۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

وجه تسميه اصفهان


شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نامهاي : آپادانا ، آصف‌هان ، اسباهان ، اسبهان ، اسپاتنا ، اسپادنا ، اسپاهان ، آسپدان ، اسپدانه ، اسپهان ، اسپينر ، اسفاهان ، اسفهان ، اصباهان ، اصبهان ، اصپدانه ، اصفاهان ، اصفهان ، اصفهانک ، انزان ، بسفاهان ، پارتاک ، پارک ، پاري ، پاريتاکن ، پرتيکان ، جي ، داراليهودي ، رشورجي ، سپاهان ، سپانه ، شهرستان ، صفاهان ، صفاهون ، گابا ، گابيان ، گابيه ، گبي ، گي ، نصف جهان و يهوديه سرشناس بوده است 
بيشتر نويسندگان بر اين باورند که چون اين ناحيه پيش از اسلام به ويژه در دوران ساسانيان ، مرکز گردآمدن سپاه بود و سپاهيان مناطق جنوبي ايران ، مانند 
کرمان ، فارس ، خوزستان ، سيستان و ... در اين ناحيه گرد آمده و به سوي محل نبرد حرکت مي‌کردند ، آنجا را « اسپهان » گفته ، سپس عربي شده و به صورت « اصفهان » درآمده است 
اين شهر داراي واژگان کهنتري است که با نام کنوني آن ، هيچ گونه پيوندي ندارد ، مانند :انزان ، گابيان ، گابيه ، جي ، گبي ، گي ، گابا 
ياقوت حموي ، مي‌نويسد
 اصفهان يا اسپهان از کليه اسباه است که به معني سپاه و سگ مي‌باشد 
استاد پورداود ، مي‌گويد 
 ارزش اين وجه اشتقاق فقط در اين است که مي‌رساند در لهجه قديم اصفهاني ، اسباه به معني سگ نيز بوده است 
پورداود يادآور شده است که بطلميوس ، جغرافيانگار سده دوم ميلادي ، نام اين شهر را « اسپدان » نگاشته ، سپس مي‌گويد واژه اصفهان روي اسپاهان قرار گرفته که خود شامل سپاه به معني ارتش و هان اسم مکان ، يعني جاي سپاه است 
نويسنده کتاب حدودالعالم از اين شهر به نام « سپاهان » ياد کرده  مي‌گويد 
 سپاهان شهري عظيم است و آن دو شهر است : يکي را جهودان خوانند و يکي را شهرستان و در هر دو منبر نهاده‌اند
محمد حسين بن خلف تبريزي ، درباره نام اصفهان ، نوشته است 
 اصباهان ، معرب اسپاهان است و آن شهري است مشهور در عراق و نام اصلي او اين است . و نام مقامي است از جمله دوازده مقام موسيقي و آن را اصفهانک نيز خوانند 
در کتيبه‌هاي پارسي هخامنشي، انزان شامل ناحيه اصفهان بوده و پيش از کورش ، مرکز قدرت هخامنشيان در اين ناحيه بوده و پس از کورش انزان به گابيان تبديل يافته و استرابن هم آن را به همين نام خوانده است و گابيان رفته رفته به جي تغيير يافت 
هرتسفلد نگاشته است 
اصفهان نام بلوکي از ولايت پريت کان و نام شهر « گبي » بوده است . گبي بعدها « گي » و سپس عربي شد و به « جي » تبديل يافت 
در سده 2 ميلادي ، نام گبي و اسپدانا در نقشه بطلميوس ديده مي‌شود . وي « اسپدانا »ي پارسي زمان هخامنشي را از کتاب ارتستنس ، مدير کتابخانه اسکندر مقدوني برداشته بود. در يک نقشه جهان نما که 100 سال پيش از بطلميوس ترسيم شده است ، اين نام به صورت ساساني « سپانه » يعني سپاهان نگاشته شده و معني آن ، جاي لشکريان است
اسکندر مقدوني هنگام دنبال کردن داريوش هخامنشي به پارتاک يا پارک ياگي آمد و آن را گشود و اکسازر را که والي شوش بود به حکومت پارتاک گمارد . تاريخ نگاران پيشين ، پارتاک را پاريتاکن ناميده‌اند که به پارسي آن روزي پرتيکان مي‌گفتند و امروز فريدن مي‌خوانند . پرتيکان به تمامي ناحيه اصفهان اطلاق مي‌شده است 
مفضل سعدبن حسين مافروخي اصفهاني ، نويسنده کتاب محاسن اصفهان درباره نام اصفهان ، مي‌نويسد 
 و همچنين گفته‌اند که اصل لفظ نام اصفهان ، اسفاهان بود ، چرا که در ايام فرس ، گودرزبن گشواد بر آن مستولي و مالک بود و هر وقت که پاي اقتدار در رکاب استظهار آوردي هشتاد پسر صلبي او با او سوار گشتند ، همه سواران جنگي فرزانه و جملگي دلاوران فرهنگي مردانه زيارت بر احفاد و اشياع و عباد و اتباع چون سوار مي‌شدند مردم مي‌گفتند اسفاهان ، يعني لشکر ، تداول کلام ، عوام اصفهان را بدان نام نهاد 
مافروخي بار ديگر سخن از سپاه و سپاهيگيري به ميان آورده ، مي‌گويد : « ... در روايت است که اردشير بابکان گفت هرگز هيچ ملکي بر غلبه و استيلا هيج ملک قدرت نداشت تا اصفهانيان مدد بنمودند و پرويز گفت کار ملک بر ما قرار نگرفت الا به معاونت مدد اهل اصفهان و انوشيروان لشکر و سپاه اصفهان را بر تماميت لشکرهاي جهان تفصيل داد و از ميان ايشان اهل فريدن را اختيار کرد 
ابن اثير در کتاب اللباب مي‌نويسد 
 اصفهان به کسر اول يا فتح آن شهر بلاد جبال است و آن را از آن جهت اصفهان گفته‌اند که معرف سپاهان است و سپاه به معني لشکر و هان علامت جمع است و اينجا محل تجمع سپاه اکاسره بوده است 
حمزه اصفهاني بر اين باور بود که واژه اصفهان يا اسپاهان از سپاه گرفته شده که در فارسي به معني قشون و سگ است . لاکهارت نيز بر اين باور بود که از روزگار پارتها ، واژه اسپاهان به اين ناحيه اطلاق شده است
گفتار بالا مي‌رساند که اين نام با سپاه و سپاهيگري بستگي داشته است و شايد چنين نقشي را « جي » به عهده داشته است نه « يهوديه » که گسترش آن ، اصفهان کنوني را به وجود آورده است . واژه سپاه در پارسي باستان به معني اسب نيز آمده است ، زيرا اسب جزو کار سپاه بوده است چنانکه ياقوت حموي ، مي‌گويد سپاه برابر اسب است و همين اصفهان را جايگاه سپاهيان دانسته است . در نزد آرياييها باارزش و محترم بوده است و بسياري از بزرگران و نام‌آوران ايراني به نام اسب نامگذاري مي‌شده‌اند ، مانند : گشتاسب ، لهراسب و جاماسب ، که همه اين نامها واژه اسب دارند 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر