، ديده می شود. به نظر می رسد كه كاربرد آجرهای رنگی و لعابی در زمان سلوكی ها، پارت ها و ساسانی ها معمول نبوده است ولی در زمان خلافت بنی عباس در بغداد بار ديگر احيا شد. در پايان سده دوازدهم نوع جديدی از تزيين ديوارهای سفالی در ايران پديد آمد و آن كاشی های نقش دار بود. اين نوع كاشی ها در سده نهم در عراق به ويژه بغداد و سامره به كار برده می شد و از آن جا به مصر، شمال آفريقا و اسپانيا از يک سو و ايران از سوی ديگر گسترده شد.
اين كاشی های منقش اغلب در مراكز كاشی سازی كاشان، در مركز ايران ساخته می شد و از آن جا به ساير قسمت های خاور نزديک و ميانه فرستاده می شد. دو نوع مختلف از اين كاشی ها وجود دارد: نخست كاشی هايی كه روی آن صاف رنگ آميزی شده و طرح و نقش آن صليب و ستاره بود، دوم كاشی های بزرگ تر كه رويه آن برجسته بود و بيش تر در ساختمان محراب ها يعنی محل نيايش رهبران مذهبی و در مسجدها به كار برده می شد. بسياری از اين كاشی های برجسته و الوان محراب ها امضا هنرمندان كوزه گر كاشانی را دارد. يكی از ناموران آن ها ابوزيد است كه محراب مهم ترين زيارتگاه ايرانيان را در مشهد در سال 1215 ميلادی ساخت. كاشان تا ميانه سده چهاردهم در هنر ساختن كاشی های برجسته و الوان سخت استاد بوده است.
در اين زمان شيوه ديگری در كاشی كاری در خاور ايران پديد آمد و آن كاربرد كاشی های معرق بود. در اين نوع کاشی کاری طرحی قبلا کشيده می شد و سپس قطعات ريز را با شکل های مختلف از کاشی های يک رنگ مطابق طرح، در کنار يکديگر قرار می دادند. اين نوع کاشی مزيت های زيادی بر کاشی های درخشان داشت اول اين که كاشی های يک رنگ معمولی را هر كوزه گر محلی كه لعاب خوب و رنگ زياد در اختيار داشت می توانست بسازد گرچه كاشان قرن ها انحصار فروش سنگ لاجورد را در اختيار داشت ولی مقدار كمی اكسيد كبالت (سنگ لاجوردی) مورد نياز اين كاشی ها را می شد در همه جا از طريق خريد و فروش و داد و ستد به دست آورد. دوم هزينه حمل و نقل گران و خطر شكستن كاشی ها به هنگام باربری نيز بدين طريق يعنی با توليد كاشی های محلی برطرف گرديد و در آخر اين که كاشی كاری های معرق در معماری ساختمان با اندازه های متنوع و مختلف قابل استفاده است. با اين كاشی ها می توان از گل سرخ كوچكی كه قطر آن به اندازه 30 سانت باشد گرفته تا تزيينات داخلی و خارجی گنبدهای عظيم مساجد را پوشانيد.
اين كاشی كاری ظاهرا نخست در خاور ايران پديد آمد و در زمان تيموريان در هرات (افغانستان امروزی) به آخرين درجه از تكامل خود رسيد. طرح های كاشی كاری هرات در سده چهاردهم بسيار خوش و زيبا و ساختمان آن ها محكم بود. نمونه بارز كاشی كاری هرات در ايران مسجد جمعه اصفهان و يزد است. مسجد جمعه يزد، مربوط به سال 1375 ميلادی است. در سده پانزدهم در هنر و سبک كار گذاری كاشی ها ظرافت خاصی اعمال گرديد که در اين زمان نيز كاشان روش جديد را متداول ساخت. مسجد ميدان كاشان امضای حيدر كاشی تراش را به سال 1463 ميلادی نشان می دهد.
امروزه هنر ساخت كاشی های معرق (كاشی كاری ريز) به لحاظ اهميت و احتياجی كه به تعمير بناهای تاريخی و هنری ايران وجود دارد، احيا گرديده است. كاشی كار امروزی ايرانی در اين رشته اين قدر جلو رفته است كه كيفيت ساخته های او با كار استادان سده نوزدهم برابر است. در اين ميان کاشان همچنان يکی از مراکز مهم کاشی سازی می باشد که در هنر ديرين خود مشغول فعاليت است.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در كاشان و پيرامون آن رونق دارد و بخش بزرگ زمين های آن، هر ساله زير كشت پنبه، گندم، جو، باقالا، صيفی كاری، سبزی و پياز است. زمين های شهرستان كاشان هر ساله زير كشت پنبه، غلات، چغندرقند، صيفی كاری و سبزی است. در بخش كوهستانی نيز ميوه های گوناگون، به ويژه انار، زردآلود، و سيب به دست می آيد. انار فين و راوند نيز و پياز سفيد كاشان شهرت دارند. دربخش قمصر و روستاهای كوهستانی، گل محمدی پرورش می يابد، كه در ساختن عطر و گلاب ازآن استفاده می شود.
مشخصات جغرافيايي
شهر كاشان، مركز شهرستان كاشان، با پهنه ای حدود 45 كيلومتر مربع، در شمال باختری استان اصفهان، در مسير راه تهران - اردستان، در 33 درجه و 59 دقيقه و 30 ثانيه پهنای شمالی و 51 درجه و 27 دقيقه درازای خاوری نسبت به نميروز گرينويچ و بلندی 590 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به استان های سمنان و قم، از باختر به استان های قم و مركزی، از خاور به شهرستان اردستان و از جنوب به شهرستان های برخوار و ميمه و نطنز محدود است. هوای شهر كاشان معتدل خشک بوده، بيش ترين درجه حرارت، در تابستان ها 47 درجه بالای صفر و كم ترين آن، در زمستان ها 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه كاشان 150 ميلی متر بوده است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
كاشان، از ديرباز تا كنون به نام های: كی آشيان، آمبورودوكس، كستسيونت، كاسان، كاسيان، قاشان، قاسان، كاه فشان، چهل حصاران، و … خوانده می شده است. عده ای معتقدند از آن جا كه نخستين آثار آبادانی در اين ناحيه ساختمان هايی بوده كه به فرمان پادشاهان در سرچشمه فين بنا شده است، آن جا را « كی آشيان » يعنی خانه و جای گاه پادشاهان گفته اند. برخی ديگر از پژوهشگران نيز كاسان و كاشان را مشتق از نام قبايل كاسو يا كاشوهای معاصر دوران پادشاهی حمورابی در بين النهرين می دانند. به باور بعضی از نويسنده گان دوران اسلامی، بنای شهر كاشان به دستور زبيده خاتون، همسر هارون الرشيد خليفه عباسی ( درگذشته 175 هـ . ق )، که هم چون مردم آن شهر شيعه مذهب بوده، انجام گرفته است. بر اين اساس از آن جا که در آغاز كار برای تعيين نقشه حصار و ديوار شهر، جای آن را كاه فشانی كرده اند، از آن رو « كاه فشان » ناميده شده، كه رفته رفته به « كاشان » تبديل شده است.
كاشان از ديرباز محل زندگی مردمان گوناگون بوده و فرهنگی كهن را در خود جای داده است، چنان كه تپه های سيلك در 3 كيلومتری جنوب باختری شهر كاشان و آثار به دست آمده از اين تپه با هفت هزار سال پيشينه تاريخی خود، گوه اين گفتار است. شهر كاشان در دوران های هخامنشی، اشكانی و ساسانی جزو قلمرو آنان بوده و چند بنای ارزنده از اين دوران همانند آتشكده نياسر و آتشكده خرم دشت از زمان ساسانی، و پيدا شدن سكه هايی از روزگار هخامنشيان، تداوم زندگی و سير پيشرفت را در اين ناحيه كهن سال آشكار می سازد. كاشان در دوران ديلميان از شكوفايی و آبادی ويژه ای برخوردار بوده صنعت سفال گری و فلزكاری آن، شهرت داشته است. با روی كار آمدن سلجوقيان در اوايل سده 5 هـ . ق نيز شهر كاشان اهميت و اعتبار زيادی يافت.
در سال 621 هـ . ق مغولان، مردم كاشان را قتل عام كردند، اما هولاكوخان هنگام تاخت و تاز در آن ناحيه، به احترام وجود بابا افضل الدين مرقی كاشانی، سپاهيان را از چپاول و كشتار مردم بازداشت. سكه های نقره ای كه در كاشان به نام مبارزالدين و شاه شجاع مظفری ضرب شده، نشان می دهند كه از سال 757 تا 768 هـ . ق شهر كاشان جزو قلمرو آل مظفر بوده است.
هنگام يورش تيمورلنگ به نواحی مركزی ايران، امير مجدالدين مظفر كاشی كه به فرمان سلطان زين العابدين مظفری، خواهرزاده خود حكمران كاشان و اصفهان بود، با حسن تدبير از كشتار و چپاول تيمورلنگ جلوگيری نمود. در دوران صفوی به دليل علاقه آنان به مذهب شيعه و هم چنين اهميت شهر كاشان از اين نظر، شهر رو به پيشرفت نهاد. شاه صفی، ( 1038 –1052 هـ ق ) دراين شهر درگذشت و فرزندش شاه عباس دوم ( 1052-1077 هـ ق ) در اين شهر به تخت پادشاهی نشست.
كاشان در دوران قاجار روزگار را به آرامی گذراند و با آن كه شكوفايی زمان صفوی را نداشت، ولی هنوز صنعت آن بر ديگر شهرها برتری داشت. شهر در اين زمان گسترش يافته و بناهای بسياری بدان افزوده شد. از جمله بناهای دوره قاجار خانه بروجردی ها، مسجد و مدرسه آقا بزرگ و مدرسه امام، … است، كه از شاه كارهای هنری اين دوران به شمار می روند
240كيلومتري جنوب تهران و 220 كيلومتري شمال اصفهان واقع شده است و از طريق بزرگراه وراه آهن با تهران و اصفهان در ارتباط است. جمعيت تقريباً 400000 نفري شهر در مساحتي قريب به 2100 هكتار سكني گزيده اند. كاشان افزون بر فرشهاي مشهور و زبانزد جهانيان، ابريشم و كاشي معروفي هم دارد.اين شهر بزرگ و زيبا در جاده كاشان-قم و در حاشيه غربي كوير قرار گرفته است. اين شهر از دير باز به خاطر منسوجات چرمي ،سراميكك، ظروف مسي، گلاب و باغهاي پرگل قمصر زبانزد بوده است. اين شهر با سابقه 7000 ساله اش ازمهمترين مراكز باستان شناسي محسوب مي شود. اكثر تاريخ نويسان و مسافراني كه از اين شهر بازديد داشته اند، از آن با عنوان دروازه تمدن جهاني نام برده اند. همچنين اين شهر بعد از ورود اسلام به ايران در دوره سلجوقي و صفوي به اوج شكوفايي خود رسيد. امروزه شاهد اثرهاي متعدد هنرمندان كاشاني در موزه هاي معروف جهان هستيم. از آنجا كه كاشان، شهر مورد علاقه و محبوب شاه عباس اول صفوي بود، وي بدان توجه بسيار داشت و در عمران و آباداني آن كوشيد و دستور داد بعد از مرگ هم در مقبره يكي از اجدادش - قرن 13- دفن گردد.
با پياده روي در كوچه پس كوچه هاي آرام و ساكت شهر مي توان شاهد ساخمانهايي بسيار قديمي با ديوارهاي خشت و گلي بود. شهري با بادگير هاي متعدد و مناظري بديع كه سابقاً در تابستانهاي بسيار گرم، كار تسويه هواي ساكن را انجام مي داده است.
صنعت مدرن، موازي با پيشرفت اجتماعي، نقش مهمي در كاشان داشته است. به هرحال در بازار، تجارت فرش دستباف، قلاب دوزي و گلدوزي، گلاب، عطر، سفالگري و هنرهاي دستي ديگر كماكان مثل سابق و با همان مهارت و زيبايي صورت مي گيرد. با اين مقدمه، سفرمان به كاشان را از بازار آغاز نموده و بعد شما را با چندين نمونه ازجذابيتهاي توريستي و مكانهاي تاريخي اين شهر آشنا مي كنيم.
با پياده روي در كوچه پس كوچه هاي آرام و ساكت شهر مي توان شاهد ساخمانهايي بسيار قديمي با ديوارهاي خشت و گلي بود. شهري با بادگير هاي متعدد و مناظري بديع كه سابقاً در تابستانهاي بسيار گرم، كار تسويه هواي ساكن را انجام مي داده است.
صنعت مدرن، موازي با پيشرفت اجتماعي، نقش مهمي در كاشان داشته است. به هرحال در بازار، تجارت فرش دستباف، قلاب دوزي و گلدوزي، گلاب، عطر، سفالگري و هنرهاي دستي ديگر كماكان مثل سابق و با همان مهارت و زيبايي صورت مي گيرد. با اين مقدمه، سفرمان به كاشان را از بازار آغاز نموده و بعد شما را با چندين نمونه ازجذابيتهاي توريستي و مكانهاي تاريخي اين شهر آشنا مي كنيم.
بازار کاشان
بازاركاشان يكي از زيباترين بازارهاي ايران است كه ساختمانهاي جالب و زيباي بسياري در آن وجود دارد كه مي توان به موارد زير اشاره نمود: مساجد (ميرعماد، بالا بازار،تبريزيها و كفاشها) كاروانسراها (گمرك، نو، مير پنج، بروجرديها، زغاليها) آب انبارها (حاج حسين) آسيابها، سراي امين الدوله، حمامها (خانو گذر نو) و بازارچه هاي ديگر (بازار مسگرها، طلا فروشها، رنگرزها، گذر نو، پانخل، قيصريه، ميانچال، مالك و سردار) جهت فروش فرشهاي دستباف ابريشم و مخمل، گلاب وعطرهاي ديگر و شيريني.
باغ فين
باغ شاه در 6 كيلومتري جنوب غربي فين واقع شده و چه بسا بتوان از آن بعنوان شگفت انگيزترين و زيباترين نمونه باقي مانده در ايران نام برد. فين در ميان مكانهاي تاريخي، سابقه اي هزار ساله دارد كه براي شاه عباس اول طراحي و بنا شده بود.
اين باغ با استخرها وچشمه ها و فواره هاي لابلاي درختان ميوه اش داراي مناظر و فضايي بديع و شگفت انگيز است. اين فواره ها آب خود را از يك چشمه طبيعي مي گيرند.
| |
تپه سيلك
تپه سيلك بين باغ شاه و كاشان، تپه اي موسوم به تپه سيلك قرار دارد. اين محل، خاستگاه فرهنگ ماقبل تاريخ است كه كاوشگران آن را به نيمه دوم هزاره 15 قبل از ميلاد نسبت مي دهند. اكتشافات بعدي نيزعمري 7000 ساله براي آن در نظر گرفته است.
| |
مسجدآقابزرگ
مسجدآقابزرگ در خيابان فاضل نراقي واقع شده و متعلق به نيمه دوم قرن گذشته(دوران قاجاريه) مي باشد. اين مجموعه كه يكي از زيباترين و باشكوه ترين بناهاي اسلامي بشمار مي رود، توسط حاج محمد تقي خانبان و به منظور برگزاري نمازهاي جماعت، موعظه ها، سخنراني ها، مراسم مذهبي و كلاسهاي درس ملا مهدي نراقي كوچك معروف به آقابزرگ بنا گرديد.
| |
مسجدجامع
اين مسجد با گنبدي آجري و ايواني مرتفع، قديمي ترين بناي به جا مانده از دوران سلجوقي ميباشد (و به مسجد جمعه نيز مشهور است). گفته مي شود كه قبل از گرايش مردم به اسلام، از بناي اوليه بعنوان آتشكده استفاده مي شده است. ساختمان مسجد درخيابان باباافضل واقع گرديده است.
| |
مدرسه سلطاني
اين مدرسه سابقاً مدرسه شاه ناميده مي شد و در حال حاضر به مدرسه امام خميني معروف است. از اين مكان، قبلاً براي اسكان طلاب استفاده مي شد. بناي مدرسه در مجاورت بازار زرگرها واقع گرديده است.مدرسه در اوايل قرن 19 و به دستور فتحعلي شاه قاجار طي 9 سال ساخته شد.
| |
خانه بروجرديها
متعلق به تاجري است كه در قرن 19 مي زيست. نقاشي هاي داخلي اين بناي باشكوه از شاهكارهاي نقاش معروف ايراني، كمالالملك، مي باشد. شهرت اين خانه بدليل بادگيرهاي آن است، برجهايي كه به پايين نگهداشتن دما كمك می نموده و در نتيجه در هواي داغ مناطق بياباني سودمند واقع مي گرديده است. اين خانه قديمي توسط تاجر مشهوري موسوم به حاج سيد جعفر نطنزي (ازخانواده بروجردي) ساخته شد. وي وارد كننده كالا از بروجرد در استان لرستان بود.
| |
خانه طباطبايي ها
اين خانه در خيابان علوي (قلعه جلالي) واقع گرديده و معماري آن در سال 1298 توسط استاد علي مريم صورت گرفت.
| |
تيمچه امين الدوله
يكي از جالب ترين بناهاي داخلي بازار ميباشد كه توسط فرخ خان غفاري(امين الدوله) ساخته شد و معماري آن از سال 1280 الي 1285 توسط استاد علي مريم صورت گرفت.
| |
بقعه شاهزاده ابراهيم
اين بقعه در سنه 1894 بعد از ميلاد ساخته شد و متعلق به دوران قاجاري است. بنيانگذار اين عمارت يعني خاله بگم كه تبعه فين بوده نيز در اين بقعه مدفون است. بردرب ورودي اين بنا كتيبه اي قرار دارد كه روي آن نام شاهزاده ابراهيم بن سلطان بن موسي بن جعفر و نيز نام سيد مهدي بن حاج سيد حسين بروجردي با تاريخ 1885بعد از ميلاد حك گرديده است.
|
بقعه حبيب بن موسي
بقعه پنجه شاه
بقعه مير نشانه
بقعه ابولؤلؤ
بقعه هلال بن علي
بقعه بابا افضل كاشاني
بقعه سلطان علي بن محمد باقر مشهد اردهال
بقعه امامزاده پيرداوود
بقعه امامزاده محمد صانع و محمد اسماعيل
مجموعه باباولي
مجموعه خان
مجموعه حاج سيد حسين عطار
قمصر
خانه عامريها
خانه عباسيان
خانه صالح
تيمچه ملك التجار
قلعه جلالي
مسجد ميرعماد
منار زين الدين
مسجد تبريزيها
بقعه خواجه تاج الدين
بقعه شاه يلان
بقعه سلطان مير احمد
حمام سلطان مير احمد
آتشكده نياسر
تاریخ كاشان
در دوران بارانی بین آخرین دوره های یخچالی (زمین شناسی) به نظر می رسد در مرکز ایران دریای پهناوری گسترده بود. این دریا با شروع عهد خشکی به تدریج کوچک و خشک شد که اکنون در محل آن کویر بزرگ مرکزی برجاست و بشر در دوره استقرار در روستاها در اطراف این محل اسکان یافته است چنان که قدیمی ترین تمدنها را می توان در حاشیه هلالی شکل کویر یافت.
یکی از قدیمی ترین تمدنهای این حاشیه تمدن سیلک است. تپه های موسوم به سیلک واقع در 2 کیلومتری جنوب غربی کاشان یکی از کهن ترین مراکز استقرار بشر در فلات مرکزی ایران به شمار می آید. حدود هفت هزار سال پیش مردم سیلک پایه و اساس تمدنی را بنیان نهادند که در دوره های مختلف پیشرفت شایانی را بدست آورد. نشانه هایی از این پیشرفت و ترقی را می توان در آثار سفالین و اشیاء مسی و مفرغی بدست آمده از این تپه ها (تپه های شمالی و جنوبی سیلک) که امروزه زینت بخش اکثر موزه های معتبر ایران و جهان است، مشاهده کرد. اقوام سیلک كه دارای ابداعات و نوآوریهای فراوانی در صنایع آن دوران بوده اند، با تمدن بین النهرین و مناطق دیگر ایران ارتباطات فرهنگی و اقتصادی داشته اند. تمدن سیلك به عنوان یكی از نخستین تمدن های دشت نشین برای باستان شناسان از اهمیت قابل توجهی برخوردار می باشد. خاصه آنكه در كوزه گری و نگارگری و استفاده از آجر پخته در بنای ساختمانها و موارد متعدد دیگر به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای رسیده بودند. گرچه ردپای این تمدن ناگهان در تاریخ گم می شود و مردم سیلك بر اثر هجوم اقوام تار و مار و گریزان می شوند، اما برخی بر این عقیده اند كه ساكنان سیلك پس از ویرانی شهر و دیارشان به چشمه ساران به ویژه نیاسر و نوش آباد پناه برده و آبادیهایی را بوجود آورده اند. با توجه به اینكه در منطقه كاشان آثاری از دوره هخامنشی و اشكانی وجود ندارد و پژوهشهای باستان شناسی نیز در این منطقه بسیار محدود بوده است از تمدن این دوره در كاشان اطلاعات زیادی در دست نیست لیكن كشف سكه های نقره متعلق به دوران هخامنشی و اشكانی در این منطقه نشان از ردپای تاریخ دوره هخامنشی و سلوكی دارد. كشف گنجینه ای متعلق به اواخر هزاره اول قبل از میلاد در روستای مرق گواهی بر امتداد مدنیت در منطقه كاشان تا اواخر دوره هخامنشی است. گرچه اخبار و مداركی از دوره اشكانیان در این منطقه بدست نیامده است اما قراین متعدد تاریخی خبر از آبادانی و رونق كاشان در دوره ساسانیان می دهد. وجود آتشكده های نیاسر ، خرمدشت و نطنز، اشارات مولف تاریخ قم به مناطق باستانی چون نیاسر و نوش آباد ، اخباری مربوط به یك شهرك دوره ساسانی به نام سارویه درمنطقه كاشان كه به گزارش تاریخ نویسان تا دوره اولیه اسلامی نیز آثاری از آن برجای بوده است همگی گواهی بر این مدعاست.
كاشان در دوران اسلامی همراه با قم، اصفهان، همدان و ... از جمله شهرهای بلاد جبال یا عراق عجم محسوب می شود. تاریخ نویسان فراوانی از مردان نام آور و جنگجوی كاشان در این عصر (دوران ساسانی) سخن به میان آورده اند كه در جنگهای بسیار شركت كرده اند » اعثم« كوفی تاریخ نویس بزرگ عرب از حضور 20 هزار سوار جنگجوی قم و كاشان یاد كرده است كه در جنگ »نهاوند« حضور داشتند.
مورخان و سفرنامه نویسان اوایل دوران اسلامی از عقربهای فراوان در كاشان و شیعه بودن مردمانشان به عنوان اصلی ترین ویژگی آن یاد كرده اند و كاشان را به عنوان شهر كوچكی معرفی نموده اند.
كاشان در نخستین دهه های قرن اول هجری با هجوم عربها روبرو شد و پس از مقاومتهای بسیار با از دست دادن استحكامات خود، تسلیم شده به تاراج رفت، حمداب مستوفی در »نزهه القلوب« بنای شهر كاشان را در دوران اسلامی به »زبیده خاتون« همسر هارون الرشید نسبت داده و در این مورد می نویسد:
در قرن دوم هجری مسلمانان در جایی به نام چهل حصاران زندگی می كردند.
كاشان در دوران آل بویه از رونق و آبادی خاصی برخوردار بود و صنعت سفالگری و فلزكاری آن شهرت فراوان داشت چنان كه مقدسی در این زمان از كاشان چنین یاد می كند: «كاشان شهری آباد و روستاهای نیكو دارد، كشتزارهای بسیار ، گرمابه نیكو و نعمت فراوان و دارای دژ و خندقی است.»
كاشان در دوران آل بویه بواسطه ظهور سلاطین شیعی و نفوذ آنان بر خلیفه بغداد مورد توجه بیشتری قرار گرفت و به همراه قم از عنایت آل بویه و وزیر دانشمند آنان صاحب بن عباد بی نصیب نماند.
با آغاز قرن پنجم و روی كار آمدن حكومت سلجوقیان ، كاشان اهمیت و اعتبار روز افزونی یافت و در این زمان مردان بزرگ و نام آوری از این شهر به خدمت حكومت درآمده و به مدارج عالی رسیدند. چنان كه راوندی می نویسد: «اغلب وزارء و مستوفیان و دبیران دربار، كاشانی بودند، هنر و علم در این زمان كمال یافت و كاشان محل و منشاء فضل و ادب شد. در این دوره ، شهر توسعه یافت و بناهای عمومی فراوان و گوناگونی مانند مسجد، مدرسه، خانقاه، دارالشفاء و كتابخانه ساخته شد.»
بیشتر بناهایی كه در دوره سلجوقیان بنا شده است به دلیل زلزله های پی در پی ویران شده و از میان رفته اند، لیكن آنچه باقی مانده، نشانی از توسعه و آبادی كاشان در این عصر می باشد. مهمترین آثار بجای مانده از این بناها مسجد جامع است كه در این دوران (سلجوقیان) بازسازی شده و دارای گنبدی آجری و مناره ای مزین به خط كوفی با تاریخ 466 هـ . ق است. علاوه بر آن مناره »پنجه شاه « »برج و باروی شهر« » بند قمصر« و »قلعه جلالی« از دیگر بناهای معروف این عصر به شمار می روند.
در دوران سلجوقیان كاشان به ترقی و آبادانی قابل ملاحظه ای رسید. كثرت آثار تاریخی در این دوره و وجود مدارس متعددی كه در این دوره در كاشان تاسیس شد و نیز ظهور دهها دانشمند كاشانی در این مقطع گواهی بر مدنیت و پیشرفت این شهر بوده است. كاشان دراین دوره آنچنان كه در كتاب راحه الصدور و دیوان ابوالرضا راوندی آمده است دوبار توسط میاجیق یكی از سرداران خوارزمشاهی و ملك سلجوق بن محمد بن ملكشاه سلجوقی مورد هجوم قرار گرفته است.
در هر دو هجوم شهر كاشان به واسطه برج و بارو و پایمردی و جوانمردی اهالی در امان مانده است. اما روستاهای بی دفاع مورد قتل و غارت واقع شده اند.
كاشان در قرن هفتم با حملات وحشیانه مغولان صدمات فراوانی دید و بخشی از شهر ویران شده و به غارت رفت ولی دیری نپائید، که به دلیل رونق كارگاهها و بافت انواع قالی، پارچه، ساخت كاشی و سفال دوباره حیات خود را بازیافت. در این دوره بناهای تازه ای ساخته شد و بازار نیز گسترش یافت . در زمان جهانشاه »قراقویونلو« بناهای معتبر دیگری هم ساخته شده كه برخی از آنها هنوز پابرجاست از جمله میدان سنگ و بناهای اطراف آن كه به همت عماد الدین محمود بنا گردید. پس از برقراری حكومت مغولان در ایران و قبول اسلام و تشیع توسط ایلخانان مغولی، كاشان از شهرهای آباد و پررونق ایران به حساب می آمده است. حتی غازان خان سلطان مغولی پس از اینكه به مذهب شیعه درآمد، عنایت خاصی به كاشان داشته و عمارات قابل توجهی در این شهر بنا كرده است. معروفترین عالمان كاشانی دوره سلجوقی و مغول عبارتند از:
محمد بن علی بن سلیمان راوندی مولف راحه الصدور درباره تاریخ سلجوقیان ـ علامه قطب راوندی ـ سید فضل ا... ضیاء الدین ابوالرضا عالم فقیه و ادیب ـ حكیم فضل الدین كاشانی معروف به باباافضل ـ عارف نامی عبدالرزاق خان كاشانی از شاگردان مكتب ابن عربی ـ عزیزالدین محمود كاشانی و غیاث الدین جمشید كاشانی، حكیم، منجم و ریاضی دان نامی كه به سبب تبحر و تالیفات در ریاضی و نجوم شهرت جهانی دارد.
با روی كارآمدن حكومت صفوی در قرن دهم هجری، اهالی كاشان، شیعیانی مومن بودند و از حكومت آنان استقبال كردند. اگر چه زلزله ویرانگر سال 982 هـ . ق ضربه سختی به بناهای شهر وارد آورد لیكن در این دوره از تاریخ كاشان در شئون مختلف ترقی فراوانی كرده و به منتها درجه شهرت دست یافت. صنعت و هنر بافندگی در این شهر به اوج ترقی و شكوفایی رسیده و بهترین و زیبا ترین انواع پارچه های ابریشمی، كتان، مخمل، مرغوبترین قالی های پشم و ابریشم در كارگاههای نساجی كاشان بافته می شد. چنانكه شاردن سیاح فرانسوی می نویسد: اساس ثروت و حیات مردم كاشان از صنایع نساجی و ابریشم بافی و تهیه قطعات زربفت و نقره بافت تشكیل شده است. عصر صفوی بهترین دوره رونق و آبادانی كاشان بوده است. دهها اثر تاریخی در شهر و حومه آن و ظهور دهها عالم و فقیه كاشانی در این دوره همگی نشانگر عصر طلائی كاشان در این دوره می باشد. سلاطین شیعه صفوی پس از اینكه اصفهان را به عنوان پایتخت برگزیدند و به كاشان كه از مهمترین كانونهای شیعه نشین بود توجه شایانی كرده و ضمن سفرهای متعدد به این شهر اماكن رفاهی و مذهبی بسیاری را به یادگار گذاشتند. اهمیت كاشان در این دوره به حدی است كه سفرنامه نویسان از این شهر به عنوان پایتخت مذهبی ایران یاد كرده اند.
بازار كاشان در این دوره نیز رونق و گسترش یافت، شاه عباس در وسط بازار، چهارسوق تازه ای به نام قیصریه مشتمل بر دكانها و كاروانسراهای مجلل بنا نهاده، دهها بقعه متبركه بازسازی و نوسازی گردیده و كاروانسراها و مساجد با شكوهی ساخته شد. یكی از ارزنده ترین و مجل ترین بناهای این دوران باغ فین است كه در 5 كیلومتری جنوب كاشان بنیان نهاده شد.
مشهورترین عالمان دوره صفوی عبارتند از:
ملافتح ا... كاشانی، متكلم، فقیه، مفسر و ادیب و صاحب آثار متعدد ـ ملامحسن فیض كاشانی كه از وی دهها آثار در زمینه های حكمت، كلام، اخلاق، عرفان و ... برجای مانده است ـ كلیم كاشانی ـ محتشم كاشانی، مدیحه سرای نامی دورن صفویه.
در اواخر دوران صفویه كاشان دوبار مورد هجوم افغانها قرار گرفت در یكی از این هجومها كه در زمان حسنقلی خان حاكم افشاری كاشان صورت گرفت. اهالی روستاهای كویر كاشان همانند نوش آباد و نصرآباد مورد قتل و غارت قرار گرفتند اما این بار نیز برج و بارو و تیراندازهای فراز آن مانع از ورود این مهاجمان به داخل شهر كاشان شدند.
كاشان در دوران اسلامی همراه با قم، اصفهان، همدان و ... از جمله شهرهای بلاد جبال یا عراق عجم محسوب می شود. تاریخ نویسان فراوانی از مردان نام آور و جنگجوی كاشان در این عصر (دوران ساسانی) سخن به میان آورده اند كه در جنگهای بسیار شركت كرده اند » اعثم« كوفی تاریخ نویس بزرگ عرب از حضور 20 هزار سوار جنگجوی قم و كاشان یاد كرده است كه در جنگ »نهاوند« حضور داشتند.
مورخان و سفرنامه نویسان اوایل دوران اسلامی از عقربهای فراوان در كاشان و شیعه بودن مردمانشان به عنوان اصلی ترین ویژگی آن یاد كرده اند و كاشان را به عنوان شهر كوچكی معرفی نموده اند.
كاشان در نخستین دهه های قرن اول هجری با هجوم عربها روبرو شد و پس از مقاومتهای بسیار با از دست دادن استحكامات خود، تسلیم شده به تاراج رفت، حمداب مستوفی در »نزهه القلوب« بنای شهر كاشان را در دوران اسلامی به »زبیده خاتون« همسر هارون الرشید نسبت داده و در این مورد می نویسد:
در قرن دوم هجری مسلمانان در جایی به نام چهل حصاران زندگی می كردند.
كاشان در دوران آل بویه از رونق و آبادی خاصی برخوردار بود و صنعت سفالگری و فلزكاری آن شهرت فراوان داشت چنان كه مقدسی در این زمان از كاشان چنین یاد می كند: «كاشان شهری آباد و روستاهای نیكو دارد، كشتزارهای بسیار ، گرمابه نیكو و نعمت فراوان و دارای دژ و خندقی است.»
كاشان در دوران آل بویه بواسطه ظهور سلاطین شیعی و نفوذ آنان بر خلیفه بغداد مورد توجه بیشتری قرار گرفت و به همراه قم از عنایت آل بویه و وزیر دانشمند آنان صاحب بن عباد بی نصیب نماند.
با آغاز قرن پنجم و روی كار آمدن حكومت سلجوقیان ، كاشان اهمیت و اعتبار روز افزونی یافت و در این زمان مردان بزرگ و نام آوری از این شهر به خدمت حكومت درآمده و به مدارج عالی رسیدند. چنان كه راوندی می نویسد: «اغلب وزارء و مستوفیان و دبیران دربار، كاشانی بودند، هنر و علم در این زمان كمال یافت و كاشان محل و منشاء فضل و ادب شد. در این دوره ، شهر توسعه یافت و بناهای عمومی فراوان و گوناگونی مانند مسجد، مدرسه، خانقاه، دارالشفاء و كتابخانه ساخته شد.»
بیشتر بناهایی كه در دوره سلجوقیان بنا شده است به دلیل زلزله های پی در پی ویران شده و از میان رفته اند، لیكن آنچه باقی مانده، نشانی از توسعه و آبادی كاشان در این عصر می باشد. مهمترین آثار بجای مانده از این بناها مسجد جامع است كه در این دوران (سلجوقیان) بازسازی شده و دارای گنبدی آجری و مناره ای مزین به خط كوفی با تاریخ 466 هـ . ق است. علاوه بر آن مناره »پنجه شاه « »برج و باروی شهر« » بند قمصر« و »قلعه جلالی« از دیگر بناهای معروف این عصر به شمار می روند.
در دوران سلجوقیان كاشان به ترقی و آبادانی قابل ملاحظه ای رسید. كثرت آثار تاریخی در این دوره و وجود مدارس متعددی كه در این دوره در كاشان تاسیس شد و نیز ظهور دهها دانشمند كاشانی در این مقطع گواهی بر مدنیت و پیشرفت این شهر بوده است. كاشان دراین دوره آنچنان كه در كتاب راحه الصدور و دیوان ابوالرضا راوندی آمده است دوبار توسط میاجیق یكی از سرداران خوارزمشاهی و ملك سلجوق بن محمد بن ملكشاه سلجوقی مورد هجوم قرار گرفته است.
در هر دو هجوم شهر كاشان به واسطه برج و بارو و پایمردی و جوانمردی اهالی در امان مانده است. اما روستاهای بی دفاع مورد قتل و غارت واقع شده اند.
كاشان در قرن هفتم با حملات وحشیانه مغولان صدمات فراوانی دید و بخشی از شهر ویران شده و به غارت رفت ولی دیری نپائید، که به دلیل رونق كارگاهها و بافت انواع قالی، پارچه، ساخت كاشی و سفال دوباره حیات خود را بازیافت. در این دوره بناهای تازه ای ساخته شد و بازار نیز گسترش یافت . در زمان جهانشاه »قراقویونلو« بناهای معتبر دیگری هم ساخته شده كه برخی از آنها هنوز پابرجاست از جمله میدان سنگ و بناهای اطراف آن كه به همت عماد الدین محمود بنا گردید. پس از برقراری حكومت مغولان در ایران و قبول اسلام و تشیع توسط ایلخانان مغولی، كاشان از شهرهای آباد و پررونق ایران به حساب می آمده است. حتی غازان خان سلطان مغولی پس از اینكه به مذهب شیعه درآمد، عنایت خاصی به كاشان داشته و عمارات قابل توجهی در این شهر بنا كرده است. معروفترین عالمان كاشانی دوره سلجوقی و مغول عبارتند از:
محمد بن علی بن سلیمان راوندی مولف راحه الصدور درباره تاریخ سلجوقیان ـ علامه قطب راوندی ـ سید فضل ا... ضیاء الدین ابوالرضا عالم فقیه و ادیب ـ حكیم فضل الدین كاشانی معروف به باباافضل ـ عارف نامی عبدالرزاق خان كاشانی از شاگردان مكتب ابن عربی ـ عزیزالدین محمود كاشانی و غیاث الدین جمشید كاشانی، حكیم، منجم و ریاضی دان نامی كه به سبب تبحر و تالیفات در ریاضی و نجوم شهرت جهانی دارد.
با روی كارآمدن حكومت صفوی در قرن دهم هجری، اهالی كاشان، شیعیانی مومن بودند و از حكومت آنان استقبال كردند. اگر چه زلزله ویرانگر سال 982 هـ . ق ضربه سختی به بناهای شهر وارد آورد لیكن در این دوره از تاریخ كاشان در شئون مختلف ترقی فراوانی كرده و به منتها درجه شهرت دست یافت. صنعت و هنر بافندگی در این شهر به اوج ترقی و شكوفایی رسیده و بهترین و زیبا ترین انواع پارچه های ابریشمی، كتان، مخمل، مرغوبترین قالی های پشم و ابریشم در كارگاههای نساجی كاشان بافته می شد. چنانكه شاردن سیاح فرانسوی می نویسد: اساس ثروت و حیات مردم كاشان از صنایع نساجی و ابریشم بافی و تهیه قطعات زربفت و نقره بافت تشكیل شده است. عصر صفوی بهترین دوره رونق و آبادانی كاشان بوده است. دهها اثر تاریخی در شهر و حومه آن و ظهور دهها عالم و فقیه كاشانی در این دوره همگی نشانگر عصر طلائی كاشان در این دوره می باشد. سلاطین شیعه صفوی پس از اینكه اصفهان را به عنوان پایتخت برگزیدند و به كاشان كه از مهمترین كانونهای شیعه نشین بود توجه شایانی كرده و ضمن سفرهای متعدد به این شهر اماكن رفاهی و مذهبی بسیاری را به یادگار گذاشتند. اهمیت كاشان در این دوره به حدی است كه سفرنامه نویسان از این شهر به عنوان پایتخت مذهبی ایران یاد كرده اند.
بازار كاشان در این دوره نیز رونق و گسترش یافت، شاه عباس در وسط بازار، چهارسوق تازه ای به نام قیصریه مشتمل بر دكانها و كاروانسراهای مجلل بنا نهاده، دهها بقعه متبركه بازسازی و نوسازی گردیده و كاروانسراها و مساجد با شكوهی ساخته شد. یكی از ارزنده ترین و مجل ترین بناهای این دوران باغ فین است كه در 5 كیلومتری جنوب كاشان بنیان نهاده شد.
مشهورترین عالمان دوره صفوی عبارتند از:
ملافتح ا... كاشانی، متكلم، فقیه، مفسر و ادیب و صاحب آثار متعدد ـ ملامحسن فیض كاشانی كه از وی دهها آثار در زمینه های حكمت، كلام، اخلاق، عرفان و ... برجای مانده است ـ كلیم كاشانی ـ محتشم كاشانی، مدیحه سرای نامی دورن صفویه.
در اواخر دوران صفویه كاشان دوبار مورد هجوم افغانها قرار گرفت در یكی از این هجومها كه در زمان حسنقلی خان حاكم افشاری كاشان صورت گرفت. اهالی روستاهای كویر كاشان همانند نوش آباد و نصرآباد مورد قتل و غارت قرار گرفتند اما این بار نیز برج و بارو و تیراندازهای فراز آن مانع از ورود این مهاجمان به داخل شهر كاشان شدند.
كاشان در دوران قاجار روزگار را به آرامی می گذراند و با آنكه زلزله مهیب سال 1192 هـ . ق در واپسین سالهای حكومت زندیه شهر را ویران كرده بود و رونق زمان صفویه را نداشت ولی هنوز صنیعش بر سایر شهرها برتری داشت. شهر در این زمان گسترش یافته و بناهای فراوانی بدان افزوده شد. از جمله بناهای این دوران خانه بروجردیها، طباطبائیها، عباسیان و ... مسجد و مدرسه آقا بزرگ، مدرسه امام و ... است كه از شاهكارهای هنری این عصر به شمار می روند. »دیولاخوا« كه در سده سیزدهم كاشان را دیده است آن را چنین توصیف می كند: «خانه ها با خشت و گل تمیز ساخته شده، كوچه ها سنگفرش و بازار وسیع و آباد است». از مهمترین رویدادهای این دوره می توان به قتل امیركبیر، طغیان نابینایان و جنب و جوش مشروطه خواهان كاشانی اشاره كرد. در این دوره كاشان از بلایای طبیعی همچون سیلهای مخروب، خشكسالی و قحطی در امان نبوده و در این حوادث هزاران نفر از اهالی به كام مرگ افتادند.
در این دوره نیز عالمان بزرگی در این شهر پا به عرصه وجود گذاشتند، كه مشهورترین آنان عبارتند از: استاد ملامهدی نراقی، فیلسوف، متكلم، فقیه، منجم و ... ملا احمد نراقی فرزند ملا مهدی از عالمان نام آور و فقهای معروف این دوران است ـ ملاحبیب ا... شریف، عالم دینی و ادبی عصر خویش ـ ملا عبدالرسول مدنی.
كاشان در همه ادوار تاریخی و هنری از چنان غنا و تنوعی برخوردار شد كه نظری حتی به اجمال و اختصار بر آنها فرصتی طولانی را طلب می كند. این شهر ضمن معرفی چهره های استثنایی از ایمان و علم و ادب و هنر همچون: ملامحسن فیض ـ غیاث الدین جمشید كاشانی ـ باباافضل ـ سهراب سپهری ـ محتشم كاشانی ـ ملا احمد و مهدی نراقی و ... عنوان دارالمومنین را نیز برای خود به ارمغان آورد و آثار بازمانده از آنان كاشان را در ردیف پربارترین گنجینه های علمی و هنری جهان قرار داد.
وجه تسمیه كاشان
در این دوره نیز عالمان بزرگی در این شهر پا به عرصه وجود گذاشتند، كه مشهورترین آنان عبارتند از: استاد ملامهدی نراقی، فیلسوف، متكلم، فقیه، منجم و ... ملا احمد نراقی فرزند ملا مهدی از عالمان نام آور و فقهای معروف این دوران است ـ ملاحبیب ا... شریف، عالم دینی و ادبی عصر خویش ـ ملا عبدالرسول مدنی.
كاشان در همه ادوار تاریخی و هنری از چنان غنا و تنوعی برخوردار شد كه نظری حتی به اجمال و اختصار بر آنها فرصتی طولانی را طلب می كند. این شهر ضمن معرفی چهره های استثنایی از ایمان و علم و ادب و هنر همچون: ملامحسن فیض ـ غیاث الدین جمشید كاشانی ـ باباافضل ـ سهراب سپهری ـ محتشم كاشانی ـ ملا احمد و مهدی نراقی و ... عنوان دارالمومنین را نیز برای خود به ارمغان آورد و آثار بازمانده از آنان كاشان را در ردیف پربارترین گنجینه های علمی و هنری جهان قرار داد.
وجه تسمیه كاشان
در مورد وجه تسمیه کاشان سخن بسیار است. لیکن با در نظر گرفتن معنی واژه های کاس، کاسه و کاس آب و موقعیت کاشان در قدیم این واژه می تواند گرفته شده از کاس باشد که در اصل کاشان و به مرور زمان به کاشان تغیر شکل یافته است.
ربان شناسان بر این باورند که نام کاشان به معنی خانه های تابستانی است، که با چوب و نی ساخته می شده است ولی برخی دیگر نام کاشان را ماخوذ از کلماتی چون کاسیان، کاشیان، کی آشیان و کاه فشان، کاسو یا کاشو می دانند.
در کل در مورد وجه تسمیه کاشان و نام اولیه آن از طرف مورخین و باستان شناسان عقاید گوناگونی ابراز شده که به چند مورد آن اشاره می شود:
1ـ از آنجا که این شهر در قرون متمادی مرکز ساخت بهترین کاشیها بوده آن را کاشیان و کاشان نامیده اند.
2ـ گروهی از باستان شناسان پس از حفاریهای باستان شناسی در تپه های سیلک به این نتیجه رسیده اند که نام کاشان مشتق از کلمه کاشو یا کاسو است و آن نام قومی کهن بوده که در بین النهرین می زیسته اند و سپس به این سامان نقل مکان کرده و نام محل اسکان آنها کاسیان یا کاشیان خوانده شده است.
3ـ ملک الشعراء بهار در دیوان خود وجه تسمیه کاشان را معبد و جایگاه جشن و دل آسایی دانسته است.
4ـ مولف کتاب فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی می نویسد: کاشان به خانه های تابستانی اطلاق می شود که با چوب و نی ساخته می شد.
5 ـ مولف کتاب آثار تاریخی کاشان و نطنز می نویسد: چون اولین جایگاه آبادانی در این ناحیه به امر پادشاهان اساطیری در کنار چشمه فین ساخته شده آن را کی آشیان یعنی جایگاه حکام گفته اند.
مذهب و زبان
مذهب و زبان
مذهب:
مذهب مردم این شهر، شیعه اثنی عشری است چنان که بواسطه ایمان راسخ، زهد و تقوای بی نظیر شیعیان آن از صدر اسلام تا کنون با نام دارالمومنین در صدر شهرهای شیعه نشین قرار گرفته و به نیکی از آن یاد شده است. به طوری که در زمان صفویه کاشان پایتخت مذهبی ایران شناخته شده بود. از قرنها قبل عده ای از یهودیان نیز در کاشان ساکن بوده اند که از دوره صفوی تعداد آنها زیاد بوده لیکن امروزه تعداد کمی از آنان در این شهر اقامت دارند. یاقوت حموی نیز در معجم البلدان در مورد ایمان مردم کاشان می نویسد:
«عده ای از علویان ساکن کاشان منتظرند که صبح فردا قائم آنان ظهور کند و در هر طلوع، مسلح سوار بر اسب به خارج از شهر می روند و متاسف بر می گردند.»
مذهب مردم این شهر، شیعه اثنی عشری است چنان که بواسطه ایمان راسخ، زهد و تقوای بی نظیر شیعیان آن از صدر اسلام تا کنون با نام دارالمومنین در صدر شهرهای شیعه نشین قرار گرفته و به نیکی از آن یاد شده است. به طوری که در زمان صفویه کاشان پایتخت مذهبی ایران شناخته شده بود. از قرنها قبل عده ای از یهودیان نیز در کاشان ساکن بوده اند که از دوره صفوی تعداد آنها زیاد بوده لیکن امروزه تعداد کمی از آنان در این شهر اقامت دارند. یاقوت حموی نیز در معجم البلدان در مورد ایمان مردم کاشان می نویسد:
«عده ای از علویان ساکن کاشان منتظرند که صبح فردا قائم آنان ظهور کند و در هر طلوع، مسلح سوار بر اسب به خارج از شهر می روند و متاسف بر می گردند.»
زبان:زبان مردم این شهرستان فارسی است. ولی در روستاهای حاشیه شهر، زبان رایجی و تاتی رواج دارد که اصل آن در واژه های فارسی دری یا فرس قدیم است. ضرابی در تاریخ کاشان می نویسد: مردم بلوک (حومه) را زبانی دیگر است که اهل شهر از فهم معانی آن بی خبرند و آن را زبان رایجی گویند که دارای واژه های دری فراوانی است.
مشاهیر كاشان
مشاهیر كاشان
در طول تاریخ پرفراز و نشیب ایران در دورانهای مختلف از زمان ساسانیان، آلبویه (كه زبیده خاتون همسر هارونالرشید كاشان كنونی را بنا نهاد) تا عهد سلجوقی، صفویه و قاجاریه و پس از آن انسانهای بزرگی در این دیار پرورش یافته و به دنیا معرفی شدهاند از جمله: غیاثالدین جمشید (ریاضیدان و منجم بزرگ)، كمالالملك و صنیعالملك (نقاشان نامدار)، ملامحسن فیض و ملااحمد و ملامهدی نراقی (عالم، حكیم، عارف و دانشمند)، ملافتحاله كاشانی (مفسر)، محتشم كاشانی، بابا افضل مرقی، سپیده كاشانی، كلیم كاشانی و سهراب سپهری (شاعران نامی) و صدها چهره برجسته دیگر
كاشان آميزه ای از ميراث های فرهنگی باشكوه و طبيعت زيباست كه جاذبه های كم نظيری برای توسعه گردشگری و رونق توريسم دارد. شهرستان کاشان يکی از قديمی ترين و تاريخی ترين شهرستان های استان اصفهان به شمار می آيد که از روستاهای توريستی و مناطق کويری و طبيعی زيادی برخوردار است. نياسر و قمصر که ازمعروف ترين مناطق توريستی و پرورش گل و گلاب گيری ايران به شمار می آيند، در اين شهرستان واقع شده اند. در فصل گل اين مناطق دارای مناظر بسيار بديع و زيبا می شوند واهالی به ياری موسسات و ارگان های توريستی با راه اندازی جشنواره های محلی از خيل بازديدکنندگان پذيرايی می کنند. غارنياسر کاشان يکی از معدود آثارباستانی و طبيعی است که ازمهم ترين جاذبه های منطقه به شمار می آيد. اين غار يکی از عجايب و نوادر آثار باستانی است که در حدود 1800 تا 2000 سال قبل در كوه كركس و بر فراز تپه های آهكی مشرف بر نياسر كاشان و احتمالا با مقاصد آيينی و مذهبی به صورت تونل سنگی و پر پيچ و خم با ابزار ابتدايی كنده شده است.
باغ فين کاشان از با ارزش ترين آثار تاريخی كاشان است که از دوران صفويه برجای مانده است و از لحاظ باغ آرايی و آب رسانی دارای اهميت ويژهای است. مسجدهای قديمی، عمارت های باشکوه با معماری کم نظير، آتشکده های تاريخی و کاروان سراهای قديمی از ديگر ديدنی های اين شهرستان به شمار می آيند که همواره نظر فرهنگ دوستان و جهانگردان را به خود جلب کرده و کاشان را در زمره يکی از ديدنی ترين شهرستان های اصفهان قرار داده است. مهمانان داخلی و خارجی با سفر به اين منطقه و ديدار از جاذبه های طبيعی و تاريخی متعدد آن، ضمن آشنايی با فرهنگ غنی کاشان خاطره ای زيبا در ذهن خود خواهند داشت.
ادامه مطلب
باغ فين کاشان از با ارزش ترين آثار تاريخی كاشان است که از دوران صفويه برجای مانده است و از لحاظ باغ آرايی و آب رسانی دارای اهميت ويژهای است. مسجدهای قديمی، عمارت های باشکوه با معماری کم نظير، آتشکده های تاريخی و کاروان سراهای قديمی از ديگر ديدنی های اين شهرستان به شمار می آيند که همواره نظر فرهنگ دوستان و جهانگردان را به خود جلب کرده و کاشان را در زمره يکی از ديدنی ترين شهرستان های اصفهان قرار داده است. مهمانان داخلی و خارجی با سفر به اين منطقه و ديدار از جاذبه های طبيعی و تاريخی متعدد آن، ضمن آشنايی با فرهنگ غنی کاشان خاطره ای زيبا در ذهن خود خواهند داشت.
منابع ویکی بدیا وتراول
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:13 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرستان سميرم در استان اصفهان بر سر راه ايلات استان چهارمحال وبختياری، کهگيلويه و بويراحمد و استان فارس واقع شده است. به همين علت صنايع دستی عشايری به خصوص بافته های داری؛ در اين منطقه از رونق زيادی برخوردار است. از ميان مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان می توان به قالی بافی، گليم بافی و جاجيم بافی اشاره نمود. اين بافته های داری بيشتر در کارگاه های خانگی و توسط زنان و دختران منطقه بافته می شوند. صنايع مذکور اغلب محلی بوده و جنبه خود مصرفی دارند. مردم اين منطقه به كشاورزي ودامداري اشتغالدارند.شهرستان سميرم از چشم اندازهای طبيعی و زيبايی برخوردار است. آبشارهای متعدد همراه با کوه های سربه فلک کشيده و جنگل های طبيعی و مصنوعی جلوه ای زيبا به اين شهرستان بخشيده و استراحت گاهی بديع برای آسايش بازديد کنندگان فراهم نموده است. نمای شهر سميرم پردرخت و زيباست و چشم انداز کوهستانی شهرستان سميرم سبب جلب بازديد کنندگان زيادی به اين منطقه شده است.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرستان سميرم از چشم اندازهای طبيعی و زيبايی برخوردار است. آبشارهای متعدد همراه با کوه های سربه فلک کشيده و جنگل های طبيعی ومصنوعی جلوه ای زيبا به اين شهرستان بخشيده و استراحت گاهی بديع برای آسايش بازديد کنندگان فراهم نموده است. نمای شهر سميرم پر درخت و زيباست و چشم انداز کوهستانی شهرستان سميرم سبب جلب بازديد کنندگان زيادی به اين منطقه شده است.
صنايع و معادن
معادن خاک نسوز پشته و خاک گچ سميرم شهرت دارند.
کشاورزی و دام داری
شهر سميرم و پيرامون آن، دارای كشاورزی پر رونق است و فرآورده های كشاورزی آن گندم، جو، چغندرقند، حبوبات، و گياهان علوفه ای است. باغ داری رواج دارد و ميوه های آن، به ويژه سيب سميرم شهرت دارد. هم چنين دام داری و پرورش گوسفند، بز، گاو، اسب و استر نيز رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
مركز شهرستان سميرم با پهنای حدود 15 كيلومتر مربع، در جنوب استان اصفهان، در 31 درجه و 25 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 34 دقيقه و 30 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندی 2 هزار و 460 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان شهرضا، از جنوب به استان كهگيلويه و بوير احمد، از باختر به استان چهار محال و بختياری و از خاور به استان فارس محدود است. سميرم دارای آب و هوای معتدل بوده و ميانگين ريزش برف در آن 60 سانتی متر، و ميانگين بارش ساليانه 400 ميلی متر است. درجه حرارت در تابستان 25- 30 درجه بالای صفر و در زمستان تا 15 درجه زير صفر می رسد. سميرم ناحيه كوهستانی است و مهم ترين بلندی های آن، رشته كوه های دينار ( ستيغ دنا ) در جنوب و علی جوق، سياه، بهروز، چال قفا و سودمند هستند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
مردم محل بر اين باورند، كه سميرم در اصل «سام آرام» بوده است. زيرا درروزگاران كهن سام نريمان، نيای رستم جهان پهلوان سيستانی، به دردی گرفتار می شود، كه آرام نمی گيرد و پزشكان از درمانش در می مانند تا اين كه گذرش به ناحيه سميرم می افتد و به سبب آب و هوای سالم آن، دردش درمان يافته آرام می شود. بدين جهت اين ناحيه را « سام آرام » خواندند، كه بعدها به سميرم تبديل شده است. بنا بر روايت ديگری اين ناحيه را سام بن ارم بنا كرده و « سام ارم » خوانده می شده است كه اندک اندک به سميرم تبديل يافته است. بعضی ها نيز بنای شهر را به سميراميس، ملكه آشور و بابل نسبت داده و به نام وی « سميرام » خوانده اند. احمد كسروی، در پژوهش خود سميرم را از دو پاره « سمی » يا « شمی » به معنی سرد و « ران » يا « رام » به معنی محل، مكان و سرزمين دانسته و چنين نتيجه گرفته است، كه سميرم و سميران، به معنی جا، مكان و سرزمين سرد است. از آن جا كه شهر سميرم، در گذشته جزو شهرستان شهرضا بوده است، می توان گفت كه اين شهر از لحاظ تاريخی، سياسی و تا اندازه ای اجتماعی و اقتصادی، بستگی زيادی به آن شهرستان دارد.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرستان سميرم از چشم اندازهای طبيعی و زيبايی برخوردار است. آبشارهای متعدد همراه با کوه های سربه فلک کشيده و جنگل های طبيعی ومصنوعی جلوه ای زيبا به اين شهرستان بخشيده و استراحت گاهی بديع برای آسايش بازديد کنندگان فراهم نموده است. نمای شهر سميرم پر درخت و زيباست و چشم انداز کوهستانی شهرستان سميرم سبب جلب بازديد کنندگان زيادی به اين منطقه شده است.
صنايع و معادن
معادن خاک نسوز پشته و خاک گچ سميرم شهرت دارند.
کشاورزی و دام داری
شهر سميرم و پيرامون آن، دارای كشاورزی پر رونق است و فرآورده های كشاورزی آن گندم، جو، چغندرقند، حبوبات، و گياهان علوفه ای است. باغ داری رواج دارد و ميوه های آن، به ويژه سيب سميرم شهرت دارد. هم چنين دام داری و پرورش گوسفند، بز، گاو، اسب و استر نيز رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
مركز شهرستان سميرم با پهنای حدود 15 كيلومتر مربع، در جنوب استان اصفهان، در 31 درجه و 25 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 34 دقيقه و 30 ثانيه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندی 2 هزار و 460 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان شهرضا، از جنوب به استان كهگيلويه و بوير احمد، از باختر به استان چهار محال و بختياری و از خاور به استان فارس محدود است. سميرم دارای آب و هوای معتدل بوده و ميانگين ريزش برف در آن 60 سانتی متر، و ميانگين بارش ساليانه 400 ميلی متر است. درجه حرارت در تابستان 25- 30 درجه بالای صفر و در زمستان تا 15 درجه زير صفر می رسد. سميرم ناحيه كوهستانی است و مهم ترين بلندی های آن، رشته كوه های دينار ( ستيغ دنا ) در جنوب و علی جوق، سياه، بهروز، چال قفا و سودمند هستند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
مردم محل بر اين باورند، كه سميرم در اصل «سام آرام» بوده است. زيرا درروزگاران كهن سام نريمان، نيای رستم جهان پهلوان سيستانی، به دردی گرفتار می شود، كه آرام نمی گيرد و پزشكان از درمانش در می مانند تا اين كه گذرش به ناحيه سميرم می افتد و به سبب آب و هوای سالم آن، دردش درمان يافته آرام می شود. بدين جهت اين ناحيه را « سام آرام » خواندند، كه بعدها به سميرم تبديل شده است. بنا بر روايت ديگری اين ناحيه را سام بن ارم بنا كرده و « سام ارم » خوانده می شده است كه اندک اندک به سميرم تبديل يافته است. بعضی ها نيز بنای شهر را به سميراميس، ملكه آشور و بابل نسبت داده و به نام وی « سميرام » خوانده اند. احمد كسروی، در پژوهش خود سميرم را از دو پاره « سمی » يا « شمی » به معنی سرد و « ران » يا « رام » به معنی محل، مكان و سرزمين دانسته و چنين نتيجه گرفته است، كه سميرم و سميران، به معنی جا، مكان و سرزمين سرد است. از آن جا كه شهر سميرم، در گذشته جزو شهرستان شهرضا بوده است، می توان گفت كه اين شهر از لحاظ تاريخی، سياسی و تا اندازه ای اجتماعی و اقتصادی، بستگی زيادی به آن شهرستان دارد.
ويژگيهاي طبيعي - اين شهرستان در165 كيلومتري جنوب اصفهان، ميان استانهاي فارس، كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال وبختياري واقع شده است و مساحت آن در 5/5297 كيلومتر مربع است و منطقه اي كوهستاني است. مهمترين ارتفاعات آن رشته كوههاي دينار(قله دنا) است كه درمرز استان اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد واقع شده است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:12 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرضا يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در گذشته «قمشه» ناميده می شده است. شهرضا از شهرهای کهن و با اصالت استان اصفهان است که صنايع دستی آن نيز هم چون تاريخ آن قدمت و اصالت زيادی داشته و از ديرباز دارای اهميت فراوان است. برخی از هنرهای دستی اين شهرستان دارای شهرت جهانی هستند. علاوه بر جنبههای هنری، صنايع دستی در کنار صنايع كارخانه ای نيز در اقتصاد شهرضا سهم قابل توجهی دارد. قالی بافی، ريسندگی، سفال گری، سراميک سازی و سنگ بری از مهم ترين صنايع دستی اين شهرستان محسوب می شوند. شهرستان شهرضا ازنقاط مهم عرضه كننده قالی صادراتی در ايران است. قاليچه های بافت اين شهرستان به داشتن ثبوت رنگ و زيبايی نقشه شهره بوده و از اعتبار و ارزش زِيادی برخوردار می باشد. قاليچه های بافت اين منطقه از نظر نقشه و کيفيت در ايران و جهان شهرت زيادی دارند و يک گونه آن از لحاظ ثابت بودن رنگ و نقشه، مورد پسند همگان است. در شهرضا شمار زيادی كارگاه فرش بافی داير است و كارگران بسياری در آن ها مشغول به كار هستند.
سراميک و كاشی سازی از رشته صنايع كارخانه ای معتبر شهرضا است به ويژه سراميک آن که از نقوش زيبا برخوردار می باشد. در شهرضا چند كارگاه سراميک و كاشی سازی وجود دارد. سراميک های ساخت اين كارگاه ها از لحاظ رنگ و جنس و زيبايی از بهترين سراميک های ايران هستند. صنعت ريسندگی نيز قبل از تاسيس اولين كارخانه ريسمان تابی در سال 1277 شمسی، به صورت سنتی رواج داشته و شامل بافت ترمه، شال و جوراب های نخی و پشمی و از اين قبيل می شده است. در حال حاضر تعداد زيادی كارگاه پشم ريسی و دو كارخانه ريسندگی و بافندگی در اين شهرستان داير و توليدات آن از جمله صادرات شهرضا به شمار می رود. كارگاه های نخ تابی و همچنين توليد خامه يا نخ فرش نيز در شهرضا وجود دارد. نخ و خامه مازاد بر نياز اين ناحيه به نقاط ديگر صادر می شود. كشاورزی در اين شهرستان به دليل زمين های حاصل خيز رونق داشته و تمامی فرآورده های سردسيری و معتدل در آن كشت و پرورش داده مي شود.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرضا در دوران صفوی از عمران و آبادی برخوردار بود و گسترش بسياری يافته است. از اين دوران آثار تاريخی بسياری در اين ناحيه بر جای مانده است. جاذبه های طبيعی بسياری چون کوه ها و چشمه ها و غارها در اين شهرستان پراکنده هستند که چشم اندازهای زيبايی به اين منطقه بخشيده است.
صنايع و معادن
شهرستان شهرضا دارای كارخانه ريسندگی است و كارخانه های صابون پزی، كوزه های سفالين و روغن منداب گيری نيز در آن وجود دارد. كارگاه هاي سنگ بری نيز در اين منطقه وجود دارد كه سنگ های زينتی و ساختمانی را توليد می كند. شهرستان شهرضا از لحاظ معادن غنی بوده و مهم ترين آن ها عبارتند از : معدن نمک حسن آباد، رامشه، و جرقويه، معدن زغال سنگ شاه سيد علی اكبر، معدن سنگ مرمر اسفنداران در 60 كيلومتری و معدن سرب كرويه در 36 كيلومتری جنوب شهرضا. شهرضا از اقتصاد خوبی برخوردار بوده و مركز داد و ستد ايل قشقايی و لران ناحيه بوير احمدی است.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در اين شهرستان به دليل زمين های حاصلخيز رونق داشته و تمامی فرآورده های سردسيری و معتدل در آن كشت و پرورش داده شده و مهم ترين آن ها انگور، گندم، جو، ارزن، نخود و... می باشد. هم چنين در شهرستان شهرضا دامداری رواج داشته و مردم شهرضا در زمين های كشاورزی خود به نگاهداری دام نيز می پردازند. در دشت های پيرامون شهرضا، مانند كمه، موروک، بودجان، هونجان و… گله های بزرگ پرورش می يابند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان شهرضا، با پهنه ای حدود 3 هزار و 88 كيلومتر مربع، در جنوب استان اصفهان، در 32 درجه و يک دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 52 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندی 1 هزار و 825 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان مباركه، ازجنوب به شهرستان سميرم و استان فارس، از خاور به شهرستان اصفهان، و از باختر به شهرستان مباركه و استان چهار محال و بختياری محدود است. پيرامون شهرستان شهرضا را كوهستان فرا گرفته و به دليل محدود بودن به نواحی كوهستانی در باختر و جنوب و از سوی ديگر به نواحی پست كويری در شمال خاوری، در بيش ترين روزها نسيم ملايم با بادهای شديد، كه جهت آن ها از نواحی بلند به سوی شمال و شمال خاوی است می وزد. بارندگی آن ناچيز و جزء نواحی خشک است و آب و هوای ناحيه به بخش های زير تقسيم می شوند: 1- آب و هوای گرم و خشک نواحی خاوری 2- آب و هوای كوهستانی جنوب و جنوب باختری كه بارندگی آن بيش از ديگر نقاط است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
شهرضا در گذشته «قمشه» ناميده می شده است. قمشه واژه ای پهلوی ساسانی است، كه از روزگار باستان به اين محل گفته شده و نخست « گمشه » بوده است. برخی از محققين ريشه واژه قمشه را كومه شه دانسته و معتقدند که چون شاهان عهد قديم در آن حدود به شكار می رفته و كومه خوبی برای آن ها می ساخته اند، بدين نام موسوم گرديده است. شماری ديگر از پژوهش گران قمشه را مرکب از دو پاره « قم » و « شه » و به معنی جای آب جوشنده و روان و ماندگار دانسته اند. واژه قمشه به معنای سرزمين پر كاريز نيز هست، و بيش تر زمين های كشاورزی شهرضا نيز به وسيله كاريزها آبياری می شود. به هر حال در 1305 هـ . ش نام اين شهر از قمشه به شهرضا تغيير يافت.
شهرضا پيش از اسلام وجود داشته و به گونه آبادی بزرگی به نام قلعه سميرم بوده كه در 14 فرسنگی اصفهان قرار داشته و دارای حصارهای استوار بوده است. پس از برافتادن حكومت ساسانی، شهرضا نيز مانند نقاط ديگر ايران به چنگ تازيان افتاد. در دوران اسلامی از نقاط آباد و دارای اهميت بوده است. مرداويج زياری در 319 هـ . ق ايالت جبال را گشود و شهرضا هم جزو قلمرو او گرديد. شهرضا در دوران صفوی از عمران و آبادی برخوردار بود و گسترش يافت. از اين دوران آثار تاريخی بسياری در اين ناحيه بر جای مانده است.
این شهر با سابقه طولانی از جمله شهرهای قدیمی و با اهمیت استان اصفهان است. مساعد بودن آب و هوا و سرسبزی محیط در شکل گیری هسته اولیه شهر نقش داشتهاست. بافت قدیم شهر بارها تجدید بنا گردیده اما اصولا حیات و هویت آن حفظ شده و در حال حاضر از نظر ترکیب و بافت فیزیکی با بخشهای میانی و جدید شهر تفاوت دارد. به احتمال زیاد بافت نخستین این شهر به پیش از اسلام برمیگردد. در دوران هخامنشیان و ساسانیان، به عنوان سرزمینهای شمالی پارس دارای دشتهای سرسبز و خوش آب و هوا و دارای شکارگاههای بسیار به ویژه شکار گورخر بوده است و مرگ بهرام پادشاه ساسانی در باتلاقهای منتهی به باتلاق گاوخونی در مشرق شهرستان و به سبب شکار گورخر روی داده است. همچنین مرزهای طبیعی و استراتژیک شمالی پارس، منتهی به کوههای صعب العبور کلاه قاضی و لاشتر(گذرگاه اورچینی(اورچینه))، که از یکسو به باتلاق گاوخونی در شرق و از سوی دیگر به بالادست رود خروشان زاینده رود منتهی میگردد و عبور جاده شاهی از این گذرگاه حساسیت خاصی را در طول تاریخ به این منطقه داده است.سراميک و كاشی سازی از رشته صنايع كارخانه ای معتبر شهرضا است به ويژه سراميک آن که از نقوش زيبا برخوردار می باشد. در شهرضا چند كارگاه سراميک و كاشی سازی وجود دارد. سراميک های ساخت اين كارگاه ها از لحاظ رنگ و جنس و زيبايی از بهترين سراميک های ايران هستند. صنعت ريسندگی نيز قبل از تاسيس اولين كارخانه ريسمان تابی در سال 1277 شمسی، به صورت سنتی رواج داشته و شامل بافت ترمه، شال و جوراب های نخی و پشمی و از اين قبيل می شده است. در حال حاضر تعداد زيادی كارگاه پشم ريسی و دو كارخانه ريسندگی و بافندگی در اين شهرستان داير و توليدات آن از جمله صادرات شهرضا به شمار می رود. كارگاه های نخ تابی و همچنين توليد خامه يا نخ فرش نيز در شهرضا وجود دارد. نخ و خامه مازاد بر نياز اين ناحيه به نقاط ديگر صادر می شود. كشاورزی در اين شهرستان به دليل زمين های حاصل خيز رونق داشته و تمامی فرآورده های سردسيری و معتدل در آن كشت و پرورش داده مي شود.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرضا در دوران صفوی از عمران و آبادی برخوردار بود و گسترش بسياری يافته است. از اين دوران آثار تاريخی بسياری در اين ناحيه بر جای مانده است. جاذبه های طبيعی بسياری چون کوه ها و چشمه ها و غارها در اين شهرستان پراکنده هستند که چشم اندازهای زيبايی به اين منطقه بخشيده است.
صنايع و معادن
شهرستان شهرضا دارای كارخانه ريسندگی است و كارخانه های صابون پزی، كوزه های سفالين و روغن منداب گيری نيز در آن وجود دارد. كارگاه هاي سنگ بری نيز در اين منطقه وجود دارد كه سنگ های زينتی و ساختمانی را توليد می كند. شهرستان شهرضا از لحاظ معادن غنی بوده و مهم ترين آن ها عبارتند از : معدن نمک حسن آباد، رامشه، و جرقويه، معدن زغال سنگ شاه سيد علی اكبر، معدن سنگ مرمر اسفنداران در 60 كيلومتری و معدن سرب كرويه در 36 كيلومتری جنوب شهرضا. شهرضا از اقتصاد خوبی برخوردار بوده و مركز داد و ستد ايل قشقايی و لران ناحيه بوير احمدی است.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در اين شهرستان به دليل زمين های حاصلخيز رونق داشته و تمامی فرآورده های سردسيری و معتدل در آن كشت و پرورش داده شده و مهم ترين آن ها انگور، گندم، جو، ارزن، نخود و... می باشد. هم چنين در شهرستان شهرضا دامداری رواج داشته و مردم شهرضا در زمين های كشاورزی خود به نگاهداری دام نيز می پردازند. در دشت های پيرامون شهرضا، مانند كمه، موروک، بودجان، هونجان و… گله های بزرگ پرورش می يابند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان شهرضا، با پهنه ای حدود 3 هزار و 88 كيلومتر مربع، در جنوب استان اصفهان، در 32 درجه و يک دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 52 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندی 1 هزار و 825 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان مباركه، ازجنوب به شهرستان سميرم و استان فارس، از خاور به شهرستان اصفهان، و از باختر به شهرستان مباركه و استان چهار محال و بختياری محدود است. پيرامون شهرستان شهرضا را كوهستان فرا گرفته و به دليل محدود بودن به نواحی كوهستانی در باختر و جنوب و از سوی ديگر به نواحی پست كويری در شمال خاوری، در بيش ترين روزها نسيم ملايم با بادهای شديد، كه جهت آن ها از نواحی بلند به سوی شمال و شمال خاوی است می وزد. بارندگی آن ناچيز و جزء نواحی خشک است و آب و هوای ناحيه به بخش های زير تقسيم می شوند: 1- آب و هوای گرم و خشک نواحی خاوری 2- آب و هوای كوهستانی جنوب و جنوب باختری كه بارندگی آن بيش از ديگر نقاط است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
شهرضا در گذشته «قمشه» ناميده می شده است. قمشه واژه ای پهلوی ساسانی است، كه از روزگار باستان به اين محل گفته شده و نخست « گمشه » بوده است. برخی از محققين ريشه واژه قمشه را كومه شه دانسته و معتقدند که چون شاهان عهد قديم در آن حدود به شكار می رفته و كومه خوبی برای آن ها می ساخته اند، بدين نام موسوم گرديده است. شماری ديگر از پژوهش گران قمشه را مرکب از دو پاره « قم » و « شه » و به معنی جای آب جوشنده و روان و ماندگار دانسته اند. واژه قمشه به معنای سرزمين پر كاريز نيز هست، و بيش تر زمين های كشاورزی شهرضا نيز به وسيله كاريزها آبياری می شود. به هر حال در 1305 هـ . ش نام اين شهر از قمشه به شهرضا تغيير يافت.
شهرضا پيش از اسلام وجود داشته و به گونه آبادی بزرگی به نام قلعه سميرم بوده كه در 14 فرسنگی اصفهان قرار داشته و دارای حصارهای استوار بوده است. پس از برافتادن حكومت ساسانی، شهرضا نيز مانند نقاط ديگر ايران به چنگ تازيان افتاد. در دوران اسلامی از نقاط آباد و دارای اهميت بوده است. مرداويج زياری در 319 هـ . ق ايالت جبال را گشود و شهرضا هم جزو قلمرو او گرديد. شهرضا در دوران صفوی از عمران و آبادی برخوردار بود و گسترش يافت. از اين دوران آثار تاريخی بسياری در اين ناحيه بر جای مانده است.
مرحله بعدی گسترش شهر مربوط به زمان صفویه میباشد که اصفهان به عنوان پایتخت انتخاب گردید. قرار گرفتن این شهر در محور جاده اصفهان به فارس که یکی از راههای مهم تجاری بوده موجب رونق اقتصادی آن گشتهاست. از طرف دیگر به خاطر نزدیکیش با اصفهان نوعی عملکرد نظامی نیز داشتهاست. در این دوره به دلیل امنیت نسبی بافت فیزیکی شهر توسعه یافت. در پایان دوره صفویه و در هنگام محاصره پایتخت توسط محمود افغان، قلعه بزرگ قمشه ضمن فرستادن 10هزار سوار تفنگداربه جهت کمک به سپاه شاه سلطان حسین برای نجات پایتخت از محاصره، به عنوان آخرین پایگاه مقاومت ایرانیان؛ تا آخرین نفس جنگید، تمامی مردان جنگجو کشته شدند، قلعه تسخیر و با خاک یکسان شدو آنگاه تصرف اصفهان میسر گشت. مرحله بعدی گسترش شهر مربوط به دوره قاجاریه است. در این دوره شهر به شکل قلعه مانند و دارای دروازه بوده که هفت محله در آن جای میگرفتهاند. مجموعه دروازهها با عناصر تشکیل دهنده محله، نظیر بازارچه گذر، مسجد، تکیه، آب انبار و حمام در عین استقلال نسبی به کل شهر نیز وابسته بودهاست. بازار در مرکز شهر قرار داشته و به عنوان کانون اصلی مبادلات اقتصادی و تجاری، همه شریانها را به خود متصل نمودهاست.
در دهه چهل ایجاد امنیت نسبی در کل کشور و تبدیل شهرضا به مرکز شهرستان موجب رشد شهرنشینی گشته، به طوریکه رشد کالبدی شهر در این دهه چشمگیر بودهاست. در این دوره از حیات، شهر به دلیل ایجاد مناسبات جدید اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی شهر از حالت ایستا خارج شده و به یک رشد نسبتاً سریع شهرنشینی دست یافت و صنایـع که تا این زمان تنهـا در مقیاس سنتـی آن مطـرح بوده جای خود را به کارخانههای نسبتاً بزرگ سپرد. جهات گسترش شهر در این دوره در بخشهای شمال غربی بودهاست و بافت فیزیکی آن به عنوان پیوند دهنده بافت قدیم و جدید کاربرد شهری خود را حفظ نمودهاست. وجود بزرگترین پادگان نظامی کشور، و بزرگترین زاغه های مهمات خاورمیانه در این شهرستان نشان از موقعیت استراتژیک و سوق الجیشی این شهرستان در مرکز کشور دارد.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:12 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
فريدن يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در باختر استان واقع شده است. سواحل زاينده رود که يکی از زيباترين و بااهميت ترين رودهای ايران است، از مهم ترين گردش گاه های اهالی شهرستان فريدن به شمار می آيد. صنايع دستی در شهرستان فريدن هم چون ساير نقاط استان اصفهان از رونق زيادی برخوردار است. بافته های داری در فريدن از مهم ترين صنايع دستی اين منطقه به شمار می روند. اين بافته ها عبارتند از: قالی بافی، گليم دو روی ساده و نقش دار، ماشتا(نوعی روانداز كه بر روی كرسی می انداختند) و جاجيم. ارامنه اين شهرستان هم چنين به زرگری، قلم زنی، كنده كاری روی سنگ نيز مشغول هستند. طرح های متداول قالی در اين منطقه لچک، ترنج، طرح گل های رز، طرح افشان با گلدان و طرح مام ميهن است. تعدادی از مهم ترين روستاهای ارمنی نشين اين شهرستان كه به بافت قالی اشتغال دارند عبارتند از: قلعه گريگور، دارا بورد، آريگان، روستای موكل سنكرد، پونستان، ذرنه (بولوران) خوی گان پايين، خوی گان بالا، خونگ، هاران، نحاكرد، ميلاكرد، شوريشكان، سنگباران و سوران. منطقه بربرود (بورواری): در جنوب منطقه كمره (خمين) و در غرب شهرستان فريدن در قسمت شمالی منطقه لرستان است ارامنه اين منطقه را بورواری را به معنی سرشار از رايحه و بوی خوش نام نهادند تعدادی از روستاهای ارمنی نشين اين منطقه عبارت بوده اند از پاهرا، شاور اوا، پاريشان، خسروآباد، گوران، قره كهريز، خرج آباد، خورزند، نصرآباد است. در اين منطقه نيز دست بافت های گوناگونی وجود دارد كه مهم ترين آن قالی بافی است. از مهم ترين ويژگی های فرش بافی اين منطقه می توان به اين موارد اشاره نمود: دار قالی، از نوع عمودی است مكانيزم پود كشی از نوع تخت باف (يک پود ضخيم) بوده و گره فارسی به كار برده می شود. رجشماری بين 32-36 است، رنگ رزی خامه ها، هم با رنگ رزی گياهی و هم شيميايی انجام می گردد، طرح های مورد استفاده برای بافت قالی اغلب از منطقه كمره در روستای سيليان آورده می شود و با كمی تغيير بر روی آن مورد استفاده قرار می گيرد.
مکان های دیدنی و تاریخی
سواحل زاينده رود که يکی از زيباترين و بااهميت ترين رودهای ايران است، از مهم ترين گردش گاه های اهالی شهرستان فريدن به شمار می آيد.
صنايع و معادن
از صنايع معادن فريدناطلاعات مستندي در ست نيست.
کشاورزی و دام داری
مهم ترين فرآورده های كشاورزی سيب زمينی، گندم، جو، يونجه، غلات، نباتات علوفه ای، حبوبات و... است. همه ساله هزاران تن سيب زمينی، از فريدن به ديگر نقاط صادر می گردد. هم چنين دامداری در اين منطقه از رونق زيادی برخوردار بوده و همه ساله شمار زيادی دام زنده برای ذبح، گوشت، پوست و لبنيات به شهر اصفهان صادر گرديده و لبنيات آن فراوان و سرشناس است.
مکان های دیدنی و تاریخی
سواحل زاينده رود که يکی از زيباترين و بااهميت ترين رودهای ايران است، از مهم ترين گردش گاه های اهالی شهرستان فريدن به شمار می آيد.
صنايع و معادن
از صنايع معادن فريدناطلاعات مستندي در ست نيست.
کشاورزی و دام داری
مهم ترين فرآورده های كشاورزی سيب زمينی، گندم، جو، يونجه، غلات، نباتات علوفه ای، حبوبات و... است. همه ساله هزاران تن سيب زمينی، از فريدن به ديگر نقاط صادر می گردد. هم چنين دامداری در اين منطقه از رونق زيادی برخوردار بوده و همه ساله شمار زيادی دام زنده برای ذبح، گوشت، پوست و لبنيات به شهر اصفهان صادر گرديده و لبنيات آن فراوان و سرشناس است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:12 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرستان اردستان يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در ناحيهي مركز استان واقع شده است. اردستان يکی از شهرستان های استان اصفهان است که هم چون ديگر مناطق اين استان از سابقهي نيکويی در صنايع دستی برخوردار است. هنرهای دستی اين شهرستان که بيش تر توسط سرپنجه هنرمند زنان و دختران خلق می شوند را فرش بافی، جاجيم بافی، گليم بافی، شال بافی، چادر، خيمه، كلاه و دستكش بافي تشكيل مي دهند. فرش بافی از اهميت زيادی برخورداراست و نقش مهمی در اقتصاد مردم اين منطقه دارد. البته قالی بافی اردستان دارای قدمت زيادی نيست ولی با طرح كاشان و نقش های ترنج، محراب، افشان، لچكی و خشتی بازارهای زيادی پيدا كرده است. از سال 1364 يک شركت فرش نيز در مركز اين شهرستان داير شده که به كار تهيه، توليد و صدور فرش اشتغال دارد. مسجد هاي تاريخي به علاوه آرامگاه هاي تاريخي مهم ترين مكان هاي تاريخيوديدني شهرستان اردستان را تشكيل مي دهند.
مکان های دیدنی و تاریخی
بنای مسجد جامع اردستان در مركز محله محال اردستان واقع شده و از كهن ترين مساجد ايران است كه براساس بررسی های صورت گرفته؛ بنای اوليه آن، مربوط به قرون اوليه اسلامی است و در دوره سلجوقی تجديد بنا و در دوره های ديگر، بخشهای مختلفی به آن اضافه شده است. هم چنين بنای مسجد جامع زواره دربخش مركزی زواره، در 15 كيلومتری شمال خاوری اردستان واقع شده و با توجه به مدارک موجود، اولين مسجد چهار ايوانی ايران است كه در دوره سلجوقی ساخته شده و اصالت خود را به نحو شايستهای محفوظ داشته است. اين مسجد ها به علاوه آرامگاه هاي تاريخي مهم ترين مكان هاي تاريخي شهرستان اردستان را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
اردستان دارای معدن منگنزی از گونه عالی است، که 75 درصد منگنز دارد و مواد خارجی آن ناچيز است.
کشاورزی و دام داری
كشاورزي در ناحيه اردستان بيش تر به صورت ديمي و كم تر به صور ت آبي و باغ داري است. دام داري نيز در اين شهرستان به صورت سنتي رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان اردستان، با پهنه ای حدود 11 هزار و 293 كيلومتر مربع در شمال استان اصفهان، در جنوب كوير نمك، در 33 درجه و 23 دقيقه پهنای شمالی و 52 درجه و 22 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهرستان از شمال به استان سمنان، از باختر به شهرستان های كاشان، نطنز و برخوار و ميمه، از خاور به شهرستان نايين و از جنوب به شهرستان های اصفهان و نايين محدود است. آب و هوای اين شهرستان گرم وخشک بوده و بيشترين درجه حرارت در تير و مرداد و كم ترين آن در دی و بهمن است. پوشش گياهی اين ناحيه از گونه استپ بيابانی است. كوه های غير منظمی از شعبه های كوه كركس، از جنوب شهرستان می گذرد و بلندی آن از سطح دريا يک هزار و 207 متر می باشد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
بنا بر روايتی، نام اردستان از دو پارهی «ارد» به معنی مرد خشمگين و «ستان» به معنای مكان تشكيل شده است. يعنی سرزمين مردان غيور و خشمگين. به روايتی ديگر اردستان از بناهای اردشير دراز دست است و معنای آن، استان و محل اردشير بوده و به دليل كاربرد زياد آن به اردستان تبديل شده است. هم چنين بر پايه افسانه ای، اردستان مسكن رستم، جهان پهلوان سيستانی بوده و به ارگ دستان سپس به ارگستان و سرانجام به اردستان سرشناس شده است. اردستان شهری است كهن، و بر پايه گفته های تاريخ نگاران ايرانی و عرب، در دوران اشكانی، پايتخت اردوان چهارم بوده است. اردشير اول، بنيان گذار پادشاهی ساسانی، آتشكده ای در آن جا بنا كرده و انوشيروان نيز در اين شهر به دنيا آمده است. در دوران اسلامی و اواخر سده 3 هـ . ق اردستان شهری استوار و دارای بارويی با پنچ دروازه و يک ميل مربع پهنه بوده است. اين شهر در دوران آل بويه با نطنز، بلوكی را تشكيل می داده كه مركز آن اردستان و جايگاه فرمانروايی حاكم ديلمانان بوده است. اردستان در دوران صفويه از شهرهای آباد و مهم ايران شمرده می شد. می گويند مردم اردستان در برابر چپاول و كشتار افغان ها، چنان پايداری كردند كه اشرف افغان ديوانه شد. در دوران قاجاريه به ويژه در زمان حكومت ناصرالدين شاه اردستان جای گاه بهتری يافت و آرام بود، اما پس از كشته شدن ناصرالدين شاه اين ناحيه نا امن شد.
شهرستان اردستان در 110 کیلومتری شمال شرقی اصفهان و در دامنه شرقي کوههاي کرکس از سلسله جبال مرکزی ایرن و در حاشیه کویر مرکزی ایران قراردارد. در شمال شهر هوا گرم ودر مناطق کوهستاني جنوب سرد ميباشد. مکان های دیدنی و تاریخی
بنای مسجد جامع اردستان در مركز محله محال اردستان واقع شده و از كهن ترين مساجد ايران است كه براساس بررسی های صورت گرفته؛ بنای اوليه آن، مربوط به قرون اوليه اسلامی است و در دوره سلجوقی تجديد بنا و در دوره های ديگر، بخشهای مختلفی به آن اضافه شده است. هم چنين بنای مسجد جامع زواره دربخش مركزی زواره، در 15 كيلومتری شمال خاوری اردستان واقع شده و با توجه به مدارک موجود، اولين مسجد چهار ايوانی ايران است كه در دوره سلجوقی ساخته شده و اصالت خود را به نحو شايستهای محفوظ داشته است. اين مسجد ها به علاوه آرامگاه هاي تاريخي مهم ترين مكان هاي تاريخي شهرستان اردستان را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
اردستان دارای معدن منگنزی از گونه عالی است، که 75 درصد منگنز دارد و مواد خارجی آن ناچيز است.
کشاورزی و دام داری
كشاورزي در ناحيه اردستان بيش تر به صورت ديمي و كم تر به صور ت آبي و باغ داري است. دام داري نيز در اين شهرستان به صورت سنتي رواج دارد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان اردستان، با پهنه ای حدود 11 هزار و 293 كيلومتر مربع در شمال استان اصفهان، در جنوب كوير نمك، در 33 درجه و 23 دقيقه پهنای شمالی و 52 درجه و 22 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهرستان از شمال به استان سمنان، از باختر به شهرستان های كاشان، نطنز و برخوار و ميمه، از خاور به شهرستان نايين و از جنوب به شهرستان های اصفهان و نايين محدود است. آب و هوای اين شهرستان گرم وخشک بوده و بيشترين درجه حرارت در تير و مرداد و كم ترين آن در دی و بهمن است. پوشش گياهی اين ناحيه از گونه استپ بيابانی است. كوه های غير منظمی از شعبه های كوه كركس، از جنوب شهرستان می گذرد و بلندی آن از سطح دريا يک هزار و 207 متر می باشد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
بنا بر روايتی، نام اردستان از دو پارهی «ارد» به معنی مرد خشمگين و «ستان» به معنای مكان تشكيل شده است. يعنی سرزمين مردان غيور و خشمگين. به روايتی ديگر اردستان از بناهای اردشير دراز دست است و معنای آن، استان و محل اردشير بوده و به دليل كاربرد زياد آن به اردستان تبديل شده است. هم چنين بر پايه افسانه ای، اردستان مسكن رستم، جهان پهلوان سيستانی بوده و به ارگ دستان سپس به ارگستان و سرانجام به اردستان سرشناس شده است. اردستان شهری است كهن، و بر پايه گفته های تاريخ نگاران ايرانی و عرب، در دوران اشكانی، پايتخت اردوان چهارم بوده است. اردشير اول، بنيان گذار پادشاهی ساسانی، آتشكده ای در آن جا بنا كرده و انوشيروان نيز در اين شهر به دنيا آمده است. در دوران اسلامی و اواخر سده 3 هـ . ق اردستان شهری استوار و دارای بارويی با پنچ دروازه و يک ميل مربع پهنه بوده است. اين شهر در دوران آل بويه با نطنز، بلوكی را تشكيل می داده كه مركز آن اردستان و جايگاه فرمانروايی حاكم ديلمانان بوده است. اردستان در دوران صفويه از شهرهای آباد و مهم ايران شمرده می شد. می گويند مردم اردستان در برابر چپاول و كشتار افغان ها، چنان پايداری كردند كه اشرف افغان ديوانه شد. در دوران قاجاريه به ويژه در زمان حكومت ناصرالدين شاه اردستان جای گاه بهتری يافت و آرام بود، اما پس از كشته شدن ناصرالدين شاه اين ناحيه نا امن شد.
این شهرستان دارای جمعیت 13893 نفر می باشد و دارای 1 پاسگاه پلیس راه و 2 استراحتگاه بین راهی می باشد . این شهرستان در مسیر محورهای ارتباطی نایین به کاشان قرار دارد و بزرگراه کاشان - اصفهان از شمال این شهرستان می گذرد . اردستان فاقد پایانه مسافربری می باشد .
اغلب مردم این شهرستان به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند . بنا بر روایات نام این شهر مخفف ارگ دستان (ارگ به معنی قلعه است و دستان صفت زال بوده است) است و مشهور است که این شهر بدست رستم ساخته شده است.
اردشير اول,موسس سلسله ساساني آتشکدهاي را در آنجا بنا نهاد. همچنين اردستان زادگاه انوشيروان است. در اوايل قرن چهارم اردستان شهري مستحکم با 5 دروازه بود که مساحتي حدود 1مايل مربع رادر برميگرفت .مکانهاي تاريخي وچشمگير اين شهر عبارتند از:
- چندين آب انبار زيرزميني
- کاروانسراي جوگند واقع در جاده اردستاننايين
- مجموعه آسيابهاي آبي در راميان وزواره
- مجموعهکاخ سرهنگ آباد در شرق زواره
- چندين مسجد قديمي .
مسجد جامع اردستان -
اردستان حدود 110 کیلومتری کاشان است یعنی تقریبا کمتر از 50 کیلومتری نطنز و این شاید برای خیلی ها کافی باشد که اگر تا نطنز رفتند، سری هم به اردستان بزنند ،گرچه اگر بخواهیم اینگونه استدلال کنیم باید تا جنوب یکسره برویم . از طرف دیگر به نظر من هتل جهانگردی اردستان به مراتب از هتل سرابان نطنز بهتر است برای همین هم می تواند محل استراحت و استقرار برای دیدار از شهر های نطنز و اردستان و زواره قرار گیرد .
اردستان شهری است بسیار کهن ،طبق روایتی افسانه گونه بنای شهر به ارونشاه فرزند کیقباد پادشاه سلسله کیانیان منسوب می شود . میگویند همین فرد دستور حفر قناد معروف اروانه را برای ابیاری شهر صادر کرده . قناتی که لااقل 2500 سال قدمت دارد . همچنین می گوید انوشیروان و کاوه آهنگر هم در اردستان متولد شده اند . با توجه به قدمت زیاد شهر آثار باستانی آنهم منحصرفرد می باشند که شاید معروفترین آن مسجد جامع شهر است .
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:11 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
برخوار و ميمه از شهرستان هاي استان اصفهان است كه در مركز استان واقع شده است. هنر قالی بافی در شهرستان برخوار و ميمه مهم ترين صنعت دستی محسوب می شود و بيش تر اهالی در کار گاه های خانگی به بافت قالی مشغول هستند. قالی اين منطقه از قدمت و اصالت خاصی برخوردار است. قالی های بافت ميمه جنبه صادراتی دارند و بيش تر به تهران ارسال می شوند. اين قالی ها دارای طرح كاشان و نقش های افشان، لچک ترنج، جنگلی و هم چنين طرح خاصی معروف به ميمه هستند. در استان اصفهان قالی های ميمه طرح منحصر به فردی دارد كه با طرح مناطق ديگر متفاوت است. علاوه بر قالی بافی، کرباس بافی نيز از ديگر صنايع دستی اين شهرستان محسوب می شود. مسجد بزرگ گز و مسجد جامع ميمه دو مکان مهم و ديدنی شهرستان برخوار و ميمه هستند.
مکان های دیدنی و تاریخی
مسجد بزرگ گز و مسجد جامع ميمه دو مکان مهم و ديدنی شهرستان برخوار و ميمه هستند.
صنايع و معادن
پالايشگاه نفت، نيروگاه برق،كارخانه های نساجی قدس، بهريس، بارش، شير پاستوريزه، سنگ بری و ابزار سازی از مهم ترين فعاليت های صنعتی شهرستان هستند. از معادن شهرستان برخوار و ميمه می توان از معدن نمك حبيب الله، گچ گمشه و شن باقرآباد، و سنگ مرمريت ميمه نام برد.
کشاورزی و دام داری
به دليل كمی بارندگی و تبخير زياد، كشاورزی اين ناحيه از جايگاه ويژه ای برخوردار نيست. اين شهرستان در بخش ميمه از لحاظ طبيعی از جايگاه بهتری برخوردار بوده و آباد و سرسبز است. آب مصرفی كشاورزی اين شهرستان از كاريز، چاه ژرف و نيمه ژرف تأمين می شود. با اين حال با تلاش مردم سخت كوش اين ناحيه، فرآورده های كشاورزی مانند : گندم، جو، سيب زمينی، روناس، پنبه، صيفی، سبزی، نباتات علوفه ای و ميوه های گوناگون به عمل می آيد. هم چنين در اين شهرستان فرآورده های دامی نظير گوشت، پوست، پشم، روغن حيوانی و لبنيات نيز به دست می آيد.
مکان های دیدنی و تاریخی
مسجد بزرگ گز و مسجد جامع ميمه دو مکان مهم و ديدنی شهرستان برخوار و ميمه هستند.
صنايع و معادن
پالايشگاه نفت، نيروگاه برق،كارخانه های نساجی قدس، بهريس، بارش، شير پاستوريزه، سنگ بری و ابزار سازی از مهم ترين فعاليت های صنعتی شهرستان هستند. از معادن شهرستان برخوار و ميمه می توان از معدن نمك حبيب الله، گچ گمشه و شن باقرآباد، و سنگ مرمريت ميمه نام برد.
کشاورزی و دام داری
به دليل كمی بارندگی و تبخير زياد، كشاورزی اين ناحيه از جايگاه ويژه ای برخوردار نيست. اين شهرستان در بخش ميمه از لحاظ طبيعی از جايگاه بهتری برخوردار بوده و آباد و سرسبز است. آب مصرفی كشاورزی اين شهرستان از كاريز، چاه ژرف و نيمه ژرف تأمين می شود. با اين حال با تلاش مردم سخت كوش اين ناحيه، فرآورده های كشاورزی مانند : گندم، جو، سيب زمينی، روناس، پنبه، صيفی، سبزی، نباتات علوفه ای و ميوه های گوناگون به عمل می آيد. هم چنين در اين شهرستان فرآورده های دامی نظير گوشت، پوست، پشم، روغن حيوانی و لبنيات نيز به دست می آيد.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:11 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
مرکز شهرستان تيران و کرون در 51 درجه 09 دقيقه طول جغرافيايی و32 درجه و 42دقيقه عرض جغرافيايی و ارتفاع 1640 متری از سطح دريا واقع شده است. اين شهرستان در بيست كيلومتری نجف آباد و46 كيلومتری اصفهان واقع شده است. تيران و کرون از شمال غرب به شهرستان های فريدن و فريدونشهر و از جنوب غربی به استان چهارمحال بختياری و از شرق به شهرستان های اصفهان، خمينی شهر، نجف آباد محدود می گردد. اين شهرستان دارای هوايی نسبتا معتدل و زمستان های سرد است
تیران و کَرون یکی از با قدمت ترين شهرستانهای استان اصفهان و دومين شهر سبز اين استان است. مرکز این شهرستان شهر تیران است که در غرب استان اصفهان واقع شدهاست.
این شهرستان در حدود بیست هزار نفر جمعیت دارد. از مکانهای معروف این شهر میتوان به امامزاده احمد حنفیه نوه امام علي(ع) و فرزند محمد حنفیه،منطقه نمونه گردشگري چشمه مرغاب،حيات وحش قمشلو،امامزاده احمد رضا و سد خميران اشاره کرد. در حدود ۶۰ روستا و دو شهر رضوان شهر و عسگران از توابع این شهرستان میباشد.
عبور جادههای اصفهان به استانهای مرکزی و خوزستان و لرستان و غرب کشور و همچنین جاده استان چهار محال و بختیاری در جنوب شهرستان باعث رونق شهرستان گردیدهاست. ایجاد کارخانههای سنگبری متعدد در رضوان شهر از توابع شهرستان تیران و همچنین توسعه منطقه صنعتی شهر تیران باعث ایجاد هزاران شغل برای مردم منطقه گردیدهاست.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:11 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
خميني شهر يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است. نام قديمي و باستاني اين طقه «سده» بوده است. شغل اصلي مردمان اين ناحيه را كشاورزي و دام داري تشكيل مي دهد. در شهرستان خمينی شهر هم چون بيش تر شهرستانهای استان اصفهان؛ قالی بافی مهم ترين صنايع دستی منطقه محسوب می شود. در اين شهرستان نيز صنعت قالی بافی اغلب در کارگاه های خانگی و بيش تر توسط دستان هنرمند زنان و دختران روستايی تهيه می شود. ازطرح های متداول قالی اين شهرستان می توان به طرح های لچک، ترنج، طرح گل های رز، طرح افشان با گلدان اشاره نمود. شهرستان خمينی شهر از جاذبه های طبيعی چون غار، رودخانه و چشمه برخورداراست. مهم ترين جاذبه تاريخی اين شهرستان نيز امام زاده سيد محمد است.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرستان خمينی شهر از جاذبه های طبيعی چون غار، رودخانه و چشمه برخورداراست. مهم ترين جاذبه تاريخی اين شهرستان نيز امامزاده سيد محمد است.
صنايع و معادن
از صنايع و معادن خميني شهر اطلاعات مستندي در دست نيست.
کشاورزی و دام داری
آب كشاورزی از كاريز، چاه و زاينده رود تامين شده و گندم، جو، تنباكو، تره بار، گلابی، بادام، سيب، گيلاس و آلبالو از جمله فرآورده های كشاورزی خمينی شهر شمرده می شود. از آن جا كه در پيرامون اين شهر، پوشش گياهی برای چرای دام موجود است، مردم به پرورش گاو، گوسفند و بز و هم چنين پرورش طيور نيز می پردازند.
مشخصات جغرافيايي
خمينی شهر مركز شهرستان خمينی شهر، با پهنه ای حدود 2 هزار و 776 هكتار در باختر اصفهان، در 32 درجه و 41 دقيقه پهنای شمالی، و 51 درجه و 32 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندی 1 هزار و 595 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان برخوار و ميمه، از شرق به شهرستان اصفهان، از جنوب به شهرستان فلاورجان، و از غرب به شهرستان نجف آباد محدود می باشد. هم چنين شهر سده، از شمال به آبادی های دهستان ماربين عليا، از باختر به روستاهای اصغر آباد، از خاور به آبادی جوی آباد و از جنوب به روستای آدريان و تپه آتشگاه محدود گرديده است. خمينی شهر با قرار گرفتن در دشت، آب و هوايی معتدل و خشک داشته و ميانگين بارندگی ساليانه اين شهر به 155 ميلی متر می رسد. فاصله هوايی خمينی شهر تا تهران 332 كيلومتراست.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام اين شهر از روزگار باستان تا سال 1338 هـ . ش «سده» بوده و روزگاری نيز آن را ماربين می گفته اند. از 1338 هـ . ش «همايون شهر» ناميده شد و از اوايل پيروزی انقلاب اسلامی، به خمينی شهر تغيير نام پيدا کرد. واژه «سده» در فرهنگ نفيسی و برهان قاطع به معنی آتش شعله كننده و شعله بلند و تازيانه دار آمده است. سده واژه ای فارسی است كه در پهلوی به صورت «ست»و «سد» آمده است. نام «سده» نامی درست، به جا و زيبا بوده است. زيرا اين محل از سه ده به نام های: خوزان، فروشان،(فريشان/پريشان) و ورنوسفادران (بن اصفهان) به وجود آمده است كه در اثر گسترش روستاهای سه گانه امروزه تبديل به يك شهر شده است.
تاريخ خمينی شهر با توجه به نزديکی اش به اصفهان ( 8 كيلومتر) متأثر از تاريخ آن شهر تا حدود زيادی همانند آن است. در كوی خوزان شهر خمينی شهر، دژ دفاعی مهمی به نام كهن دژ وجود داشته كه خرابه های آن هم چنان باقی است و گفته اند كهن دژ، پايتخت پادشاهان كيانی و ساسانی بوده است. در دوران اسلامی اين ناحيه از اهميت زيادی برخوردار بوده است. وجود مسجد جامع بزرگ كوی خوزان، شهر بودن آن را در گذشته تأييد می کند. چرا که مسجد جامع از ويژگی های شهرهای اسلامی است و روستاها فاقد آن بوده اند.
مکان های دیدنی و تاریخی
شهرستان خمينی شهر از جاذبه های طبيعی چون غار، رودخانه و چشمه برخورداراست. مهم ترين جاذبه تاريخی اين شهرستان نيز امامزاده سيد محمد است.
صنايع و معادن
از صنايع و معادن خميني شهر اطلاعات مستندي در دست نيست.
کشاورزی و دام داری
آب كشاورزی از كاريز، چاه و زاينده رود تامين شده و گندم، جو، تنباكو، تره بار، گلابی، بادام، سيب، گيلاس و آلبالو از جمله فرآورده های كشاورزی خمينی شهر شمرده می شود. از آن جا كه در پيرامون اين شهر، پوشش گياهی برای چرای دام موجود است، مردم به پرورش گاو، گوسفند و بز و هم چنين پرورش طيور نيز می پردازند.
مشخصات جغرافيايي
خمينی شهر مركز شهرستان خمينی شهر، با پهنه ای حدود 2 هزار و 776 هكتار در باختر اصفهان، در 32 درجه و 41 دقيقه پهنای شمالی، و 51 درجه و 32 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ، و بلندی 1 هزار و 595 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان برخوار و ميمه، از شرق به شهرستان اصفهان، از جنوب به شهرستان فلاورجان، و از غرب به شهرستان نجف آباد محدود می باشد. هم چنين شهر سده، از شمال به آبادی های دهستان ماربين عليا، از باختر به روستاهای اصغر آباد، از خاور به آبادی جوی آباد و از جنوب به روستای آدريان و تپه آتشگاه محدود گرديده است. خمينی شهر با قرار گرفتن در دشت، آب و هوايی معتدل و خشک داشته و ميانگين بارندگی ساليانه اين شهر به 155 ميلی متر می رسد. فاصله هوايی خمينی شهر تا تهران 332 كيلومتراست.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام اين شهر از روزگار باستان تا سال 1338 هـ . ش «سده» بوده و روزگاری نيز آن را ماربين می گفته اند. از 1338 هـ . ش «همايون شهر» ناميده شد و از اوايل پيروزی انقلاب اسلامی، به خمينی شهر تغيير نام پيدا کرد. واژه «سده» در فرهنگ نفيسی و برهان قاطع به معنی آتش شعله كننده و شعله بلند و تازيانه دار آمده است. سده واژه ای فارسی است كه در پهلوی به صورت «ست»و «سد» آمده است. نام «سده» نامی درست، به جا و زيبا بوده است. زيرا اين محل از سه ده به نام های: خوزان، فروشان،(فريشان/پريشان) و ورنوسفادران (بن اصفهان) به وجود آمده است كه در اثر گسترش روستاهای سه گانه امروزه تبديل به يك شهر شده است.
تاريخ خمينی شهر با توجه به نزديکی اش به اصفهان ( 8 كيلومتر) متأثر از تاريخ آن شهر تا حدود زيادی همانند آن است. در كوی خوزان شهر خمينی شهر، دژ دفاعی مهمی به نام كهن دژ وجود داشته كه خرابه های آن هم چنان باقی است و گفته اند كهن دژ، پايتخت پادشاهان كيانی و ساسانی بوده است. در دوران اسلامی اين ناحيه از اهميت زيادی برخوردار بوده است. وجود مسجد جامع بزرگ كوی خوزان، شهر بودن آن را در گذشته تأييد می کند. چرا که مسجد جامع از ويژگی های شهرهای اسلامی است و روستاها فاقد آن بوده اند.
سده يا خميني شهر؛ از باستان تا امروز
* در دو قبرستان شهر دهها سنگ قبر با قدمت ۷۰۰ ساله وجود دارد كه به خطوط عربي، فارسي نوشته شده است
* قنات «ديمتريان» كه دو هزارسال پيش توسط پيروزشاه ساساني حفر شده درحال ويراني است
* در دو قبرستان شهر دهها سنگ قبر با قدمت ۷۰۰ ساله وجود دارد كه به خطوط عربي، فارسي نوشته شده است
* قنات «ديمتريان» كه دو هزارسال پيش توسط پيروزشاه ساساني حفر شده درحال ويراني است
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:11 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
اصفهان يكي از مهم ترين مناطق گردشگري ايران در جهان است كه در رديف شهرهای درجه اول دنيا، مانند: پکن، پاريس، رم، ونيز، ...قرار داشته و به لحاظ ديرينهگی و ارزش های ويژه هنری، در مجموعهي ميراث فرهنگی بشريت، طی آيينی جهانی از سوی «يونسکو» پاس داشته می شود. شهرستان اصفهان داراي دو چشم انداز است؛ بلندی شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتی آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پای دامنه های خاوری بلندی های زاگرس قرار گرفته است. از سوی جنوب باختری فاصله چندانی با دامنه كوه های زاگرس نداشته اما از شمال خاوری در فاصله دورتری از كوه های مركزی قرار گرفته است. صنايع اصفهان دارای قدمتی تاريخی است و صنعت كاران اصفهانی مشهورترين صنعت گران ايرانی به شمار می آيند. صنايع دستی اصفهان از ديرباز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستی ايران بناميم، سخنی به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بی درنگ تصوير خاتم کاری، كاشی كاری، معرق، تابلوهای مينياتور، قالی های نفيس ابريشمی و نقش های زيبای پارچه قلم كار را تداعی می كند. قدمت طولانی و معماری با ارزش بناهای تاريخی اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخی منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی يونسکو قرارگيرند. مجموع آثارطبيعی و تاريخی، اصفهان را در فهرست ديدنی ترين مناطق ايران قرار داده است. اصفهان نه تنها نماينده شايسته ای برای معرفی فرهنگ و تمدن غنی ايران به مهمانان خارجی است، بلکه بازديد از اين خطه؛ خاطرات زيبا و حس غرورانگيزی را در ذهن گردشگران داخلی نيز بر جای مي گذارد.
مکان های دیدنی و تاریخی
قرن هاست که اصفهان را نصف جهان می نامند. اصفهان از شهرهای بسيار قديمی ايران است که موجوديت تاريخی آن به هزاره سوم قبل از ميلاد می رسد. اصفهان منطقه ای به قدمت تاريخ تمدن و فرهنگ ايران است که آثار بديعی ازهمه ادوار را با خود دارد. موقعيت طبيعی و جغرافيايی آن در مرکز فلات ايران، خاک حاصل خيز و وجود زاينده رود به آن امکان داده که در دوره های مختلف از مراکز مهم فعاليت اقوام ساکن در اين مرز و بوم باشد و يادگارهای با ارزش تاريخی زيادی از اين اقوام را در دل خود داشته باشد. به همين سبب اصفهان را موزه هميشه زنده دنيا می دانند که از مکان های ديدنی و آثار تاريخی بسيار با ارزشی برخوردار است. هر يک از آثار اصفهان در دوره ای ساخته شده و ياد آورعظمت آن دوره زمانی است.
قدمت طولانی و معماری با ارزش بناهای تاريخی اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخی منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی يونسکو قرارگيرند. کاخ چهل ستون از جمله بناهايی است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمی از شهرت خود را مديون آن است و عمارت تاريخی هشت بهشت نمونه ای از كاخ های محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوی است. کاخ عالی قاپو نمونه منحصر به فرد و يکی از عجايب معماری كاخهای عهد صفوی است. منارجنبان از جمله بناهايی است که ازمعماری شگفت انگيزی برخوردار می باشد. مسجد شيخ لطف الله از شاهكارهای معماری و كاشی كاری ايران در نيمه اول قرن يازدهم هجری است. بازار بزرگ اصفهان که يکی از زيباترين بازارهای شهرهای ايران و حتی جهان اسلام به شمار می رود و پل تاريخی ، زيبا و معروف سی و سه پل (الله وردی خان) به همراه ده ها مکان ديگر تنها گوشه ای از زيبايی های تاريخی اصفهان هستند.
اصفهان نه تنها دارای ده ها مسجد تاريخی، کاخ ها و عمارت های کم نظير، پل ها و باغ های با ارزش، کتيبه ها وسنگ نبشته های تاريخی، کاروان سراها و... است، بلکه از جاذبه های طبيعی خوبی نيز برخوردار می باشد. بزرگ ترين رودخانه فلات مرکزی ايران" زاينده رود" که ازميان زيباترين شهر ايران عبورمی کند، آبشارها، تالاب ها و باتلاق های مهمی چون باتلاق گاوخونی - که ازتالاب های با ارزش و نادر فلات مركزی ايران به شمار می آيد- به همراه مناطق حفاظت شده غنی، سبب رونق جاذبه های طبيعی اصفهان شده اند.
مجموع آثار طبيعی وجاذبه های کم نظير و متعدد تاريخی اين شهرستان بر ارزش، اعتبار و شهرت جهانی اصفهان افزوده وسبب شده سفر به اصفهان در فهرست آرزوهای رويايی جهانگردان کشورهای مختلف جهان قرار گيرد.
صنايع و معادن
صنايع اصفهان دارای قدمتی تاريخی است و صنعت كاران اصفهانی مشهورترين صنعت گران ايرانی به شمار می آيند. صنايع دستی استان اصفهان از دير باز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستی ايران بناميم، سخنی به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بی درنگ تصوير خاتم کاری، كاشی كاری، معرق، تابلوهای مينياتور، قالی های نفيس ابريشمی و نقش های زيبای پارچه قلم كار را تداعی می كند. استان اصفهان از کانون های مهم صنعت ايران به شمار می آيد. وجود مجتمع های صنعتی فولاد مبارکه، ذوب آهن، صنايع ريسندگی، پالايش گاه اصفهان، صنايع نظامی، صنايع خوراکی و. . . اهميت صنعتی اين استان را به خوبی نشان می دهد.
اصفهان دارای معادن متعددی نيز است كه در حال حاضر بخشی از اين معادن فعال بوده و مورد بهره برداری قرار گرفته و به مصرف صنايع سبک و سنگين می رسد و برخی به گونه نيمه فعال و تعطيل است كه با بررسی و پژوهش های بيش تری در آينده، در راستای گسترش صنايع كشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مهم ترين معدن هايی كه در حال حاضر در اين استان مورد بهره برداری قرار دارد، عبارتند از : - معدن های سرب و روی ايران كوه، كوه انجير و روستای تيران که در باختر شهرستان اصفهان قرار دارند. معادن اين شهرستان، عبارتند از : معدن سنگ ساختمانی، سرب، روی، مس، نمک، منگنز.
کشاورزی و دام داری
مهم ترين فرآورده های كشاورزی اين شهرستان عبارتند از: چغندرقند، پنبه، گندم، جو، سبزی، و گونه های ميوه مانند : زردآلو، گيلاس، هلو، گلابی، انگور، خربزه، هندوانه، خيار، …. از جمله ميوه هايی كه در شهرستان اصفهان سرشناس اند، گونه های زردآلو است. كه درمحل، آن را شكرپاره می نامند و گلابی كه گونه مرغوب آن را شاه ميوه می گويند. كشت گندم، علوفه، پنبه، صيفی جات و … نيز بسيار رايج است. در شهر اصفهان و پيرامون آن، درختان ميوه هسته دار و دانه دار نيز كشت می شود.
مشخصات جغرافيايي
مرکزشهرستان اصفهان، در جنوب استان اصفهان، در 32 درجه و 38 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 39 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان های نايين، اردستان و برخوار و ميمه، از خاور به استان يزد، از باختر به شهرستان های خمينی شهر، فلاورجان، مباركه، شهرضا، و از جنوب به استان فارس محدود است. بلندی شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتی آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پای دامنه های خاوری بلندی های زاگرس قرار گرفته است. از سوی جنوب باختری فاصله چندانی با دامنه كوه های زاگرس نداشته اما از شمال خاوری در فاصله دورتری از كوه های مركزی قرار گرفته است.
آب و هوای آن معتدل و فصل های چهارگانه آن منظم است. بادهای اين شهرستان باختری است و در تابستان جهت خاوری و آرامی دارد. بيش ترين درجه حرارت در اصفهان 42 و كم ترين درجه حرارت 16 درجه سانتی گراد ثبت شده است.
اين شهرستان از نظر پوشش گياهی در رديف نواحی فقير ايران به شمار می رود، زيرا گذشته از دره زاينده رود كه به دليل مساعد بودن شرايط لازم دارای پوشش گياهی كافی است، نقاط ديگر شهرستان به دليل وجود آب و هوای بيابانی و نيمه بيابانی، كمی باران و تبخير شديد، دارای پوشش گياهی ناچيز است. شهر اصفهان، در دشتی رسوبی، كه از حاصلخيزترين دشت های فلات مركزی ايران می باشد، بنا گرديده است. اين دشت، در دوران چهارم زمين شناسی، در نتيجه رسوب گذاری رودخانه زاينده رود به وجود آمده است.
شهر اصفهان دارای آب و هوای خشک با توان تبخير شديد است. در بخش بندی آب و هوايی Koppen، اين شهر به عنوان آب و هوای بيابانی خشک و سرد شناخته شده است.
مهم ترين رودخانه شهرستان اصفهان زاينده رود است كه از بلندی زردكوه بختياری سرچشمه می گيرد و با كندن تونل كوهرنگ به درازای 2 هزار و 823 متر، در سال 1332 ه . ق، بخشی از آب سرچشمه رود كارون را به زاينده رود برگردانده و به گسترش كشاورزی شهرستان كمک زيادی شده است. بلندی های پيرامون شهر اصفهان عبارتند از : پيلا يا پيلارته ( سيد محمد ) در شمال باختری، تپه آتشگاه و كوه دنبه در باختر و كوه كلاه قاضی، شاه كوه و صفه در جنوب و تپه های آبشار و شهرستان در خاور. در پست ترين نقطه شهر، رودخانه زاينده رود در جهت باختر به خاور جريان دارد. زاينده رود كه بزرگترين رودخانه مركزی ايران است، از زردكوه تا گاوخونی را آبياری می كند. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی اصفهان )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
اصفهان به سبب پيشينه تاريخی کهن خود در طول تاريخ با نام هايی چون: آپادانا، آصف هان، اَسباهان،اِسبهان، اِسپهان، اسپينر، اسفاهان، اِسفهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاری، پرتيکان، جی، داراليهودی، سپاهان، شهرستان، گابا، گابيان، گابيه، گبی، گی، نصف جهان و يهوديه نيز خوانده شده است.
بسياری از پژوهش گران بر اين باورند که اختصاص اين ناحيه در پيش از اسلام - به ويژه در دوران ساسانيان – به گرد آمدن سپاهيان مناطق جنوبی ايران، مانند : کرمان، فارس، خوزستان، سيستان،. . . وجه تسميه آن به « اِسپهان »، بوده و سپس در بعد از اسلام تحت تأثير زبان عربی به « اصفهان » تغيير شکل داده است. شهر اصفهان، مرکز اين منطقه مهم روزگاری پايتخت ايران به شمار می رفته است و در دوران ايلامی ها، استان کنونی اصفهان يکی از ايالت های کشور « اَنزان » يا « اَنشان » بوده است.
در زمان هخامنشيان نام اين ايالت و مرکز آن، از اَنزان به گابيان (گابا/گادوگای) تبديل يافته و به سبب آبادانی، محل زندگی پادشاهان هخامنشی نيز بوده است. در دوران اشکانيان اين منطقه يکی از ايالت های پهناور پادشاهی اشکانی و شهر اصفهان پايتخت آن بوده، حاکم آن عنوان شاه داشته است.
اردشير پاپکان مؤسس سلسله ساسانی، در تعقيب اردوان پنجم - آخرين پادشاه اشکانی - از مداين به منطقه اصفهان آمده، با غلبه بر ساتراب (استاندار) آن، اصفهان را گشود. در زمان ساسانيان، منطقه اصفهان اهميت بسياری داشته و جنبه دفاعی و نظامی آن، که مرکز گردآوری سپاه بوده، بر ارزش جغرافيايی اش، افزوده است. در اين دوره خانواده بزرگ ايرانی « اسپوهران » يا « هفا » بر اصفهان حکمرانی می کرده اند. بر اساس پاره ای از پژوهش ها، در اواخر اين دوران، يزدگرد به خواهش همسرش « شوشن دخت » يک کلنی يهودی در مرکز آن ( گی ) ايجاد کرد. گِی که بعدها « اليهوديه » يا کوی يهودی ها ناميده شد، آن بخش از شهر کنونیِ اصفهان است که بازار بزرگ اصفهان در آن قرار دارد. از اين روی، بيش تر مکان های اسلامی کنونی اين بخش، در گذشته متعلق به يهودی ها بوده است.
هنگام ورود مسلمانان به ايران، اصفهان شامل دو شهر بود، جی و يهوديه در باختر جی بود، كه اصفهان كنونی همان يهوديه است. در 23 يا 24 هـ . ق، اصفهان به دست مسلمانان افتاد و تا حدود 300 سال، حاكمانی از سوی خلفا در آن جا فرمانروايی می كردند.
پس از روی كار آمدن ديلميان، حسن ركن الدوله ديلمی، اصفهان را پايتخت خود كرده در توسعه آن كوشيد. به دستور وی ديوار ميان كوی های جی و يهوديه را برداشته بارويی به دور شهر كشيده شد، كه دورش حدود 21 هزار گام بود.
در محرم سال 433 هـ . ق، طغرل سلجوقی پس از يک سال محاصره در دومين لشگرکشی خود به اصفهان آن را گشود و حکومت ديالمه کاکويه را از اين منطقه بر انداخت. طغرل 12 سال در اصفهان زندگی کرد و پانصد هزار دينار خرج ساختمان ها و امور خيريه، مسجدها و خانقاه ها کرد.
پس از سال 633 هـ . ق، که اصفهان توسط سپاهيان اوکتای قاآن، جانشين چنگيز گشوده شد، اين منطقه در سيطره مغولان قرار گرفت. عمق و غنای فرهنگی ايرانيان به اندازه ای بود که در کمتر از نيم قرن اين قوم خونريز را آداب و فرهنگ آموختند. چنان که در زمان حکومت سلطان محمد اولجايتو که در آغاز سده 8 هـ. ق به حکومت رسيد در اصفهان همانند ديگر نقاط ايران مسجد و بناهای متعددی ساخته شد. يکی از مشهورترين و زيباترين اين آثار، محرابی است گچ بری در مسجد جامع اصفهان که به محراب اولجايتو معروف گرديده است.
پس از در گذشت ابو سعيد بهادر خان، سومين ايلخان مسلمان مغول، شاهزاده گان و اميران بر شهرها ومناطق ايران چيره شدند و چندی فرزندان امير چوپان در اصفهان حکومت کردند و سپس شاه شيخ ابو اسحاق اينجو، بر آن دست يافت. حکومت خاندان اينجو با کشته شدن ابواسحاق به دست مظفريان پايان يافت، و حکومت مظفريان نيز در اواخر سده 8 هـ. ق، با کشته شدن شاه منصور آخرين پادشاه اين خاندان در نزديکی شيراز به دست تيمور لنگ، به سرانجام خود رسيد. تيمور سپس رهسپار اصفهان گشت و در ماه رجب سال 795 هـ. ق، اصفهان را گشود. اصفهان در اواخر دوره تيموری، چندی نيز در قلمرو ترکمانان قراقويونلو قرار گرفت.
هر چند پس از تأسيس سلسله صفوی به دست شاه اسماعيل صفوی در سال 906 هـ. ق، وی تبريز را به عنوان پايتخت برگزيد؛ اما از سال 1000 هـ. ق شاه عباس کبير پايتخت را به اصفهان انتقال داده در طول 42 سال حکومت خود، پيوسته به عمران و آبادی کشور، به ويژه اصفهان پرداخت. ايجاد ميدان بزرگ نقش جهان، عالی قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سردر قيصريه، مسجد شاه، بازار شاهی، خيابان چهار باغ، شهرک جلفا، کليساهای تاريخی،. . . در اين شهر نتيجه گام ها و تلاش های شاه عباس بزرگ است.
پس از شاه عباس، هر يک از شاهان صفوی نيز به نوعی در آبادانی اصفهان کوشيدند. شاه صفی بنای امام زاده اسماعيل را در محل آن، به خوبی تعمير و تزيين کرد. هم چنين دَرِ بزرگ مسجد شاه را نقره پوش و طلا کاری نمود. شاه عباس دوم بناهايی چون کاخ پادشاهی چهل ستون و ساختمان پل خواجو و ساختمان های سلطنتی کرانه زاينده رود، مانند هفت دست، آيينه خانه، و نمکدان را ساخت و باغ پهناور سعادت آباد را ايجاد کرد. شاه سليمان کاخ هشت بهشت را بنا نمود و شاه سلطان حسين نيز مدرسه سلطانی يا مدرسه چهار باغ، سرای فتحيه (محل مهمانسرای شاه عباس) و بازارچه شاهی را بنا کرد.
در سال 1135 هـ. ق، شاه سلطان حسين اصفهان را پس از هفت ماه محاصره و قحطی شديد به محمود غلجايی تسليم کرد. چون تهماسب ميرزا در قزوين از استعفای پدرش آگاه شد، خود را شاه خواند و برای پس گرفتن پايتخت به تلاش افتاد. محمود غلجايی ( محمود افغان ) سرانجام پس از 30 ماه حکومت، در سال 1137 هـ. ق، به دست پسر عمويش اشرف غلجايی کشته شد و اشرف در اصفهان به حکومت رسيد.
در دوران قاجاريان نيز، اگرچه پايتخت، ديگر به تهران منتقل گرديده بود؛ اما اصفهان هم چنان از اهميت فوق العاده ای برخوردار بود. در اين دوران در پاره ای از بنا ها تغييراتی داده شد. يکی از حاکمانی که در اين دوران مدت طولانی بر اين شهر حکم راند، ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه بود.
مکان های دیدنی و تاریخی
قرن هاست که اصفهان را نصف جهان می نامند. اصفهان از شهرهای بسيار قديمی ايران است که موجوديت تاريخی آن به هزاره سوم قبل از ميلاد می رسد. اصفهان منطقه ای به قدمت تاريخ تمدن و فرهنگ ايران است که آثار بديعی ازهمه ادوار را با خود دارد. موقعيت طبيعی و جغرافيايی آن در مرکز فلات ايران، خاک حاصل خيز و وجود زاينده رود به آن امکان داده که در دوره های مختلف از مراکز مهم فعاليت اقوام ساکن در اين مرز و بوم باشد و يادگارهای با ارزش تاريخی زيادی از اين اقوام را در دل خود داشته باشد. به همين سبب اصفهان را موزه هميشه زنده دنيا می دانند که از مکان های ديدنی و آثار تاريخی بسيار با ارزشی برخوردار است. هر يک از آثار اصفهان در دوره ای ساخته شده و ياد آورعظمت آن دوره زمانی است.
قدمت طولانی و معماری با ارزش بناهای تاريخی اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخی منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی يونسکو قرارگيرند. کاخ چهل ستون از جمله بناهايی است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمی از شهرت خود را مديون آن است و عمارت تاريخی هشت بهشت نمونه ای از كاخ های محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوی است. کاخ عالی قاپو نمونه منحصر به فرد و يکی از عجايب معماری كاخهای عهد صفوی است. منارجنبان از جمله بناهايی است که ازمعماری شگفت انگيزی برخوردار می باشد. مسجد شيخ لطف الله از شاهكارهای معماری و كاشی كاری ايران در نيمه اول قرن يازدهم هجری است. بازار بزرگ اصفهان که يکی از زيباترين بازارهای شهرهای ايران و حتی جهان اسلام به شمار می رود و پل تاريخی ، زيبا و معروف سی و سه پل (الله وردی خان) به همراه ده ها مکان ديگر تنها گوشه ای از زيبايی های تاريخی اصفهان هستند.
اصفهان نه تنها دارای ده ها مسجد تاريخی، کاخ ها و عمارت های کم نظير، پل ها و باغ های با ارزش، کتيبه ها وسنگ نبشته های تاريخی، کاروان سراها و... است، بلکه از جاذبه های طبيعی خوبی نيز برخوردار می باشد. بزرگ ترين رودخانه فلات مرکزی ايران" زاينده رود" که ازميان زيباترين شهر ايران عبورمی کند، آبشارها، تالاب ها و باتلاق های مهمی چون باتلاق گاوخونی - که ازتالاب های با ارزش و نادر فلات مركزی ايران به شمار می آيد- به همراه مناطق حفاظت شده غنی، سبب رونق جاذبه های طبيعی اصفهان شده اند.
مجموع آثار طبيعی وجاذبه های کم نظير و متعدد تاريخی اين شهرستان بر ارزش، اعتبار و شهرت جهانی اصفهان افزوده وسبب شده سفر به اصفهان در فهرست آرزوهای رويايی جهانگردان کشورهای مختلف جهان قرار گيرد.
صنايع و معادن
صنايع اصفهان دارای قدمتی تاريخی است و صنعت كاران اصفهانی مشهورترين صنعت گران ايرانی به شمار می آيند. صنايع دستی استان اصفهان از دير باز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستی ايران بناميم، سخنی به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بی درنگ تصوير خاتم کاری، كاشی كاری، معرق، تابلوهای مينياتور، قالی های نفيس ابريشمی و نقش های زيبای پارچه قلم كار را تداعی می كند. استان اصفهان از کانون های مهم صنعت ايران به شمار می آيد. وجود مجتمع های صنعتی فولاد مبارکه، ذوب آهن، صنايع ريسندگی، پالايش گاه اصفهان، صنايع نظامی، صنايع خوراکی و. . . اهميت صنعتی اين استان را به خوبی نشان می دهد.
اصفهان دارای معادن متعددی نيز است كه در حال حاضر بخشی از اين معادن فعال بوده و مورد بهره برداری قرار گرفته و به مصرف صنايع سبک و سنگين می رسد و برخی به گونه نيمه فعال و تعطيل است كه با بررسی و پژوهش های بيش تری در آينده، در راستای گسترش صنايع كشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مهم ترين معدن هايی كه در حال حاضر در اين استان مورد بهره برداری قرار دارد، عبارتند از : - معدن های سرب و روی ايران كوه، كوه انجير و روستای تيران که در باختر شهرستان اصفهان قرار دارند. معادن اين شهرستان، عبارتند از : معدن سنگ ساختمانی، سرب، روی، مس، نمک، منگنز.
کشاورزی و دام داری
مهم ترين فرآورده های كشاورزی اين شهرستان عبارتند از: چغندرقند، پنبه، گندم، جو، سبزی، و گونه های ميوه مانند : زردآلو، گيلاس، هلو، گلابی، انگور، خربزه، هندوانه، خيار، …. از جمله ميوه هايی كه در شهرستان اصفهان سرشناس اند، گونه های زردآلو است. كه درمحل، آن را شكرپاره می نامند و گلابی كه گونه مرغوب آن را شاه ميوه می گويند. كشت گندم، علوفه، پنبه، صيفی جات و … نيز بسيار رايج است. در شهر اصفهان و پيرامون آن، درختان ميوه هسته دار و دانه دار نيز كشت می شود.
مشخصات جغرافيايي
مرکزشهرستان اصفهان، در جنوب استان اصفهان، در 32 درجه و 38 دقيقه پهنای شمالی و 51 درجه و 39 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهرستان از سوی شمال به شهرستان های نايين، اردستان و برخوار و ميمه، از خاور به استان يزد، از باختر به شهرستان های خمينی شهر، فلاورجان، مباركه، شهرضا، و از جنوب به استان فارس محدود است. بلندی شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتی آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پای دامنه های خاوری بلندی های زاگرس قرار گرفته است. از سوی جنوب باختری فاصله چندانی با دامنه كوه های زاگرس نداشته اما از شمال خاوری در فاصله دورتری از كوه های مركزی قرار گرفته است.
آب و هوای آن معتدل و فصل های چهارگانه آن منظم است. بادهای اين شهرستان باختری است و در تابستان جهت خاوری و آرامی دارد. بيش ترين درجه حرارت در اصفهان 42 و كم ترين درجه حرارت 16 درجه سانتی گراد ثبت شده است.
اين شهرستان از نظر پوشش گياهی در رديف نواحی فقير ايران به شمار می رود، زيرا گذشته از دره زاينده رود كه به دليل مساعد بودن شرايط لازم دارای پوشش گياهی كافی است، نقاط ديگر شهرستان به دليل وجود آب و هوای بيابانی و نيمه بيابانی، كمی باران و تبخير شديد، دارای پوشش گياهی ناچيز است. شهر اصفهان، در دشتی رسوبی، كه از حاصلخيزترين دشت های فلات مركزی ايران می باشد، بنا گرديده است. اين دشت، در دوران چهارم زمين شناسی، در نتيجه رسوب گذاری رودخانه زاينده رود به وجود آمده است.
شهر اصفهان دارای آب و هوای خشک با توان تبخير شديد است. در بخش بندی آب و هوايی Koppen، اين شهر به عنوان آب و هوای بيابانی خشک و سرد شناخته شده است.
مهم ترين رودخانه شهرستان اصفهان زاينده رود است كه از بلندی زردكوه بختياری سرچشمه می گيرد و با كندن تونل كوهرنگ به درازای 2 هزار و 823 متر، در سال 1332 ه . ق، بخشی از آب سرچشمه رود كارون را به زاينده رود برگردانده و به گسترش كشاورزی شهرستان كمک زيادی شده است. بلندی های پيرامون شهر اصفهان عبارتند از : پيلا يا پيلارته ( سيد محمد ) در شمال باختری، تپه آتشگاه و كوه دنبه در باختر و كوه كلاه قاضی، شاه كوه و صفه در جنوب و تپه های آبشار و شهرستان در خاور. در پست ترين نقطه شهر، رودخانه زاينده رود در جهت باختر به خاور جريان دارد. زاينده رود كه بزرگترين رودخانه مركزی ايران است، از زردكوه تا گاوخونی را آبياری می كند. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی اصفهان )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
اصفهان به سبب پيشينه تاريخی کهن خود در طول تاريخ با نام هايی چون: آپادانا، آصف هان، اَسباهان،اِسبهان، اِسپهان، اسپينر، اسفاهان، اِسفهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاری، پرتيکان، جی، داراليهودی، سپاهان، شهرستان، گابا، گابيان، گابيه، گبی، گی، نصف جهان و يهوديه نيز خوانده شده است.
بسياری از پژوهش گران بر اين باورند که اختصاص اين ناحيه در پيش از اسلام - به ويژه در دوران ساسانيان – به گرد آمدن سپاهيان مناطق جنوبی ايران، مانند : کرمان، فارس، خوزستان، سيستان،. . . وجه تسميه آن به « اِسپهان »، بوده و سپس در بعد از اسلام تحت تأثير زبان عربی به « اصفهان » تغيير شکل داده است. شهر اصفهان، مرکز اين منطقه مهم روزگاری پايتخت ايران به شمار می رفته است و در دوران ايلامی ها، استان کنونی اصفهان يکی از ايالت های کشور « اَنزان » يا « اَنشان » بوده است.
در زمان هخامنشيان نام اين ايالت و مرکز آن، از اَنزان به گابيان (گابا/گادوگای) تبديل يافته و به سبب آبادانی، محل زندگی پادشاهان هخامنشی نيز بوده است. در دوران اشکانيان اين منطقه يکی از ايالت های پهناور پادشاهی اشکانی و شهر اصفهان پايتخت آن بوده، حاکم آن عنوان شاه داشته است.
اردشير پاپکان مؤسس سلسله ساسانی، در تعقيب اردوان پنجم - آخرين پادشاه اشکانی - از مداين به منطقه اصفهان آمده، با غلبه بر ساتراب (استاندار) آن، اصفهان را گشود. در زمان ساسانيان، منطقه اصفهان اهميت بسياری داشته و جنبه دفاعی و نظامی آن، که مرکز گردآوری سپاه بوده، بر ارزش جغرافيايی اش، افزوده است. در اين دوره خانواده بزرگ ايرانی « اسپوهران » يا « هفا » بر اصفهان حکمرانی می کرده اند. بر اساس پاره ای از پژوهش ها، در اواخر اين دوران، يزدگرد به خواهش همسرش « شوشن دخت » يک کلنی يهودی در مرکز آن ( گی ) ايجاد کرد. گِی که بعدها « اليهوديه » يا کوی يهودی ها ناميده شد، آن بخش از شهر کنونیِ اصفهان است که بازار بزرگ اصفهان در آن قرار دارد. از اين روی، بيش تر مکان های اسلامی کنونی اين بخش، در گذشته متعلق به يهودی ها بوده است.
هنگام ورود مسلمانان به ايران، اصفهان شامل دو شهر بود، جی و يهوديه در باختر جی بود، كه اصفهان كنونی همان يهوديه است. در 23 يا 24 هـ . ق، اصفهان به دست مسلمانان افتاد و تا حدود 300 سال، حاكمانی از سوی خلفا در آن جا فرمانروايی می كردند.
پس از روی كار آمدن ديلميان، حسن ركن الدوله ديلمی، اصفهان را پايتخت خود كرده در توسعه آن كوشيد. به دستور وی ديوار ميان كوی های جی و يهوديه را برداشته بارويی به دور شهر كشيده شد، كه دورش حدود 21 هزار گام بود.
در محرم سال 433 هـ . ق، طغرل سلجوقی پس از يک سال محاصره در دومين لشگرکشی خود به اصفهان آن را گشود و حکومت ديالمه کاکويه را از اين منطقه بر انداخت. طغرل 12 سال در اصفهان زندگی کرد و پانصد هزار دينار خرج ساختمان ها و امور خيريه، مسجدها و خانقاه ها کرد.
پس از سال 633 هـ . ق، که اصفهان توسط سپاهيان اوکتای قاآن، جانشين چنگيز گشوده شد، اين منطقه در سيطره مغولان قرار گرفت. عمق و غنای فرهنگی ايرانيان به اندازه ای بود که در کمتر از نيم قرن اين قوم خونريز را آداب و فرهنگ آموختند. چنان که در زمان حکومت سلطان محمد اولجايتو که در آغاز سده 8 هـ. ق به حکومت رسيد در اصفهان همانند ديگر نقاط ايران مسجد و بناهای متعددی ساخته شد. يکی از مشهورترين و زيباترين اين آثار، محرابی است گچ بری در مسجد جامع اصفهان که به محراب اولجايتو معروف گرديده است.
پس از در گذشت ابو سعيد بهادر خان، سومين ايلخان مسلمان مغول، شاهزاده گان و اميران بر شهرها ومناطق ايران چيره شدند و چندی فرزندان امير چوپان در اصفهان حکومت کردند و سپس شاه شيخ ابو اسحاق اينجو، بر آن دست يافت. حکومت خاندان اينجو با کشته شدن ابواسحاق به دست مظفريان پايان يافت، و حکومت مظفريان نيز در اواخر سده 8 هـ. ق، با کشته شدن شاه منصور آخرين پادشاه اين خاندان در نزديکی شيراز به دست تيمور لنگ، به سرانجام خود رسيد. تيمور سپس رهسپار اصفهان گشت و در ماه رجب سال 795 هـ. ق، اصفهان را گشود. اصفهان در اواخر دوره تيموری، چندی نيز در قلمرو ترکمانان قراقويونلو قرار گرفت.
هر چند پس از تأسيس سلسله صفوی به دست شاه اسماعيل صفوی در سال 906 هـ. ق، وی تبريز را به عنوان پايتخت برگزيد؛ اما از سال 1000 هـ. ق شاه عباس کبير پايتخت را به اصفهان انتقال داده در طول 42 سال حکومت خود، پيوسته به عمران و آبادی کشور، به ويژه اصفهان پرداخت. ايجاد ميدان بزرگ نقش جهان، عالی قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سردر قيصريه، مسجد شاه، بازار شاهی، خيابان چهار باغ، شهرک جلفا، کليساهای تاريخی،. . . در اين شهر نتيجه گام ها و تلاش های شاه عباس بزرگ است.
پس از شاه عباس، هر يک از شاهان صفوی نيز به نوعی در آبادانی اصفهان کوشيدند. شاه صفی بنای امام زاده اسماعيل را در محل آن، به خوبی تعمير و تزيين کرد. هم چنين دَرِ بزرگ مسجد شاه را نقره پوش و طلا کاری نمود. شاه عباس دوم بناهايی چون کاخ پادشاهی چهل ستون و ساختمان پل خواجو و ساختمان های سلطنتی کرانه زاينده رود، مانند هفت دست، آيينه خانه، و نمکدان را ساخت و باغ پهناور سعادت آباد را ايجاد کرد. شاه سليمان کاخ هشت بهشت را بنا نمود و شاه سلطان حسين نيز مدرسه سلطانی يا مدرسه چهار باغ، سرای فتحيه (محل مهمانسرای شاه عباس) و بازارچه شاهی را بنا کرد.
در سال 1135 هـ. ق، شاه سلطان حسين اصفهان را پس از هفت ماه محاصره و قحطی شديد به محمود غلجايی تسليم کرد. چون تهماسب ميرزا در قزوين از استعفای پدرش آگاه شد، خود را شاه خواند و برای پس گرفتن پايتخت به تلاش افتاد. محمود غلجايی ( محمود افغان ) سرانجام پس از 30 ماه حکومت، در سال 1137 هـ. ق، به دست پسر عمويش اشرف غلجايی کشته شد و اشرف در اصفهان به حکومت رسيد.
در دوران قاجاريان نيز، اگرچه پايتخت، ديگر به تهران منتقل گرديده بود؛ اما اصفهان هم چنان از اهميت فوق العاده ای برخوردار بود. در اين دوران در پاره ای از بنا ها تغييراتی داده شد. يکی از حاکمانی که در اين دوران مدت طولانی بر اين شهر حکم راند، ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه بود.
شهر اصفهان در جنوب شرقی تهران و حاشیه کویر لوت قرار دارد. طول جغرافیایی آن از رصد خانه گرینویچ 51 درجه و 35 دقیقه شرقی و عرض جغرافیای آن از استوا 32 درجه و 40 دقیقه شمالی است. از دوران قدیم به سبب حاصلخیزی اراضی خود که از آب فراوان زاینده رود سیراب می گردید، نقطه مهمی بوده است.
در قرون وسطی محلات مسکونی شهر فقط در ساحل شمالی یعنی قسمت چپ زاینده رود واقع بود. در این قسمت دو شهر کنار هم قرار داشتند: « جی » و « الیهودیه » وجه تسمیه الیهودیه آن بود که در زمان بخت نصر، یهودیان را از بابل کوچ داده و در این مکان ساکن کرده بودند. نام قدیمی اصفهان اسپادانا بوده سپس به سپاهان نامیده شد .
بعد از ورود اسلام، نام شهر معرب شده به نام اصفهان خوانده شد پیش از حمله اسکندر مرکز یکی از ایالات ایرانی بود. در سال 21 هجری و در دوران خلافت عمر فتح شد. در جریان مغول، مورد حمله تیمور قرار گرفت و مردمانش قتل عام شدند.در عصر صفویه پایتخت ایران بود. (قرن 17 میلادی) و در دوران شاه عباس اول، به اوج عظمت خود رسید. اما بر اثر تهاجم افغانها در سال 1722 میلادی از رونق کاسته شد و سپس در دوران قاجاریه، پایتخت ایران به تهران متصل شد .
ژ
بناهای تاریخی
* میدان نقش جهان
* عمارت عالی قاپو
* تالار اشرف
* مدرسه چهار باغ
* کاخ چهل ستون
* برج کبوتر
* بازار اصفهان
* کاخ هشت بهشت
* قلعه نارنج یا نارین
* پل شهرستان
* پل سی و سی پل (33 طاق قوسی )
* پل جوئی
* پل خواجو
* پل مارنان
* مناره های تاریخی شهر اصفهان
* خانه حقیقی
* تالارتیموری
بناهای مذهبی
* مسجد جامع عباسی (امام)
* مسجد جامع اردستان
* مسجد جامع اصفهان
* امامزاده هلال بن علی
* امامزاده شاهزاده ابراهیم
* مسجد شیخ لطف الله
* مسجد جامع زواره
* کلیسای وانک
* کلیسای مریم
* کلیسای بتلهم
* آتشگاه
* تخت فولاد
همچنین ببینید
* باغ پرندگان
* صنایع دستی اصفهان
* مکتب شهرسازی اصفهان
* وجه تسمیه اصفهان
* نژاد مردم استان اصفهان
* زبان مردم استان اصفهان
در قرون وسطی محلات مسکونی شهر فقط در ساحل شمالی یعنی قسمت چپ زاینده رود واقع بود. در این قسمت دو شهر کنار هم قرار داشتند: « جی » و « الیهودیه » وجه تسمیه الیهودیه آن بود که در زمان بخت نصر، یهودیان را از بابل کوچ داده و در این مکان ساکن کرده بودند. نام قدیمی اصفهان اسپادانا بوده سپس به سپاهان نامیده شد .
بعد از ورود اسلام، نام شهر معرب شده به نام اصفهان خوانده شد پیش از حمله اسکندر مرکز یکی از ایالات ایرانی بود. در سال 21 هجری و در دوران خلافت عمر فتح شد. در جریان مغول، مورد حمله تیمور قرار گرفت و مردمانش قتل عام شدند.در عصر صفویه پایتخت ایران بود. (قرن 17 میلادی) و در دوران شاه عباس اول، به اوج عظمت خود رسید. اما بر اثر تهاجم افغانها در سال 1722 میلادی از رونق کاسته شد و سپس در دوران قاجاریه، پایتخت ایران به تهران متصل شد .
ژ
بناهای تاریخی
* میدان نقش جهان
* عمارت عالی قاپو
* تالار اشرف
* مدرسه چهار باغ
* کاخ چهل ستون
* برج کبوتر
* بازار اصفهان
* کاخ هشت بهشت
* قلعه نارنج یا نارین
* پل شهرستان
* پل سی و سی پل (33 طاق قوسی )
* پل جوئی
* پل خواجو
* پل مارنان
* مناره های تاریخی شهر اصفهان
* خانه حقیقی
* تالارتیموری
بناهای مذهبی
* مسجد جامع عباسی (امام)
* مسجد جامع اردستان
* مسجد جامع اصفهان
* امامزاده هلال بن علی
* امامزاده شاهزاده ابراهیم
* مسجد شیخ لطف الله
* مسجد جامع زواره
* کلیسای وانک
* کلیسای مریم
* کلیسای بتلهم
* آتشگاه
* تخت فولاد
همچنین ببینید
* باغ پرندگان
* صنایع دستی اصفهان
* مکتب شهرسازی اصفهان
* وجه تسمیه اصفهان
* نژاد مردم استان اصفهان
* زبان مردم استان اصفهان
اصفهان يكي از مهم ترين مناطق گردشگري ايران در جهان است كه در رديف شهرهای درجه اول دنيا، مانند: پکن، پاريس، رم، ونيز، ...قرار داشته و به لحاظ ديرينهگی و ارزش های ويژه هنری، در مجموعهي ميراث فرهنگی بشريت، طی آيينی جهانی از سوی «يونسکو» پاس داشته می شود. شهرستان اصفهان داراي دو چشم انداز است؛ بلندی شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتی آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پای دامنه های خاوری بلندی های زاگرس قرار گرفته است. از سوی جنوب باختری فاصله چندانی با دامنه كوه های زاگرس نداشته اما از شمال خاوری در فاصله دورتری از كوه های مركزی قرار گرفته است. صنايع اصفهان دارای قدمتی تاريخی است و صنعت كاران اصفهانی مشهورترين صنعت گران ايرانی به شمار می آيند. صنايع دستی اصفهان از ديرباز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستی ايران بناميم، سخنی به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بی درنگ تصوير خاتم کاری، كاشی كاری، معرق، تابلوهای مينياتور، قالی های نفيس ابريشمی و نقش های زيبای پارچه قلم كار را تداعی می كند. قدمت طولانی و معماری با ارزش بناهای تاريخی اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخی منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی يونسکو قرارگيرند. مجموع آثارطبيعی و تاريخی، اصفهان را در فهرست ديدنی ترين مناطق ايران قرار داده است. اصفهان نه تنها نماينده شايسته ای برای معرفی فرهنگ و تمدن غنی ايران به مهمانان خارجی است، بلکه بازديد از اين خطه؛ خاطرات زيبا و حس غرورانگيزی را در ذهن گردشگران داخلی نيز بر جای مي گذارد
منابع-ویکی بدیا وتراول
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:10 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
شهرستان آران و بيدگل با جمعيتي بيش از 80 هزار نفر ، با دو بخش مرکزي و کويرات . با سه دهستان و پانزده روستا در شمالي ترين نقطه اصفهان واقع شده است . اين شهرستان با وسعت 6051 کيلومتر مربع از شمال به درياچه نمک و استانهاي سمنان و قم ، از غرب به شهرستان کاشان ، از جنوب به نطنز و از شرق به اردستان محدود و از طريق دو جاده اصلي به كاشان و شبكه راه هاي اصلي كشور مرتبط مي شود. آب و هواي اين منطقه گرم و خشک با تابستان هاي گرم و سوزان و زمستان هاي سرد و خشک بوده و حداکثر دماي هوا در تابستان به 48 درجه سانتيگراد و حداقل برودت هوا در زمستان به 7 درجه سانتيگراد مي رسد .به لحاظ کويري بودن منطقه ، 1900 کيلومتر مربع ( 31 % درصد مساحت شهرستان ) در تپه هاي شني قراگرفته که در اصطلاح محلي به آن بند ريگ مي گويند . در اعماق و سطح زمينهاي نواحي شمال شهرستان معادن غني و فراواني وجود دارد که مهمترين آنها حوزه هاي وسيع نفت و درياچه نمک با وسعت 2000 کيلومتر مربع مي باشد . و در حاشيه آن ، معادن خاك رس مرغوب . شن و ماسه نرم . كائولن . سولفات سديم . سيليس . باريت و خاكهاي صنعتي وجود دارد كه در صنايع نسوز و سراميك سازي . شيشه . ريخته گري . مواد شويند ه. آلياژها و صنعت پزشكي در داخل وخارج كشور كاربرد فراواني دارد.نواحي مرزي آران و بيدگل به علت شرايط نامناسب خاک و کمبود آب رونق چنداني نداشته به ويژه با خشک بودن قناتهاي منطقه ، اکثريت اهالي به قالي بافي روي آورده ، به طور ي که بر اساس سرشماري 1370 تعداد دارهاي قالي شهرستان آران و بيدگل بيش ازده هزار دستگاه بوده است . آنچه درباره پيشينه آران و بيدگل مي توان گفت اين است که پس از ويراني شهر باستاني سيلک (که تمدن 7 هزار ساله دار د ) د راثر حوادث و تحولات گوناگون ، آباديهاي کوچک و بزرگي به صورت قلعه و حصار پديد آمد و منطقه وسيعي به نام چهل حصاران شهرت يافت ، سپس هر يک از قلعه ها به مناسبتي نامگذاري شد . اصل واژه « آران » از » آرين » (نام ديگر قوم آريا ) و به معناي جايگاه مقدس ، مکان گرمسير و ... است. و « بيدگل » تغيير يافته ( بي بي گل) ،( ويگل) و (بي گل) مي باشد . زبان مردم اين شهرستان فارسي رايج اما داراي لهجه هاي متفاوتي است و زبان محلي آران و بيدگل در زمره زبانهاي پهلوي قديم به شمار مي رود .در باره دين و آئين مردم آران وبيدگل تا زمان ظهور مکتب اسلام اطلاع چنداني در دسترس نيست اما قرائني همچون آثار باقي مانده از آتشکده نياسر و ... د راطراف کاشان مي تواند دليلي بر زرتشتي بودن آئين مردم منطقه باشد اما آنچه مسلم است با طلوع خورشيد اسلام ساکنان اين منطقه از جمله اولين مناطق مرکزي بودند که به اسلام گرويد ند و از همان قرون اوليه به خاندان رسالت و امامت عشق و علاقه ورزيده اند . قرار گرفتن آران وبيدگل در ميان شهرهاي مذهبي ري ، قم و کاشان و نيز مهاجرت واقامت سادات و علويان از حجاز و عراق به اين مراکز و وجود بقاع متبرک و زيارتگاهها در اين شهرستان از نشانه هاي آشکار گرايش به اسلام محمدي ، تشيع عليوي و مذهب جعفري بوده است . ساکنان کوير به طور عام و به ويژه اهالي آران و بيدگل مردماني مهربان ، قانع ، ميهمان نواز ، مقاوم و خدا جويند . از دسترنج خويش مي خورند و همواره درامور خير پيشقدم مي باشند . حضور در زيارتگاهها وامام زاده ها ، زيارت اهل قبور و برپايي مجالس و محافل ديني از رسوم پسنديده مردم اين منطقه است . سابفه تشيع و ريشه هاي عميق اعتقادي مردم و ارتباط قوي و استوار آنان با علما ورهبران ديني در حوزه علميه قم ، از مهم ترين عوامل زمينه ساز در ايجاد حرکتهاي انقلابي بوده است . با آغاز نهضت بزرگ 15 خرداد ، اين منطقه نيز دوره هاي سخت مبارزه و مقاومت را با سر بلند ي و افتخار پشت سر گذاشته و از آن پس با جانبازيها و رشادتهاي کم نظير خود نقش مهمي ايفا نموده است به گونه اي که شمار بالاي شهداء ، مفقودين و ايثارگران شهرستان مؤيد حماسه آفريني هاي مردم اين خطه است . آمار ايثارگري شهرستان بد ين شرح مي با شد: تعداد رزمنده 500 نفر . تعداد شهيد و مفقودالاثر 720 نفر . تعداد جانباز 1450نفر و تعداد آزاده 82 نفر است.وجود شخصيتهاي بزرگ علمي ، فرهنگي و ادبي آران و بيدگل ، شاخصه مهم ديگري در بازيافت پيشينه و هويت مذهبي اين شهرستان است . برپايي حوزه هاي درسي ، تربيت و پرورش انديشه هاي ديني و مراودت و معاشرت عالمان شهرستان با بزرگان عصر خود ، موجب فراهم شدن فضايي معنوي و بستري مناسب براي رشد و شکوفائي انديشه و استعداد طالبان معرفت بوده است . وضعيت علمي و آموزشي شهرستان از نظر آماري شامل 115 مدرسه . 2 دانشگاه ( پيام نور و مركز آموزش جامع علمي كاربردي دكتر عظيمي آراني ) ،2 حوزه علميه برادران و 1 حوزه علميه خواهران مي باشد.تعداد دانشجويان اين شهرستان در مقاطع مختلف به قرار زير است :تعداد كل 5000 نفر (كارداني 15% ، كارشناسي 60% ، كارشناسي ارشد 18% . دكتراي حرفه اي 5%، دكتراي تخصصي 2% ) است .
آثار و ابنيه تاريخي
همجواری شهرستان آ ران و بیدگل با تپه های سیلک (نخستین خواستگاه مدنیّت یا شهرنشینی در جهان) با سابقه ی 7000 سال که شهر نشینان سیلک را پس از ویرانی به آبادیهایی که بعدها به چهل حصاران عنوان یافت سکنی بخشید نشان از قدمت و سابقه ی دیرینه ی زندگی و حیات در این خطه ی کویری است.وجود آثار و ابنیه ی تاریخی فراوان از دوره های مختلف، بیانگر آن است که شهرستان آران و بیدگل ، شهری تاریخی و دارای آثار و ابنیه ی باقیمانده از آن دورانها می باشد. برخی از آثار به جا مانده به شرح ذیل می باشد:
نام بنا: بقعه ی حضرت محمّد هلال ابن علی(ع) قدمت: سلجوقی کاربرد: زیارتی تزئینات: کاشیکاری
جاذبه های گردشگری:
در کنار آثار و ابنیه ی تاریخی و جاذبه های طبیعی شهرستان کاشان ، که همواره پای میهمانان و گردشگران خارجی و داخلی را بدانجا می کشاند وجود طبیعت رازناک کویر و پهنه ی سفید پوش دریاچه ی نمک، به همراه قطاری از کاروانهای شتر در رمل های مواج ارگ بند ریگ در آران و بیدگل و همچنین وجود بقاع متبرکه و کاروانسراهایی از قبیل مرنجاب و آثار و ابنیه های تاریخی، همواره این شهر را میزبان گردشگران داخلی و خارجی قلمداد نموده است.
کاروانسرای مرنجاب در قلب کویر
ادامه مطلب
آثار و ابنيه تاريخي
همجواری شهرستان آ ران و بیدگل با تپه های سیلک (نخستین خواستگاه مدنیّت یا شهرنشینی در جهان) با سابقه ی 7000 سال که شهر نشینان سیلک را پس از ویرانی به آبادیهایی که بعدها به چهل حصاران عنوان یافت سکنی بخشید نشان از قدمت و سابقه ی دیرینه ی زندگی و حیات در این خطه ی کویری است.وجود آثار و ابنیه ی تاریخی فراوان از دوره های مختلف، بیانگر آن است که شهرستان آران و بیدگل ، شهری تاریخی و دارای آثار و ابنیه ی باقیمانده از آن دورانها می باشد. برخی از آثار به جا مانده به شرح ذیل می باشد:
نام بنا: بقعه ی حضرت محمّد هلال ابن علی(ع) قدمت: سلجوقی کاربرد: زیارتی تزئینات: کاشیکاری
جاذبه های گردشگری:
در کنار آثار و ابنیه ی تاریخی و جاذبه های طبیعی شهرستان کاشان ، که همواره پای میهمانان و گردشگران خارجی و داخلی را بدانجا می کشاند وجود طبیعت رازناک کویر و پهنه ی سفید پوش دریاچه ی نمک، به همراه قطاری از کاروانهای شتر در رمل های مواج ارگ بند ریگ در آران و بیدگل و همچنین وجود بقاع متبرکه و کاروانسراهایی از قبیل مرنجاب و آثار و ابنیه های تاریخی، همواره این شهر را میزبان گردشگران داخلی و خارجی قلمداد نموده است.
کاروانسرای مرنجاب در قلب کویر
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:10 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:9 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
عالي قاپو
اين جاذبه گردشگري از نوع کاخ ها و در شهرستان اصفهان بخش مرکزي واقع مي باشد. داراي قدمت صفويان، و در آدرس مغرب ميدان نقش جهان واقع مي باشد.
در غرب ميدان امام و روبروي مسجد شيخ لطف الله عمارتي سر بر افراشته که به عنوان يکي از مهمترين شاهکارهاي معماري اوائل قرن يازدهم هجري از شهرتي عالمگير برخوردار است.
با توجه به منابع و مأخذ موجود درباره سلسله صفوي و همچنين با در نظر گرفتن بررسي هاي انجام شده در مورد اين ساختمان زيبا و رفيع چنين استنباط مي گردد که کاخ عالي قاپو دروازه مرکزي و مدخل کليه قصرهائي است که در دوران صفويه در محدوده ميدان امام احداث شده اند.
در حقيقت اين بنا به مثابه يک ورودي بزرگ و با شکوه ميدان امام را به مجموعه دولتخانه و عماراتي مانند رکيب خانه، جبه خانه، تالار تيموري، تالار طويله، تالار سرپوشيده و کاخ چهلستون و ديگر عمارات مربوط مي کرده است.
ادامه مطلب
اين جاذبه گردشگري از نوع کاخ ها و در شهرستان اصفهان بخش مرکزي واقع مي باشد. داراي قدمت صفويان، و در آدرس مغرب ميدان نقش جهان واقع مي باشد.
در غرب ميدان امام و روبروي مسجد شيخ لطف الله عمارتي سر بر افراشته که به عنوان يکي از مهمترين شاهکارهاي معماري اوائل قرن يازدهم هجري از شهرتي عالمگير برخوردار است.
با توجه به منابع و مأخذ موجود درباره سلسله صفوي و همچنين با در نظر گرفتن بررسي هاي انجام شده در مورد اين ساختمان زيبا و رفيع چنين استنباط مي گردد که کاخ عالي قاپو دروازه مرکزي و مدخل کليه قصرهائي است که در دوران صفويه در محدوده ميدان امام احداث شده اند.
در حقيقت اين بنا به مثابه يک ورودي بزرگ و با شکوه ميدان امام را به مجموعه دولتخانه و عماراتي مانند رکيب خانه، جبه خانه، تالار تيموري، تالار طويله، تالار سرپوشيده و کاخ چهلستون و ديگر عمارات مربوط مي کرده است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:9 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
استان اصفهان در مركز ايران، ميان كوه های مركزی ايران و دامنه های خاوری زاگرس، در 30 درجه و 43 دقيقه تا 34 درجه و 27 دقيقه پهنای شمالی و 49 درجه و 36 دقيقه تا 55 درجه و 31 دقيقه درازای خاوری نسبت به نيمروز گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از شمال به استان های قم و سمنان، از شمال خاوری به استان خراسان، از خاور به استان يزد، از جنوب به استان های فارس و كهگيلويه و بوير احمد، از باختر به استان های چهار محال و بختياری و لرستان و از شمال باختری به استان مركزی محدود می شود. ارتفاع متوسط اصفهان از سطح دريا 1714متر است. درازای استان اصفهان از زرد كوه بختياری (كه سرچشمه زاينده رود است) تا باتلاق گاو خونی (كه آب ريز زاينده رود است)300 كيلومتر و پهنای آن از كوه های قهرود (كه مرز شمالی آن است) تا روستای امين آباد( كه مرز جنوبی اين استان را تشكيل می دهد) 240 كيلومتر نگاشته شده است. استان اصفهان از جاذبه های كويري،كوهستاني،رودخانه ای برخوردار بوده و از لحاظ جغرافيايی از مناطق با اهميت ايران به شمار می آيد. در استان اصفهان كل راه های موجود بيش از 7300 كيلومتر است.
مکان های دیدنی و تاریخی
اصفهان آميزه ای از ميراث های فرهنگی باشكوه و طبيعت زيباست كه پيشينه ای به قدمت تاريخ تمدن و فرهنگ ايران دارد. موقعيت طبيعی و جغرافيايی اصفهان در مرکز فلات ايران و خاک حاصل خيز سبب وجود جاذبه های طبيعی بسياری از جمله رشته كوه های عظيم و باشکوه، غارهای طبيعی و باستانی، روستاهای توريستی و تاريخی با شهرت جهانی، دشت های هموار، نواحی كويری، درياچه ها و آبشارهای زيبا، چشمه های معدنی، كرانه های زيبا و دل نشين رودخانه های مهمی چون زاينده رود، چشم اندازهای زيبای گياهی به همراه مناطق حفاظت شده متعدد با گونه های کم نظير گياهی و جانوری سبب شده اند که استان اصفهان نه فقط از نظر تاريخی و معماری بلکه از لحاظ جاذبه های طبيعی نيز در زمره مناطق جذاب و ديدنی ايران باشد.
موجوديت تاريخی اصفهان که به هزاره سوم قبل از ميلاد می رسد سبب شده که اين خطه از سرزمين ايران يادگارهای با ارزشی از دوره های مختلف تاريخی دردل خود داشته باشد. گفته می شود شش هزار اثر تاريخی در استان اصفهان وجود دارد که هر يک از آثار اصفهان که در دوره خاصی ساخته شده اند، ياد آورعظمت آن دوره زمانی است. معماری با ارزش بناهای تاريخی اصفهان سبب شده که برخی ازآثار تاريخی منطقه مانند: ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی يونسکو قرارگيرند. مسجدهای قديمی با ارزش معماری فوق العاده، کاخ های تاريخی با معماری بی نظير، آتشکده های باستانی، باغ های باشکوه، کاروان سراهای تاريخی، خانه ها و عمارت های قديمی با معماری خاص کوير همراه با بادگيرهای مخصوص، پل های تاريخی با ساختی کم نظير همراه با ديدنی ترين بازارهای شرق از ديدنی های تاريخی استان اصفهان هستند که در شهرستان های مختلف استان پراکنده شده و همواره نظر فرهنگ دوستان و جهانگردان را به خود جلب نموده است. مجموع آثارطبيعی و تاريخی ياد شده، اصفهان را در فهرست ديدنی ترين مناطق ايران قرار داده است. استان اصفهان نه تنها نماينده شايسته ای برای معرفی فرهنگ و تمدن غنی ايران به ميهمانان خارجی است، بلکه بازديد از اين خطه؛ خاطرات زيبا و حس غرورانگيزی را در ذهن گردشگران داخلی نيز بر جای خواهد گذارد.
موجوديت تاريخی اصفهان که به هزاره سوم قبل از ميلاد می رسد سبب شده که اين خطه از سرزمين ايران يادگارهای با ارزشی از دوره های مختلف تاريخی دردل خود داشته باشد. گفته می شود شش هزار اثر تاريخی در استان اصفهان وجود دارد که هر يک از آثار اصفهان که در دوره خاصی ساخته شده اند، ياد آورعظمت آن دوره زمانی است. معماری با ارزش بناهای تاريخی اصفهان سبب شده که برخی ازآثار تاريخی منطقه مانند: ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملی يونسکو قرارگيرند. مسجدهای قديمی با ارزش معماری فوق العاده، کاخ های تاريخی با معماری بی نظير، آتشکده های باستانی، باغ های باشکوه، کاروان سراهای تاريخی، خانه ها و عمارت های قديمی با معماری خاص کوير همراه با بادگيرهای مخصوص، پل های تاريخی با ساختی کم نظير همراه با ديدنی ترين بازارهای شرق از ديدنی های تاريخی استان اصفهان هستند که در شهرستان های مختلف استان پراکنده شده و همواره نظر فرهنگ دوستان و جهانگردان را به خود جلب نموده است. مجموع آثارطبيعی و تاريخی ياد شده، اصفهان را در فهرست ديدنی ترين مناطق ايران قرار داده است. استان اصفهان نه تنها نماينده شايسته ای برای معرفی فرهنگ و تمدن غنی ايران به ميهمانان خارجی است، بلکه بازديد از اين خطه؛ خاطرات زيبا و حس غرورانگيزی را در ذهن گردشگران داخلی نيز بر جای خواهد گذارد.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:8 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
معرفی شهر :
شهرستان چادگان يكي از شهر ستانهاي استان اصفهان كه در سال 1381 بر اساس مصوبه هيات محترم دولت از شهرستان فريدن منتزع گرديده است اين شهرستان از شمال به شهرستان فريدن ، از جنوب استان چهار محال و بختياري و از شرق به شهرستان تيران و كرون و از غرب به شهرستان فريدونشهر محدود مي شود .مركز شهرستان چادگانن شهرچادگان مي باشد كه در 115 كيلومتري غرب استان اصفهان واقع شده است سهم شهرستان از مساحت كل استان يك درصد و تراكم آن برابر 40 نفر در هكتار است
ادامه مطلب
شهرستان چادگان يكي از شهر ستانهاي استان اصفهان كه در سال 1381 بر اساس مصوبه هيات محترم دولت از شهرستان فريدن منتزع گرديده است اين شهرستان از شمال به شهرستان فريدن ، از جنوب استان چهار محال و بختياري و از شرق به شهرستان تيران و كرون و از غرب به شهرستان فريدونشهر محدود مي شود .مركز شهرستان چادگانن شهرچادگان مي باشد كه در 115 كيلومتري غرب استان اصفهان واقع شده است سهم شهرستان از مساحت كل استان يك درصد و تراكم آن برابر 40 نفر در هكتار است
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:7 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
ق شهري در حاشيه جنوبي دشت کوير ايران ميباشد. شهر در شمالشرقي استان اصفهان با 34°0? شمالي و 54°25? شرقي واقع شده است. جمعیت حدودچهار هزار نفراست
جندق از توابع بخش خور و بيابانک و شهرستان نايين ميباشد.
جندق شهري کوچک در حاشيه جنوبي کوير مرکزي ايران در شمال شرقي استان اصفهان و از توابع شهرستان نائين است. وجه تسميه جندق از دو کلمه جنب ( کنار ) و دق ( دشت ، کوير و زمين ) به دست آمده است . اهل ادب و هنر شاعر نام آشناي قرن دوازدهم هجري قمري يعني «يغماي جندقي» را ميشناسند. اما اطلاعات کمي درباره شهرجندق و منطقه کويري ايران منتشر شده است. جندق براي گردشگران داخلي و خارجي، منجمان، مورخان و دوستداران ميراث فرهنگي نام آشنايي است و با وجود کوچکي داراي ويژگي مثبت بسياري است که ميتوان گفت شهر هزارخوبي و هزارچهره است.
قدمت شهر جندق براساس آثار باقيمانده از ادوار گذشته به 2 هزار سال ميرسد. شهري که در حاشيه مسير جاده معروف و تاريخي ابريشم قرار داشته و به عنوان بندرگاه کوير محل استراحت کاروان هاي عبوري بوده است. در جندق قلعه انوشيروان وجود دارد که تنها قلعهاي در کشورمان محسوب ميشود که هنوز هم در آن مردم سکونت دارند. قلعه انوشيروان يکي از بزرگ ترين قلعههاي تاريخي کشور به شمار ميرود که از يک چهار ديواري که در هر گوشه آن برجي دارد، تشکيل شده است. اين قلعه تاريخي و ديدني، داراي دروازهاي است که خود دو برج به ارتفاع 22 متر که به سمت شرق باز ميشود دارد. قلعه انوشيروان با معماري منحصر به فرد خود در ميان بافت تاريخي جندق واقع شده است و داراي ويژگي هاي خاصي است. اگر در ميانه فصل تابستان که گرمترين هوا در جندق است از قلعه انوشيروان بگذريد هواي مطبوع و خنکي را تجربه خواهيد کرد و اگر در فصل زمستان در کوچههاي قلعه قدم بزنيد هواي نسبتاً گرمي را تجربه خواهيد کرد.
ادامه مطلب
جندق از توابع بخش خور و بيابانک و شهرستان نايين ميباشد.
جندق شهري کوچک در حاشيه جنوبي کوير مرکزي ايران در شمال شرقي استان اصفهان و از توابع شهرستان نائين است. وجه تسميه جندق از دو کلمه جنب ( کنار ) و دق ( دشت ، کوير و زمين ) به دست آمده است . اهل ادب و هنر شاعر نام آشناي قرن دوازدهم هجري قمري يعني «يغماي جندقي» را ميشناسند. اما اطلاعات کمي درباره شهرجندق و منطقه کويري ايران منتشر شده است. جندق براي گردشگران داخلي و خارجي، منجمان، مورخان و دوستداران ميراث فرهنگي نام آشنايي است و با وجود کوچکي داراي ويژگي مثبت بسياري است که ميتوان گفت شهر هزارخوبي و هزارچهره است.
قدمت شهر جندق براساس آثار باقيمانده از ادوار گذشته به 2 هزار سال ميرسد. شهري که در حاشيه مسير جاده معروف و تاريخي ابريشم قرار داشته و به عنوان بندرگاه کوير محل استراحت کاروان هاي عبوري بوده است. در جندق قلعه انوشيروان وجود دارد که تنها قلعهاي در کشورمان محسوب ميشود که هنوز هم در آن مردم سکونت دارند. قلعه انوشيروان يکي از بزرگ ترين قلعههاي تاريخي کشور به شمار ميرود که از يک چهار ديواري که در هر گوشه آن برجي دارد، تشکيل شده است. اين قلعه تاريخي و ديدني، داراي دروازهاي است که خود دو برج به ارتفاع 22 متر که به سمت شرق باز ميشود دارد. قلعه انوشيروان با معماري منحصر به فرد خود در ميان بافت تاريخي جندق واقع شده است و داراي ويژگي هاي خاصي است. اگر در ميانه فصل تابستان که گرمترين هوا در جندق است از قلعه انوشيروان بگذريد هواي مطبوع و خنکي را تجربه خواهيد کرد و اگر در فصل زمستان در کوچههاي قلعه قدم بزنيد هواي نسبتاً گرمي را تجربه خواهيد کرد.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:0 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
خورزوق
خورزوق (تلفظ: khorzoogh) يکي از شهرهاي استان اصفهان در مرکز ايران است.
اين شهر در 32 درجه و 48 دقيقه عرض شمالي از خط استوا و 51 درجه و 37 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ با 1572 متر ارتفاع از سطح دريا قرار دارد که از ارتفاع اصفهان 3 متر کمتر است. خوروزق يکي از شهرهاي شهرستان برخوار ميباشد که با مرکز شهرستان فاصله چنداني ندارد. اين شهر در دو کيلومتري شمال اصفهان و تا تهران 410 کيلومتر فاصله دارد.
اين شهر در بخش برخوار شهرستان برخوار و ميمه قرار دارد.و جمعيت آن 20237 نفر است.
شهر خورزوق در مجاورت شهر اصفهان و در بخش برخوار واقع شدهاست. جمعيت آن امرزوه بالغ بر بيست هزار نفر است. خورزوق در زبان عاميانه خورزوک گفته ميشود.در واقع خورزوق معرب خورزوک است. خور به معني خورشيد و روشنايي و زوک به معني سرزمين است. (خورزوک يا سرزمين آفتاب). مردم خورزوق به زبان محلي که از زبانهاي ايراني مرکزي است صحبت ميکنند. اين زبان در شهر گز و چند نقطه ديگر استان هم صحبت ميشود. مسجد جامع شهر خورزوق حدود هفتصد سال قدمت دارد.
محلههاي قديمي اين شهر عبارتاند از : محله درب مسجد بزرگ ، محله عربها ، محله درب حمام نو
آب و هواي اين شهر به خاطر کشتزارهاي پيرامون آن خنکتر از مناطق شهري اصفهان است. اين کشتزارها به مرور به مناطق مسکوني و صنعتي تبديل ميشوند.
وجود اراضي کشاورزي و رشته قنوات متعدد و قرار گرفتن بين مراکز عمده جمعيتي از عمده ترين عوامل پيدايش خورزوق در گذشته ذکر شدهاست . خوروزق در گذشته قلعه بزرگي بوده که چندين نهر و باغ بويژه کوچههاي سرپوشيده و تنک و باريک در وسط شهر وجود داشتهاست . حصار آن خورزوق را از دستبرد و تهاجم اشرار و سارقين مصون ميداشتهاست . خانههاي مسکوني خشت و گلي که علاوه بر سکونت انبار غله و نگهداري حيوانات نيز بودهاست
خورزوق (تلفظ: khorzoogh) يکي از شهرهاي استان اصفهان در مرکز ايران است.
اين شهر در 32 درجه و 48 دقيقه عرض شمالي از خط استوا و 51 درجه و 37 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ با 1572 متر ارتفاع از سطح دريا قرار دارد که از ارتفاع اصفهان 3 متر کمتر است. خوروزق يکي از شهرهاي شهرستان برخوار ميباشد که با مرکز شهرستان فاصله چنداني ندارد. اين شهر در دو کيلومتري شمال اصفهان و تا تهران 410 کيلومتر فاصله دارد.
اين شهر در بخش برخوار شهرستان برخوار و ميمه قرار دارد.و جمعيت آن 20237 نفر است.
شهر خورزوق در مجاورت شهر اصفهان و در بخش برخوار واقع شدهاست. جمعيت آن امرزوه بالغ بر بيست هزار نفر است. خورزوق در زبان عاميانه خورزوک گفته ميشود.در واقع خورزوق معرب خورزوک است. خور به معني خورشيد و روشنايي و زوک به معني سرزمين است. (خورزوک يا سرزمين آفتاب). مردم خورزوق به زبان محلي که از زبانهاي ايراني مرکزي است صحبت ميکنند. اين زبان در شهر گز و چند نقطه ديگر استان هم صحبت ميشود. مسجد جامع شهر خورزوق حدود هفتصد سال قدمت دارد.
محلههاي قديمي اين شهر عبارتاند از : محله درب مسجد بزرگ ، محله عربها ، محله درب حمام نو
آب و هواي اين شهر به خاطر کشتزارهاي پيرامون آن خنکتر از مناطق شهري اصفهان است. اين کشتزارها به مرور به مناطق مسکوني و صنعتي تبديل ميشوند.
وجود اراضي کشاورزي و رشته قنوات متعدد و قرار گرفتن بين مراکز عمده جمعيتي از عمده ترين عوامل پيدايش خورزوق در گذشته ذکر شدهاست . خوروزق در گذشته قلعه بزرگي بوده که چندين نهر و باغ بويژه کوچههاي سرپوشيده و تنک و باريک در وسط شهر وجود داشتهاست . حصار آن خورزوق را از دستبرد و تهاجم اشرار و سارقين مصون ميداشتهاست . خانههاي مسکوني خشت و گلي که علاوه بر سکونت انبار غله و نگهداري حيوانات نيز بودهاست
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:0 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
خوراسگان يکي از شهرهاي استان اصفهان در مرکز ايران است.
اين شهر با جمعيتي بالغ بر 100,000 نفر (برآورد 1386خ.) در بخش مرکزي شهرستان اصفهان قرار دارد و چسبيده به شهر اصفهان است. مساحت اين شهر 70 کيلومتر مربع ميباشد .
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
بطلميوس ، جغرافيدان يوناني از آن به « اصبدانه » ياد كرده است و بعدها و به عصر هخامنشيان « اسپادانا » ناميده شد و آن جائي بود كه سپاه ملوك ايران باستان ، در آن جمع مي شدند و از آنجا به اطراف و اكناف ايران زمين گسيل داده مي شدند . گويند اسپادانا از كلمه « اسپاه » است و آن به معني « سپاه » آمده و « ان » آن براي نسبت بوده است .
اين كلمه بعدها در تداول كلام عامه ، تبديل شد به كلمة « اسپاهان » و در نهايت به « اصفاهان » و « سپاهان » و « اصفهان » تغيير يافت .
و اصبدانه خود مركب بود از دو شهر بزرگ و آباد و همجوار و هر دو بر ساحل شمالي زاينده رود . يكي « شهرستان » و ديگري « جي » ؛ و هم از آن عهد كهن در حاشية شرقي جي ، قصبه اي بود آباد و معمور كه چون هر بامداد از پشت كوه هاي شرقي اش ، خورشيد سربر مي كشيد و به بلنداي آسمان نيلگون دامن مي كشيد ، « خور – اسكان » اش مي ناميدند . كه بعدها ساده تر شده « خوراسگان » گفته شد و چون بر سر راه اصفهان به خاوران و يزد و كرمان واقع شده بود ، « دروازه شرقي » و همچنين « دروازة خور » اش ناميدند و آن دهي بود آباد و پرجمعيت ، با خاكي حاصلخيز و مردماني زراعت پيشه و سليم النفس . بعدها و به عصر حضور اسلام در ايران ، همه مسلمان و شيعه مذهب ؛ و گويند مردمي بوده اند مهربان و مهمان نواز ، همچنان كه امروزه نيز بر همين خصلت استوارند . و معمرين و كهنسالانش افسانه اي به ياد دارند حاكي از اينكه به عصر صفوي ، وجود همين روحيه و منش ، اين خطه را از حملة افاغنه در امان داشته است.
واژه خوراسگان از سه جزء خور + آسه ( آس ) + گان تشكيل شده است . خور مخفف خورشيد است و كلمه آس و يا آسه با كسرة نيمه ملفوظ همان است كه درواژه خراسان داريم و اگر امروز خراسان را «خوراسان» نمي نويسيم از باب مسامحه است و الا خراسان هم از دو جـزء « خور+ آسان» تشكيل شده است ، جزء اول به معني خورشيد است و جزء دوم « اسان » همان صفت فاعلي از مصدر آمدن است . بمعني « آيان » است .بنابراين خوراسگان همان خوراسان (خراسان ) است كه در مشرق اصفهان قراردارد و از آنجا خورشيد برمي آيد سوي اصفهان .
آثار تاريخي اين شهر عبارتند از:برج هاي کبوتر پارون ، کنگاز و گورت ، منار راران ، مسجد جامع هفت شويه ، قنات پارون و کنگاز و امارت خان. همچنين اين شهر داراي چند امام زاده نيز ميباشد كه در اين ميان بارگاه حضرت ابوالعباس ، از نوادگان قمر بني هاشم ابوالفضل ـ العباس ( ع ) به تنهائي جلوه گاه هنر معماري و آئينه كاري و نقاشي قرون و اعصار است كه به همت هنرمندان معاصر خوراسگاني بازسازي شده است .
و در كنار آن بارگاه امامزاده اسحق و امامزاده شاه ميرقوام الدين و امامزاده سيدمحمدباقر ، در خيادان و امامزاده مختار در چنگان ، هر دو در حومة خوراسگان كه اينك جزئي از شهر شده ، بر قداست اين شهر مي افزايد .
دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان در اين شهر واقع شده است.
شهري با اين قدمت و اين موقعيت ، بديهي است كه نمي توانسته خالي از چهره هاي شاخص فرهنگي و علمي و هنري باشد و به رغم كوچكي و در حاشيه بودنش ، از ديرباز مهد پرورش چهره هاي علمي بوده و رجال بزرگي را به فرهنگ ايران هديه كرده است كه از جمله مي توان از : احمدبن شهدل خوراسگاني ، شرف الدين محمد سفروه ، ابوالفتح محمد بن حسيني ، محمدباقر سمسوري ، ميرزامحمدنصير خوراسگاني ، وثوق العلماء ، معين خياداني ، محمد شفيع خوراسگاني ، ميرزا باباي حكيم ، ميرزا محمد پزشكي ، حسن مشفقي و شيخ غلامرضا و مهندس احمد صالحيان خوراسگاني و منصور اعتباريان ملغب به آيسور نام برد. ان يکي از شهرهاي استان اصفهان در مرکز ايران است.
اين شهر با جمعيتي بالغ بر 100,000 نفر (برآورد 1386خ.) در بخش مرکزي شهرستان اصفهان قرار دارد و چسبيده به شهر اصفهان است. مساحت اين شهر 70 کيلومتر مربع ميباشد .
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
بطلميوس ، جغرافيدان يوناني از آن به « اصبدانه » ياد كرده است و بعدها و به عصر هخامنشيان « اسپادانا » ناميده شد و آن جائي بود كه سپاه ملوك ايران باستان ، در آن جمع مي شدند و از آنجا به اطراف و اكناف ايران زمين گسيل داده مي شدند . گويند اسپادانا از كلمه « اسپاه » است و آن به معني « سپاه » آمده و « ان » آن براي نسبت بوده است .
اين كلمه بعدها در تداول كلام عامه ، تبديل شد به كلمة « اسپاهان » و در نهايت به « اصفاهان » و « سپاهان » و « اصفهان » تغيير يافت .
و اصبدانه خود مركب بود از دو شهر بزرگ و آباد و همجوار و هر دو بر ساحل شمالي زاينده رود . يكي « شهرستان » و ديگري « جي » ؛ و هم از آن عهد كهن در حاشية شرقي جي ، قصبه اي بود آباد و معمور كه چون هر بامداد از پشت كوه هاي شرقي اش ، خورشيد سربر مي كشيد و به بلنداي آسمان نيلگون دامن مي كشيد ، « خور – اسكان » اش مي ناميدند . كه بعدها ساده تر شده « خوراسگان » گفته شد و چون بر سر راه اصفهان به خاوران و يزد و كرمان واقع شده بود ، « دروازه شرقي » و همچنين « دروازة خور » اش ناميدند و آن دهي بود آباد و پرجمعيت ، با خاكي حاصلخيز و مردماني زراعت پيشه و سليم النفس . بعدها و به عصر حضور اسلام در ايران ، همه مسلمان و شيعه مذهب ؛ و گويند مردمي بوده اند مهربان و مهمان نواز ، همچنان كه امروزه نيز بر همين خصلت استوارند . و معمرين و كهنسالانش افسانه اي به ياد دارند حاكي از اينكه به عصر صفوي ، وجود همين روحيه و منش ، اين خطه را از حملة افاغنه در امان داشته است.
واژه خوراسگان از سه جزء خور + آسه ( آس ) + گان تشكيل شده است . خور مخفف خورشيد است و كلمه آس و يا آسه با كسرة نيمه ملفوظ همان است كه درواژه خراسان داريم و اگر امروز خراسان را «خوراسان» نمي نويسيم از باب مسامحه است و الا خراسان هم از دو جـزء « خور+ آسان» تشكيل شده است ، جزء اول به معني خورشيد است و جزء دوم « اسان » همان صفت فاعلي از مصدر آمدن است . بمعني « آيان » است .بنابراين خوراسگان همان خوراسان (خراسان ) است كه در مشرق اصفهان قراردارد و از آنجا خورشيد برمي آيد سوي اصفهان .
آثار تاريخي اين شهر عبارتند از:برج هاي کبوتر پارون ، کنگاز و گورت ، منار راران ، مسجد جامع هفت شويه ، قنات پارون و کنگاز و امارت خان. همچنين اين شهر داراي چند امام زاده نيز ميباشد كه در اين ميان بارگاه حضرت ابوالعباس ، از نوادگان قمر بني هاشم ابوالفضل ـ العباس ( ع ) به تنهائي جلوه گاه هنر معماري و آئينه كاري و نقاشي قرون و اعصار است كه به همت هنرمندان معاصر خوراسگاني بازسازي شده است .
و در كنار آن بارگاه امامزاده اسحق و امامزاده شاه ميرقوام الدين و امامزاده سيدمحمدباقر ، در خيادان و امامزاده مختار در چنگان ، هر دو در حومة خوراسگان كه اينك جزئي از شهر شده ، بر قداست اين شهر مي افزايد .
دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان در اين شهر واقع شده است.
شهري با اين قدمت و اين موقعيت ، بديهي است كه نمي توانسته خالي از چهره هاي شاخص فرهنگي و علمي و هنري باشد و به رغم كوچكي و در حاشيه بودنش ، از ديرباز مهد پرورش چهره هاي علمي بوده و رجال بزرگي را به فرهنگ ايران هديه كرده است كه از جمله مي توان از : احمدبن شهدل خوراسگاني ، شرف الدين محمد سفروه ، ابوالفتح محمد بن حسيني ، محمدباقر سمسوري ، ميرزامحمدنصير خوراسگاني ، وثوق العلماء ، معين خياداني ، محمد شفيع خوراسگاني ، ميرزا باباي حكيم ، ميرزا محمد پزشكي ، حسن مشفقي و شيخ غلامرضا و مهندس احمد صالحيان خوراسگاني و منصور اعتباريان ملغب به آيسور نام برد. منبع:سایت شهراداریها
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
فعاليت هاي بازرگاني :
فعاليت هاي بازرگاني بيشتر شامل فعاليتهاي صنفي و خدماتي مي گردد . تعداد واحدهاي صنفي اين شهر بالغ بر 4000 واحد مي باشد .
فعاليت هاي كشاورزي :
بيشتر از يك سوم جمعيت اين شهر از طريق كشاورزي و دامداري امرار معاش مي نمايند . به علت محدوديت اراضي كشاورزي خوراسگان و محدوديت آب و خاك تراكم جمعيت بيشتر، جمعيت فعال حوزه عمل اين شهر به منظور اشتغال روزانه به شهر اصفهان و حوزه هاي روستايي بخش مركزي براآن شمالي و قهاب و مناطق دور و نزديك عزيمت مي نمايند ولي وقوع شهر در مجاورت شهر اصفهان مانع مهاجرتهاي دائمي و طولاني مي گردد .
فعاليت هاي صنعتي :
عده اي از زنان منطقه در منازل به شغل قالي بافي اشتغال دارند . در سالهاي اخير خاتم سازي در اين شهر رونق فوق العاده يافته است و در كارگاه هاي متعدد ، صدها نفر به اين كار مشغولند . همچنين واحد هاي صنعتي بزرگي مانند كارخانه قند و 402 واحد توليدي و صنعتي ديگر در محدوده خوراسگان داير مي باشد .
مراكز آموزشي :
حوزه علميه امام جعفر صادق (ع) برادران
اماکن تاريخي :
2)منار راران
3)برج هاي کبوتر پارون و کنگاز
4)مسجد جامع هفت شويه
5)برج هاي کبوتر گورت
6)قنات پارون و گورت
اين شهر با جمعيتي بالغ بر 100,000 نفر (برآورد 1386خ.) در بخش مرکزي شهرستان اصفهان قرار دارد و چسبيده به شهر اصفهان است. مساحت اين شهر 70 کيلومتر مربع ميباشد .
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
بطلميوس ، جغرافيدان يوناني از آن به « اصبدانه » ياد كرده است و بعدها و به عصر هخامنشيان « اسپادانا » ناميده شد و آن جائي بود كه سپاه ملوك ايران باستان ، در آن جمع مي شدند و از آنجا به اطراف و اكناف ايران زمين گسيل داده مي شدند . گويند اسپادانا از كلمه « اسپاه » است و آن به معني « سپاه » آمده و « ان » آن براي نسبت بوده است .
اين كلمه بعدها در تداول كلام عامه ، تبديل شد به كلمة « اسپاهان » و در نهايت به « اصفاهان » و « سپاهان » و « اصفهان » تغيير يافت .
و اصبدانه خود مركب بود از دو شهر بزرگ و آباد و همجوار و هر دو بر ساحل شمالي زاينده رود . يكي « شهرستان » و ديگري « جي » ؛ و هم از آن عهد كهن در حاشية شرقي جي ، قصبه اي بود آباد و معمور كه چون هر بامداد از پشت كوه هاي شرقي اش ، خورشيد سربر مي كشيد و به بلنداي آسمان نيلگون دامن مي كشيد ، « خور – اسكان » اش مي ناميدند . كه بعدها ساده تر شده « خوراسگان » گفته شد و چون بر سر راه اصفهان به خاوران و يزد و كرمان واقع شده بود ، « دروازه شرقي » و همچنين « دروازة خور » اش ناميدند و آن دهي بود آباد و پرجمعيت ، با خاكي حاصلخيز و مردماني زراعت پيشه و سليم النفس . بعدها و به عصر حضور اسلام در ايران ، همه مسلمان و شيعه مذهب ؛ و گويند مردمي بوده اند مهربان و مهمان نواز ، همچنان كه امروزه نيز بر همين خصلت استوارند . و معمرين و كهنسالانش افسانه اي به ياد دارند حاكي از اينكه به عصر صفوي ، وجود همين روحيه و منش ، اين خطه را از حملة افاغنه در امان داشته است.
واژه خوراسگان از سه جزء خور + آسه ( آس ) + گان تشكيل شده است . خور مخفف خورشيد است و كلمه آس و يا آسه با كسرة نيمه ملفوظ همان است كه درواژه خراسان داريم و اگر امروز خراسان را «خوراسان» نمي نويسيم از باب مسامحه است و الا خراسان هم از دو جـزء « خور+ آسان» تشكيل شده است ، جزء اول به معني خورشيد است و جزء دوم « اسان » همان صفت فاعلي از مصدر آمدن است . بمعني « آيان » است .بنابراين خوراسگان همان خوراسان (خراسان ) است كه در مشرق اصفهان قراردارد و از آنجا خورشيد برمي آيد سوي اصفهان .
آثار تاريخي اين شهر عبارتند از:برج هاي کبوتر پارون ، کنگاز و گورت ، منار راران ، مسجد جامع هفت شويه ، قنات پارون و کنگاز و امارت خان. همچنين اين شهر داراي چند امام زاده نيز ميباشد كه در اين ميان بارگاه حضرت ابوالعباس ، از نوادگان قمر بني هاشم ابوالفضل ـ العباس ( ع ) به تنهائي جلوه گاه هنر معماري و آئينه كاري و نقاشي قرون و اعصار است كه به همت هنرمندان معاصر خوراسگاني بازسازي شده است .
و در كنار آن بارگاه امامزاده اسحق و امامزاده شاه ميرقوام الدين و امامزاده سيدمحمدباقر ، در خيادان و امامزاده مختار در چنگان ، هر دو در حومة خوراسگان كه اينك جزئي از شهر شده ، بر قداست اين شهر مي افزايد .
دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان در اين شهر واقع شده است.
شهري با اين قدمت و اين موقعيت ، بديهي است كه نمي توانسته خالي از چهره هاي شاخص فرهنگي و علمي و هنري باشد و به رغم كوچكي و در حاشيه بودنش ، از ديرباز مهد پرورش چهره هاي علمي بوده و رجال بزرگي را به فرهنگ ايران هديه كرده است كه از جمله مي توان از : احمدبن شهدل خوراسگاني ، شرف الدين محمد سفروه ، ابوالفتح محمد بن حسيني ، محمدباقر سمسوري ، ميرزامحمدنصير خوراسگاني ، وثوق العلماء ، معين خياداني ، محمد شفيع خوراسگاني ، ميرزا باباي حكيم ، ميرزا محمد پزشكي ، حسن مشفقي و شيخ غلامرضا و مهندس احمد صالحيان خوراسگاني و منصور اعتباريان ملغب به آيسور نام برد. ان يکي از شهرهاي استان اصفهان در مرکز ايران است.
اين شهر با جمعيتي بالغ بر 100,000 نفر (برآورد 1386خ.) در بخش مرکزي شهرستان اصفهان قرار دارد و چسبيده به شهر اصفهان است. مساحت اين شهر 70 کيلومتر مربع ميباشد .
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
بطلميوس ، جغرافيدان يوناني از آن به « اصبدانه » ياد كرده است و بعدها و به عصر هخامنشيان « اسپادانا » ناميده شد و آن جائي بود كه سپاه ملوك ايران باستان ، در آن جمع مي شدند و از آنجا به اطراف و اكناف ايران زمين گسيل داده مي شدند . گويند اسپادانا از كلمه « اسپاه » است و آن به معني « سپاه » آمده و « ان » آن براي نسبت بوده است .
اين كلمه بعدها در تداول كلام عامه ، تبديل شد به كلمة « اسپاهان » و در نهايت به « اصفاهان » و « سپاهان » و « اصفهان » تغيير يافت .
و اصبدانه خود مركب بود از دو شهر بزرگ و آباد و همجوار و هر دو بر ساحل شمالي زاينده رود . يكي « شهرستان » و ديگري « جي » ؛ و هم از آن عهد كهن در حاشية شرقي جي ، قصبه اي بود آباد و معمور كه چون هر بامداد از پشت كوه هاي شرقي اش ، خورشيد سربر مي كشيد و به بلنداي آسمان نيلگون دامن مي كشيد ، « خور – اسكان » اش مي ناميدند . كه بعدها ساده تر شده « خوراسگان » گفته شد و چون بر سر راه اصفهان به خاوران و يزد و كرمان واقع شده بود ، « دروازه شرقي » و همچنين « دروازة خور » اش ناميدند و آن دهي بود آباد و پرجمعيت ، با خاكي حاصلخيز و مردماني زراعت پيشه و سليم النفس . بعدها و به عصر حضور اسلام در ايران ، همه مسلمان و شيعه مذهب ؛ و گويند مردمي بوده اند مهربان و مهمان نواز ، همچنان كه امروزه نيز بر همين خصلت استوارند . و معمرين و كهنسالانش افسانه اي به ياد دارند حاكي از اينكه به عصر صفوي ، وجود همين روحيه و منش ، اين خطه را از حملة افاغنه در امان داشته است.
واژه خوراسگان از سه جزء خور + آسه ( آس ) + گان تشكيل شده است . خور مخفف خورشيد است و كلمه آس و يا آسه با كسرة نيمه ملفوظ همان است كه درواژه خراسان داريم و اگر امروز خراسان را «خوراسان» نمي نويسيم از باب مسامحه است و الا خراسان هم از دو جـزء « خور+ آسان» تشكيل شده است ، جزء اول به معني خورشيد است و جزء دوم « اسان » همان صفت فاعلي از مصدر آمدن است . بمعني « آيان » است .بنابراين خوراسگان همان خوراسان (خراسان ) است كه در مشرق اصفهان قراردارد و از آنجا خورشيد برمي آيد سوي اصفهان .
آثار تاريخي اين شهر عبارتند از:برج هاي کبوتر پارون ، کنگاز و گورت ، منار راران ، مسجد جامع هفت شويه ، قنات پارون و کنگاز و امارت خان. همچنين اين شهر داراي چند امام زاده نيز ميباشد كه در اين ميان بارگاه حضرت ابوالعباس ، از نوادگان قمر بني هاشم ابوالفضل ـ العباس ( ع ) به تنهائي جلوه گاه هنر معماري و آئينه كاري و نقاشي قرون و اعصار است كه به همت هنرمندان معاصر خوراسگاني بازسازي شده است .
و در كنار آن بارگاه امامزاده اسحق و امامزاده شاه ميرقوام الدين و امامزاده سيدمحمدباقر ، در خيادان و امامزاده مختار در چنگان ، هر دو در حومة خوراسگان كه اينك جزئي از شهر شده ، بر قداست اين شهر مي افزايد .
دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان در اين شهر واقع شده است.
شهري با اين قدمت و اين موقعيت ، بديهي است كه نمي توانسته خالي از چهره هاي شاخص فرهنگي و علمي و هنري باشد و به رغم كوچكي و در حاشيه بودنش ، از ديرباز مهد پرورش چهره هاي علمي بوده و رجال بزرگي را به فرهنگ ايران هديه كرده است كه از جمله مي توان از : احمدبن شهدل خوراسگاني ، شرف الدين محمد سفروه ، ابوالفتح محمد بن حسيني ، محمدباقر سمسوري ، ميرزامحمدنصير خوراسگاني ، وثوق العلماء ، معين خياداني ، محمد شفيع خوراسگاني ، ميرزا باباي حكيم ، ميرزا محمد پزشكي ، حسن مشفقي و شيخ غلامرضا و مهندس احمد صالحيان خوراسگاني و منصور اعتباريان ملغب به آيسور نام برد. منبع:سایت شهراداریها
خوراسگان یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است.
این شهر با جمعیتی بالغ بر ۱۰۰٬۰۰۰ نفر (برآورد ۱۳۸۶خ.) در بخش مرکزی شهرستان اصفهان قرار دارد و چسبیده به شهر اصفهان است. مساحت این شهر ۷۰ کیلومتر مربع میباشد .
خوراسگان ، سرزمين خورشيد قرن ها پيش از اين ، در عصر پيشداديان ، در جلگة شمالي رود هميشه جوشان و خروشان زاينده رود ، جائي كه از پس ديواره شرقي كوه هايش خطة خشك كوير مركزي آغاز مي شود ، سرزميني بود آباد و مسكون كه « گاباياگي » اش مي ناميدند و در بعضي از متون كهن از آن با عنوان « رشورجي » نام برده اند .
بطلميوس ، جغرافيدان يوناني از آن به » اصبدانه » ياد كرده است و بعدها و به عصر هخامنشيان « اسپادانا » ناميده شد و آن جائي بود كه سپاه ملوك ايران باستان ، در آن جمع مي شدند و از آنجا به اطراف و اكناف ايران زمين گسيل داده مي شدند . گويند اسپادانا از كلمه « اسپاه » است و آن به معني « سپاه » آمده و « ان » آن براي نسبت بوده است .
اين كلمه بعدها در تداول كلام عامه ، تبديل شد به كلمة « اسپاهان » و در نهايت به « اصفاهان » و « سپاهان » و « اصفهان » تغيير يافت .
و اصبدانه خود مركب بود از دو شهر بزرگ و آباد و همجوار و هر دو بر ساحل شمالي زاينده رود . يكي « شهرستان » و ديگري « جي » ؛ و هم از آن عهد كهن در حاشية شرقي جي ، قصبه اي بود آباد و معمور كه چون هر بامداد از پشت كوه هاي شرقي اش ، خورشيد سربر مي كشيد و به بلنداي آسمان نيلگون دامن مي كشيد ، « خور – اسكان » اش مي ناميدند . كه بعدها ساده تر شده « خوراسگان » گفته شد و چون بر سر راه اصفهان به خاوران و يزد و كرمان واقع شده بود ، « دروازه شرقي » و همچنين « دروازة خور » اش ناميدند و آن دهي بود آباد و پرجمعيت ، با خاكي حاصلخيز و مردماني زراعت پيشه و سليم النفس . بعدها و به عصر حضور اسلام در ايران ، همه مسلمان و شيعه مذهب ؛ و گويند مردمي بوده اند مهربان و مهمان نواز ، همچنان كه امروزه نيز بر همين خصلت استوارند . و معمرين و كهنسالانش افسانه اي به ياد دارند حاكي از اينكه به عصر صفوي ، وجود همين روحيه و منش ، اين خطه را از حملة افاغنه در امان داشته است.
واژه خوراسگان از سه جزء خور + آسه ( آس ) + گان تشكيل شده است . خور مخفف خورشيد است و كلمه آس و يا آسه با كسرة نيمه ملفوظ همان است كه درواژه خراسان داريم و اگر امروز خراسان را «خوراسان» نمي نويسيم از باب مسامحه است و الا خراسان هم از دو جـزء « خور+ آسان» تشكيل شده است ، جزء اول به معني خورشيد است و جزء دوم « اسان » همان صفت فاعلي از مصدر آمدن است . بمعني « آيان » است .بنابراين خوراسگان همان خوراسان (خراسان ) است كه در مشرق اصفهان قراردارد و از آنجا خورشيد برمي آيد سوي اصفهان .
آثار تاریخی این شهر عبارتند از:برج های کبوتر پارون ، کنگاز و گورت ، منار راران ، مسجد جامع هفت شویه ، قنات پارون و کنگاز و امارت خان. همچنین این شهر دارای چند امام زاده نیز میباشد كه در اين ميان بارگاه حضرت ابوالعباس ، از نوادگان قمر بني هاشم ابوالفضل ـ العباس ( ع ) به تنهائي جلوه گاه هنر معماري و آئينه كاري و نقاشي قرون و اعصار است كه به همت هنرمندان معاصر خوراسگاني بازسازي شده است .
و در كنار آن بارگاه امامزاده اسحق و امامزاده شاه ميرقوام الدين و امامزاده سيدمحمدباقر ، در خيادان و امامزاده مختار در چنگان ، هر دو در حومة خوراسگان كه اينك جزئي از شهر شده ، بر قداست اين شهر مي افزايد .
دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در این شهر واقع شده است.
شهري با اين قدمت و اين موقعيت ، بديهي است كه نمي توانسته خالي از چهره هاي شاخص فرهنگي و علمي و هنري باشد و به رغم كوچكي و در حاشيه بودنش ، از ديرباز مهد پرورش چهره هاي علمي بوده و رجال بزرگي را به فرهنگ ايران هديه كرده است كه از جمله مي توان از : احمدبن شهدل خوراسگاني ، شرف الدين محمد سفروه ، ابوالفتح محمد بن حسيني ، محمدباقر سمسوري ، ميرزامحمدنصير خوراسگاني ، وثوق العلماء ، معين خياداني ، محمد شفيع خوراسگاني ، ميرزا باباي حكيم ، ميرزا محمد پزشكي ، حسن مشفقي و شيخ غلامرضا , نادر قلی نادری رارانی نام برد .
فعاليت هاي بازرگاني :
فعاليت هاي بازرگاني بيشتر شامل فعاليتهاي صنفي و خدماتي مي گردد . تعداد واحدهاي صنفي اين شهر بالغ بر 4000 واحد مي باشد .
فعاليت هاي اصلي مردم (بازرگاني ، كشاورزي ، صنعتي ، خدماتي و…) مي باشد .
فعاليت هاي كشاورزي :
بيشتر از يك سوم جمعيت اين شهر از طريق كشاورزي و دامداري امرار معاش مي نمايند . به علت محدوديت اراضي كشاورزي خوراسگان و محدوديت آب و خاك تراكم جمعيت بيشتر، جمعيت فعال حوزه عمل اين شهر به منظور اشتغال روزانه به شهر اصفهان و حوزه هاي روستايي بخش مركزي براآن شمالي و قهاب و مناطق دور و نزديك عزيمت مي نمايند ولي وقوع شهر در مجاورت شهر اصفهان مانع مهاجرتهاي دائمي و طولاني مي گردد .
فعاليت هاي صنعتي :
عده اي از زنان منطقه در منازل به شغل قالي بافي اشتغال دارند . در سالهاي اخير خاتم سازي در اين شهر رونق فوق العاده يافته است و در كارگاه هاي متعدد ، صدها نفر به اين كار مشغولند . همچنين واحد هاي صنعتي بزرگي مانند كارخانه قند و 402 واحد توليدي و صنعتي ديگر در محدوده خوراسگان داير مي باشد .
مراكز آموزشي :
حوزه علميه امام جعفر صادق (ع) برادران
حوزه علميه فاطمه زهرا (س) خواهران
دبستان دخترانه و پسرانه منطقه جي 181 باب با تعداد 15467 نفر دانش آموز
مدرسه راهنمايي دخترانه وپسرانه منطقه جي 68 باب با تعداد8352 نفر دانش آموز
دبيرستان ، پيش دانشگاهي و هنرستان دخترانه وپسرانه منطقه جي با تعداد 5941 نفر دانش آموز و هنرجو
اماکن تاريخي :
1)امارت خان
مجموعه ساختمانی است متشکل از چند باب خانه و یک باغ و ملحقاتی چون انبار و اسطبل و کارگاه قالیبافی که این مجموعه حدود 150 سال پیش طراحی و به مرور زمان ساخته شده است . مهمترین بنای این مجموعه اُرسی گل است با رسم و نقاشی های روغنی و گچ بری و دربهای نفیس که متاسفانه سقف آن نیاز به حفاظت دارد و احتمال خرابی آن زیاد است .
اُرسی نقش اطاقی است با 5 درب روبرو و سقف مسطح و نقش و نگارهای بسیار زیبا و منظم با آبرنگ . اُرسی دورو که دارای نقاشیهای طرح فرنگی و گل و بوته و منظره که متاسفانه سقف آن خراب و قسمتهای مهم آن نابود شده و حوض مرمر یکپارچه ای در شاه نشین آن قرار دارد که سالم باقی مانده است . پنج دری آینه کاری که با تزئینات و نقاشیهای رنگ و روغن و آبرنگ و تصاویری از سازندگان بنا چون محمد کریم خان و محمدعلی خان باقی است .
2)منار راران
یکی از آثارشناخته شده کشور به شماره 233آثار تاریخی و میراث فرهنگی ایران به ثبت رسیده که در روستای راران قرار دارد . در کتیبه این منار ذکری از تاریخ ساخت آن نشده , لکن بنا به نظریه آقای اسمیت باستانشناس قرن بیستم تاریخ این مناربین سالهای 575 تا688 هجری قمری گفته شده است . ارتفاع این منار 30/40متر است و قاعده آن به شکل مربع در ابتدا3 متر میباشد . درون این منار پلکانی وجود دارد که از دو متری منار تا گلوگاه ادامه دارد و بر محور دست چپ بالا میرود . پائین منار با آجر معمولی بدون نقش ساخته شده است . قسمت میانی بدنه منار با نقوش لوزی و خطوط معقلی با آجر برجسته کار شده و قسمت بالای منار با آجرهای شطرنجی و اشکال لوزی بنا گردیده که قسمت تاج و کنگره منار آسیب دیده و احتمال خراب شدن دارد که متاسفانه هنوز اقدامی در جلوگیری از خرابی به عمل نیامده است .
3)برج هاي کبوتر پارون و کنگاز
این دو برج در ابتدا و انتهای محور گردشگری , فرهنگی قنات های پارون و کنگاز می باشد که در طرح به عنوان دو مرکز فرهنگی در نظر گرفته شده است . نمای بیرونی برج پارون مرمت گردیده ولی فضای داخلی آن و همچنین برج کنگاز نیاز مبرم به مرمت دارند .
4)مسجد جامع هفت شويه
این مسجد در حدود پانزده کیلومتری شمال شرقی اصفهان قرار دارد . آنچه از بنای این مسجد باقی مانده قسمتی از گچ بری محراب و چند ستون نیمه مخروبه باقیست , بنا به تحقیق دکتر هنرفر بنای این مسجد در زمان سلجوقیان در قرن پنجم یا ششم هجری می باشد و تزئینات گچ بری های آن به قرن ششم هجری شباهت دارد . اساس این مسجد از خشت خام بوده ولی نماسازی بعضی از قسمتهای آن به وسیله آجر انجام گرفته شده است .
5)برج هاي کبوتر گورت
این رشته برج با تعداد 21 برج کبوتر از نمونه های منحصر به فرد برجهای کبوتر رشته ای می باشد که به علت قرارگیری در دشت باز مناظر بدیع و قابل توجهی جهت افزایش پتانسیل های گردشگری به وجود آورده که متاسفانه به علت عدم توجه به مرمت بناهای مذکور به طور روزافزون سرعت فرسایش آنها فزونی می یابد .
6)قنات پارون و گورت
این قنات در اصل انتهائی ترین قسمت مسیر آب گذری بوده است که معروف به چشمه باقرخان می باشد و آب سرازیر شده از سمت غرب اصفهان را به سمت زمینهای حیدرآباد واقع در شمال خوراسگان هدایت می کرده است . از دیگر کارکردهای این قنات می توان ایفای نقش مسیل در زمان بارندگی های شدید را نام برد . شهرداری خوراسگان با هدف افزایش جاذبه های گردشگری و جهانگردی اقدام به تهیه طرحی جهت این مسیر قنات در حد فاصل دو برج کبوتر پارون و کنگاز نموده است که در این طرح عملکردهائی از قبیل نمایشگاه , رستوران , چایخانه سنتی و دیگر عملکردهائی که لازمه یک محور گردشگری می باشد لحاظ گردیده است . لازم به ذکر است پروژه فوق توسط شهرداری در حال اجرا می باشد .
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 11:0 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
در حاشيه جنوبي دشت کوير ايران است.
اين شهر در مختصات جغرافيايي 33°27? شمالي و 52°27? شرقي و در فاصله 120 کيلومتري اصفهان واقع شدهاست. جمعیب زواره حدود هشت هزار نفر است
زواره از آباديهاي کهن ايران است و نام آن از نام برادر رستم گرفته شدهاست. در آن بناهاي تاريخي همچون منار زواره در مسجد امام حسن مجتبي (که گفته ميشود قبل از اسلام آتشکده بودهاست) قلعه مغول مسجد جامع چهار ايواني زواره (قديميترين مسجد چهار ايواني ايران) که در آن کتيبههايي نيز وجود دارد. در زواره اغلب ساکنين سيد طباطبايي هستند.
زواره ساختاري گلي و داراي معماري ايراني اصيل بوده که امروزه در حال تخريب اين آثار هستند.
زواره در شمال شرقي استان اصفهان و در مجاورت كوير مركزي قرار دارد.
در مركز شهر زواره دورنماي گنبد كاشيكاري شده بارگاه امامزاده يحيي (ع) فرزند امام موسي بن جعفر(ع) نظرها را به خود جلب مي كند. در جوار مرقد مطهر اين امامزاده جلوه هاي هنر معماري چون بازار ، حسينه هاي سرپوشيده و سرباز بزرگ ، مدرسه علميه، آب انبار ، مسجد كرسي، حمام و با اندك قدمي فراتر از آن بازارچه، مسجد جامع، حسينيههاي سرباز و سرپوشيده كوچك ، بناي تاريخي هشت بهشت و بقعه پير عارف سيد بهاءالدين حيدر، خانه هاي چهار صفهاي ، و مسجد نيكويه و مناره تاريخ قلعه ها، يخچال ، برج و باروهاي به يادگار مانده از دوران گذشته به چشم مي خورد.
مسجد زواره اولين مسجد چهار ايواني در معماري اسلامي جهان است که در زمان سلجوقيان ساخته شده است. منبع : سایت شهرداریها
اين شهر در مختصات جغرافيايي 33°27? شمالي و 52°27? شرقي و در فاصله 120 کيلومتري اصفهان واقع شدهاست. جمعیب زواره حدود هشت هزار نفر است
زواره از آباديهاي کهن ايران است و نام آن از نام برادر رستم گرفته شدهاست. در آن بناهاي تاريخي همچون منار زواره در مسجد امام حسن مجتبي (که گفته ميشود قبل از اسلام آتشکده بودهاست) قلعه مغول مسجد جامع چهار ايواني زواره (قديميترين مسجد چهار ايواني ايران) که در آن کتيبههايي نيز وجود دارد. در زواره اغلب ساکنين سيد طباطبايي هستند.
زواره ساختاري گلي و داراي معماري ايراني اصيل بوده که امروزه در حال تخريب اين آثار هستند.
زواره در شمال شرقي استان اصفهان و در مجاورت كوير مركزي قرار دارد.
در مركز شهر زواره دورنماي گنبد كاشيكاري شده بارگاه امامزاده يحيي (ع) فرزند امام موسي بن جعفر(ع) نظرها را به خود جلب مي كند. در جوار مرقد مطهر اين امامزاده جلوه هاي هنر معماري چون بازار ، حسينه هاي سرپوشيده و سرباز بزرگ ، مدرسه علميه، آب انبار ، مسجد كرسي، حمام و با اندك قدمي فراتر از آن بازارچه، مسجد جامع، حسينيههاي سرباز و سرپوشيده كوچك ، بناي تاريخي هشت بهشت و بقعه پير عارف سيد بهاءالدين حيدر، خانه هاي چهار صفهاي ، و مسجد نيكويه و مناره تاريخ قلعه ها، يخچال ، برج و باروهاي به يادگار مانده از دوران گذشته به چشم مي خورد.
مسجد زواره اولين مسجد چهار ايواني در معماري اسلامي جهان است که در زمان سلجوقيان ساخته شده است. منبع : سایت شهرداریها
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:59 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
موقعيت جغرافيائي شهر قهدريجان
براساس تقسيمات کشوري شهر قهدريجان يکي از نقاط شهري شهرستان فلاورجان است که در24 کيلومتري شهر اصفهان و پنج کيلومتري فلاورجان قراردارد. شهر قهدريجان در دشت وسيعي قرار گرفته که از هر سو اراضي زراعي آن را احاطه نمودهاست. در شمال آن اراضي زراعي منتهي به کهريزسنگ و در جنوب اراضي منتهي به فولاد شهر ودرشرق اراضي منتهي به روستاي جوجيل و دشتچي وشهر فلاورجان ودر غرب اراضي منتهي به دشت نجف آباد قرار دارند.
قهدريجان با 1680 متر ارتفاع از سطح دريا در طول جغرافيايي 51 درجه و 30 دقيقه وعرض جغرافيايي 32 درجه و 30 دقيقه در دشت همواري قرار گرفته که در جهت شرق به غرب فاقد شيب بوده و تنها در جهت جنوب به شمال و غرب به شرق از شيب ملايمي برخوردار است.
ادامه مطلب
براساس تقسيمات کشوري شهر قهدريجان يکي از نقاط شهري شهرستان فلاورجان است که در24 کيلومتري شهر اصفهان و پنج کيلومتري فلاورجان قراردارد. شهر قهدريجان در دشت وسيعي قرار گرفته که از هر سو اراضي زراعي آن را احاطه نمودهاست. در شمال آن اراضي زراعي منتهي به کهريزسنگ و در جنوب اراضي منتهي به فولاد شهر ودرشرق اراضي منتهي به روستاي جوجيل و دشتچي وشهر فلاورجان ودر غرب اراضي منتهي به دشت نجف آباد قرار دارند.
قهدريجان با 1680 متر ارتفاع از سطح دريا در طول جغرافيايي 51 درجه و 30 دقيقه وعرض جغرافيايي 32 درجه و 30 دقيقه در دشت همواري قرار گرفته که در جهت شرق به غرب فاقد شيب بوده و تنها در جهت جنوب به شمال و غرب به شرق از شيب ملايمي برخوردار است.
جمعیت : | 30016 |
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:59 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
کوهپايه شهري است که در 70 کيلومتري شرق شهر اصفهان واقع شدهاست .اين شهر از طرف شمال با شهرستان اردستان از طرف جنوب با بخشهاي جلگه ، بن رود و جرقويه عليا و سفلي و از طرف شرق با شهرستان نائين و از طرف غرب با شهرستان اصفهان در ارتباط است اين شهر از نظر تاريخي قدمت زيادي داردونيز شامل روستاهاي زيادي ميباشد که از جمله مهمترين انها عبارت است از امامزاده قاسم که در 15 کيلومتري شرق اين شهر واقع شده و محل زيارت امامزاده قاسم فرزند موسي بن جعفر و برادر امام رضا ميباشد.اين روستا در ايام محرم و به خصوص در روز عاشورا پذيراي تعداد زيادي از مشتاقان ميباشد.
منبع : سایت شهرداریها
جمعیت : | 4700 |
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:58 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
نياسر از توابع شهرستان کاشان در استان اصفهان است. مرکز اين بخش، شهر نياسر است که در 25 کيلومتري شهر کاشان واقع شده است . بنابر سرشماري مرکز آمار ايران، جمعيت بخش نياسر شهرستان کاشان در سال 1385 برابر با 9010 نفر بوده است.
منبع : سایت شهرداریها
منبع : سایت شهرداریها
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:58 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
بهارستان شهري تازهساز است در بخش مرکزي استان اصفهان ايران. طراح اين شهر سيد هادي ميرميران، معمار برجسته ايراني و داراي «نشان دولتي درجه يک فرهنگ و هنر» بودهاست. در طرح است تا قطار شهري کلانشهر اصفهان در آينده به بهارستان هم برسد.اين شهر يکي از شهرهاي پايلوت و ششمين شهر الکترونيک ايران است.
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:58 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
دِهاقان یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است.
این شهر با جمعیت ۱۷٬۱۷۰ نفر (برآورد ۱۳۸۳خ.) مرکز شهرستان دهاقان است.
شهر دهاقان، در طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۹ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۱ درجه و ۵۶ دقیقه و به فاصله ۱۱۰ کیلومتری از مرکز استان قرار داردو ارتفاع آن از سطح دریا ۲۰۵۰ متر میباشد. شهر دهاقان ازنظر موقعیت جغرافیایی بین چند کوه قرار داردکوه قلاری در جنوب، کوه برآفتاب درغرب وکوه دزجا درمرکز وشمال شهر دارای جلگهای کم وسعت با شیب ملایمی ازظرف جنوب به سمت شمال وازغرب به شرق است. شهرستان دهاقان شامل شهر دهاقان و روستاهای تابعه، جزء شهرستان دهاقان و استان اصفهان است. این شهرستان از شرق به شهرضا، از غرب به شهرستان بروجن، از شمال به شهرستان مبارکه و از جنوب به شهرستان سمیرم محدود میشود. شهرستان دهاقان در ۲۰ کیلو متری غرب شهرضا و در ۳۵ کیلومتری شرق بروجن قرار دارد.
این شهر با جمعیت ۱۷٬۱۷۰ نفر (برآورد ۱۳۸۳خ.) مرکز شهرستان دهاقان است.
شهر دهاقان، در طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۹ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۱ درجه و ۵۶ دقیقه و به فاصله ۱۱۰ کیلومتری از مرکز استان قرار داردو ارتفاع آن از سطح دریا ۲۰۵۰ متر میباشد. شهر دهاقان ازنظر موقعیت جغرافیایی بین چند کوه قرار داردکوه قلاری در جنوب، کوه برآفتاب درغرب وکوه دزجا درمرکز وشمال شهر دارای جلگهای کم وسعت با شیب ملایمی ازظرف جنوب به سمت شمال وازغرب به شرق است. شهرستان دهاقان شامل شهر دهاقان و روستاهای تابعه، جزء شهرستان دهاقان و استان اصفهان است. این شهرستان از شرق به شهرضا، از غرب به شهرستان بروجن، از شمال به شهرستان مبارکه و از جنوب به شهرستان سمیرم محدود میشود. شهرستان دهاقان در ۲۰ کیلو متری غرب شهرضا و در ۳۵ کیلومتری شرق بروجن قرار دارد.
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:57 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
علويجه شهري است در بخش مهردشت شهرستان نجفآباد استان اصفهان ايران.
علويجه شهري قديمي است که با ساختار اصولي شهرک سازي در حال پيشرفت است. زبان گفتاري مردمش نيز با ظهور نسل جديد رو به انقراض است. داراي جمعيتي برابر با 6692 نفر ميباشد(در آمار سال 85) که اکثريت اين افراد را غيربوميها تشکيل ميدهند چرا که به علت خشکساليهاي چند سال اخير بيشتر مردمان آنها به شهرهاي ديگر کوچ کردهاند. علويجه داراي يک شهرک صنعتي نسبتا بزرگ مي باشد.
در دهههاي اخير ميوه هلوي علويجه زبانزد خاص و عام بود ولي به علتهايي ناشناخته و شايد داغي زمين اين ميوه ديگر در علويجه پرورش نمييابد. بيشتر باغات آن به زمينهاي باير تبديل شده و بيشتر جوانان آن در کارخانهها شاغل هستند. اين شهر داراي دو دانشگاه پيام نور و جامع علمي کاربردي، دو هنرستان کاردانش، دو دبيرستان و دو آموزشگاه راهنمايي تحصيلي و چهار مدرسه ابتدايي دخترانه و پسرانه ميباشد.
مصطفي زماني علويجه و محسن رضايي از جمله قهرمانان اين شهر بودند که در درگيري با ساواک شهيد شدند.
علويجه شهري قديمي است که با ساختار اصولي شهرک سازي در حال پيشرفت است. زبان گفتاري مردمش نيز با ظهور نسل جديد رو به انقراض است. داراي جمعيتي برابر با 6692 نفر ميباشد(در آمار سال 85) که اکثريت اين افراد را غيربوميها تشکيل ميدهند چرا که به علت خشکساليهاي چند سال اخير بيشتر مردمان آنها به شهرهاي ديگر کوچ کردهاند. علويجه داراي يک شهرک صنعتي نسبتا بزرگ مي باشد.
در دهههاي اخير ميوه هلوي علويجه زبانزد خاص و عام بود ولي به علتهايي ناشناخته و شايد داغي زمين اين ميوه ديگر در علويجه پرورش نمييابد. بيشتر باغات آن به زمينهاي باير تبديل شده و بيشتر جوانان آن در کارخانهها شاغل هستند. اين شهر داراي دو دانشگاه پيام نور و جامع علمي کاربردي، دو هنرستان کاردانش، دو دبيرستان و دو آموزشگاه راهنمايي تحصيلي و چهار مدرسه ابتدايي دخترانه و پسرانه ميباشد.
مصطفي زماني علويجه و محسن رضايي از جمله قهرمانان اين شهر بودند که در درگيري با ساواک شهيد شدند.
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:54 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
سفید آب -
ادامه مطلب
در پارک ملی کویر در فاصله 50 کیلومتری شرق مرنجاب و در 75 کیلومتری جنوب قصر بهرام کاروانسرای قدیمی قرار دارد که زمانی استراحتگاه کاروان ها بوده است . این کاروانسرا در حدود 400 سال پیش توسط شاه عباس صفوی در جنوب شرقی دریاچه نمک آران و بیدگل ساخته شده و جزو 4 کاروانسرای حاشیه این دریاچه است . شاه عباس برای سفر از اصفهان به فرح آباد ساری از این کاروانسراها استفاده می کرده است . نمای ظاهری این کاروانسرا سنگی است و در ساخت آن از ملات ساروج استفاده شده است. ساخت آن به شیوه معماری اسلامی می باشد . در حاشیه جنوبی کاروانسرا کوه سفید آب و چشمه سفید آب قرار دارد که آب کاروانسرا از این چشمه تامین می شده است .
کاروانسرای سفیدآب در ابتدای حوضه استحفاظی پارک ملی کویر و محیط بانی سفید آب قرار دارد .
کاروانسرای سفیدآب در ابتدای حوضه استحفاظی پارک ملی کویر و محیط بانی سفید آب قرار دارد .
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:54 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
كيلومترى شمال شهر اصفهان و در حد فاصل دو اتوبان معلم و آزادگان كه از دو جهت جاده اصفهان را به تهران متصل مى كند، شهرى واقع شده است كه حدود ۴۰ سال پيش توسط بانيان خود در منطقه اى به نام اميرآباد بنيان نهاده شده، به علت اينكه نقشه آن به صورت يك شاهين بود، شاهين شهر ناميده شد. از چهل سال پيش تاكنون اين شهر پيشرفت زيادى داشته است. نزديكى اين شهر به صنايع عظيم پتروشيمى اصفهان، نيروگاه شهيد منتظرى و پالايشگاه اصفهان و نيز تنها صنايع هواپيماسازي كشور (هسا)، به ويژه شروع جنگ تحميلى كه موجب مهاجرت اجبارى عدهاى از هموطنان عزيز خوزستاني به اين شهر شد، دست به دست هم دادند تا اين شهر در سال ۶۲ به عنوان مركز شهرستان انتخاب شود.
شاهين شهر ۳۰۰۰ هكتار مساحت و حدود ۱۲۵ هزار نفر جمعيت دارد. وجود ۱۲۵ هكتار فضاى سبز در اين شهر سبب شده است سرانه فضاى سبز به ازاى هر نفر ۱۰ متر مربع باشد و به همين علت سبزترين شهر ايران نام گرفته است. از طرفى همزيستى مسالمت آميز اقوام مختلف ايرانى و حضور هشت هزار اقليت مذهبى اعم از ارمني، زرتشتي و بهائي در اين شهر باعث شده است كه شاهين شهر را ايران كوچك بنامند. همچنين اين شهر بالاترين نرخ باسوادان را در كشور داراست و جزوه با فرهنگترين شهرهاي ايران ميباشد
شهرستان شاهین شهر و میمه با وسعت 66/5409 کیلومتر مربع و با مرکزیت شاهین شهر در شمال شهرستان اصفهان واقع گردیده است. این شهرستان دارای 2 بخش ، 6 شهر و 4 دهستان می باشد.بخشهای این شهرستان شامل بخش مرکزی و بخش میمه می باشد . شهرهای این شهرستان شامل شهرهای شاهین شهر ، گز ، گرگاب ، میمه ، وزوان و لایبید می باشد.
همچنین این شهرستان شامل دهستانهای برخوار غربی، مورچه خورت ، زرکان و ونداده می باشد
. شاهين شهر پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با اجراي طرحهاي جديد شهرسازي، پذيراي مهاجران زيادي از مناطق مختلف كشور گرديده و همچنان درحال توسعه مي باشد
وضعيت آب و هوا:
اين منطقه با توجه به فاصله اي كه از رودخانه زاينده رود دارد؛ داراي آب و هوائي خشك تر از اصفهان بوده و ميزان بارندگي آن حدود 50 الي 200 ميليمتر طي ده سال متغيير بوده است. ميزان تبخيير ساليانه نيز حدود 2000 ميليمتر گزارش شده و مقدار آب نفوذي كمتر خواهد بود. جهت باد بويژه بادهاي غالب از سمت شمال بطرف جنوب و جزء بادهاي خشك مي باشد. اين بادها پس از برخورد با اراضي بدون پوشش گياهي يا با پوشش كافي با خود گرد و غبار و گاهي ذرات ماسه همراه آورده و در فرسايش زمينهاي كشاورزي بي تاثير نخواهد بود.
خاكشناسي منطقه:
خاكهاي منطقه جزء خاكهاي AZONALوZONAL(مقدار نمك در اين خاكها زياد) مي باشد.
ساختمان فيزيكي ذرات خاك منشوري و مكعبي شكل است و تمركز كريستال گچ و آهك بصورت لكه در طبقات خاك است. اين سري خاكها اكثرا اراضي نامرغوب را تشكيل داده و معمولا قابليت نفوذ آب در خاكهاي اين زمينها بسيار كم و تبخير زياد سبب شده كه املاح موجود خاك در سطح زمين تراكم يافته و زمينهاي باير و لم يزرع را بوجود آورند.
مطالعات خاكشناسي در اين مطقه نشان داده ميزان املاح موجود درخاك بتدريج از شمال غرب به طرف جنوب شرق افزايش مي يابد. قليایيت اين خاكها در حدود 8 ميباشد و ميزان شوري و قليايي در طبقات فوقاني به چشم مي خورد. از نظر بافت خاك با توجه به تغذيه و جابجايي ذرات؛ وضعيت دانه بندي تغيير كرده و باعث باقي گذاردن رسوبات در منافذ خاك مي گردد،كه اين امر موجب پايين آمدن خلل و فرج خاك و نهايتا كاهش نفوذ پذيري مي گردد. در بعضي از نقاط لايه هاي گچي فراوان ديده مي شود كه مي توان جزء زمينهاي گچي منظور نمود.
به طور كلي خاكشناسي منطقه اكثرا مخلوطي از رس با رگه هاي نازكي از شن و ماسه با قابليت نفوذ پذيري خيلي كم همراه مي باشد و آهك پراكنده و نا ظاهر در پروفيل خاك وجود دارد. در كل كلاس خاكهاي
همچنین این شهرستان شامل دهستانهای برخوار غربی، مورچه خورت ، زرکان و ونداده می باشد
. شاهين شهر پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با اجراي طرحهاي جديد شهرسازي، پذيراي مهاجران زيادي از مناطق مختلف كشور گرديده و همچنان درحال توسعه مي باشد
وضعيت آب و هوا:
اين منطقه با توجه به فاصله اي كه از رودخانه زاينده رود دارد؛ داراي آب و هوائي خشك تر از اصفهان بوده و ميزان بارندگي آن حدود 50 الي 200 ميليمتر طي ده سال متغيير بوده است. ميزان تبخيير ساليانه نيز حدود 2000 ميليمتر گزارش شده و مقدار آب نفوذي كمتر خواهد بود. جهت باد بويژه بادهاي غالب از سمت شمال بطرف جنوب و جزء بادهاي خشك مي باشد. اين بادها پس از برخورد با اراضي بدون پوشش گياهي يا با پوشش كافي با خود گرد و غبار و گاهي ذرات ماسه همراه آورده و در فرسايش زمينهاي كشاورزي بي تاثير نخواهد بود.
خاكشناسي منطقه:
خاكهاي منطقه جزء خاكهاي AZONALوZONAL(مقدار نمك در اين خاكها زياد) مي باشد.
ساختمان فيزيكي ذرات خاك منشوري و مكعبي شكل است و تمركز كريستال گچ و آهك بصورت لكه در طبقات خاك است. اين سري خاكها اكثرا اراضي نامرغوب را تشكيل داده و معمولا قابليت نفوذ آب در خاكهاي اين زمينها بسيار كم و تبخير زياد سبب شده كه املاح موجود خاك در سطح زمين تراكم يافته و زمينهاي باير و لم يزرع را بوجود آورند.
مطالعات خاكشناسي در اين مطقه نشان داده ميزان املاح موجود درخاك بتدريج از شمال غرب به طرف جنوب شرق افزايش مي يابد. قليایيت اين خاكها در حدود 8 ميباشد و ميزان شوري و قليايي در طبقات فوقاني به چشم مي خورد. از نظر بافت خاك با توجه به تغذيه و جابجايي ذرات؛ وضعيت دانه بندي تغيير كرده و باعث باقي گذاردن رسوبات در منافذ خاك مي گردد،كه اين امر موجب پايين آمدن خلل و فرج خاك و نهايتا كاهش نفوذ پذيري مي گردد. در بعضي از نقاط لايه هاي گچي فراوان ديده مي شود كه مي توان جزء زمينهاي گچي منظور نمود.
به طور كلي خاكشناسي منطقه اكثرا مخلوطي از رس با رگه هاي نازكي از شن و ماسه با قابليت نفوذ پذيري خيلي كم همراه مي باشد و آهك پراكنده و نا ظاهر در پروفيل خاك وجود دارد. در كل كلاس خاكهاي
شاهينشَهر از شهرهاي استان اصفهان است. اين شهر در شهرستان شاهين شهر و ميمه قرار دارد. شاهينشهر در 17 کيلومتري شمال شهر اصفهان و در حد فاصل دو اتوبان معلم و آزادگان که از دو جهت جاده اصفهان را به تهران متصل ميکند، واقع شدهاست.
شاهينشهر در منطقهاي به نام اميرآباد بنيان نهاده شده، به علت اينکه نقشه آن به صورت يک شاهين بود، شاهين شهر ناميده شد. دانشگاه صنعتي مالک اشتر و نيز هواپيما سازي ايران در اين شهر قرار گرفتهاست. .
ارامنه مسيحي نيز از اقليتهاي قومي اين منطقه بهشمار ميآيند از ساکنين قديمي اين شهرستان ميباشند.
از نظر توليدات صنعتي رتبه دوم را پس از شهرستان اصفهان دارد.
شاهينشهر در منطقهاي به نام اميرآباد بنيان نهاده شده، به علت اينکه نقشه آن به صورت يک شاهين بود، شاهين شهر ناميده شد. دانشگاه صنعتي مالک اشتر و نيز هواپيما سازي ايران در اين شهر قرار گرفتهاست. .
ارامنه مسيحي نيز از اقليتهاي قومي اين منطقه بهشمار ميآيند از ساکنين قديمي اين شهرستان ميباشند.
از نظر توليدات صنعتي رتبه دوم را پس از شهرستان اصفهان دارد.
جمعیت : | 127412 |
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:54 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
كاروانسراي مرنجاب
در موقعيت جغرافیایی’٧و ْ٣٤ عرض جغرافيايي و ’٤٨و ْ٥١ طول جغرافيايي، در ارتفاع ٨١٠ متري از سطح درياي آزاد در حاشيه جنوبي درياچه قم واقع شده است.مرنجاب از دهستان كويرات شهرستان آران و بيدگل و در ٥٠ كيلومتري شمال شرق مركز اين شهرستان قرار دارد.
يكي از معروفترين و بزرگترين ريگزارهاي ايران، منطقه بادرفتي وسيعي است كه جولانگاه تپه هاي ماسه اي متحرك مي باشد.اين منطقه معروف به «بندريگ» است كه از شمال و شمال شرق شهر آران و بيدگل تا ساحل جنوبي درياچه قم، جايي كه مرنجاب احداث شده، تقريباً تمام شهرستان را پوشانده است. در منطقه كويري آران و بيدگل، باد مثل هر منطقه كويري ديگر، يك عامل تعيين كننده اقليمي است. باد، هم در شكل دهي به وضعيت طبيعي كوير و هم در شيوه زندگي انسان بيابان نشين تأثير تعيين كننده دارد. بادهاي نامطلوب بزرگترين آفت كوير و باد مطلوب، نسيمي از بهشت است كه كوير تفتيده را شاداب و با طراوت مي كند. متأسفانه در اين منطقه جز دو باد شهرياري و باد شمال، ساير بادها چون باد خراسان، باد قبله، باد طوفان، باد سياه و بويژه باد لوار از بادهاي نامطلوب محسوب مي شوند.در منطقه آران و بيدگل همه چيز شكل و نمود كويري دارد و هر پديده اي، طبيعي يا انساني، آيينه كوير است. همين جا بايد اذعان داشت كه كوير را با همه پديده هاي بيشمار ديدني و تأمل انگيز و حيرت آور، نمي توان آنچنان كه شايسته آن است، توصيف كرد
ادامه مطلب
در موقعيت جغرافیایی’٧و ْ٣٤ عرض جغرافيايي و ’٤٨و ْ٥١ طول جغرافيايي، در ارتفاع ٨١٠ متري از سطح درياي آزاد در حاشيه جنوبي درياچه قم واقع شده است.مرنجاب از دهستان كويرات شهرستان آران و بيدگل و در ٥٠ كيلومتري شمال شرق مركز اين شهرستان قرار دارد.
يكي از معروفترين و بزرگترين ريگزارهاي ايران، منطقه بادرفتي وسيعي است كه جولانگاه تپه هاي ماسه اي متحرك مي باشد.اين منطقه معروف به «بندريگ» است كه از شمال و شمال شرق شهر آران و بيدگل تا ساحل جنوبي درياچه قم، جايي كه مرنجاب احداث شده، تقريباً تمام شهرستان را پوشانده است. در منطقه كويري آران و بيدگل، باد مثل هر منطقه كويري ديگر، يك عامل تعيين كننده اقليمي است. باد، هم در شكل دهي به وضعيت طبيعي كوير و هم در شيوه زندگي انسان بيابان نشين تأثير تعيين كننده دارد. بادهاي نامطلوب بزرگترين آفت كوير و باد مطلوب، نسيمي از بهشت است كه كوير تفتيده را شاداب و با طراوت مي كند. متأسفانه در اين منطقه جز دو باد شهرياري و باد شمال، ساير بادها چون باد خراسان، باد قبله، باد طوفان، باد سياه و بويژه باد لوار از بادهاي نامطلوب محسوب مي شوند.در منطقه آران و بيدگل همه چيز شكل و نمود كويري دارد و هر پديده اي، طبيعي يا انساني، آيينه كوير است. همين جا بايد اذعان داشت كه كوير را با همه پديده هاي بيشمار ديدني و تأمل انگيز و حيرت آور، نمي توان آنچنان كه شايسته آن است، توصيف كرد
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:53 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
قلعه کرشاهی
-قلعه کرشاهای در موقعیت جغرافیایی 55/33 درجه شمالی و 06/52 درجه شرقی، واقع در جنوب کویر بندریگ، شمال شهرستان ابوزیدآباد و در نزدیکی ارتفاعات کوه یخ آب در استان اصفهان قرار دارد.
این قلعه از خشت و گل ساخته شده است و هم اکنون از آثار بر جای مانده از زمان قاجار است. این قلعه یکی از قلعه های مهم سردار حسیم کاشی یکی از راهزنان و یاغیان دوره رضا خان بوده و هنوز آثار گلوله های توپ در نبرد نیروهای دولتی و نیروهای سردار حسین کاشی در این قلعه بر جای مانده است.
ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:53 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
جهت اشنای باهرکدام ازشهرهای استان بروی ان کلیک کنید تااطلاعات لازم رابیابید
جمعیت شهرهای استان اصفهان
جمعیت شهرهای استان اصفهان براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ خورشیدی:[۱]
ردیف | نام شهر | شهرستان | جمعیت | رتبه در شهرستان |
---|---|---|---|---|
۱ | اصفهان | اصفهان | ۱٬۵۸۳٬۶۰۹ | ۱ |
۲ | کاشان | کاشان | ۲۴۸٬۷۸۹ | ۲ |
۳ | خمینی شهر | خمینی شهر | ۲۱۸٬۷۳۷ | ۳ |
۴ | نجف آباد | نجف آباد | ۲۰۶٬۱۱۴ | ۴ |
۵ | شاهین شهر | شاهین شهر و میمه | ۱۲۶٬۰۷۰ | ۵ |
۶ | شهرضا | شهرضا | ۱۰۸٬۲۹۹ | ۶ |
۷ | خوراسگان | اصفهان | ۸۶٬۰۶۳ | ۷ |
۸ | مبارکه | مبارکه | ۶۲٬۴۵۴ | ۸ |
۹ | زرین شهر | لنجان | ۵۵٬۹۸۴ | ۹ |
۱۰ | آران و بیدگل | آران و بیدگل | ۵۵٬۶۵۱ | ۱۰ |
۱۱ | فولادشهر | لنجان | ۵۵٬۴۹۶ | ۱۱ |
۱۲ | گلپایگان | گلپایگان | ۴۷٬۸۴۹ | ۱۲ |
۱۳ | بهارستان | اصفهان | ۴۵٬۵۳۸ | ۱۳ |
۱۴ | درچه پیاز | نجف آباد | ۴۳٬۱۸۳ | ۱۴ |
۱۵ | فلاورجان | فلاورجان | ۳۷٬۷۴۰ | ۱۵ |
۱۶ | دولت آباد | برخوار | ۳۳٬۹۴۱ | ۱۶ |
۱۷ | قهدریجان | فلاورجان | ۳۰٬۰۰۲ | ۱۷ |
۱۸ | سمیرم | سمیرم | ۲۶٬۲۶۰ | ۱۸ |
۱۹ | نایین | نایین | ۲۴٬۴۲۴ | ۱۹ |
۲۰ | کلیشاد و سودرجان | فلاورجان | ۲۳٬۲۰۳ | ۲۰ |
۲۱ | گلدشت | نجف آباد | ۲۲٬۶۹۳ | ۲۱ |
۲۲ | خوانسار | خوانسار | ۲۰٬۴۹۰ | ۲۲ |
۲۳ | گز | برخوار | ۲۰٬۴۳۲ | ۲۳ |
۲۴ | خورزوق | برخوار | ۲۰٬۳۰۱ |
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر 1389ساعت 10:53 توسط اطلس شهرهای ایران وکشورهای جهان | آرشیو نظرات
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر